Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۱٬۱۵۳
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←پیدایش) |
(اصلاح ارقام، اصلاح نشانی وب) |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
احسایی در آثار خود سهم شایانی به مباحث امامت داده است که نمونه آن را در شرح مبسوطی که بر [[زیارت جامعه کبیره]] نوشته است، میتوان دید. شاخص اندیشه وی در این زمینه، توجه خاصی است که به جنبههای تکوینی مقامِ امام نشان میدهد. از جمله در بازگوکردن این عقیده که [[پیامبراسلام(ص)]] و [[امامان(ع)]] برترین مخلوقات خداوند و واسطه فیضند، آنان را علل اربعه کائنات -یعنی علتهای [[علت فاعلی|فاعلی]]، مادی، صوری و [[علت غایی|غایی]] - معرفی میکند. در فلسفه ارسطویی و حکمت اسلامی، هر یک از این اقسام چهارگانه گویایی جنبهای از نیازمندی پدیده به علت است. احسایی به استناد مضامین حدیثی، کمال هر یک از چهار جنبه [[اصل علیت|علیت]] را در وجود پیامبر و امامان نشان میدهد و نتیجه میگیرد که علل اربعه کائنات، ایشانند.<ref>احسائی، شرح زیارت جامعه، ج۳ ، ص۶۵.</ref> | احسایی در آثار خود سهم شایانی به مباحث امامت داده است که نمونه آن را در شرح مبسوطی که بر [[زیارت جامعه کبیره]] نوشته است، میتوان دید. شاخص اندیشه وی در این زمینه، توجه خاصی است که به جنبههای تکوینی مقامِ امام نشان میدهد. از جمله در بازگوکردن این عقیده که [[پیامبراسلام(ص)]] و [[امامان(ع)]] برترین مخلوقات خداوند و واسطه فیضند، آنان را علل اربعه کائنات -یعنی علتهای [[علت فاعلی|فاعلی]]، مادی، صوری و [[علت غایی|غایی]] - معرفی میکند. در فلسفه ارسطویی و حکمت اسلامی، هر یک از این اقسام چهارگانه گویایی جنبهای از نیازمندی پدیده به علت است. احسایی به استناد مضامین حدیثی، کمال هر یک از چهار جنبه [[اصل علیت|علیت]] را در وجود پیامبر و امامان نشان میدهد و نتیجه میگیرد که علل اربعه کائنات، ایشانند.<ref>احسائی، شرح زیارت جامعه، ج۳ ، ص۶۵.</ref> | ||
نظریات شیخ بعدها در میان پیروان او رشد و توسعه یافت و مفاهیم مهمی همچون [[رکن رابع]] بر آن افزوده شد. | نظریات شیخ بعدها در میان پیروان او رشد و توسعه یافت و مفاهیم مهمی همچون [[رکن رابع]] بر آن افزوده شد.<ref>ر.ک: نجاری، شیخیه ؛ نقطه آغازین انحراف، ۱۳۹۵ش.</ref> | ||
==عقاید شیخیه== | ==عقاید شیخیه== | ||
فرقه شیخیه دارای عقاید خاصی در مقایسه با دیگر فرقهها و مذاهب اسلامی است؛ ازجمله: | فرقه شیخیه دارای عقاید خاصی در مقایسه با دیگر فرقهها و مذاهب اسلامی است؛ ازجمله: | ||
===کیفیت معاد=== | ===کیفیت معاد=== | ||
نظریه شیخ احمد احسایی درباره کیفیت [[معاد]] مشهورترین اعتقاد این فرقه است. احسایی ضمن پذیرش عقیده قرآنی معاد جسمانی تفسیر خاصی از آن ارائه داده که با مخالفتهای زیادی روبرو شد. بر اساس نظر وی انسان دو جسد دارد. نخست کالبد ظاهری است که از عناصر طبیعی و زمانی تشکیل شده است. این جسد در قبر تجزیه شد و از بین میرود و به طبیعت باز میگردد. جسد دوم انسان، جسد «هورقلیایی» است و فناپذیر نیست و شیخیه با استناد به روایات از آن با عنوان طینت یاد میکنند. در مرگ انسان روح از این بدن هورقلیایی جدا میشود.جسم حقیقی انسان همین جسم هورقلیایی است که هویت شخصی فرد را نیز نگاه میدارد. | نظریه شیخ احمد احسایی درباره کیفیت [[معاد]] مشهورترین اعتقاد این فرقه است. احسایی ضمن پذیرش عقیده قرآنی معاد جسمانی تفسیر خاصی از آن ارائه داده که با مخالفتهای زیادی روبرو شد. بر اساس نظر وی انسان دو جسد دارد. نخست کالبد ظاهری است که از عناصر طبیعی و زمانی تشکیل شده است. این جسد در قبر تجزیه شد و از بین میرود و به طبیعت باز میگردد. جسد دوم انسان، جسد «هورقلیایی» است و فناپذیر نیست و شیخیه با استناد به روایات از آن با عنوان طینت یاد میکنند. در مرگ انسان روح از این بدن هورقلیایی جدا میشود.جسم حقیقی انسان همین جسم هورقلیایی است که هویت شخصی فرد را نیز نگاه میدارد.<ref>ر.ک: نجاری، شیخیه ؛ نقطه آغازین انحراف، ۱۳۹۵ش.</ref> | ||
معاد با همین جسم هورقلیایی صورت میگیرد و آدمی با این جسد به بهشت یا دوزخ میرود. شیخیه این نظریه را مخالف [[معاد جسمانی]] نمیدانند. در عقیده آنان آنچه در قبر از بدن انسان میماند در واقع همان جسم است بعد از اینکه از تیرگیها و اعراض خالی شده و خالص و لطیف شده است. | معاد با همین جسم هورقلیایی صورت میگیرد و آدمی با این جسد به بهشت یا دوزخ میرود. شیخیه این نظریه را مخالف [[معاد جسمانی]] نمیدانند. در عقیده آنان آنچه در قبر از بدن انسان میماند در واقع همان جسم است بعد از اینکه از تیرگیها و اعراض خالی شده و خالص و لطیف شده است.<ref>ر.ک: نجاری، شیخیه ؛ نقطه آغازین انحراف، ۱۳۹۵ش.</ref> | ||
برخی از علمای شیعه چنین تقریری از معاد را مخالف آموزه معاد جسمانی دانستند و دلیل اصلی [[تکفیر]] او از سوی برخی از علما نیز همین نظریه بود. | برخی از علمای شیعه چنین تقریری از معاد را مخالف آموزه معاد جسمانی دانستند و دلیل اصلی [[تکفیر]] او از سوی برخی از علما نیز همین نظریه بود.<ref>ر.ک: نجاری، شیخیه ؛ نقطه آغازین انحراف، ۱۳۹۵ش.</ref> | ||
از نظر شیخ احمد احسایی زندگی [[امام زمان(عج)]] نیز در سرزمین هورقلیا و در قالب جسم هورقلیایی است. از این رو اگر حضرت بخواهد به جهان عنصری وارد شود باید صورتهای این دنیایی بر تن کند. بر اساس این نظر حیات امام زمان(عج) حیاتی جسمانی نیست. | از نظر شیخ احمد احسایی زندگی [[امام زمان(عج)]] نیز در سرزمین هورقلیا و در قالب جسم هورقلیایی است. از این رو اگر حضرت بخواهد به جهان عنصری وارد شود باید صورتهای این دنیایی بر تن کند. بر اساس این نظر حیات امام زمان(عج) حیاتی جسمانی نیست.<ref>ر.ک: نجاری، شیخیه ؛ نقطه آغازین انحراف، ۱۳۹۵ش.</ref> | ||
===رکن رابع=== | ===رکن رابع=== | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
===محمد کریم خان=== | ===محمد کریم خان=== | ||
[[محمد کریم خان]]، کرمان را به قصد دیدار کاظم رشتی که در عتبات ساکن بود، ترک کرد و در اصفهان در مجلس درس یکی از معتقدان به احسایی به نام محمدابراهیم کلباسی گذراند و در کرمانشاه نیز به دیدار علی پسر احمد احسایی رفت و از آنجا به [[کربلا]] به دیدار رشتی رفت.<ref>خداوردی تاجآبادی، ظهور و گسترش شیخیه در کرمان در دوره قاجار، ۱۳۸۹ش، ص۳۱.</ref> کریم پس از یک سال و نیم به کرمان بازگشت و بعد از چهار سال اقامت در کرمان و تدریس در [[مدرسه ابراهیمیه]]، به عتباب بازگشت و بیش از دو سال نزد رشتی ماند.<ref>خداوردی تاجآبادی، ظهور و گسترش شیخیه در کرمان در دوره قاجار، ۱۳۸۹ش، ص۳۲.</ref> او از کاظم رشتی اجازهنامه دریافت کرد. محمد کریم بعد از بازگشت به کرمان، با کمکهای مالی و دولتی حاصل از حمایت پدرش، به دعوت شیخیگری پرداخت و در کرمان به جانشینی سیدکاظم شناخته شد. | [[محمد کریم خان]]، کرمان را به قصد دیدار کاظم رشتی که در عتبات ساکن بود، ترک کرد و در اصفهان در مجلس درس یکی از معتقدان به احسایی به نام محمدابراهیم کلباسی گذراند و در کرمانشاه نیز به دیدار علی پسر احمد احسایی رفت و از آنجا به [[کربلا]] به دیدار رشتی رفت.<ref>خداوردی تاجآبادی، ظهور و گسترش شیخیه در کرمان در دوره قاجار، ۱۳۸۹ش، ص۳۱.</ref> کریم پس از یک سال و نیم به کرمان بازگشت و بعد از چهار سال اقامت در کرمان و تدریس در [[مدرسه ابراهیمیه]]، به عتباب بازگشت و بیش از دو سال نزد رشتی ماند.<ref>خداوردی تاجآبادی، ظهور و گسترش شیخیه در کرمان در دوره قاجار، ۱۳۸۹ش، ص۳۲.</ref> او از کاظم رشتی اجازهنامه دریافت کرد. محمد کریم بعد از بازگشت به کرمان، با کمکهای مالی و دولتی حاصل از حمایت پدرش، به دعوت شیخیگری پرداخت و در کرمان به جانشینی سیدکاظم شناخته شد.<ref>علوی زاده، [https://73ferghe.blog.ir/post/349/شیخیه شیخیه، پیروان شیخ احمداحسایی و از فِرَق شیعه امامی.]، ۷۳ فرقه(فرقه شناسی).</ref>بعد از درگذشت سیدکاظم، محمدکریم قاجار، فرزند ابراهیم ظهیر الدوله در کرمان، مدعی جانشینی او شد و شاخه شیخیه کرمان را تاسیس کرد. از آنجا که او در تعلیمات خود بر رکن رابع تاکید داشت، به پیروان او «رکنیه» و «حاج محمد کریم خانی» نیز گفته میشود.<ref>علوی زاده، [https://73ferghe.blog.ir/post/349/شیخیه شیخیه، پیروان شیخ احمداحسایی و از فِرَق شیعه امامی.]، ۷۳ فرقه(فرقه شناسی).</ref> | ||
===شیخیه کرمان بعد از محمد کریم=== | ===شیخیه کرمان بعد از محمد کریم=== | ||
[[پرونده:مسجد چهل ستون کرمان.jpg|بندانگشتی|250px|چپ|مسجد چهل ستون کرمان معروف به مسجد شیخیه]] | [[پرونده:مسجد چهل ستون کرمان.jpg|بندانگشتی|250px|چپ|مسجد چهل ستون کرمان معروف به مسجد شیخیه]] | ||
بعد از درگذشت محمد کریم خان، پسران وی محمد و محمد رحیم، هر دو بر سر جانشینی پدر منازعه کردند. | بعد از درگذشت محمد کریم خان، پسران وی محمد و محمد رحیم، هر دو بر سر جانشینی پدر منازعه کردند.<ref>خداوردی تاج آبادی، تابستان ۱۳۹۱، ص۱۰۷-۱۱۰</ref> برخی از منابع تاریخی شیخی چنین اختلافی را انکار کرده یا بدان اشاره ای نکرده اند. بر اساس مجموع گزارش ها در می یابیم که محمدرحیم در آغاز تا سال ۱۲۹۴ق. رهبری شیخیه کرمان را بر عهده داشت. در این تاریخ وی به [[تهران]] تبعید شد و برادرش، محمد رهبری شیخیه کرمان را بر عهده گرفت.<ref>خداوردی تاج آبادی، تابستان ۱۳۹۱، ص۱۰۷-۱۱۰</ref> پیروان محمد را به دلیل اعتقاد به وحدت ناطق، ناطقیه یا نواطق نیز می خواندند. نماینده وی در همدان به نام میزرا محمد باقر همدانی با محمد خان مخالفت کرده و فرقه جدیدی را تاسیس کرد که به باقریه معروف شد.<ref>علوی زاده، [https://73ferghe.blog.ir/post/349/شیخیه شیخیه، پیروان شیخ احمداحسایی و از فِرَق شیعه امامی.]، ۷۳ فرقه(فرقه شناسی).</ref>شیخیه کرمان در مسائل فقهی روش [[اخباریگری]] را برگزیدند و با [[اجتهاد]] مخالفت کردند، ابوالقاسم از رهبران آنها کتابی با نام اجتهاد و تقلید در این باره تألیف کرده است.<ref>علوی زاده، [https://73ferghe.blog.ir/post/349/شیخیه شیخیه، پیروان شیخ احمداحسایی و از فِرَق شیعه امامی.]، ۷۳ فرقه(فرقه شناسی).</ref> | ||
===مراکز آموزشی شیخیه=== | ===مراکز آموزشی شیخیه=== | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
===باقریه=== | ===باقریه=== | ||
پیروان محمد باقر خندق آبادی (همدانی) که ابتدا نماینده محمدکریم در همدان بود. محمد باقر از کرمان به همدان رفت و در آنجا پیروانی یافت و باقریه را تشکیل داد. | پیروان محمد باقر خندق آبادی (همدانی) که ابتدا نماینده محمدکریم در همدان بود. محمد باقر از کرمان به همدان رفت و در آنجا پیروانی یافت و باقریه را تشکیل داد.<ref>علوی زاده، [https://73ferghe.blog.ir/post/349/شیخیه شیخیه، پیروان شیخ احمداحسایی و از فِرَق شیعه امامی.]، ۷۳ فرقه(فرقه شناسی).</ref> | ||
==شیخیه آذربایجان== | ==شیخیه آذربایجان== | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
* مدرسی چهاردهی، مرتضی، شیخیگری و بابیگری از نظر فلسفه تاریخ و اجتماع، تهران، فروغی، ۱۳۴۵ش. | * مدرسی چهاردهی، مرتضی، شیخیگری و بابیگری از نظر فلسفه تاریخ و اجتماع، تهران، فروغی، ۱۳۴۵ش. | ||
* مشكور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامى، ناشر: آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ دوم، سال ۱۳۷۲ ش. | * مشكور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامى، ناشر: آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ دوم، سال ۱۳۷۲ ش. | ||
* نجاری، محمدحسن، شیخیه؛ نقطه آغازین انحراف، تهران، نشر بین الملل، ۱۳۹۵ش. | |||
* علوی زاده،[https://73ferghe.blog.ir/post/349/شیخیه شیخیه، پیروان شیخ احمداحسایی و از فِرَق شیعه امامی.]، ۷۳ فرقه(فرقه شناسی)، تاریخ درج مطلب:۱۵ شهریور۱۳۹۵، تاریخ بازدید:۱۷ خرداد ۱۴۰۲. | |||
{{شیخیه}} | {{شیخیه}} | ||
{{فرق تشیع}} | {{فرق تشیع}} |