Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۰۰
ویرایش
جز (←حضور در کربلا) |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
== حضور در کربلا == | == حضور در کربلا == | ||
ضحاک بن عبدالله مشرقی از جمله | ضحاک بن عبدالله مشرقی از جمله [[یاران امام حسین(ع)]] است که با حضور در کربلا و سپس فرار از صحنه نبرد در [[روز عاشورا]]، انتقاداتی را بعدها بین تحلیلگران و مورخین شیعی -به علت تنها گذاشتن امام (ع) و اهل بیتش- برانگیخته است.{{مدرک}} | ||
=== ملاقات با امام حسین(ع) === | === ملاقات با امام حسین(ع) === | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعتهای بسیاری از خود به نمایش گذاشت و [[نماز ظهر]] را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه [[بنی امیه]] به دستور [[عمر بن سعد]] اسبهای یاران امام (ع) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمیآورند، اسب خود را در خیمهای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت.{{مدرک}} | ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعتهای بسیاری از خود به نمایش گذاشت و [[نماز ظهر]] را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه [[بنی امیه]] به دستور [[عمر بن سعد]] اسبهای یاران امام (ع) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمیآورند، اسب خود را در خیمهای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت.{{مدرک}} | ||
ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را که پیاده میجنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از [[اهل بیت (ع)|اهل بیت رسول (ص)]]، بهترین پاداشها را به تو ارزانی دارد.»<ref> | ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را که پیاده میجنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از [[اهل بیت (ع)|اهل بیت رسول (ص)]]، بهترین پاداشها را به تو ارزانی دارد.»<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۵۲ش، ص۳۰۵۰.</ref> | ||
=== فرار از صحنه نبرد === | === فرار از صحنه نبرد === | ||
[[ابومخنف]] از [[عبدالله بن عاصم الفائشی]] به نقل از ضحاک بن عبدالله | [[ابومخنف]] از [[عبدالله بن عاصم الفائشی]] به نقل از ضحاک بن عبدالله آورده است: | ||
:::«وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شدهاند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز [[سوید بن عمرو خثعمی]] و [[بشیر بن عمرو حضرمی]] باقی نماندهاند، خدمت [[امام حسین| | :::«وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شدهاند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز [[سوید بن عمرو خثعمی]] و [[بشیر بن عمرو حضرمی]] باقی نماندهاند، خدمت [[امام حسین|اباعبدالله]] آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه میتوانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمهای پنهان کردهام و به همین جهت بود که پیاده میجنگیدم.»{{مدرک}} | ||
پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. پانزده نفر از [[لشکر عمر سعد]] به تعقیبش پرداختند تا اینکه ضحاک به دهکدهای نزدیک ساحل [[فرات]] رسید و آنجا توقف کرد. [[کثیر بن عبدالله شعبی]] و [[ایوب بن مشرح حیوانی]] و [[قیس بن عبدالله صایدی]] از تعقیبکنندگان او را شناختند و با حمایت و کمک تعدادی از [[بنی تمیم]] که آنان نیز از تعقیبکنندگان بودند، ضحاک را از کشته شدن رهایی دادند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۷۷م، ج۳، ص۱۹۷؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۵۲ش، ص۳۰۵۰- ۳۰۵۱؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۷۳.</ref> | |||
پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. | |||
== گزارشگری وقایع عاشورا == | == گزارشگری وقایع عاشورا == |