Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۴۶
ویرایش
جز (تصحیح لینک) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
بنابر روایات، ام سلمه پس از رحلت [[پیامبر(ص)]] یکی از مدافعان [[اهل بیت]] به شمار میرفت، چنانکه از [[حضرت فاطمه(س)]] در برابر انکار [[ابوبکر]] نسبت به میراث پیامبر(ص) دفاع کرد و در آن سال خود از عطاء محروم ماند.<ref>ابن رستم طبری محمد، دلائل الامامة، ج۱، ص۳۹ .</ref> | بنابر روایات، ام سلمه پس از رحلت [[پیامبر(ص)]] یکی از مدافعان [[اهل بیت]] به شمار میرفت، چنانکه از [[حضرت فاطمه(س)]] در برابر انکار [[ابوبکر]] نسبت به میراث پیامبر(ص) دفاع کرد و در آن سال خود از عطاء محروم ماند.<ref>ابن رستم طبری محمد، دلائل الامامة، ج۱، ص۳۹ .</ref> | ||
===جنگ جمل=== | ===جنگ جمل=== | ||
پس از [[قتل عثمان]] وقتی که [[طلحه]] و [[زبیر]] به [[مکه]] رفتند و [[عایشه]] را به جنگ با [[علی(ع)]] تشویق کردند. عایشه نیز قصد داشت ام سلمه را برای جنگ برانگیزد، اما وی | پس از [[قتل عثمان]] وقتی که [[طلحه]] و [[زبیر]] به [[مکه]] رفتند و [[عایشه]] را به جنگ با [[علی(ع)]] تشویق کردند. عایشه نیز قصد داشت ام سلمه را برای جنگ برانگیزد، اما وی آن را نپذیرفت و عایشه را نیز از این کار بر حذر داشت.<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۷۸، ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۷ - ۵۸، ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۴، ص۳۱۶-۳۱۷وابن بابویه محمد، معانی الاخبار، ج۱، ص۳۵۷.</ref> | ||
سپس که از عایشه مأیوس شد، [[امام علی(ع)]] را از قصد اصحاب جمل آگاه کرد و پسرش [[عمر بن ابی سلمه]] را به خدمت آن حضرت فرستاد. امیرالمؤمنین(ع) بعداً این پسر را والی [[بحرین]]، سپس والی [[فارس]] و بنابر قولی، والی [[حلوان]] و ماه و ماسبذان کرد.<ref>بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۰طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۵۱-۴۵۲.</ref> | سپس که از عایشه مأیوس شد، [[امام علی(ع)]] را از قصد اصحاب جمل آگاه کرد و پسرش [[عمر بن ابی سلمه]] را به خدمت آن حضرت فرستاد. امیرالمؤمنین(ع) بعداً این پسر را والی [[بحرین]]، سپس والی [[فارس]] و بنابر قولی، والی [[حلوان]] و ماه و ماسبذان کرد.<ref>بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۰طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۵۱-۴۵۲.</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
امام حسین(ع) پیش از سفر به [[کربلا]]، علم و سلاح [[پیامبر(ص)]] و [[ودایع امامت]] را به او سپرد تا از بین نرود.<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۰۹، اصول کافی، ج۱، ص۲۳۵، اثبات الهداة، ج۵، ص۲۱۶. .</ref> | امام حسین(ع) پیش از سفر به [[کربلا]]، علم و سلاح [[پیامبر(ص)]] و [[ودایع امامت]] را به او سپرد تا از بین نرود.<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۰۹، اصول کافی، ج۱، ص۲۳۵، اثبات الهداة، ج۵، ص۲۱۶. .</ref> | ||
طبق بعضی از نقلها پیامبر، مقداری از خاک کربلا را بهام سلمه داده بود و او نیز | طبق بعضی از نقلها پیامبر، مقداری از خاک کربلا را بهام سلمه داده بود و او نیز آن را در شیشهای نگهداری میکرد. حضرت فرموده بود هرگاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین|حسین]] کشته شده است. روزی ام سلمه در خواب، رسول خدا را با چهرهای غمگین و لباسی خاکآلود دید، که حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا میآیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که حسین(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایهها آمدند، ماجرا را به آنان بیان کرد.<ref>بحار، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲، ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹، اثبات الهداة، ج۵، ص۱۹۲، امالی صدوق، ص۱۲۰.</ref> این ماجرا در روایات، به «[[حدیث قاروره]]» معروف است.<ref>برای آگاهی از روایتهای مختلف حدیث قاروره و خواب امّ سلمه در منابع شیعه و اهل سنت نگاه کنید به: ری شهری، الصحیح من مقتل سید الشهداء، ص۹۴۳ـ۹۴۸. .</ref> | ||
==مخالفت با معاویه== | ==مخالفت با معاویه== |