کاربر ناشناس
صحیح البخاری (کتاب): تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
۱) شرح امام ابو سلیمان احمد بن محمد بن ابراهیم بن خَطّاب البستی الخطابی (متوفی ۳۳۸) با نامِ '''اعلام السنن'''<ref>حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، ج۱، ستون ۵۴۵</ref> | ۱) شرح امام ابو سلیمان احمد بن محمد بن ابراهیم بن خَطّاب البستی الخطابی (متوفی ۳۳۸) با نامِ '''اعلام السنن'''<ref>حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، ۱۴۱۰/۱۹۹۰، ج۱، ستون ۵۴۵</ref> | ||
۲) '''فتح الباری شرح صحیح البخاری''' نوشتهٔ [[ابن حجر عسقلانی|حافظ شهاب الدین ابن حجر عسقلانی]] (متوفی ۸۵۲) علمای حدیث آن را بهترین شرح کتاب دانستهاند.<ref>رجوع کنید به صالح، ص۳۹۷</ref> | ۲) '''فتح الباری شرح صحیح البخاری''' نوشتهٔ [[ابن حجر عسقلانی|حافظ شهاب الدین ابن حجر عسقلانی]] (متوفی ۸۵۲) علمای حدیث آن را بهترین شرح کتاب دانستهاند.<ref>رجوع کنید به صبحی صالح، علوم الحدیث، ۱۹۶۵، ص۳۹۷</ref> | ||
۳) '''عمدة القاری فی شرح البخاری''' تألیفِ محمود بن احمد عینی (متوفی ۸۵۵) | ۳) '''عمدة القاری فی شرح البخاری''' تألیفِ محمود بن احمد عینی (متوفی ۸۵۵) | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
صحیح بخاری را هالهای از قداست فراگرفته و کمتر کسی جسارت به خرج داده و در صحّت احادیث آن و خدشه در سند و راویان احادیثش تردید کرده است. تا جایی که به گفتهٔ ابوالحسن مقدّسی، هریک از راویان احادیثِ صحیحین (= صحیح بخاری و [[صحیح مسلم]]) از هرگونه عیب و نقص و انتقاد مبراست.<ref>قسطلانی، ارشادالساری فی شرح البخاری، ۱۳۰۵، ج۱، ص۲۱</ref> از اینرو بسیاری از حافظان، تمامی احادیث آن را بدون تأمل پذیرفتهاند و حتی تسلیم کامل در برابر احادیث مزبور را از اصول [[ایمان]] و ارکان [[اسلام]] دانستهاند.<ref>ابوریه، اضواء علی السنة المحمّدیة، ص۳۰۵</ref> ذهبی هنگام ذکر برخی احادیث آن میگوید: اگر هیبت صحیح بخاری نبود، میگفتم که این احادیث ساختگی است.<ref>ابن حجرعسقلانی، تهذیب التهذیب، ۱۴۰۴، ج۸، ص۱۴۶</ref> به گفتهٔ امام الحرمین اگر کسی [[سوگند|قسم]] بخورد که تمامی احادیث صحیحین مطابق با واقع و کلام رسول خداست، قسم او درست است و کفّارهای بر او نیست.<ref>نووی، شرح صحیح مسلم، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷، ج۱، ص۱۲۷</ref> | صحیح بخاری را هالهای از قداست فراگرفته و کمتر کسی جسارت به خرج داده و در صحّت احادیث آن و خدشه در سند و راویان احادیثش تردید کرده است. تا جایی که به گفتهٔ ابوالحسن مقدّسی، هریک از راویان احادیثِ صحیحین (= صحیح بخاری و [[صحیح مسلم]]) از هرگونه عیب و نقص و انتقاد مبراست.<ref>قسطلانی، ارشادالساری فی شرح البخاری، ۱۳۰۵، ج۱، ص۲۱</ref> از اینرو بسیاری از حافظان، تمامی احادیث آن را بدون تأمل پذیرفتهاند و حتی تسلیم کامل در برابر احادیث مزبور را از اصول [[ایمان]] و ارکان [[اسلام]] دانستهاند.<ref>ابوریه، اضواء علی السنة المحمّدیة، ص۳۰۵</ref> ذهبی هنگام ذکر برخی احادیث آن میگوید: اگر هیبت صحیح بخاری نبود، میگفتم که این احادیث ساختگی است.<ref>ابن حجرعسقلانی، تهذیب التهذیب، ۱۴۰۴، ج۸، ص۱۴۶</ref> به گفتهٔ امام الحرمین اگر کسی [[سوگند|قسم]] بخورد که تمامی احادیث صحیحین مطابق با واقع و کلام رسول خداست، قسم او درست است و کفّارهای بر او نیست.<ref>نووی، شرح صحیح مسلم، ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷، ج۱، ص۱۲۷</ref> | ||
با وجود این، بعضی از بزرگان حدیث از اهل سنت، از جمله حافظ دارِقُطْنی، اقدام به نقد آن نمودهاند و این عقیده را که احادیث آن صحیحترین احادیث بهشمار میرود، مورد مناقشه قرار دادهاند.<ref>ابوریه، اضواء علی السنة المحمّدیة، ص۳۱۲-۳۱۳</ref> به گفتهٔ ابن حجر، حفّاظ، ۱۱۰ حدیثِ صحیحین را نقد کردهاند که ۳۲ حدیث را هردو و ۷۸ حدیث را تنها بخاری نقل کرده است. همچنین حدود هشتاد تن از رجال احادیثِ صحیح بخاری غیر قابل اعتماد معرفی شدهاند.<ref>ابن حجر عسقلانی، هدی الساری مقدمة فتح الباری، ۱۴۰۸، ص۹</ref> البته به نظر [[محمد رشید رضا]]، احادیث قابل انتقاد و ایراد در این کتاب بیشتر از این تعداد است.<ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ج ۱۰، ص۶۷۱</ref>. بخش مهمی از این انتقادات، از جمله بیشتر اشکالات دارقطنی، متوجه رجال اسناد بخاری است. | با وجود این، بعضی از بزرگان حدیث از اهل سنت، از جمله حافظ دارِقُطْنی، اقدام به نقد آن نمودهاند و این عقیده را که احادیث آن صحیحترین احادیث بهشمار میرود، مورد مناقشه قرار دادهاند.<ref>ابوریه، اضواء علی السنة المحمّدیة، ص۳۱۲-۳۱۳</ref> به گفتهٔ ابن حجر، حفّاظ، ۱۱۰ حدیثِ صحیحین را نقد کردهاند که ۳۲ حدیث را هردو و ۷۸ حدیث را تنها بخاری نقل کرده است. همچنین حدود هشتاد تن از رجال احادیثِ صحیح بخاری غیر قابل اعتماد معرفی شدهاند.<ref>ابن حجر عسقلانی، هدی الساری مقدمة فتح الباری، ۱۴۰۸، ص۹</ref> البته به نظر [[محمد رشید رضا]]، احادیث قابل انتقاد و ایراد در این کتاب بیشتر از این تعداد است.<ref>رشید رضا، تفسیر المنار، ۱۳۶۷، ج ۱۰، ص۶۷۱</ref>. بخش مهمی از این انتقادات، از جمله بیشتر اشکالات دارقطنی، متوجه رجال اسناد بخاری است. | ||
==نقل نکردن روایت از امامان شیعه و اصحاب ایشان== | ==نقل نکردن روایت از امامان شیعه و اصحاب ایشان== | ||
بخاری با [[امام هادی]](ع) و [[امام حسن عسکری]](ع) معاصر بوده است، امّا در کتاب وی حتی یک [[حدیث]] از این دو امام نقل نشده است. بخاری حتی از فرزندان و اصحاب امامان [[اهل بیت]] علیهم السلام نیز به ندرت حدیث نقل میکند، در حالی که علما و محدّثان بزرگی در میان آنها بوده است. | بخاری با [[امام هادی]](ع) و [[امام حسن عسکری]](ع) معاصر بوده است، امّا در کتاب وی حتی یک [[حدیث]] از این دو امام نقل نشده است. بخاری حتی از فرزندان و اصحاب امامان [[اهل بیت]] علیهم السلام نیز به ندرت حدیث نقل میکند، در حالی که علما و محدّثان بزرگی در میان آنها بوده است. | ||
او احادیثی را که بایستی مطابق شرط او نقل شوند، تنها به این دلیل که [[ائمه|امامان]] [[شیعه]] یا اصحاب آنها در میان راویان بودهاند، نقل نکرده است و تنها احادیث معدودی از [[امیرالمؤمنین]] و [[امام حسن مجتبی]] و [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] علیهم السّلام روایت کرده است. البته در مقابل، روایاتی از [[خوارج]] و [[ناصبی|نواصب]] از قبیل [[عکرمه]]، [[عمران بن حطان]] و [[عروه]] نقل کرده، در حالی که حتی بسیاری از محدثان اهل سنّت آنان را جرح و تضعیف کردهاند.<ref>ابن حجر عسقلانی، هدی الساری مقدمة فتح الباری، ۱۴۰۸، ص۴۲۴-۴۳۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۳، ص۱۷۸-۱۸۰؛ | او احادیثی را که بایستی مطابق شرط او نقل شوند، تنها به این دلیل که [[ائمه|امامان]] [[شیعه]] یا اصحاب آنها در میان راویان بودهاند، نقل نکرده است و تنها احادیث معدودی از [[امیرالمؤمنین]] و [[امام حسن مجتبی]] و [[امام سجاد]] و [[امام باقر]] علیهم السّلام روایت کرده است. البته در مقابل، روایاتی از [[خوارج]] و [[ناصبی|نواصب]] از قبیل [[عکرمه]]، [[عمران بن حطان]] و [[عروه]] نقل کرده، در حالی که حتی بسیاری از محدثان اهل سنّت آنان را جرح و تضعیف کردهاند.<ref>ابن حجر عسقلانی، هدی الساری مقدمة فتح الباری، ۱۴۰۸، ص۴۲۴-۴۳۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۳، ص۱۷۸-۱۸۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵-۱۳۸۷، ج۵، ص۹۳؛ خوانساری، روضات الجنّات، ۱۳۹۰-۱۳۹۲، ج۷، ص۲۷۹-۲۸۰</ref> | ||
جالب این است که روایتی که از [[امام سجاد]](ع) نقل کرده در مذمت [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]](ع) است.<ref>صحیح بخاری، باب فی الارادة و المشیة، ج۹، ص۱۳۷</ref> | جالب این است که روایتی که از [[امام سجاد]](ع) نقل کرده در مذمت [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]](ع) است.<ref>صحیح بخاری، باب فی الارادة و المشیة، ج۹، ص۱۳۷</ref> | ||
او از [[ابوهریره]] که کمتر از سه سال پیامبر(ص) را درک کرده بود ۴۴۶ حدیث، از [[عبدالله بن عمر]] ۲۷۰ حدیث، از [[عایشه]] ۲۴۲ حدیث و از [[ابوموسی اشعری]] ۵۷ حدیث و از [[انس بن مالک]] بیش از ۲۰۰ حدیث نقل کرده، ولی از امام علی(ع) که از پیش از اسلام تا [[رحلت پیامبر]] در کنار او بوده است ۱۹ حدیث و از [[حضرت زهرا]](س) دختر پیامبر (ص) تنها یک حدیث نقل کرده است.<ref> | او از [[ابوهریره]] که کمتر از سه سال پیامبر(ص) را درک کرده بود ۴۴۶ حدیث، از [[عبدالله بن عمر]] ۲۷۰ حدیث، از [[عایشه]] ۲۴۲ حدیث و از [[ابوموسی اشعری]] ۵۷ حدیث و از [[انس بن مالک]] بیش از ۲۰۰ حدیث نقل کرده، ولی از امام علی(ع) که از پیش از اسلام تا [[رحلت پیامبر]] در کنار او بوده است ۱۹ حدیث و از [[حضرت زهرا]](س) دختر پیامبر (ص) تنها یک حدیث نقل کرده است.<ref>صبحی صالح، علوم الحدیث، ۱۹۶۵، ص۳۵۲-۳۵۳</ref> | ||
==تقطیع و تکرار بسیار احادیث== | ==تقطیع و تکرار بسیار احادیث== | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
==اشاره به برخی روایات صحیح بخاری== | ==اشاره به برخی روایات صحیح بخاری== | ||
با وجود اینکه صحیح بخاری در نزد اکثر اهل سنت برترین کتاب پس از قرآن است، روایاتی نیز در آن دیده میشود که قابل دفاع نیست. برای نمونه: | با وجود اینکه صحیح بخاری در نزد اکثر اهل سنت برترین کتاب پس از قرآن است، روایاتی نیز در آن دیده میشود که قابل دفاع نیست. برای نمونه: | ||
* [[پیامبر(ص)]] در آغاز وحی نبوتش را باور نمیکرد تا اینکه ورقة بن نوفل مسیحی به او میگوید که واقعا پیامبر شده است.<ref>صحیح بخاری، باب کان بدء الوحی، ج۱، ص۷</ref> | * [[پیامبر(ص)]] در آغاز وحی نبوتش را باور نمیکرد تا اینکه ورقة بن نوفل مسیحی به او میگوید که واقعا پیامبر شده است.<ref>بخاری، صحیح بخاری، باب کان بدء الوحی، ج۱، ص۷</ref> | ||
* پیامبر بعضی از آیات را فراموش کرده و از [[قرآن]] جا انداخته بود تا اینکه با قرائت یکی از مسلمانان آنها را به یاد میآورد.<ref>صحیح بخاری، باب و قول الله و صل علیهم، ج۸، ص۷۳</ref> | * پیامبر بعضی از آیات را فراموش کرده و از [[قرآن]] جا انداخته بود تا اینکه با قرائت یکی از مسلمانان آنها را به یاد میآورد.<ref>بخاری، صحیح بخاری، باب و قول الله و صل علیهم، ج۸، ص۷۳</ref> | ||
* در قیامت از [[حضرت ابراهیم]](ع) درخواست [[شفاعت]] میشود و او میگوید من سه بار دروغ گفتهام!! برای [[شفاعت]] نزد فرد دیگری بروید.<ref>صحیح بخاری، باب ذریة من حملنا مع نوح، ج۶، ص۸۴</ref> | * در قیامت از [[حضرت ابراهیم]](ع) درخواست [[شفاعت]] میشود و او میگوید من سه بار دروغ گفتهام!! برای [[شفاعت]] نزد فرد دیگری بروید.<ref>بخاری، صحیح بخاری، باب ذریة من حملنا مع نوح، ج۶، ص۸۴</ref> | ||
* میمونی را بهخاطر [[زنا]] کردن [[سنگسار]] کردند.<ref>صحیح بخاری، ج۴، ص۲۳۸، باب بنیان الکعبه، باب القسامة فی الجاهلیه</ref> | * میمونی را بهخاطر [[زنا]] کردن [[سنگسار]] کردند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، ج۴، ص۲۳۸، باب بنیان الکعبه، باب القسامة فی الجاهلیه</ref> | ||
* خداوند ملک الموت را برای قبض روح [[حضرت موسی]](ع) میفرستد و جناب موسی بهصورت او سیلی میزند!!<ref>أُرْسِلَ مَلَک المَوْتِ إِلَی مُوسَی عَلَیهِمَا السَّلاَمُ، فَلَمَّا جَاءَهُ صَکهُ، فَرَجَعَ إِلَی رَبِّهِ صحیح بخاری، باب وفات موسی، ج۴، ص۱۵۷</ref> | * خداوند ملک الموت را برای قبض روح [[حضرت موسی]](ع) میفرستد و جناب موسی بهصورت او سیلی میزند!!<ref>أُرْسِلَ مَلَک المَوْتِ إِلَی مُوسَی عَلَیهِمَا السَّلاَمُ، فَلَمَّا جَاءَهُ صَکهُ، فَرَجَعَ إِلَی رَبِّهِ صحیح بخاری، باب وفات موسی، ج۴، ص۱۵۷</ref> | ||
* مورچهای یکی از انبیاء الهی را گاز میگیرد و آن پیامبر دستور میدهد همه آن مورچهها را بسوزانند، خداوند به خاطر این کار او را ملامت میکند.<ref>قَرَصَتْ نَمْلَةٌ نَبِیا مِنَ الأَنْبِیاءِ، فَأَمَرَ بِقَرْیةِ النَّمْلِ، فَأُحْرِقَتْ، فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیهِ: أَنْ قَرَصَتْک نَمْلَةٌ أَحْرَقْتَ أُمَّةً مِنَ الأُمَمِ تُسَبِّحُ صحیح بخاری، باب اذا حرق المشرک، ج۴، ص۶۲</ref> در سنن ترمذی این پیامبر [[حضرت موسی]] معرفی شده است. | * مورچهای یکی از انبیاء الهی را گاز میگیرد و آن پیامبر دستور میدهد همه آن مورچهها را بسوزانند، خداوند به خاطر این کار او را ملامت میکند.<ref>قَرَصَتْ نَمْلَةٌ نَبِیا مِنَ الأَنْبِیاءِ، فَأَمَرَ بِقَرْیةِ النَّمْلِ، فَأُحْرِقَتْ، فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیهِ: أَنْ قَرَصَتْک نَمْلَةٌ أَحْرَقْتَ أُمَّةً مِنَ الأُمَمِ تُسَبِّحُ صحیح بخاری، باب اذا حرق المشرک، ج۴، ص۶۲</ref> در سنن ترمذی این پیامبر [[حضرت موسی]] معرفی شده است. | ||
* بخاری حدیثی را در کتاب التفسیر و کتاب الجنائز نقل کرده است. مضمون حدیث چنین است: وقتی عبدالله بن اُبی از دنیا رفت، فرزندش به خدمت [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله رسید و از ایشان درخواست کرد که بر جنازه پدرش [[نماز]] بخواند. [[عمر بن خطاب|عمر]] به [[پیامبر اکرم]](ص) اعتراض کرد که چرا بر جنازه این شخص [[نماز]] میخوانید؟ [[رسول خدا]](ص) فرمود: [[خدا|خداوند]] مرا مخیر کرده و فرموده است: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ» (توبه/ ۸۰) در این هنگام آیه زیر نازل شد: «وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَد مِنْهُمْ ماتَ أَبَدًا وَلا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ» (توبه/۸۵). بر اساس این [[حدیث]] خداوند، پیامبرش را در مقابل عمر مغلوب کرده است! از اینروی با اینکه بخاری این [[حدیث]] را در چند موضع از کتاب خویش آورده است، علمایی چون [[ابوبکر باقلانی]]، [[امام الحرمین جوینی]]، [[ابو حامد غزالی]]، امام داوودی و دیگران با خدشه در سند حدیث به بطلان آن تصریح کردهاند.<ref>ابن حجر عسقلانی، هدی الساری مقدمة فتح الباری، ۱۴۰۸، ج۸، ص۲۵۵- | * بخاری حدیثی را در کتاب التفسیر و کتاب الجنائز نقل کرده است. مضمون حدیث چنین است: وقتی عبدالله بن اُبی از دنیا رفت، فرزندش به خدمت [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله رسید و از ایشان درخواست کرد که بر جنازه پدرش [[نماز]] بخواند. [[عمر بن خطاب|عمر]] به [[پیامبر اکرم]](ص) اعتراض کرد که چرا بر جنازه این شخص [[نماز]] میخوانید؟ [[رسول خدا]](ص) فرمود: [[خدا|خداوند]] مرا مخیر کرده و فرموده است: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ» (توبه/ ۸۰) در این هنگام آیه زیر نازل شد: «وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَد مِنْهُمْ ماتَ أَبَدًا وَلا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ» (توبه/۸۵). بر اساس این [[حدیث]] خداوند، پیامبرش را در مقابل عمر مغلوب کرده است! از اینروی با اینکه بخاری این [[حدیث]] را در چند موضع از کتاب خویش آورده است، علمایی چون [[ابوبکر باقلانی]]، [[امام الحرمین جوینی]]، [[ابو حامد غزالی]]، امام داوودی و دیگران با خدشه در سند حدیث به بطلان آن تصریح کردهاند.<ref>ابن حجر عسقلانی، هدی الساری مقدمة فتح الباری، ۱۴۰۸، ج۸، ص۲۵۵-۲۵۶.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۵-۱۳۸۷ | * ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، ۱۳۸۵-۱۳۸۷. | ||
* ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، بیروت بیتا. | * ابن ابی یعلی، طبقات الحنابلة، بیروت بیتا. | ||
* ابن تیمیه، منهاج السنة، مصر، ۱۳۳۱. | * ابن تیمیه، منهاج السنة، مصر، ۱۳۳۱. |