پرش به محتوا

اهل حق: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ نوامبر ۲۰۱۷
imported>Baqer h
(←‏سلسله مراتب روحانی: اصلاح تیترها)
imported>Baqer h
خط ۲۰۷: خط ۲۰۷:
در طریقه یارسان بسیاری از آثار بازمانده از ایران باستان - اعم از وجوه اعتقادی یا عملی - را می‌توان بازیافت. گسترش این نشانه‌های کهن به حدی است که در کمتر مکتب و فرقه ایرانی، مشابه آن به چشم می‌خورد و کاملاً معلوم است که این آیین با اندیشه‌ها و آداب ایرانی کهن پیوستگی خود را حفظ کرده است. البته آثار و بقایای مزبور به نوعی نیست که بتوان آیین یارسان را به طور خاص و معین با یکی از مذاهب یا مکاتب شناخته شده ایران باستان مرتبط دانست، اما آنچه شایسته توجه است، اتصال محکمی است که مذهب حقیقت میان این دو مرحله تاریخی و فرهنگی برقرار کرده است. بنابر آن، می‌توان حدس زد که احتمالاً این مذهب بازمانده‌ای از طریقی عرفانی در ایران باستان بوده باشد، طریقی که از آن نام و نشانی در دست نیست. آنچه ذیلاً می‌آید فقط تصورات پراکنده‌ای است از تفکرات، اعتقادات و سنن ایرانی باستان که شاید آثار و عناصری از آن در آیین یارسان برجای مانده باشد.
در طریقه یارسان بسیاری از آثار بازمانده از ایران باستان - اعم از وجوه اعتقادی یا عملی - را می‌توان بازیافت. گسترش این نشانه‌های کهن به حدی است که در کمتر مکتب و فرقه ایرانی، مشابه آن به چشم می‌خورد و کاملاً معلوم است که این آیین با اندیشه‌ها و آداب ایرانی کهن پیوستگی خود را حفظ کرده است. البته آثار و بقایای مزبور به نوعی نیست که بتوان آیین یارسان را به طور خاص و معین با یکی از مذاهب یا مکاتب شناخته شده ایران باستان مرتبط دانست، اما آنچه شایسته توجه است، اتصال محکمی است که مذهب حقیقت میان این دو مرحله تاریخی و فرهنگی برقرار کرده است. بنابر آن، می‌توان حدس زد که احتمالاً این مذهب بازمانده‌ای از طریقی عرفانی در ایران باستان بوده باشد، طریقی که از آن نام و نشانی در دست نیست. آنچه ذیلاً می‌آید فقط تصورات پراکنده‌ای است از تفکرات، اعتقادات و سنن ایرانی باستان که شاید آثار و عناصری از آن در آیین یارسان برجای مانده باشد.


===دین زردشت===
'''دین زردشت'''


[[بهلول ماهی]] از «زنده کردن آیین ایران‌» سخن می‌گوید و یادآور می‌شود که برای این منظور باید دیوانه شد و شهرهای [[ایران]] را یک به یک گشت. <ref>دوره بهلول، ص۳۶-۳۸</ref> بنابر «[[بارگه بارگه]]»، یارسان آیین خویش را به [[زردشت]] نسبت می‌دهند.<ref>«بارگه بارگه»، ص ۱۰۱</ref>  
[[بهلول ماهی]] از «زنده کردن آیین ایران‌» سخن می‌گوید و یادآور می‌شود که برای این منظور باید دیوانه شد و شهرهای [[ایران]] را یک به یک گشت. <ref>دوره بهلول، ص۳۶-۳۸</ref> بنابر «[[بارگه بارگه]]»، یارسان آیین خویش را به [[زردشت]] نسبت می‌دهند.<ref>«بارگه بارگه»، ص ۱۰۱</ref>  
در «بارگه بارگه»، اسطوره‌ای درباره آغاز آفرینش جهان آمده است که می‌تواند بازتابی از اساطیر خلقت نزد زردشتیان باشد.<ref>«بارگه بارگه»، ص۱۵۳-۱۵۴</ref>
در «بارگه بارگه»، اسطوره‌ای درباره آغاز آفرینش جهان آمده است که می‌تواند بازتابی از اساطیر خلقت نزد زردشتیان باشد.<ref>«بارگه بارگه»، ص۱۵۳-۱۵۴</ref>


===مذهب زُروان===
'''مذهب زُروان'''


یکی از سرایندگان اهل حق به نام [[بکتر|بَکتر]] درباره [[شیطان]] نظریات جالب توجهی دارد.<ref>نیک نژاد، گنجینه، ص۷۹-۸۱</ref> بخش ابتدایی این طرح دارای مایه‌های قوی زروانی است و حکایت از صدور [[اهورامزدا]] و [[اهریمن]] از بطن [[زروان (دین)|زُروان]] دارد. بخش دوم (حضور او در بشر) اندیشه مشترک دین مزدایی سنتی، مذهب زروانی و مذهب حقیقت است، و بخش سوم آن (اجر اهریمن) ممکن است مرتبط با اندیشه‌ای زروانی باشد.
یکی از سرایندگان اهل حق به نام [[بکتر|بَکتر]] درباره [[شیطان]] نظریات جالب توجهی دارد.<ref>نیک نژاد، گنجینه، ص۷۹-۸۱</ref> بخش ابتدایی این طرح دارای مایه‌های قوی زروانی است و حکایت از صدور [[اهورامزدا]] و [[اهریمن]] از بطن [[زروان (دین)|زُروان]] دارد. بخش دوم (حضور او در بشر) اندیشه مشترک دین مزدایی سنتی، مذهب زروانی و مذهب حقیقت است، و بخش سوم آن (اجر اهریمن) ممکن است مرتبط با اندیشه‌ای زروانی باشد.
خط ۲۲۰: خط ۲۲۰:
در بند ۱۲ از «دوره چهل تن»، از «چیستا» (حکمت) سخن به میان آمده، و از چهل تن دعوت شده است که از بارگاه ازلی به در آیند و درباره راز چیستا گفت وگو نمایند.<ref>«دوره چهل تن»، ص۴۴۳-۴۴۴</ref> در بند ۱۰ همان کلام از زروان به صورت زَروَن نام برده شده. گرچه معنای روشنی از آن بند دریافت نمی‌شود؛ این قدر هست که از وجود آن در آغاز جهان، آنگاه که «روشنی و تاریکی عالم را فراگرفته بود»، سخن رفته است. <ref>«دوره چهل تن»، ص۴۴۲</ref> در دوره بهلول نیز از زروان، اورمزد (به صورت وَرمِز) و اهریمن (به صورت اَهری) یاد شده است. <ref>دوره بهلول، ص۶۲-۶۳</ref>
در بند ۱۲ از «دوره چهل تن»، از «چیستا» (حکمت) سخن به میان آمده، و از چهل تن دعوت شده است که از بارگاه ازلی به در آیند و درباره راز چیستا گفت وگو نمایند.<ref>«دوره چهل تن»، ص۴۴۳-۴۴۴</ref> در بند ۱۰ همان کلام از زروان به صورت زَروَن نام برده شده. گرچه معنای روشنی از آن بند دریافت نمی‌شود؛ این قدر هست که از وجود آن در آغاز جهان، آنگاه که «روشنی و تاریکی عالم را فراگرفته بود»، سخن رفته است. <ref>«دوره چهل تن»، ص۴۴۲</ref> در دوره بهلول نیز از زروان، اورمزد (به صورت وَرمِز) و اهریمن (به صورت اَهری) یاد شده است. <ref>دوره بهلول، ص۶۲-۶۳</ref>


===دین مزدایی===
'''دین مزدایی'''


در ''شاهنامه حقیقت '' ترکیبی از اندیشه‌های اسلامی و مزدایی دیده می‌شود.<ref>جیحون آبادی، ص۷۱-۷۲</ref> قرینه سازی و تقابل نیروهای اهورایی و اهریمنی در آن کاملاً آشکار است.
در ''شاهنامه حقیقت '' ترکیبی از اندیشه‌های اسلامی و مزدایی دیده می‌شود.<ref>جیحون آبادی، ص۷۱-۷۲</ref> قرینه سازی و تقابل نیروهای اهورایی و اهریمنی در آن کاملاً آشکار است.
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
خاطره نخستین زوج انسانی در دین مزدایی (مشیه و مشیانه)، نزد اهل حق بدین گونه حفظ شده است که نام مشیانه تبدل یافته، و صورت «مرجانه‌» (و نیز مرجان) به خود گرفته، و جفت نر او «جان‌» نامیده شده است. آن دو - که ذاتشان از آتش بود - بر روی زمین آفریده شدند و از ایشان [[جن|جنیان]] پدید آمدند. پس از آن بود که [[آدم ابوالبشر|آدم]] و [[حوا|حوّا]] از خاک هستی یافتند. یکی از شکل ‏های ترکیب اساطیر ایرانی و اسلامی این بود که گفتند مرجانه از [[پهلوی (زبان)|پهلوی]] جان آفریده شد.<ref>جیحون آبادی، ص۶۰، ۷۳-۷۴</ref>
خاطره نخستین زوج انسانی در دین مزدایی (مشیه و مشیانه)، نزد اهل حق بدین گونه حفظ شده است که نام مشیانه تبدل یافته، و صورت «مرجانه‌» (و نیز مرجان) به خود گرفته، و جفت نر او «جان‌» نامیده شده است. آن دو - که ذاتشان از آتش بود - بر روی زمین آفریده شدند و از ایشان [[جن|جنیان]] پدید آمدند. پس از آن بود که [[آدم ابوالبشر|آدم]] و [[حوا|حوّا]] از خاک هستی یافتند. یکی از شکل ‏های ترکیب اساطیر ایرانی و اسلامی این بود که گفتند مرجانه از [[پهلوی (زبان)|پهلوی]] جان آفریده شد.<ref>جیحون آبادی، ص۶۰، ۷۳-۷۴</ref>


===ستایش پهلوانان ایران باستان===
'''ستایش پهلوانان ایران باستان'''


به جز امور اعتقادی (دینی) باستانی، قهرمانان حماسی ایران باستان نیز در کلامهای اهل حق حضور نمایان دارند؛ ستایش از شاهان و پهلوانان ایرانی با افکار خاص آیین حقیقت در هم آمیخته است، چه آنها مظاهر هفتن و حتی مظاهر الهی خوانده شده‌اند.<ref>جیحون آبادی، ص۱۵۴، ۱۵۵؛ «بارگه بارگه »، ص۹۴؛ دوره بهلول، ص۵۴-۵۵</ref>
به جز امور اعتقادی (دینی) باستانی، قهرمانان حماسی ایران باستان نیز در کلامهای اهل حق حضور نمایان دارند؛ ستایش از شاهان و پهلوانان ایرانی با افکار خاص آیین حقیقت در هم آمیخته است، چه آنها مظاهر هفتن و حتی مظاهر الهی خوانده شده‌اند.<ref>جیحون آبادی، ص۱۵۴، ۱۵۵؛ «بارگه بارگه »، ص۹۴؛ دوره بهلول، ص۵۴-۵۵</ref>


در «بارگه بارگه »، ضمن اشاره بر بعضی اعمال [[رستم]] و ستایش کارها و مبارزات وی با دشمنان ایران <ref>«بارگه بارگه»، ص۱۲۳</ref> او را تجسم بنیامین، و [[سیمرغ]] را همان خاتون رمزبار دانسته‌اند.<ref>«بارگه بارگه»،‌ ص۱۳۶، ۱۴۶، ۱۷۱</ref>
در «بارگه بارگه»، ضمن اشاره بر بعضی اعمال [[رستم]] و ستایش کارها و مبارزات وی با دشمنان ایران <ref>«بارگه بارگه»، ص۱۲۳</ref> او را تجسم بنیامین، و [[سیمرغ]] را همان خاتون رمزبار دانسته‌اند.<ref>«بارگه بارگه»،‌ ص۱۳۶، ۱۴۶، ۱۷۱</ref>


===شعرهای هجایی و دو مصراعی===
'''شعرهای هجایی و دو مصراعی'''


نکات دیگری هم در مذهب اهل حق به چشم می‌خورد که از رابطه محکم آن با ایران باستان و اندیشه‌های ایرانی کهن حکایت دارد.<ref>افضلی، قاسم، ج۳، ص۳</ref> مثلا: اشعار «بارگه بارگه‌» و «دوره هفتوانه‌» همه ۱۰ هجایی  و دو مصراعی  هستند (هر مصراع ۵ هجا). شعر هجایی از آثار و عناصر بازمانده از ایران باستان در میان اهل حق است.<ref>صفی زاده، مقدمه، ص۲۹، ۱۸۹، ۱۹۰-۱۹۱</ref>
نکات دیگری هم در مذهب اهل حق به چشم می‌خورد که از رابطه محکم آن با ایران باستان و اندیشه‌های ایرانی کهن حکایت دارد.<ref>افضلی، قاسم، ج۳، ص۳</ref> مثلا: اشعار «بارگه بارگه‌» و «دوره هفتوانه‌» همه ۱۰ هجایی  و دو مصراعی  هستند (هر مصراع ۵ هجا). شعر هجایی از آثار و عناصر بازمانده از ایران باستان در میان اهل حق است.<ref>صفی زاده، مقدمه، ص۲۹، ۱۸۹، ۱۹۰-۱۹۱</ref>


===آناهیتا===
'''آناهیتا'''


در مقبره [[شاه ابراهیم]] چشمه‌ای وجود دارد که «هانیتا» (آناهیتا) خوانده می‌شود.<ref>افضلی، قاسم، ج۲، ص۸۲</ref> بنابر آنچه از «بارگه بارگه»، استنباط می‌شود، شاید بتوان گفت که [[آناهیتا]] خود محل تجلی یا حلول ذات الهی باشد.<ref>«بارگه بارگه»، ص۱۰۹-۱۱۰</ref>
در مقبره [[شاه ابراهیم]] چشمه‌ای وجود دارد که «هانیتا» (آناهیتا) خوانده می‌شود.<ref>افضلی، قاسم، ج۲، ص۸۲</ref> بنابر آنچه از «بارگه بارگه»، استنباط می‌شود، شاید بتوان گفت که [[آناهیتا]] خود محل تجلی یا حلول ذات الهی باشد.<ref>«بارگه بارگه»، ص۱۰۹-۱۱۰</ref>


===ارتباط گاو با ماه و شیر با خورشید===
'''ارتباط گاو با ماه و شیر با خورشید''


در طرحی از جهان شناسی اهل حق و چگونگی تکوین عالم از دیدگاه ایشان، خداوند از پیشانی گاو، ماه را آفرید و از پیشانی شیر، خورشید را؛ محل ماه هم بر پیشانی گاو است و محل خورشید بر پشت شیر.<ref>جیحون آبادی، ص۵۷-۵۸</ref> در اندیشه ایرانیان باستان نیز گاو با ماه رابطه مستقیم دارد و شیر با خورشید.
در طرحی از جهان شناسی اهل حق و چگونگی تکوین عالم از دیدگاه ایشان، خداوند از پیشانی گاو، ماه را آفرید و از پیشانی شیر، خورشید را؛ محل ماه هم بر پیشانی گاو است و محل خورشید بر پشت شیر.<ref>جیحون آبادی، ص۵۷-۵۸</ref> در اندیشه ایرانیان باستان نیز گاو با ماه رابطه مستقیم دارد و شیر با خورشید.
کاربر ناشناس