۱۷٬۲۸۰
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (←نظریه صرفه: تمیزکاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
===تحدی به الفاظ یا محتوا؟=== | ===تحدی به الفاظ یا محتوا؟=== | ||
مفسران تحدی و [[اعجاز قرآن]] را عام و در محتوا و الفاظ میدانند چراکه اگر تحدی مختص به الفاظ قرآن بود خداوند آن را به عرب منحصر میکرد و مطلق نمیآورد.<ref> طباطبایی، المیزان، ج۱۰، ص۱۶۳.</ref> برای تحدی به قرآن، وجوهی مانند فصاحت، بلاغت، نظم، خالی بودن از باطل و دروغ و معانی بلند ذکر شده است.<ref>اعجاز القرآن، ۱۴-۲۴.</ref> با این حال برخی از محققان علوم قرآنی، با استناد به توصیفهای قرآن از خویش و نیز آیه «فَأتوا بِکِتابٍ مِنْ عِندِ اللّهِ هُوَ اَهدی مِنهُما»<ref>سوره قصص، آیه۲۸.</ref> تحدی قرآن را ناظر به محتوا و مضمون کلام الهی و نه الفاظ آن میدانند.<ref> مناهج البیان، ج۱، ص۵۸-۶۲؛ التمهید، ج۶، ص۳۰.</ref> | |||
=== نظریه صرفه=== | === نظریه صرفه=== | ||
برخی متکلمان معتقدند اگر فردی قصد معارضه با قرآن کرد، خدا اراده او را سست میکند و به او اجازۀ معارضه نمیدهد.<ref> سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۳-۳۲۷؛ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۶۳.</ref> به این نظریه «[[صرفه|صَرفه]]» میگویند.<ref>نگاه کنید به: سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۳-۳۲۷.</ref> با این حال افرادی همچون [[مسیلمه کذاب]]<ref> ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۱۱۲؛ ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۵، ص۶۱.</ref> و [[اسود عنسی]] <ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶۱ ۴۶۲؛ البدایة والنهایه، ج۵، ص۶۰- ۶۱.</ref> با آوردن مطالبی ادعای هماوردی با قرآن کردند. نضر بن حارث نیز با نقل داستانهای رستم و اسفندیار ادعای هماوردی با قرآن کرد و طبق برخی روایات شأن نزول [[آیه]] «لَو نَشاءُ لَقُلنا مِثلَ هذا»<ref>سوره انفال، آیه۳۱.</ref> درباره وی است.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۵؛ ابن کثیر، تفسیر القرآ ن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۴۱.</ref> گفته شده [[عبدالله بن مقفع]] درصدد هماوردی با قرآن بود اما پس از مدتی منصرف شد و همه آنچه را گرد آورده بود نابود کرد.<ref> اعجاز القرآن، ص۱۱۹.</ref> البته بنا به روایتی که در الاحتجاج نقل شده، [[ابوشاکر دیصانی]]، [[عبدالملک بصری]] و [[ابن مقفع]] به پیشنهاد ابن ابیالعوجاء تصمیم گرفته بودند که هر کدام یک ربع از [[قرآن]] را نقض کنند، چرا که با این کار [[نبوت]] [[حضرت محمد(ص)]] و سپس [[اسلام]] باطل میشد، ولی نتوانستند.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۷۷.</ref> | برخی متکلمان معتقدند اگر فردی قصد معارضه با قرآن کرد، خدا اراده او را سست میکند و به او اجازۀ معارضه نمیدهد.<ref> سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۳-۳۲۷؛ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۶۳.</ref> به این نظریه «[[صرفه|صَرفه]]» میگویند.<ref>نگاه کنید به: سید مرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۳-۳۲۷.</ref> با این حال افرادی همچون [[مسیلمه کذاب]]<ref> ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۱۱۲؛ ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۵، ص۶۱.</ref> و [[اسود عنسی]] <ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۴۶۱ ۴۶۲؛ البدایة والنهایه، ج۵، ص۶۰- ۶۱.</ref> با آوردن مطالبی ادعای هماوردی با قرآن کردند. نضر بن حارث نیز با نقل داستانهای رستم و اسفندیار ادعای هماوردی با قرآن کرد و طبق برخی روایات شأن نزول [[آیه]] «لَو نَشاءُ لَقُلنا مِثلَ هذا»<ref>سوره انفال، آیه۳۱.</ref> درباره وی است.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۵؛ ابن کثیر، تفسیر القرآ ن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۴۱.</ref> گفته شده [[عبدالله بن مقفع]] درصدد هماوردی با قرآن بود اما پس از مدتی منصرف شد و همه آنچه را گرد آورده بود نابود کرد.<ref> اعجاز القرآن، ص۱۱۹.</ref> البته بنا به روایتی که در الاحتجاج نقل شده، [[ابوشاکر دیصانی]]، [[عبدالملک بصری]] و [[ابن مقفع]] به پیشنهاد ابن ابیالعوجاء تصمیم گرفته بودند که هر کدام یک ربع از [[قرآن]] را نقض کنند، چرا که با این کار [[نبوت]] [[حضرت محمد(ص)]] و سپس [[اسلام]] باطل میشد، ولی نتوانستند.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۳۷۷.</ref> |
ویرایش