۱۶٬۳۶۱
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (حذف منابع زائد) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==داستان عروسی== | ==داستان عروسی== | ||
قاسم در [[روز عاشورا]] از عمویش [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] اجازه میدان خواست ولی امام حسین(ع) به علت سن کمش به او اجازه نداد. قاسم از این ماجرا ناراحت شده و یاد بازوبندی افتاد که پدرش [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن مجتبی(ع)]] بر بازویش بسته بود و از او خواسته بود هنگامی که غم و اندوه بیش از حد بر وی غلبه کرد آن را باز کند. قاسم بازوبند را باز کرد، دید در آن پدرش وصیت کرده در [[کربلا]] جان خود را فدای عمویت کن. قاسم شادمان خود را به امام حسین(ع) رساند و وصیت پدر را به او نشان داد، امام پس از مشاهده خط برادر، گریه کردو به قاسم فرمود: پدر به من نیز وصیت کرده که یکی از دخترانم را به عقد تو درآورم و به [[حضرت عباس علیه السلام|عباس(ع)]] و [[عون بن علی(ع)|عون]] و [[حضرت زینب سلام الله علیها|زینب(س)]] فرمود: مقدمات [[صیغه ازدواج|عقد]] قاسم را فراهم کنند. قاسم در روز عاشورا عروسی کرد و پس از آن وارد میدان شد.<ref>کاشفی، روضه الشهداء، ص۴۰۱</ref> کاشفی برای گزارشش به بیت شعری از [[ابوالمفاخر رازی]] اشاره کردهاست<ref>کاشفی، روضه الشهداء، ص۴۰۱</ref> ابوالمفاخر از شاعران پارسیگوی دوره [[سلجوقیان]] بوده که در نیمه اول قرن ششم میزیستهاست.<ref>دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۶، ص۲۷۷</ref> | قاسم در [[روز عاشورا]] از عمویش [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] اجازه میدان خواست ولی امام حسین(ع) به علت سن کمش به او اجازه نداد. قاسم از این ماجرا ناراحت شده و یاد بازوبندی افتاد که پدرش [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن مجتبی(ع)]] بر بازویش بسته بود و از او خواسته بود هنگامی که غم و اندوه بیش از حد بر وی غلبه کرد آن را باز کند. قاسم بازوبند را باز کرد، دید در آن پدرش وصیت کرده در [[کربلا]] جان خود را فدای عمویت کن. قاسم شادمان خود را به امام حسین(ع) رساند و وصیت پدر را به او نشان داد، امام پس از مشاهده خط برادر، گریه کردو به قاسم فرمود: پدر به من نیز وصیت کرده که یکی از دخترانم را به عقد تو درآورم و به [[حضرت عباس علیه السلام|عباس(ع)]] و [[عون بن علی(ع)|عون]] و [[حضرت زینب سلام الله علیها|زینب(س)]] فرمود: مقدمات [[صیغه ازدواج|عقد]] قاسم را فراهم کنند. قاسم در روز عاشورا عروسی کرد و پس از آن وارد میدان شد.<ref>کاشفی، روضه الشهداء، ص۴۰۱</ref> کاشفی برای گزارشش به بیت شعری از [[ابوالمفاخر رازی]] اشاره کردهاست<ref>کاشفی، روضه الشهداء، ص۴۰۱</ref> ابوالمفاخر از شاعران پارسیگوی دوره [[سلجوقیان]] بوده که در نیمه اول قرن ششم میزیستهاست.<ref>دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج۶، ص۲۷۷</ref> | ||
در برخی از منابعی که این داستان نقل شده نام دختر امام حسین(ع) که به عقد قاسم درآمد زبیدهخاتون<ref>بحرالانساب، ص۲۴</ref> و در برخی دیگر فاطمه ذکر شده است.<ref> نگاه کنید به: قمی، منتهی الآمال، ج۱، ص۵۷۴.</ref> | در برخی از منابعی که این داستان نقل شده نام دختر امام حسین(ع) که به عقد قاسم درآمد زبیدهخاتون<ref>بحرالانساب، ص۲۴</ref> و در برخی دیگر فاطمه ذکر شده است.<ref> نگاه کنید به: قمی، منتهی الآمال، ج۱، ص۵۷۴.</ref> | ||
خط ۲۴: | خط ۲۳: | ||
بر اساس برخی منابع تاریخی حسن مثنی یکی از دختران امام حسین(ع) را خواستگاری کرد،<ref>ابن جوزی، المنتظم، ج۷، ص۱۸۳</ref> امام حسین(ع) به وی فرمود هر کدام از [[فاطمه دختر امام حسین|فاطمه]] یا [[سکینه دختر امام حسین|سکینه]] را میخواهد انتخاب کند. حسن خجالت کشیده و حرفی نزد. امام، فاطمه را چون به مادرش شبیهتر بود، به عقد وی در آورد.<ref>مفید، ارشاد، ص۳۶۶</ref> به گفته ابن فندق بیهقی، این ازدواج در سال شهادت امام حسین(ع) اتفاق افتاده است.<ref>ابن فندق، لباب الانساب، ص۳۸۵.</ref> | بر اساس برخی منابع تاریخی حسن مثنی یکی از دختران امام حسین(ع) را خواستگاری کرد،<ref>ابن جوزی، المنتظم، ج۷، ص۱۸۳</ref> امام حسین(ع) به وی فرمود هر کدام از [[فاطمه دختر امام حسین|فاطمه]] یا [[سکینه دختر امام حسین|سکینه]] را میخواهد انتخاب کند. حسن خجالت کشیده و حرفی نزد. امام، فاطمه را چون به مادرش شبیهتر بود، به عقد وی در آورد.<ref>مفید، ارشاد، ص۳۶۶</ref> به گفته ابن فندق بیهقی، این ازدواج در سال شهادت امام حسین(ع) اتفاق افتاده است.<ref>ابن فندق، لباب الانساب، ص۳۸۵.</ref> | ||
==عروسی در تعزیه== | ==عروسی در تعزیه== | ||
خط ۳۹: | خط ۳۷: | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} | ||
*ابن فندق، بیهقی علی بن زید، لباب الأنساب و الألقاب و الأعقاب، محقق رجایی، مهدی، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی(ره)، قم. | *ابن فندق، بیهقی علی بن زید، لباب الأنساب و الألقاب و الأعقاب، محقق رجایی، مهدی، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی(ره)، قم. | ||
* | *اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۶۸ق. | ||
* | *بلوکباشی، علی، مجله تئاتر، زمستان۱۳۷۰ش. | ||
*پیشوایی، مهدی و دیگران، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء (ع)، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ یازدهم، ۱۳۹۵ش. | *پیشوایی، مهدی و دیگران، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء (ع)، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ یازدهم، ۱۳۹۵ش. | ||
* | *خاکی،محمدرضا، مجله هنر، تابستان۱۳۸۷ش. | ||
*شعرانی، میرزا ابوالحسن، دمع السجوم ترجمه نفس المهموم، وزارت ارشاد، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۵ش. | *شعرانی، میرزا ابوالحسن، دمع السجوم ترجمه نفس المهموم، وزارت ارشاد، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۸۵ش. | ||
*قاضی طباطبایی، محمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید الشهدا علیهالسلام، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ سازمان چاپ وانتشارات، تهران، ۱۳۸۳ش. | *قاضی طباطبایی، محمدعلی، تحقیق درباره اول اربعین حضرت سید الشهدا علیهالسلام، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ سازمان چاپ وانتشارات، تهران، ۱۳۸۳ش. | ||
* | *محلاتی، ذبیحاللَّه، فرسان الهیجاء، تهران، مرکز نشر کتاب، ۱۳۹۰ق. | ||
*مفید، ارشاد، ترجمه محمدباقر محمودی، انتشارات اسلامیه، ۱۳۸۰ش. | *مفید، ارشاد، ترجمه محمدباقر محمودی، انتشارات اسلامیه، ۱۳۸۰ش. | ||
*نراقی، ملا محمدمهدی، محرق القلوب، به اهتمام علی نظری منفرد، انتشارات سرور، چ اول، ۱۳۸۸ش. | *نراقی، ملا محمدمهدی، محرق القلوب، به اهتمام علی نظری منفرد، انتشارات سرور، چ اول، ۱۳۸۸ش. |
ویرایش