پرش به محتوا

حسین وارث آدم (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۹۸۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۶
جز
اضافه کردن پانویس‌ها
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (اضافه کردن پانویس‌ها)
خط ۴۰: خط ۴۰:
[[حسین(ع)|حسین]] با ناتمام گذاشتن [[حج]]، آموخت که اگر [[امامت]] نباشد، هدف نباشد، چرخیدن بر گرد [[خانه خدا]]، با خانه بت مساوی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۹۰ و ۱۹۱.</ref> [[زینب]] رسالت رساندن پیام شهیدان را به دوش گرفته است و اگر زینب پیام [[کربلا]] را به تاریخ بازنگوید، کربلا در تاریخ می‌ماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می‌مانند. رسالت زینب ابلاغ پیام کربلا است به همه انسان ها، به همه کسانی که بر مرگ حسین می‌گریند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۹۲ و ۱۹۳.</ref>
[[حسین(ع)|حسین]] با ناتمام گذاشتن [[حج]]، آموخت که اگر [[امامت]] نباشد، هدف نباشد، چرخیدن بر گرد [[خانه خدا]]، با خانه بت مساوی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۹۰ و ۱۹۱.</ref> [[زینب]] رسالت رساندن پیام شهیدان را به دوش گرفته است و اگر زینب پیام [[کربلا]] را به تاریخ بازنگوید، کربلا در تاریخ می‌ماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می‌مانند. رسالت زینب ابلاغ پیام کربلا است به همه انسان ها، به همه کسانی که بر مرگ حسین می‌گریند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۹۲ و ۱۹۳.</ref>


به گفته شریعتی، ما وارث عزیز‌ترین امانت‌هایی هستیم که با [[جهاد|جهادها]] و [[شهادت|شهادت‌ها]] انسان‌های بزرگ در تاریخ [[اسلام]] فراهم آمده است، و ما مسئول آن هستیم که امتی بسازیم از خویش، تا برای بشریت نمونه باشد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۸۵.</ref> آن‌ها که رفتند، کاری حسینی کردند، و آن‌ها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، و گرنه یزیدی‌اند!<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۹۴.</ref>
به گفته شریعتی، ما وارث عزیز‌ترین امانت‌هایی هستیم که با [[جهاد|جهادها]] و [[شهادت|شهادت‌ها]] انسان‌های بزرگ در تاریخ [[اسلام]] فراهم آمده است، و ما مسئول آن هستیم که امتی بسازیم از خویش، تا برای بشریت نمونه باشد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۸۵.</ref> آنها که رفتند، کاری حسینی کردند، و آنها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، و گرنه یزیدی‌اند!<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۹۴.</ref>
 
===بحثی راجع به شهید===
علی شریعتی در این بخش پس از تشریح مفهوم شهید و اشاره به وحدت معنایی مفهوم شهید در زبان‌های عربی و لاتین<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۹۷.</ref>، دو نوع شهید برمی‌شمرد. او حمزه سید الشهداء را نماد یک نوع، و امام حسین (ع) را نماد نوع دیگر معرفی می‌کند. به باور او، حمزه برای پیروزی آمده بود و هدفش شکست دادن دشمن بود، اما امام حسین (ع)، به دنبال نفی خود در راه تقدسی بود که آن را در حال نفی شدن و از بین رفتن می‌دید. شریعتی، عمل حمزه را جهاد می‌نامد و عمل امام حسین (ع) را شهادت.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۲۰۲ و ۲۰۳.</ref>
 
در این بخش، شهادت، نه به معنای کشته شدن، بلکه به این معنا توصیف شده که چیزی غیب شده و در حال کنار رفتن است و مردم کم‌کم آن را فراموش می‌کنند، و شهید شهادت می‌دهد و آن را دوباره طرح می‌کند و به جامعه بازمی‌گرداند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۲۰۵.</ref> به گفته شریعتی، گرچه هم حمزه و هم امام حسین (ع)، ملقب به سیدالشهداء شده‌اند، اما «شهادت حمزه‌ای» و «شهادت حسینی» از یک مقوله نیستند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۲۰۹.</ref>


===بینش تاریخی شیعه===
===بینش تاریخی شیعه===
نویسنده پیش از آنکه بینش تاریخی [[شیعه]] را معرفی کند، مقصود خودش از شیعه را بیان می‌کند وی دو چهره برای شیعه قایل است؛ چهره دروغین و قلابی که همان شیعه [[ابوسفیان|ابوسفیانی]] است، و دیگری چهره راستین و حقیقی که شیعه [[ابوذر غفاری|ابوذری]] است که همواره پرچمدار عدالت و آزادی بوده. او که معتقد به پیوستگی تاریخی است، نگاه مقطعی و بریده از حوادث گذشته و آینده را موجب فلج شدن بینش شیعی می‌داند؛ شریعتی می‌گوید: ما [[واقعه عاشورا|داستان کربلا]] را از زمینه تاریخی‌اش جدا کرده‌ایم و آن را از معنی انداخته‌ایم آن گونه که قلبی را از داخل بدن بیرون بکشیم که دیگر قلب نیست و از کارآیی می‌افتد.
نویسنده پیش از آنکه بینش تاریخی [[شیعه]] را معرفی کند، مقصود خودش از شیعه را بیان می‌کند. وی دو چهره برای شیعه قایل است؛ چهره دروغین و قلابی که همان شیعه [[ابوسفیان|ابوسفیانی]] است، و دیگری چهره راستین و حقیقی که شیعه [[ابوذر غفاری|ابوذری]] است که همواره پرچمدار عدالت و آزادی بوده.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۲۱۷.</ref> او که معتقد به پیوستگی تاریخی است، نگاه مقطعی و بریده از حوادث گذشته و آینده را موجب فلج شدن بینش شیعی می‌داند؛ شریعتی می‌گوید: ما [[واقعه عاشورا|داستان کربلا]] را از زمینه تاریخی‌اش جدا کرده‌ایم و آن را از معنی انداخته‌ایم آن گونه که قلبی را از داخل بدن بیرون بکشیم که دیگر قلب نیست و از کارآیی می‌افتد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۲۲۱ و ۲۲۲.</ref>
وی می‌گوید: [[عدل]]، [[خاتمیت|خاتمیت نبوت]] و استمرار خط [[امامت]] از مهم‌ترین اصول بینشی تفکر شیعی است؛ از دیدگاه شریعتی؛ خاتمیت نبوت، غیر از خاتمیت نهضت انبیا است؛ در بینش [[تشیع]]، [[نبوت]] خاتمه یافته اما نهضت [[انبیاء]] به وسیله امامت ادامه دارد و سرانجام عدالت در جهان استقرار می‌یابد. از نگاه شریعتی این جبر تاریخ و [[فلسفه تاریخ]] است.
 
وی می‌گوید: [[عدل]]، [[خاتمیت|خاتمیت نبوت]] و استمرار خط [[امامت]] از مهمترین اصول بینشی تفکر شیعی است؛ از دیدگاه شریعتی؛ خاتمیت نبوت، غیر از خاتمیت نهضت انبیا است؛ در بینش [[تشیع]]، [[نبوت]] خاتمه یافته اما نهضت [[انبیاء]] به وسیله امامت ادامه دارد و سرانجام عدالت در جهان استقرار می‌یابد. از نگاه شریعتی این جبر تاریخ و [[فلسفه تاریخ]] است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۲۲۳ و ۲۲۴.</ref>


===انتظار، مذهب اعتراض===
===انتظار، مذهب اعتراض===
[[انتظار فرج|انتظار]]، دو معنی دارد؛ یکی مثبت و دیگری منفی؛ یکی بزرگترین عامل انحطاط است و دیگری بزرگترین عامل حرکت و ارتقاء، یکی تن دادن به ذلت و توجیه وضع موجود است، و دیگری پیش رونده و آینده گرا.انتظار به معنای مثبت اش، نیرومند‌ترین سلاح برای نابودی فساد و بزرگترین ضربه برای درهم کوبیدن ظلم است. مهم‌ترین ویژگی‌های انتظار مثبت عبارتند از:
[[انتظار فرج|انتظار]]، دو معنی دارد؛ یکی مثبت و دیگری منفی؛ یکی بزرگترین عامل انحطاط است و دیگری بزرگترین عامل حرکت و ارتقاء، یکی تن دادن به ذلت و توجیه وضع موجود است، و دیگری پیش رونده و آینده گرا.انتظار به معنای مثبت اش، نیرومند‌ترین سلاح برای نابودی فساد و بزرگترین ضربه برای درهم کوبیدن ظلم است. مهمترین ویژگی‌های انتظار مثبت عبارتند از:
# انتظار هم یک اصل فکری اجتماعی وهم یک اصل فطری انسانی است به این معنی که اساسا انسان موجودی است منتظر.
# انتظار هم یک اصل فکری اجتماعی وهم یک اصل فطری انسانی است به این معنی که اساسا انسان موجودی است منتظر.
# انتظار، سنتز تضاد میان دو '''اصل حقیقت''' و '''واقعیت''' است. این تضاد میان '''واقعیت باطل حاکم''' و '''حقیقت نجات بخش محکوم''' را جز انتظار نمی‌تواند حل کند. انتظار یعنی نه گفتن به آنچه که هست، انتظار یعنی اعتراض به وضع موجود.
# انتظار، سنتز تضاد میان دو '''اصل حقیقت''' و '''واقعیت''' است. این تضاد میان '''واقعیت باطل حاکم''' و '''حقیقت نجات بخش محکوم''' را جز انتظار نمی‌تواند حل کند. انتظار یعنی نه گفتن به آنچه که هست، انتظار یعنی اعتراض به وضع موجود.
خط ۵۳: خط ۵۹:


==نقد شهید مطهری بر کتاب==
==نقد شهید مطهری بر کتاب==
کتاب حسین وارث آدم، در تحلیل وقایع تاریخی از جمله [[واقعه کربلا]] رویکردی ویژه‌ای دارد که [[مرتضی مطهری]] برخی از محورهای اساسی آن را مورد نقد قرار داده است، مهم‌ترین نقدهای مطهری بر این کتاب عبارتند از:
کتاب حسین وارث آدم، در تحلیل وقایع تاریخی از جمله [[واقعه کربلا]] رویکردی ویژه‌ای دارد که [[مرتضی مطهری]] برخی از محورهای اساسی آن را مورد نقد قرار داده است، مهمترین نقدهای مطهری بر این کتاب عبارتند از:
* ترویج مکتب مارکسیستی
* ترویج مکتب مارکسیستی
مطهری معتقد است که این کتاب نوعی توجیه تاریخ بر اساس مکتب مارکسیستی است و نوعی روضه مارکسیستی برای [[امام حسین]](ع) است که تازگی دارد. طبق این کتاب، آغاز تاریخ بشر اشتراکیت و برابری است، سپس نابرابری و حق و باطل یعنی مالکیت آغاز می‌گردد و از اینجا جامعه بشر دو بخش می‌شود؛ آنچنانکه [[دجله]] و [[فرات]] از یک سرچشمه می‌جوشند و سپس دو بخش می‌گردند و از یکدیگر جدا می‌شوند. سرنوشت دجله و فرات این است که در نهایت به دریا بریزند و آرامش یابند. سرنوشت بشریت و پایان تاریخ بشر نیز اشتراکیت و سوسیالیسم است و تنها در آن وقت است که بشر از بلای مالکیت و نظام طبقاتی نجات می‌یابد.
مطهری معتقد است که این کتاب نوعی توجیه تاریخ بر اساس مکتب مارکسیستی است و نوعی روضه مارکسیستی برای [[امام حسین]](ع) است که تازگی دارد. طبق این کتاب، آغاز تاریخ بشر اشتراکیت و برابری است، سپس نابرابری و حق و باطل یعنی مالکیت آغاز می‌گردد و از اینجا جامعه بشر دو بخش می‌شود؛ آنچنانکه [[دجله]] و [[فرات]] از یک سرچشمه می‌جوشند و سپس دو بخش می‌گردند و از یکدیگر جدا می‌شوند. سرنوشت دجله و فرات این است که در نهایت به دریا بریزند و آرامش یابند. سرنوشت بشریت و پایان تاریخ بشر نیز اشتراکیت و سوسیالیسم است و تنها در آن وقت است که بشر از بلای مالکیت و نظام طبقاتی نجات می‌یابد.
۴۴۳

ویرایش