Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۹۹
ویرایش
Abbasahmadi (بحث | مشارکتها) (←جستارهای وابسته: افزودن علی ولی الله) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←اعتبار روایات) |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=== اعتبار روایات=== | === اعتبار روایات=== | ||
[[ابنشعبه حرّانی]] در کتاب [[تحف العقول]] احادیث [[شأن نزول]] آیه ولایت را جزو [[حدیث صحیح|احادیث صحیح]] و روایاتی دانسته که علما بر آنها [[اجماع]] دارند.<ref>حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۴۵۹.</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر [[المیزان]]، بسیاری از این [[حدیث|احادیث]] را آورده<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۱۶.</ref> و درباره اعتبار آنها مینویسد: اگر این همه روایت درباره شأن نزول این آیه، نادیده گرفته شود، باید به طور کلی از [[تفسیر قرآن]] چشم پوشید؛ چراکه وقتی به این همه روایت اطمینان نکنیم، چگونه میتوانیم به یک یا دو روایتی که در تفسیر دیگر [[آیات]] قرآن نقل شده، اطمینان نماییم.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۸.</ref> وی این روایات را موافق [[قرآن]] دانسته<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۲۰.</ref> و میگوید بزرگان تفسیر و حدیث این احادیث را نقل کردهاند و با آنها مخالفت نکردهاند و برخی -همچون [[ابنتیمیه]]- که مخالفت کردهاند، عناد و دشمنی را به انتها رساندهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۲۵.</ref><br> | [[ابن شعبه حرانی|ابنشعبه حرّانی]] در کتاب [[تحف العقول]] احادیث [[شأن نزول]] آیه ولایت را جزو [[حدیث صحیح|احادیث صحیح]] و روایاتی دانسته که علما بر آنها [[اجماع]] دارند.<ref>حرانی، تحف العقول، ۱۴۰۴ق، ص۴۵۹.</ref> [[علامه طباطبایی]] در تفسیر [[المیزان]]، بسیاری از این [[حدیث|احادیث]] را آورده<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۱۶.</ref> و درباره اعتبار آنها مینویسد: اگر این همه روایت درباره شأن نزول این آیه، نادیده گرفته شود، باید به طور کلی از [[تفسیر قرآن]] چشم پوشید؛ چراکه وقتی به این همه روایت اطمینان نکنیم، چگونه میتوانیم به یک یا دو روایتی که در تفسیر دیگر [[آیات]] قرآن نقل شده، اطمینان نماییم.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۸.</ref> وی این روایات را موافق [[قرآن]] دانسته<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۲۰.</ref> و میگوید بزرگان تفسیر و حدیث این احادیث را نقل کردهاند و با آنها مخالفت نکردهاند و برخی -همچون [[ابنتیمیه]]- که مخالفت کردهاند، عناد و دشمنی را به انتها رساندهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۶، ص۲۵.</ref><br> | ||
عدهای از محدّثان اهل سنّت که در دورههای مختلف، این روایت را نقل نمودهاند، عبارتند از: | عدهای از محدّثان اهل سنّت که در دورههای مختلف، این روایت را نقل نمودهاند، عبارتند از: | ||
{{ستون|۳}} | {{ستون|۳}} |