پرش به محتوا

ام‌سلمه (همسر پیامبر): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (تمیزکاری)
جز (تمیزکاری)
خط ۵۲: خط ۵۲:


===محبت به امام حسین===
===محبت به امام حسین===
محبت وی به اهلبیت تا بدانجا بود که تربیت [[امام حسین]] (ع) -در دوران کودکی- به ایشان محول شده بود<ref>ابن حمزه عبدالله، الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۳۳۰</ref> وحتی در دوران [[یزید بن معاویه|یزید]] پس از شهادت حضرت امام حسین (ع)، به عزاداری پرداخت.<ref> ابن اثیر علی، اسد الغابة، ج۲، ص۲۲</ref>
محبت وی به اهلبیت تا بدانجا بود که تربیت [[امام حسین(ع)]] -در دوران کودکی- به ایشان محول شده بود<ref>ابن حمزه عبدالله، الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۳۳۰</ref> وحتی در دوران [[یزید بن معاویه|یزید]] پس از شهادت حضرت امام حسین (ع)، به عزاداری پرداخت.<ref> ابن اثیر علی، اسد الغابة، ج۲، ص۲۲</ref>
====نقش ام سلمه در واقعه کربلا====
====نقش ام سلمه در واقعه کربلا====
امام حسین (ع) پیش از سفر به [[کربلا]]، علم و سلاح [[‏‏پیامبر(ص)]] و [[ودایع امامت]] را به او سپرد تا از بین نرود.<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۰۹، اصول کافی، ج۱، ص۲۳۵، اثبات الهداة، ج۵، ص۲۱۶. </ref>
امام حسین (ع) پیش از سفر به [[کربلا]]، علم و سلاح [[‏‏پیامبر(ص)]] و [[ودایع امامت]] را به او سپرد تا از بین نرود.<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۰۹، اصول کافی، ج۱، ص۲۳۵، اثبات الهداة، ج۵، ص۲۱۶. </ref>


طبق بعضی از نقلها پیامبر، مقداری از خاک کربلا را به‌ام سلمه داده بود و او نیز آنرا در شیشه‏‌ای ‏نگهداری می‌کرد. حضرت فرموده بود هر‌گاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان ‏که فرزندم [[امام حسین|حسین‏]](ع) کشته شده است. روزی ام سلمه در خواب، رسول خدا را با چهره‏‌ای ‏غمگین و لباسی خاک آلود دید، که حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا می‌آیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که‏ حسین‏(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایه‌ها آمدند، ماجرا را به آنان بیان کرد.<ref>بحار، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲، ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹، اثبات الهداة، ج۵، ص۱۹۲، امالی ‏صدوق، ص۱۲۰.</ref> این ماجرا در روایات، به‏ «‌[[حدیث قاروره‏‌]]» معروف است.
طبق بعضی از نقلها پیامبر، مقداری از خاک کربلا را به‌ام سلمه داده بود و او نیز آنرا در شیشه‏‌ای ‏نگهداری می‌کرد. حضرت فرموده بود هر‌گاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان ‏که فرزندم [[امام حسین|حسین‏]] کشته شده است. روزی ام سلمه در خواب، رسول خدا را با چهره‏‌ای ‏غمگین و لباسی خاک آلود دید، که حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا می‌آیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که‏ حسین‏(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایه‌ها آمدند، ماجرا را به آنان بیان کرد.<ref>بحار، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲، ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹، اثبات الهداة، ج۵، ص۱۹۲، امالی ‏صدوق، ص۱۲۰.</ref> این ماجرا در روایات، به‏ «‌[[حدیث قاروره‏‌]]» معروف است.


==مخالفت بامعاویه==
==مخالفت بامعاویه==
۹٬۵۲۷

ویرایش