confirmed، templateeditor
۱۱٬۰۷۲
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیز کاری) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| گفتاورد = | | گفتاورد = | ||
}} | }} | ||
'''هند دختر ابوامیة بن مغیرة''' مشهور به '''أُمّ سَلَمه''' از همسران [[پیامبر اکرم(ص)]] که [[ام المومنین]] خوانده شدهاند. | '''هند دختر ابوامیة بن مغیرة''' مشهور به '''أُمّ سَلَمه''' از همسران [[پیامبر اکرم(ص)]] که [[ام المومنین]] خوانده شدهاند. | ||
وی با پذیرش اسلام، در سالهای نخستین [[بعثت]] [[حضرت محمد|پیامبر]]، در زمره اولین مسلمانان در آمد و به دستور پیامبر همراه با عدهای از مسلمانان به سرپرستی [[جعفر بن ابیطالب]] به [[حبشه]] مهاجرت کرد.<ref>بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸.</ref> او که قبل از پیامبر ازدواج کرده بود<ref>ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۲.</ref> در سال چهارم هجری پس از وفات شوهرش به عقد پیامبر در آمد. اکثر مورخان، تاریخ رحلت ام سلمه را بعد از [[واقعه عاشورا]] دانستهاند. | وی با پذیرش اسلام، در سالهای نخستین [[بعثت]] [[حضرت محمد|پیامبر]]، در زمره اولین مسلمانان در آمد و به دستور پیامبر همراه با عدهای از مسلمانان به سرپرستی [[جعفر بن ابیطالب]] به [[حبشه]] مهاجرت کرد.<ref>بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸.</ref> او که قبل از پیامبر ازدواج کرده بود<ref>ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۲.</ref> در سال چهارم هجری پس از وفات شوهرش به عقد پیامبر در آمد. اکثر مورخان، تاریخ رحلت ام سلمه را بعد از [[واقعه عاشورا]] دانستهاند. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۰: | ||
{{همسران پیامبر}} | {{همسران پیامبر}} | ||
==اسلام و هجرت به حبشه== | ==اسلام و هجرت به حبشه== | ||
ام سلمه که پیش از ازدواج با [[حضرت محمد | ام سلمه که پیش از ازدواج با [[حضرت محمد(ص)]]، همسر برادر رضاعی آن حضرت، [[عبدالله بن عبدالاسد]] بود،<ref>ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۲</ref> در [[مکه]] به همراه شوهرش به جمع مسلمانان پیوست. ام سلمه و شوهرش هنگام هجرت مسلمانان به [[حبشه]] با آنان هجرت کردند.<ref>بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸</ref> همه روایات مربوط به سفیران [[قریش]] در حبشه و مناظرات ایشان با [[جعفر بن ابی طالب]] در حضور [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] پادشاه حبشه از طریق ام سلمه نقل شده است. [[ابن هشام]] داستان ورود مهاجرین به حبشه و برخورد همراه با مهربانی پادشاه حبشه با آنان را از قول ام سلمه نقل میکند.<ref>ابن هشام سیره النبویه، ج ا، ص۳۳۴</ref> | ||
==هجرت به مدینه== | ==هجرت به مدینه== | ||
پس از دستور [[پیامبر اسلام | پس از دستور [[پیامبر اسلام(ص)]] مبنی بر [[هجرت به مدینه]]، اولین کسی که به مدینه هجرت نمود [[ابوسلمه عبدالله بن عبدالاسد|ابو سلمه]] بود. [[ام سلمه]] و پسرش سلمه نیز به همراه او عازم مدینه بودند، ولی [[بنی مغیره]] که از نزدیکان ام سلمه بودند مانع رفتن او به مدینه شدند. ام سلمه دباره جدایی از فرزند و شوهرش میگوید تا یک سال شب وروز میگریستم و هر روز بر سر راه میرفتم و از هر کس که از [[مدینه]] میآمد خبر آنان را میگرفتم؛ چون خویشاوندان من بیتابی مرا دیدند به من اجازه دادند که به مدینه سفر کنم و پس از یک سال من نیز به مدینه مهاجرت کردم.<ref>ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱ص ۴۶۹ </ref> | ||
== در مدینه== | == در مدینه== | ||
خط ۴۷: | خط ۴۶: | ||
بنابر روایات، ام سلمه پس از رحلت [[پیامبر(ص)]] یکی از مدافعان [[اهل بیت (علیهالسلام)]] به شمار میرفت، چنانکه از [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام در برابر انکار [[ابوبکر]] نسبت به میراث پیامبر(ص) دفاع کرد و در آن سال خود از عطاء محروم ماند.<ref>ابن رستم طبری محمد، دلائل الامامة، ج۱، ص۳۹ </ref> | بنابر روایات، ام سلمه پس از رحلت [[پیامبر(ص)]] یکی از مدافعان [[اهل بیت (علیهالسلام)]] به شمار میرفت، چنانکه از [[حضرت فاطمه]] علیهاالسلام در برابر انکار [[ابوبکر]] نسبت به میراث پیامبر(ص) دفاع کرد و در آن سال خود از عطاء محروم ماند.<ref>ابن رستم طبری محمد، دلائل الامامة، ج۱، ص۳۹ </ref> | ||
===جنگ جمل=== | ===جنگ جمل=== | ||
پس از [[قتل عثمان]] وقتی که [[ | پس از [[قتل عثمان]] وقتی که [[طلحه]] و [[زبیر]] به [[مکه]] رفتند و [[عایشه]] را به جنگ با [[امام علی|علی]](ع) تشویق کردند. عایشه نیز قصد داشت ام سلمه را برای جنگ برانگیزد، اما وی آنرا نپذیرفت و عایشه را نیز از این کار بر حذر داشت.<ref> یعقوبی احمد، تاریخ، ج۲، ص۷۸والامامة و السیاسة،ابن قتیبه، ج۱، ص۵۷ - ۵۸و ابن ابی طاهر طیفور احمد، بلاغات النساء، ج۱، ص۱۵-۱۶وابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۳۱۶-۳۱۷وابن بابویه محمد، معانی الاخبار، ج۱، ص۳۵۷</ref> | ||
سپس که از عایشه مأیوس شد، [[امام علی | سپس که از عایشه مأیوس شد، [[امام علی(ع)]] را از قصد اصحاب جمل آگاه کرد و پسرش [[عمر بن ابی سلمه]] را به خدمت آن حضرت فرستاد. امیرالمؤمنین(ع) بعداً این پسر را والی [[بحرین]]، سپس والی [[فارس]] و بنابر قولی، والی [[حلوان]] و ماه و ماسبذان کرد.<ref>بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۰طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۵۱-۴۵۲</ref> | ||
===محبت به امام حسین=== | ===محبت به امام حسین=== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۲: | ||
==وفات == | ==وفات == | ||
[[پرونده:مرقد ام سلمه.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به ام سلمه در [[باب الصغیر]] [[سوریه]]]] | [[پرونده:مرقد ام سلمه.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به ام سلمه در [[باب الصغیر]] [[سوریه]]]] | ||
سال رحلت ام سلمه محل اختلاف است، چنانکه آن را از [[سال ۵۹ هجری قمری|۵۹]] تا [[سال ۶۲ | سال رحلت ام سلمه محل اختلاف است، چنانکه آن را از [[سال ۵۹ هجری قمری|۵۹]] تا [[سال ۶۲ قمری]] گفتهاند.<ref> واقدی محمد،المغازی، ج۱، ص۳۴۴وابن سعد محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۴۱و ابن عبدالبر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱وذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۷وص۲۱ابن جوزی عبدالرحمان، صفة الصفوة، ج۲، ص۴۲</ref> ولی به نظر میرسد که سال ۶۲ از بقیه نقلها درستتر است؛ زیرااو پس از [[شهادت]] [[امام حسین]](ع) نیز زنده بوده است.<ref>حرعاملی محمد، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۴۳وذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۷</ref> بدین ترتیب ام سلمه آخرین همسر [[حضرت محمد]](ص) است که از دنیا رفته است. | ||
درباره سن ام سلمه، از پسرش عمر نقل شده که وی هنگام مرگ ۸۴ سال داشته است.<ref>ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۶وذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۲</ref> مقبره ام سلمه در [[بقیع]] در کنار بزرگان صدر اسلام است.<ref>ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۹وابن عبدالبر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱</ref> | درباره سن ام سلمه، از پسرش عمر نقل شده که وی هنگام مرگ ۸۴ سال داشته است.<ref>ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۶وذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۲</ref> مقبره ام سلمه در [[بقیع]] در کنار بزرگان صدر اسلام است.<ref>ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۹وابن عبدالبر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱</ref> |