پرش به محتوا

حسین وارث آدم (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۴۹۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۶
جز
اضافه کردن پانویس‌ها
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (اضافه کردن پانویس‌ها)
خط ۱۷: خط ۱۷:
==محتوای کتاب==
==محتوای کتاب==
===حسین وارث آدم===
===حسین وارث آدم===
این بخش شامل مقدمه، متن و پاورقی است. متن و مقدمه توسط [[علی شریعتی|دکتر شریعتی]] در [[عاشورا|عاشورای]] سال ۴۹ تهیه شده است و پاورقی‌ها نیز توضیحاتی است که در حین ارائه متن اصلی، توسط نویسنده ارائه شده است. متن این بخش به دلیل نوشتاری بودن و نثر ادبی آن، برای خواننده معمولی سنگین است که گاه آن را از فهم معنای اصلی دور می‌سازد.
این بخش شامل مقدمه، متن و پاورقی است. متن و مقدمه توسط [[علی شریعتی|دکتر شریعتی]] در [[عاشورا|عاشورای]] سال ۴۹ش تهیه شده و پاورقی‌ها نیز در حین ارائه متن اصلی، توسط نویسنده ارائه شده است. متن این بخش به دلیل نوشتاری بودن و نثر ادبی، برای خواننده معمولی سنگین است و گاه خواننده را از فهم معنای اصلی دور می‌سازد.
شریعتی تلاش دارد از طریق ارتباط برقرار کردن بین گذشته، حال و آینده، حادثه [[عاشورا]] را تحلیل کند. وی [[واقعه کربلا]] را چکیده و خلاصه تمام درگیری‌های تاریخ از فرعون تا خود [[امام حسین]](ع) می‌داند که بر ضد تثلیث قارون و بلعم و باعور (زر و زور و تزویر) شوریده است. این بخش نوعی فلسفه تاریخ است، شریعتی با الهام از [[زیارت وارث]] به نوعی پیوستگی تاریخی معتقد است. از نظر او وراثت یک تعبیر ادبی نیست بلکه یک اصطلاح علمی تاریخی است. نویسنده تلاش دارد با استفاده از زیارت وارث، حوادث شخصی زمانه خویش را به حوادث تاریخی [[صدر اسلام]] گره بزند.
 
شریعتی معتقد است، آن گونه که [[دجله]] و [[فرات]] از یک منبع سرچشمه می‌گیرند و بر بستر تاریخ پیش می‌آیند، از هم دور می‌شوند و در پایان کار، به آرامش یکنواخت نخستین می‌رسند. آغاز تاریخ بشر، نیز در آغاز اشتراکیت و برابری است، سپس نابرابری و حق و باطل آغاز می‌شود و سر انجام به وحدت باز می‌گردد.
حسین وارث آدم، [[واقعه کربلا]] را چکیده و خلاصه تمام درگیری‌های تاریخ از فرعون تا خود [[امام حسین]](ع) می‌داند که بر ضد تثلیث قارون و بلعم و باعور (زر و زور و تزویر) شوریده است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۳۳.</ref> این بخش نوعی فلسفه تاریخ است. شریعتی با الهام از [[زیارت وارث]] به نوعی پیوستگی و وراثت تاریخی معتقد است.<ref>سوسن شریعتی، ناگفته‌های کتاب حسین وارث آدم پس از ۴۳ سال، در روزنامه آرمان روابط عمومی، ش ۲۰۶۵، ۱۱ آذر ۱۳۹۱، ص ۱۱.</ref> از نظر او وراثت یک تعبیر ادبی نیست بلکه یک اصطلاح علمی تاریخی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۳۱.</ref> این کتاب، حوادث زمانه را با استفاده از زیارت وارث، به حوادث تاریخی [[صدر اسلام]] گره زده است.
دو بخش انسان، یعنی دو طبقه برخوردار و استعمارگر و فقیر و استثمار شده؛ طبقه حاکم و برخوردار سه چهره دارد: [[سیاست]]، [[اقتصاد]]، [[مذهب]]؛ یا صاحبان زر، زور و تزویر که اولی سر خلق را به بند می‌آورد، و دومی جیبش را خالی می‌کند، و سومی آرام و مهربان فریبش می‌دهد. از نظر شریعتی، قصر و دکان و معبد، سه شعبه یک بنگاه‌اند. تیغ و طلا و تسبیح یک کار می‌کنند. نظام حاکم بر تاریخ همواره همین بوده است و آنچه غیر از این بوده نهضت‌هایی بوده محکوم، قیام‌ها و انقلاب‌هایی بوده دلسوزانه و مذبوحانه.
 
شریعتی معتقد است آنگونه که [[دجله]] و [[فرات]] از یک منبع سرچشمه می‌گیرند و بر بستر تاریخ پیش می‌آیند، از هم دور می‌شوند و در پایان کار، به آرامش یکنواخت نخستین می‌رسند، آغاز تاریخ بشر نیز در آغاز، اشتراک و برابری است، سپس نابرابری و حق و باطل آغاز می‌شود و سرانجام به وحدت بازمی‌گردد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۴۴ و ۴۵.</ref>
 
در این کتاب، انسان دو گونه است؛ طبقه برخوردار و استعمارگر، و فقیر و استثمار شده. طبقه حاکم و برخوردار سه چهره دارد: [[سیاست]]، [[اقتصاد]]، [[مذهب]]؛ یا صاحبان زر، زور و تزویر که اولی سر خلق را به بند می‌آورد، دومی جیبش را خالی می‌کند، و سومی آرام و مهربان فریبش می‌دهد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۶۸.</ref>  از نظر شریعتی، قصر و دکان و معبد، سه شعبه یک بنگاه‌اند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۶۳.</ref> تیغ و طلا و تسبیح یک کار می‌کنند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۶۸.</ref> نظام حاکم بر تاریخ همواره همین بوده است و آنچه غیر از این بوده نهضت‌هایی بوده محکوم، قیام‌ها و انقلاب‌هایی بوده دلسوزانه و مذبوحانه.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۷۶.</ref>


===ثار===
===ثار===
شریعتی در این بخش از کتاب به تحلیل واژه '''ثار''' می‌پردازد و می‌گوید: ثار واژه‌ای است که معنای آن فراتر از محدوده وجودی خود کلمه است. وی معتقد است که [[پیامبر اسلام]] (ص) در بسیاری موارد فرهنگ و سنت رایج جامعه‌اش را گرفته و در درون آن، یک محتوای نوِ علمی، انقلابی و انسانی ریخته است؛ ثار نیز از این نمونه است که [[رسول اکرم]] (ص) خونخواهی و ثار قبیله‌ای را به یک ثار ایدئولوژیک، یک ثار انسانی تبدیل کرده است.
شریعتی در بخش ثار کتاب حسین وارث آدم، واژه ثار را تحلیل می‌کند و معنای آن را فراتر از محدوده وجودی خود کلمه می‌داند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۹۶.</ref> وی معتقد است که [[پیامبر اسلام]] (ص) در بسیاری موارد فرهنگ و سنت رایج جامعه‌اش را گرفته و در درون آن، یک محتوای نوِ علمی، انقلابی و انسانی ریخته است؛ ثار نیز از این نمونه است که [[رسول اکرم]] (ص) خونخواهی و ثار قبیله‌ای را به یک ثار ایدئولوژیک، یک ثار انسانی تبدیل کرده است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۹۹.</ref>
از نگاه شریعتی، بین وراثت و ثار رابطه‌ای وجود دارد، که این دو مفهوم، [[فلسفه تاریخ]] انسان را در [[اسلام]] می‌سازند و معنی می‌کنند؛ در فلسفه تاریخ [[شیعه]]، بر اساس مفهوم وراثت [[امام حسین]](ع) به عنوان یک حلقه از این زنجیر طولانی که از [[آدم]] تا [[آخر الزمان]] به هم پیوسته است، مطرح است. آری تاریخ بشر با ثار شروع می‌شود و تداوم و توسعه پیدا می‌کند، تا وقتی که به انفجار می‌رسد، و انفجار یعنی گرفتن انتقام از فرزندان طاغوت؛ و در آنجاست که بشر به نجات، صلح و عدالت می‌رسد و تا آن روز تمام داستان زندگی انسان، داستان تلاش برای خونخواهی است.
 
از نگاه شریعتی، بین وراثت و ثار رابطه‌ای وجود دارد، که این دو مفهوم، [[فلسفه تاریخ]] انسان را در [[اسلام]] می‌سازند و معنی می‌کنند؛ در فلسفه تاریخ [[شیعه]]، بر اساس مفهوم وراثت [[امام حسین]](ع) به عنوان یک حلقه از این زنجیر طولانی که از [[آدم]] تا [[آخر الزمان]] به هم پیوسته است، مطرح است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۰۲.</ref> تاریخ بشر با ثار شروع می‌شود و تداوم و توسعه پیدا می‌کند، تا وقتی که به انفجار می‌رسد، و انفجار یعنی گرفتن انتقام از فرزندان طاغوت؛ و در آنجاست که بشر به نجات، صلح و عدالت می‌رسد و تا آن روز تمام داستان زندگی انسان، داستان تلاش برای خونخواهی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۰۵ و ۱۰۶.</ref>


===شهادت===
===شهادت===
نویسنده در این بخش به تحلیل [[شهادت]] اختصاص می‌پردازد، [[علی شریعتی|شریعتی]] معتقد است که عظمت [[امام حسین(ع)]] از یکسو و شخص بینی ما از سوی دیگر موجب شده است که از آن چه که حسین(ع) به خاطر آن سخاوت مندانه خود را قربانی کرد، یاد نکنیم. شهادت در فرهنگ [[شیعه]]، مرگ تحمیلی و تراژدی نیست، بلکه یک درجه است. وسیله نیست، خود، هدف است؛ شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب می‌کند.
نویسنده در این بخش به تحلیل [[شهادت]] می‌پردازد. [[علی شریعتی|شریعتی]] معتقد است که عظمت [[امام حسین(ع)]] از یک سو و شخص‌بینی مردم از سوی دیگر، موجب شده است که از آن چه که حسین(ع) به خاطر آن سخاوتمندانه خود را قربانی کرد، یاد نکنیم.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۰۹.</ref> شهادت در فرهنگ [[شیعه]]، مرگ تحمیلی و تراژدی نیست، بلکه یک درجه است. وسیله نیست، خود، هدف است؛ شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب می‌کند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۸۰.</ref>
حسین، از شهر خویش بیرون می‌آید، زندگیش را رها می‌کند تا بمیرد! زیرا جز این سلاحی، برای مبارزه ندارد، اگر نمی‌تواند دشمن را بشکند، لا اقل به این وسیله رسوا کند، اگر نمی‌تواند قدرت حاکم را مغلوب سازد آن را محکوم کند.
 
حسین، از شهر خویش بیرون می‌آید، زندگیش را رها می‌کند تا بمیرد! زیرا جز این سلاحی، برای مبارزه ندارد، اگر نمی‌تواند دشمن را بشکند، لا اقل به این وسیله رسوا کند، اگر نمی‌تواند قدرت حاکم را مغلوب سازد آن را محکوم کند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۷۷.</ref>


===پس از شهادت===
===پس از شهادت===
شریعتی در این بخش به مسئولیت‌های سنگینی پس از [[شهادت]]، اشاره می‌کند و می‌گوید: اکنون [[شهید|شهیدان]] کارشان را به پایان برده‌اند، و خاموش رفته‌اند. این‌ها دو کار کردند، یکی به ما آموختند که باید: چگونه زندگی کنیم- اگر می‌توانیم- و چگونه بمیریم- اگر نمی‌توانیم. دیگر آن که با خون خویش در محکمه تاریخ انسان شهادت دادند.
شریعتی در این بخش به مسئولیت‌های سنگین پس از [[شهادت]] اشاره می‌کند و می‌گوید: اکنون [[شهید|شهیدان]] کارشان را به پایان برده‌اند، و خاموش رفته‌اند. این‌ها دو کار کردند، یکی به ما آموختند که باید چگونه زندگی کنیم اگر می‌توانیم و چگونه بمیریم اگر نمی‌توانیم. دیگر آنکه با خون خویش در محکمه تاریخ انسان شهادت دادند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۸۶ و ۱۸۷.</ref>
 
[[حسین(ع)|حسین]] با ناتمام گذاشتن [[حج]]، آموخت که اگر [[امامت]] نباشد، هدف نباشد، چرخیدن بر گرد [[خانه خدا]]، با خانه بت مساوی است.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۹۰ و ۱۹۱.</ref> [[زینب]] رسالت رساندن پیام شهیدان را به دوش گرفته است و اگر زینب پیام [[کربلا]] را به تاریخ بازنگوید، کربلا در تاریخ می‌ماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می‌مانند. رسالت زینب ابلاغ پیام کربلا است به همه انسان ها، به همه کسانی که بر مرگ حسین می‌گریند.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۹۲ و ۱۹۳.</ref>


[[حسین(ع)|حسین]] با ناتمام گذاشتن [[حج]]، آموخت که اگر [[امامت]] نباشد، هدف نباشد، چرخیدن بر گرد [[خانه خدا]]، با خانه بت مساوی است. [[زینب]] رسالت رساندن پیام شهیدان را به دوش گرفته است و اگر زینب پیام [[کربلا]] را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ می‌ماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می‌مانند. رسالت زینب ابلاغ پیام کربلا است به همه انسان ها، به همه کسانی که بر مرگ حسین می‌گریند.
به گفته شریعتی، ما وارث عزیز‌ترین امانت‌هایی هستیم که با [[جهاد]]ها و [[شهادت]]‌های انسان‌های بزرگ در تاریخ [[اسلام]] فراهم آمده است، و ما مسئول آن هستیم که امتی بسازیم از خویش، تا برای بشریت نمونه باشد.<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۸۵.</ref> آن‌ها که رفتند، کاری حسینی کردند، و آن‌ها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، و گرنه یزیدی‌اند!<ref>شریعتی، حسین وارث آدم، ۱۳۸۰ش، ص ۱۹۴.</ref>
ما وارث عزیز‌ترین امانت‌های هستیم که با [[جهاد]]ها و [[شهادت]]‌های انسان‌های بزرگ در تاریخ [[اسلام]] فراهم آمده است، و ما مسئول آن هستیم که امتی بسازیم از خویش، تا برای بشریت نمونه باشد. آن‌ها که رفتند، کاری حسینی کرند، و آن‌ها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، و گرنه یزیدی اند!


===بینش تاریخی شیعه===
===بینش تاریخی شیعه===
۴۴۳

ویرایش