پرش به محتوا

فضه نوبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hasaninasab
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{دیگر کاربردها|فضه}}
{{دیگر کاربردها|فضه}}
[[پرونده:مقام شیر فضه در کربلا.jpg|بندانگشتی|مقام شیر فضه، واقع در محله باب النجف کربلا داخل کوچه‌ای متفرع از شارع العباس.]]
[[پرونده:مقام شیر فضه در کربلا.jpg|بندانگشتی|مقام شیر فضه، واقع در محله باب النجف کربلا داخل کوچه‌ای متفرع از شارع العباس.]]
'''فضه''' کنیز [[حضرت زهرا(س)]]. [[پیامبر(ص)]] او را فضه نامید، نام او در جریان ولادت [[حسنین]]، [[روزه]] گرفتن به همراه حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) در بیماری حسنین(ع) و شهادت حضرت زهرا(س) می آید. او بعد از حضرت فاطمه(س) دو ازدواج داشته‌است. از ویژگی‌های وی سخن گفت با آیات [[قرآن]] و دانستن علم کیمیاست. گفته‎اند در شهادت [[امام حسین(ع)]] نیز حضور داشته‌است.
'''فضه'''، کنیز [[حضرت زهرا(س)]] که [[پیامبر(ص)]] او را به این نام خواند. نام او در روایات مرتبط با ولادت [[حسنین]]، و همچنین [[روزه]] گرفتن به همراه حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) در بیماری حسنین(ع)، و شهادت حضرت زهرا(س) آمده است. فضه بعد از حضرت فاطمه(س) دو ازدواج داشته است. از ویژگی‌های وی، سخن گفتن با آیات [[قرآن]] و دانستن علم کیمیاست. گفته‎اند در شهادت [[امام حسین(ع)]] نیز حضور داشته است.


==اصل و نسب==
==اصل و نسب==
فضه اصالتااز اهالی نوبیه بود.<ref>اعلام النساء المؤمنات، ص۶۹۶؛ابن حجر، الإصابة، ج ۸ ص ۲۸۱</ref> نوبیه شهریست در جنوب سودان<ref>الفیروز آبادی، القاموس المحیط: ج ۱ ص ۱۳۵؛ مجمع البحرین، ج‏۲، ص: ۱۷۸</ref> یا جنوب مصر و شرق نیل است.<ref>ابن الوردی، ریاض السالكین: ج ۴ ص ۲۲۴ </ref> برخی او را هندی الاصل<ref> الحسین و بطلة كربلاء، مغنیة ،ص:۲۸۷</ref> حتی برخی او را دختر پادشاه هند دانسته‌اند.<ref>بحار الانوار، داراحیا التراث، ج۹، ص ۵۷۵</ref><ref>البرسی، مشارق أنوار الیقین: ص ۱۲۱ </ref>
فضه، اصالتا از اهالی نوبیه بود.<ref>اعلام النساء المؤمنات، ص ۶۹۶؛ ابن حجر، الإصابة، ج ۸ ص ۲۸۱.</ref> نوبیه شهری است در جنوب سودان<ref>الفیروزآبادی، القاموس المحیط: ج ۱ ص ۱۳۵؛ مجمع البحرین، ج ‏۲، ص ۱۷۸.</ref> یا جنوب مصر و شرق نیل.<ref>ابن الوردی، ریاض السالكین: ج ۴ ص ۲۲۴.</ref> برخی او را هندی الاصل<ref>الحسین و بطلة كربلاء، مغنیة ،ص ۲۸۷.</ref> و برخی دیگر حتی دختر پادشاه هند معرفی‌اش کرده‌اند.<ref>بحار الانوار، دار احیاء التراث، ج ۹، ص ۵۷۵.</ref><ref>البرسی، مشارق أنوار الیقین، ص ۱۲۱.</ref>


==در منزل حضرت زهرا(س)==
==در منزل حضرت زهرا(س)==
فضه کنیز حضرت زهرا(س) بود.<ref>اعلام النساء المؤمنات، ص۶۹۶؛ابن حجر، الإصابة، ج ۸ ص ۲۸۱</ref> پس از نزول آیه '''«و فقل لهم قولا میسورا»''' پیامبر(ص) وی را به خانه حضرت زهرا(س) فرستاد و او را فضه نامید.<ref>تفسیر نور الثقلین، ج‏۳، ص: ۱۵۷</ref>
فضه، کنیز حضرت زهرا(س) بود.<ref>اعلام النساء المؤمنات، ص ۶۹۶؛ ابن حجر، الإصابة، ج ۸، ص ۲۸۱.</ref> پس از نزول آیه «فقل لهم قولا میسورا»، پیامبر(ص) وی را به خانه حضرت زهرا(س) فرستاد و او را فضه نامید.<ref>تفسیر نور الثقلین، ج ‏۳، ص ۱۵۷.</ref>


فاطمه زهرا(س) کارهای خانه را بین خود و فضه تقسیم کرد بدین صورت که یک روز خود و یک روز فضه کارها را انجام می داد.<ref>الموسوعة الكبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری ،ج‏۱۷،ص:۴۲۹</ref>
حضرت فاطمه (س) کارهای خانه را بین خود و فضه تقسیم کرد؛ بدین صورت که یک روز خود و یک روز فضه کارها را انجام می‌داد.<ref>الموسوعة الكبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری، ج‏ ۱۷، ص ۴۲۹.</ref>


[[پیامبر(ص)]] هنگام تولد [[امام حسن(ع)]] به وی دستور داد تا به اندازه وزن موی های نوزاد صدقه بپردازد.<ref>الأئمة الإثنا عشر، ابن طولون ،ص:۶۳</ref>و او چنین کرد.<ref>الإتحاف بحب الأشراف، الشبراوی ،ص:۱۰۱</ref> این کار در هنگام تولد امام حسین(ع) نیز تکرار شد.<ref> الإتحاف بحب الأشراف، الشبراوی ،ص:۱۲۱</ref>
[[پیامبر(ص)]] هنگام تولد [[امام حسن(ع)]]، به فضه دستور داد تا به اندازه وزن موهای نوزاد صدقه بپردازد<ref>الأئمة الإثنا عشر، ابن طولون ،ص ۶۳.</ref> و او چنین کرد.<ref>الإتحاف بحب الأشراف، الشبراوی، ص ۱۰۱.</ref> این کار در هنگام تولد امام حسین(ع) تکرار شد.<ref>الإتحاف بحب الأشراف، الشبراوی، ص ۱۲۱.</ref>
او در ماجرای مریضی [[حسنین (ع)|حسنین]]، که علی(ع) و فاطمه(س) [[نذر]] کردند در صورت بهبودی آنان سه روز [[روزه]] بگیرند، با آنان همراه شد و چنین نذری کرد. آیات ۷ و ۸ [[سوره انسان]] درباره این ماجرا نازل شده است.<ref>درباره شرح ماجرا نک: اعلام النساء المؤمنات، ص۶۹۹-۷۰۰.</ref>
 
او در ماجرای بیماری [[حسنین(ع)|حسنین]]، که علی(ع) و فاطمه(س) [[نذر]] کردند در صورت بهبودی آنان سه روز [[روزه]] بگیرند، با آنان همراه شد و چنین نذری کرد. آیات ۷ و ۸ [[سوره انسان]] درباره این ماجرا نازل شده است.<ref>درباره شرح ماجرا نک: اعلام النساء المؤمنات، ص ۶۹۹-۷۰۰.</ref>


==شهادت فاطمه(س)==
==شهادت فاطمه(س)==
مقام فضه تا بدانجا رسید که حضرت علی علیه السلام هنگام دعوت به وداع فرزندان خود با پیکر مادر، وی را نیز خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید: '''«یا أُمَّ كُلْثُومٍ یا زَینَبُ یا سُكَینَةُ یا فِضَّةُ یا حَسَنُ یا حُسَینُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُم»'''<ref>بحار الأنوار، المجلسی ،ج‏۴۳،ص:۱۷۹‏ </ref> ای ام کلثوم، ای زینب، ای سکینه، ای فضه ای حسن، ای حسین بشتابید و با مادرتان وداع نمائید.
حضرت علی (ع) هنگام دعوت به وداع فرزندان خود با پیکر مادر، فضه را هم خطاب قرار داده و گفته است: «یا أُمَّ كُلْثُومٍ یا زَینَبُ یا سُكَینَةُ یا فِضَّةُ یا حَسَنُ یا حُسَینُ هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُم»<ref>بحار الأنوار، المجلسی، ج ‏۴۳، ص ۱۷۹.</ref>؛ ای ام کلثوم، ای زینب، ای سکینه، ای فضه، ای حسن، ای حسین، بشتابید و با مادرتان وداع کنید.


بعد از [[شهادت حضرت زهرا|شهادت فاطمه(س)]] به [[علی(ع)]] رسید.<ref>اعلام النساء المؤمنات، ص۶۹۶.</ref> او پس از آن بیست سال زندگی کرد. از او به عنوان بانویی صالح و باتقوای یاد کرده اند.<ref> الحسین و بطلة كربلاء، مغنیة، ص۲۸۷</ref>
فضه بعد از [[شهادت حضرت زهرا|شهادت فاطمه(س)]]، به [[علی(ع)]] رسید.<ref>اعلام النساء المؤمنات، ص ۶۹۶.</ref> پس از آن بیست سال زندگی کرد. فضه را زنی صالح و باتقوا دانسته‌اند.<ref>الحسین و بطلة كربلاء، مغنیة، ص ۲۸۷.</ref>


==همسر و فرزندان==
==همسر و فرزندان==
علی او را به همسری ابوثعلبه حبشی درآورد. فضه، از او یک پسر به دنیا آورد. بعداز مرگ ابوثعلبه، فضه با ابوملیک غطفانی ازدواج کرد و پس از این ازدواج پسرش از ابوثعلبه از دنیا رفت.<ref>اعلام النساء المؤمنات، ص۶۹۷.</ref> فضه از وی دارای فرزندانی شد،<ref> الحسین و بطلة كربلاء، مغنیة، ص۲۸۷</ref> دختری به نام شهرة بنت مسكة بنت فضّة که کرامتی نیز برای او نقل می کنند از نوادگان اوست.<ref>تسلیة المجالس، الكركی الحائری ،ج‏۱،ص:۵۲۹</ref> در بعضی از منابع از شکایت شوهر دوم، از وی نزد [[عمر بن خطاب]] سخن به میان رفته و او به نفع فضه قضاوت کرد‌ه‌است.<ref>النعمان المغربی، شرح الأخبار، ج ۲، ص ۳۲۸؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۳، ص ۱۸۳</ref>
علی(ع) او را به همسری ابوثعلبه حبشی درآورد. فضه، از او یک پسر به دنیا آورد. بعداز مرگ ابوثعلبه، فضه با ابوملیک غطفانی ازدواج کرد و پس از این ازدواج پسرش از ابوثعلبه از دنیا رفت.<ref>اعلام النساء المؤمنات، ص ۶۹۷.</ref> فضه از ابوملیک دارای فرزندانی شد،<ref>الحسین و بطلة كربلاء، مغنیة، ص ۲۸۷.</ref> دختری به نام شهرة بنت مسكة بنت فضّة که کرامتی هم برای او نقل می‌کنند، از نوادگان اوست.<ref>تسلیة المجالس، الكركی الحائری ،ج ‏۱،ص ۵۲۹.</ref> در بعضی از منابع، از شکایت شوهر دوم از وی نزد [[عمر بن خطاب]] سخن به میان رفته و او به نفع فضه قضاوت کرد‌ه است.<ref>النعمان المغربی، شرح الأخبار، ج ۲، ص ۳۲۸؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۳، ص ۱۸۳.</ref>


[[مالك بن دینار]] می گوید: زمانی كه برای زیارت خانه خدا راهی [[حج]] بودیم، زنی لاغراندام را دیدم كه بر حیوانی لاغر و ناتوان سوار است ولی حیوان در راه باز ماند. من او را سرزنش كردم، كه چرا با چنین مركبی توشه سفر بسته است و می‌خواهد راهی بدین درازی را بپیماید؛ امّا زن سر به آسمان بلند كرد و گفت:
[[مالک بن دینار]] می‌گوید: زمانی كه برای زیارت خانه خدا راهی [[حج]] بودیم، زنی لاغر اندام را دیدم كه بر حیوانی لاغر و ناتوان سوار است ولی حیوان در راه بازماند. من او را سرزنش كردم كه چرا با چنین مركبی توشه سفر بسته است و می‌خواهد راهی بدین درازی را بپیماید، اما زن سر به آسمان بلند كرد و گفت: «نه در خانه‌‏ام گذاردی و نه به خانه‌‏ات رساندی. سوگند به عزت و جلالت اگر كسی غیر از تو چنین كاری با من كرده بود، شكایتش را پیش تو می‌آوردم.» ناگهان شخصی در بیابان پیدا شد كه در دستش افسار ناقه‏‌ای بود و آماده تا آن زن را به مقصد برساند. من كه از این ماجرا، كمالات زن را دیدم، دانستم پرهیزكاری است كه نزد خدایش مقام بلندی دارد، پرسیدم تو كیستی؟ گفت: من شهره، دخترِ مسكه دختر فضه كنیز فاطمه زهرا (ع) هستم.<ref>بحار الأنوار، ۱۳۶۳، ج ‏۴۳، ص ۴۷.</ref>
'''«نه در خانه‏ام گذاردی و نه، به خانه‏ات رساندی. سوگند به عزت و جلالت اگر كسی غیر از تو چنین كاری با من كرده بود شكایتش را پیش تو می‌آوردم.»'''
ناگهان شخصی در بیابان پیدا شد كه در دستش افسار ناقه‏‌ای بود و آماده تا آن زن را به مقصد برساند.
من كه از این ماجرا، كمالات زن را دیدم، دانستم پرهیزكاری است كه نزد خدایش مقام بلندی دارد، پرسیدم تو كیستی؟
گفت: من شهره، دخترِ مسكه دختر فضه كنیز فاطمه زهرا (علیها السلام) هستم.<ref>بحار الأنوار،۱۳۶۳، ج‏۴۳،ص:۴۷</ref>


==ویژگی‌ها==
==ویژگی‌ها==
فضه حدود بیست سال با [[آیه|آیات]] [[قرآن]] حرف می‌زد و به دیگران پاسخ می‌داد.<ref>اعلام النساء المؤمنات، </ref><ref>ریاحین الشریعه، ج۲، ص ۳۱۳ تا ۳۲۶ </ref>او در [[روایت|روایتی]] طولانی، حالات حضرت زهرا(س) را از زمان رحلت [[محمد(ص)|پیامبر(ص)]] تا شهادت فاطمه(س) بیان می‌کند.<ref>بحارالانوار، ج ۴۳، ص۱۷۴-۱۸۰.</ref> حضرت علی(ع) در مورد وی می گوید: '''«اللّهمّ بارك لنا فی فضّتنا»'''<ref>الثاقب فی المناقب، ص: ۲۸۱</ref> برخی گفته اند او علم کیمیا می دانست،<ref> الموسوعة الكبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری ،ج‏۱۷،ص:۴۲۸</ref> و این علم را حضرت زهرا(س) به وی تعلیم کرده بود.<ref>الموسوعة الكبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری ،ج‏۱۷،ص:۴۳۰</ref> پیامبر(ع) نیز دعا برای مشکلات و اذکاری را به وی تعلیم کرده بود.<ref>الموسوعة الكبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری ،ج‏۱۷،ص:۴۲۹</ref> [[خلیفه دوم]] نیز به مقابل علمی وی اعتراف نموده است.<ref>النعمان المغربی، شرح الأخبار: ج ۲ ص ۳۲۸ ، ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب: ج ۳ ص ۱۸۳.</ref>
فضه حدود بیست سال با [[آیه|آیات]] [[قرآن]] حرف می‌زد و به دیگران پاسخ می‌داد.<ref>ریاحین الشریعه، ج ۲، ص ۳۱۳ تا ۳۲۶.</ref> او در [[روایت|روایتی]] طولانی، حالات حضرت زهرا(س) را از زمان رحلت [[محمد(ص)|پیامبر(ص)]] تا شهادت فاطمه(س) بیان می‌کند.<ref>بحارالانوار، ج ۴۳، ص۱۷۴-۱۸۰.</ref> حضرت علی(ع) در مورد وی می‌گوید: «اللهم بارک لنا فی فضّتنا»<ref>الثاقب فی المناقب، ص ۲۸۱.</ref>  
 
برخی گفته‌اند که او علم کیمیا می‌دانست <ref>الموسوعة الكبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری، ج‏ ۱۷، ص ۴۲۸.</ref> و این علم را حضرت زهرا(س) به وی تعلیم کرده بود.<ref>الموسوعة الكبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری، ج ‏۱۷، ص ۴۳۰.</ref> پیامبر(ع) هم دعا برای مشکلات و همچنین اذکاری را به وی تعلیم کرده بود.<ref>الموسوعة الكبری عن فاطمة الزهراء، الأنصاری ،ج‏ ۱۷، ص ۴۲۹.</ref> [[خلیفه دوم]] به مقابل علمی وی اعتراف کرده است.<ref>النعمان المغربی، شرح الأخبار: ج ۲، ص ۳۲۸، ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۳، ص ۱۸۳.</ref>


==شیر و فضه==
==شیر و فضه==
در بعضی منابع از حضور فضه نوبیه در [[کربلا]] سخن رفته است.<ref>موسوعة عاشوراء ،ص۲۳۱ </ref>[[داستان شیر و فضه]] بنا بر حضور وی در کربلا نگاشته شده است.<ref>إثبات الهداة، الحر العاملی ،ج‏۴،ص:۳۷</ref>
در بعضی منابع از حضور فضه نوبیه در [[کربلا]] سخن گفته شده است.<ref>موسوعة عاشوراء ،ص۲۳۱.</ref>[[داستان شیر و فضه]] بنا بر حضور وی در کربلا نگاشته شده است.<ref>إثبات الهداة، الحر العاملی، ج ‏۴، ص ۳۷.</ref>
 
[[ادریس بن عبد الله اودی]] می‌گوید: چون امام حسین(ع) شهید شد و [[لشکر عمر بن سعد]] خواستند اسب بر بدن امام بتازند، فضه به [[حضرت زینب(س)]] گفت: ای بانوی من روزی كشتی «سفینه» در دریا شكست و او به جزیره‌‏ای افتاد و در آنجا شیری دید. او خطاب به شیر گفت:ای ابا الحارث، من غلام رسول خدایم! پس آن شیر غرغركنان پیشاپیش او رفت تا او را به راه رساند. هم اكنون آن شیر در جایی زانو زده است، بگذار من بروم‏ و به او آگاهی دهم كه این مردم فردا چه خواهند كرد.


فضه نزد آن شیر رفت و گفت: ای ابا الحارث، آن شیر سر بلند كرد و فضه به او گفت: می‏‌دانی فردا می‌‏خواهند با امام حسین(ع) چه كار كنند، می‏‌خواهند اسب بر پشتش بتازند.
[[ادریس بن عبدالله اودی]] می‌گوید: چون امام حسین(ع) شهید شد و [[لشکر عمر بن سعد]] خواستند اسب بر بدن امام بتازند، فضه به [[حضرت زینب(س)]] گفت: ای بانوی من! روزی كشتی «سفینه» در دریا شكست و او به جزیره‌‏ای افتاد و در آنجا شیری دید. او خطاب به شیر گفت: ای ابا الحارث، من غلام رسول خدایم! پس آن شیر غرغركنان پیشاپیش او رفت تا او را به راه رساند. هم اكنون آن شیر در جایی زانو زده است، بگذار من بروم‏ و به او آگاهی دهم كه این مردم فردا چه خواهند كرد. فضه نزد آن شیر رفت و گفت: ای ابا الحارث، آن شیر سر بلند كرد و فضه به او گفت: می‏‌دانی فردا می‌‏خواهند با امام حسین(ع) چه كنند، می‏‌خواهند اسب بر پشتش بتازند. شیر آمد و دو دست خود را روی پیکر امام حسین(ع)نهاد، لشكر جلو آمده و شیر را دیدند، عمر بن سعد به آنها گفت: این فتنه ‏است، مبادا آن را برانگیزید، برگردید، آنها هم برگشتند.<ref>كلینی، ج ‏۱، ص ۴۶۵.</ref>


شیر آمد و دو دست خود را روی پیکر امام حسین(ع)نهاد، لشكر جلو آمده و شیر را دیدند، عمر بن سعد به آنها گفت: این فتنه ‏است مبادا آن را برانگیزید، برگردید، آنها هم برگشتند.<ref>كلینی، ج‏۱، ص۴۶۵ </ref> با توجه به گزارش‌های قطعی در مورد تاختن اسب بر بدن امام حسین(ع)،<ref>ارشاد، المفید ،ج‏۲،ص:۱۱۳</ref> این داستان محل تردید است.
با توجه به گزارش‌های قطعی در مورد تاختن اسب بر بدن امام حسین(ع)،<ref>ارشاد، المفید، ج ۲، ص ۱۱۳.</ref> این داستان محل تردید است.


==وفات==
==وفات==
مقبره‌ای منسوب به فضه در دمشق در [[قبرستان باب الصغیر]] است. قبر وی کمی بالاتر از مرقد [[عبدالله بن جعفر الصادق|عبداللّٰه بن جعفر صادق]] و در انتهای غربی قبرستان قرار دارد. حجره و مرقد او گنبدی کوچک به رنگ سبز داشته و دیواره‌های آن از سنگ سیاه است.<ref>اصغر قائدان، اماکن سیاحتی و زیارتی دمشق، ص۴۷</ref>
مقبره‌ای منسوب به فضه در دمشق در [[قبرستان باب الصغیر]] موجود است. قبر وی کمی بالاتر از مرقد [[عبدالله بن جعفر الصادق|عبداللّٰه بن جعفر صادق]] و در انتهای غربی قبرستان قرار دارد. حجره و مرقد او گنبدی کوچک به رنگ سبز داشته و دیواره‌های آن از سنگ سیاه است.<ref>اصغر قائدان، اماکن سیاحتی و زیارتی دمشق، ص ۴۷.</ref>


در [[کربلا]] جایگاهی به نام [[شیر فضه]] وجود دارد.
در [[کربلا]] جایگاهی به نام [[شیر فضه]] وجود دارد.
==در اشعار آئینی==
==در اشعار آئینی==
در اشعار مذهبی و آئینی، به عنوان کنیز حضرت زهرا از وی یاد می شود که دارای کراماتی بوده و همنشینی با حضرت زهرا(س) او را از دیگران متمایز نموده‌است. کمپانی در شعری به این نکته اشاره کرده و می گوید:
در اشعار مذهبی و آئینی، از فضه با عنوان کنیز حضرت زهرا یاد می‌شود که دارای کراماتی بوده و همنشینی با حضرت زهرا(س) او را از دیگران متمایز کرده است. [[محمد حسین غروی اصفهانی]] مشهور به کمپانی، در شعری به این نکته اشاره کرده و می‌گوید:
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = [[محمد حسین غروی اصفهانی|مرحوم کمپانی]]:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|مفتقرا متاب روی از در او به هیچ سوی| زانکه مس وجود را فضه‌ی او طلا کند}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small> دیوان مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی</small> | تراز = وسط| عرض = 500px | اندازه خط = 14px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = [[محمد حسین غروی اصفهانی|مرحوم کمپانی]]:{{سخ}}{{شعر}}{{ب|مفتقرا متاب روی از در او به هیچ سوی| زانکه مس وجود را فضه‌ او طلا کند}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small> دیوان مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی</small> | تراز = وسط| عرض = 500px | اندازه خط = 14px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = احمد احمدى بيرجندى‏:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|شهبانوى حجاز، ولى كار خانه را| با فضّه كنيز، شريك و برابر است‏}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small> مناقب فاطمى در شعر فارسى، بيرجندى ،ص۱۱۶</small> | تراز = وسط| عرض = 500px | اندازه خط = 14px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = احمد احمدى بيرجندى‏:{{سخ}}{{شعر}}{{ب|شهبانوى حجاز ولى كار خانه را| با فضّه كنيز شريک و برابر است‏}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small> مناقب فاطمى در شعر فارسى، بيرجندى ،ص۱۱۶</small> | تراز = وسط| عرض = 500px | اندازه خط = 14px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = احمد احمدى بيرجندى‏:{{سخ}}{{شعر|نستعلیق}}{{ب|زهره ازهر تويى و طهره اطهر |عفت داور تويى و عصمت كبرى‏}}{{ب|فضّه دربار تو مربّى مريم|قنبر درگاه تو مدرّس عيسى‏}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small>مناقب فاطمى در شعر فارسى، بيرجندى ،ص۱۰۴</small> | تراز = وسط| عرض = 500px | اندازه خط = 14px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = احمد احمدى بيرجندى‏:{{سخ}}{{شعر}}{{ب|زهره ازهر تويى و طهره اطهر|عفت داور تويى و عصمت كبرى‏}}{{ب|فضّه دربار تو مربّى مريم|قنبر درگاه تو مدرّس عيسى‏}}{{پایان شعر}}|تاریخ بایگانی | منبع = <small>مناقب فاطمى در شعر فارسى، بيرجندى ،ص۱۰۴</small> | تراز = وسط| عرض = 500px | اندازه خط = 14px| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}


==منابع مطالعاتی==
==منابع مطالعاتی==
۳۸۶

ویرایش