پرش به محتوا

بیت الحکمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ اکتبر ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi
imported>Lohrasbi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=مهر|روز=۳۰|سال=۱۳۹۳|چند = 2}}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=مهر|روز=۳۰|سال=۱۳۹۳|چند = 2}}
'''بیت الحِکمه''' (یا خزانة الحکمه / دارالحکمه)، اولین و معتبرترین مؤسسۀ علمی ـ فرهنگی تمدن اسلامی در بغداد است. تاریخ تأسیس آن به درستی معلوم نیست، اما به استناد غالب منابع، این مؤسسه در عهد [[هارون الرشید]] (۱۷۰ـ۱۹۳) بنا شد و در زمان [[مأمون]] (۱۹۸ـ ۲۱۸) به اوج شکوفایی و کمال رسید.
'''بیت الحکمه''' یا خزانة الحکمه کتابخانه‌ای بوده که در روزگار [[هارون الرشید]]، دست کم پیش از نابودی [[برمکیان]] در ۱۸۷ق/۸۰۳م، وجود داشته، در اواخر روزگار مأمون (یعنی زمانی که ماجرای محنه پیش آمد)، جلسات مناظره، گاه با شرکت خلیفه نیز درآن برگزار می‌شده، و در سدۀ ۴ق کتاب‌های آن پراکنده شده بوده است.
 
ترجمه و نقل مطالب کتاب‌های گردآمده به زبان عربی، از اساسی‌ترین فعالیت‌های بیت الحکمه به شمار می‌آمد و مترجمان برجسته و ماهری که مأمون استخدام کرده بود، آثار جمع آوری شده به زبانهای یونانی، رومی، قبطی، سریانی، هندی و پهلوی را ترجمه کردند.
 
از مترجمان نامور بیت الحکمه این افراد شایان ذکرند: [[یحیی بن بطریق]]، [[عبدالله بن مقفع]]، [[یوحنا بن ماسویه]]، [[حجاج بن مطر]]، [[حنین بن اسحاق]] و پسرش [[اسحاق بن حنین]]، [[حبیش بن حسن|حُبیش بن حسن]] و [[ثابت بن قره|ثابت بن قُره]].


تصویری که مراجع کهن از بیت الحکمه به دست می‌دهند، با تصور پژوهش‌گران معاصر از چیستی و کارکرد آن، تفاوتی شگرف دارد. بیشتر مؤلفان معاصر، این نهاد را سازمانی دولتی، بسیار منظم و گسترده وصف کرده‌اند که همۀ فعالیت‌های علمی عصر اول [[عباسیان|عباسی]] در قالب آن صورت گرفته است. برخی با توجه به اینکه شواهدی اندک، اما مطمئن دربارۀ وجود بیت الحکمه در روزگار هارون دردست است، با استناد به سخن ابن جلجل پنداشته‌اند که این کتابها به بیت الحکمه راه یافته، هارون نیز بی‌درنگ [[ابن ماسویه]] را به ریاست آنجا برگزیده، به ترجمۀ آثار فرمان داده است.


== بیت الحکمه در متون پژوهش‌گران معاصر  ==
== بیت الحکمه در متون پژوهش‌گران معاصر  ==
خط ۲۴: خط ۲۱:
مؤلفان معاصر، با تصوری که از کارکرد بیت الحکمه داشته‌اند. برخی اخبار و روایات تاریخی را به زعم خود تفسیر کرده،  تاریخچه‌ای برای بیت الحکمه رقم زده، گاه با دقتی شگفت انگیز دربارۀ جزئیات آن سخن رانده‌اند. مثلاً برپایۀ اخباری که دربارۀ علاقۀ [[منصور عباسی]] به پزشکی و نجوم و دانشمندان این رشته‌ها، و نیز تألیف و ترجمۀ برخی آثار نجومی و پزشکی در روزگار این خلیفه در دست بوده، فرض کرده‌اند بیت الحکمه از روزگار منصور عباسی اندک اندک شکل گرفته،  با افزوده شدن چند تألیف و ترجمه در روزگار مهدی، در روزگار [[هارون الرشید|هارون]] به طور رسمی تأسیس شده، در عصر [[مأمون]] نیز به اوج شکوفایی خود رسیده است.<ref>عش، ۲۰, ۲۲, ۲۶؛ نیز نک: ایوب، ۴۶؛ فانی، ۲۰؛ درویش، ۳۹۱</ref> عش حتیٰ تئوفیل بن توما، سرپرست منجمان مهدی را سرپرست بیت الحکمۀ روزگار معرفی کرده است.<ref>ص۲۲</ref> تأکید برخی مؤلفان معاصر بر ریاست [[ابن ماسویه]] بر بیت الحکمه در روزگار هارون یا مأمون نیز تنها متکی بر روایتی نسبتاً مشکوک از [[ابن جلجل]] است. وی هنگام یادکرد احوال و آثار ابن ماسویه آورده است که هارون ترجمۀ آثار کهن طبی را «‌که هنگام فتح آنکارا و عموریه و سرزمینهای روم به دست آمده بود‌» به ابن ماسویه سپرد و او را امین ترجمه گردانید و کاتبانی چیره دست را برای کتابت زیرنظر وی قرار داد.<ref>ص۶۵؛ نیز نک: صاعد، ۱۹۱؛ قفطی، ۳۸۰؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۷۵؛ ابن عبری، ۲۲۷؛ ابن فضل الله، ۹/۲۰۹</ref>
مؤلفان معاصر، با تصوری که از کارکرد بیت الحکمه داشته‌اند. برخی اخبار و روایات تاریخی را به زعم خود تفسیر کرده،  تاریخچه‌ای برای بیت الحکمه رقم زده، گاه با دقتی شگفت انگیز دربارۀ جزئیات آن سخن رانده‌اند. مثلاً برپایۀ اخباری که دربارۀ علاقۀ [[منصور عباسی]] به پزشکی و نجوم و دانشمندان این رشته‌ها، و نیز تألیف و ترجمۀ برخی آثار نجومی و پزشکی در روزگار این خلیفه در دست بوده، فرض کرده‌اند بیت الحکمه از روزگار منصور عباسی اندک اندک شکل گرفته،  با افزوده شدن چند تألیف و ترجمه در روزگار مهدی، در روزگار [[هارون الرشید|هارون]] به طور رسمی تأسیس شده، در عصر [[مأمون]] نیز به اوج شکوفایی خود رسیده است.<ref>عش، ۲۰, ۲۲, ۲۶؛ نیز نک: ایوب، ۴۶؛ فانی، ۲۰؛ درویش، ۳۹۱</ref> عش حتیٰ تئوفیل بن توما، سرپرست منجمان مهدی را سرپرست بیت الحکمۀ روزگار معرفی کرده است.<ref>ص۲۲</ref> تأکید برخی مؤلفان معاصر بر ریاست [[ابن ماسویه]] بر بیت الحکمه در روزگار هارون یا مأمون نیز تنها متکی بر روایتی نسبتاً مشکوک از [[ابن جلجل]] است. وی هنگام یادکرد احوال و آثار ابن ماسویه آورده است که هارون ترجمۀ آثار کهن طبی را «‌که هنگام فتح آنکارا و عموریه و سرزمینهای روم به دست آمده بود‌» به ابن ماسویه سپرد و او را امین ترجمه گردانید و کاتبانی چیره دست را برای کتابت زیرنظر وی قرار داد.<ref>ص۶۵؛ نیز نک: صاعد، ۱۹۱؛ قفطی، ۳۸۰؛ ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۷۵؛ ابن عبری، ۲۲۷؛ ابن فضل الله، ۹/۲۰۹</ref>
{{جمع شدن}}
{{جمع شدن}}
برخی با توجه به اینکه شواهدی اندک، اما مطمئن دربارۀ وجود بیت الحکمه در روزگار هارون<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> دردست است، با استناد به سخن ابن جلجل پنداشته‌اند که این کتابها به بیت الحکمه راه یافته، هارون نیز بی‌درنگ ابن‌ماسویه را به ریاست آنجا برگزیده، به ترجمۀ آثار فرمان داده است.<ref>کرزون، ۳۰۳-۳۰۴؛ تامر، ۷۹؛ عبداللطیف، ۱۵؛ عش، ۲۳, ۲۶</ref> صدیقی از این فراتر رفته، براساس روایت حضور [[ابوسهل بن نوبخت]] در بیت الحکمه در زمان هارون،<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> وی و ابن ماسویه را به ترتیب بخش ترجمۀ پهلوی به عربی و یونانی به عربی دانسته است.<ref>ص۱۸</ref> سباط و مایرهوف با پیش کشیدن این قضیه که احتمالاً ابن ماسویه در روزگار هارون کودکی بیش نبوده، فرض کرده‌اند که روایت ابن جلجل مربوط به روزگار مأمون بوده است. و با توجه به اینکه گفته‌اند مأمون آثاری از بیزانس یا قبرس آورده است،<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> در مقالات خود تاریخ تأسیس بیت الحکمه و انتخاب ابن ماسویه به ریاست آنجا را در حدود سال ۲۱۵ق/۸۳۰م یاد کرده‌اند.<ref>سباط، ۲۳۵؛ مایرهوف، «‌انتقال...۳ »، ۲۳، «‌آغاز...۴ »، ۱۲۲، «‌از اسکندریه...۵ »، ۲۱۳</ref> اما جالب آنکه خود مایرهوف در برخی مقالات دیگر گاه این تاریخ را ۲۱۷ق ـ تاریخ یکی از نبردهای مأمون با بیزانس ـ یعنی تنها یک سال پیش از مرگ او یاد کرده،<ref>«پرتوی نو بر دورۀ آغازین...۶»، ۲۶؛ شریف، ۱۶؛ نیز رکایا، ۳۳۸؛ ژولیوه، ۳۹</ref> توجه نداشته است که این همه کارهای شگرفی که به بیت الحکمۀ مأمون نسبت داده‌اند، چگونه یک ساله به انجام رسیده است. مایرهوف در جایی دیگر سال تأسیس را ۲۱۵ق و نخستین رئیس آن را نیز حنین دانسته که آن هنگام تنها ۲۱ سال داشته است.<ref>ص ۱۶؛ قس: الیری، ۱۶۶، که ضمن دارالحکمه نامیدن این مؤسسه، تأسیس آن را نیز به توصیۀ جبرئیل بن بختیشوع دانسته است؛ سعدی، ۴۱۲، که انتصاب حنین را به توصیۀ جبرئیل می‌داند؛ صدیقی، ۲۰-۲۱، که تأسیس را به دورۀ هارون و ریاست حنین را به ۸۳۰ تا ۸۳۳م نسبت می‌دهد؛ زقزوق، ۲۰۸، که می‌افزاید این منصب پس از حنین به فرزندش اسحاق و خواهرزاده‌اش حبیش رسید؛ نیز: سبع، ۱۸۸؛ زرکان، ۱۷۱</ref> درواقع گویا هریک از نظرات مایرهوف به نحوی مستشرقان و نیز مؤلفان معاصر عرب را به اشتباه‌انداخته است. برخی نیز بدون اشاره به رئیس بیت الحکمه تنها به تأسیس آن در ۸۳۰م اشاره کرده‌اند.<ref>حتی، ۳۱۰, ۴۱۰؛ الگود، ۱۰۴</ref>
برخی با توجه به اینکه شواهدی اندک، اما مطمئن دربارۀ وجود بیت الحکمه در روزگار هارون<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> دردست است، با استناد به سخن ابن جلجل پنداشته‌اند که این کتابها به بیت الحکمه راه یافته، هارون نیز بی‌درنگ [[ابن ماسویه]] را به ریاست آنجا برگزیده، به ترجمۀ آثار فرمان داده است.<ref>کرزون، ۳۰۳-۳۰۴؛ تامر، ۷۹؛ عبداللطیف، ۱۵؛ عش، ۲۳, ۲۶</ref> صدیقی از این فراتر رفته، براساس روایت حضور [[ابوسهل بن نوبخت]] در بیت الحکمه در زمان هارون،<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> وی و ابن ماسویه را به ترتیب بخش ترجمۀ پهلوی به عربی و یونانی به عربی دانسته است.<ref>ص۱۸</ref> سباط و مایرهوف با پیش کشیدن این قضیه که احتمالاً ابن ماسویه در روزگار هارون کودکی بیش نبوده، فرض کرده‌اند که روایت ابن جلجل مربوط به روزگار مأمون بوده است. و با توجه به اینکه گفته‌اند مأمون آثاری از بیزانس یا قبرس آورده است،<ref>نک: ادامۀ مقاله</ref> در مقالات خود تاریخ تأسیس بیت الحکمه و انتخاب ابن ماسویه به ریاست آنجا را در حدود سال ۲۱۵ق/۸۳۰م یاد کرده‌اند.<ref>سباط، ۲۳۵؛ مایرهوف، «‌انتقال...۳ »، ۲۳، «‌آغاز...۴ »، ۱۲۲، «‌از اسکندریه...۵ »، ۲۱۳</ref> اما جالب آنکه خود مایرهوف در برخی مقالات دیگر گاه این تاریخ را ۲۱۷ق ـ تاریخ یکی از نبردهای مأمون با بیزانس ـ یعنی تنها یک سال پیش از مرگ او یاد کرده،<ref>«پرتوی نو بر دورۀ آغازین...۶»، ۲۶؛ شریف، ۱۶؛ نیز رکایا، ۳۳۸؛ ژولیوه، ۳۹</ref> توجه نداشته است که این همه کارهای شگرفی که به بیت الحکمۀ مأمون نسبت داده‌اند، چگونه یک ساله به انجام رسیده است. مایرهوف در جایی دیگر سال تأسیس را ۲۱۵ق و نخستین رئیس آن را نیز حنین دانسته که آن هنگام تنها ۲۱ سال داشته است.<ref>ص ۱۶؛ قس: الیری، ۱۶۶، که ضمن دارالحکمه نامیدن این مؤسسه، تأسیس آن را نیز به توصیۀ جبرئیل بن بختیشوع دانسته است؛ سعدی، ۴۱۲، که انتصاب حنین را به توصیۀ جبرئیل می‌داند؛ صدیقی، ۲۰-۲۱، که تأسیس را به دورۀ هارون و ریاست حنین را به ۸۳۰ تا ۸۳۳م نسبت می‌دهد؛ زقزوق، ۲۰۸، که می‌افزاید این منصب پس از حنین به فرزندش اسحاق و خواهرزاده‌اش حبیش رسید؛ نیز: سبع، ۱۸۸؛ زرکان، ۱۷۱</ref> درواقع گویا هریک از نظرات مایرهوف به نحوی مستشرقان و نیز مؤلفان معاصر عرب را به اشتباه‌انداخته است. برخی نیز بدون اشاره به رئیس بیت الحکمه تنها به تأسیس آن در ۸۳۰م اشاره کرده‌اند.<ref>حتی، ۳۱۰, ۴۱۰؛ الگود، ۱۰۴</ref>


مایرهوف با استناد به روایتی از قفطی<ref>ص۱۷۱؛ البته راوی اصلی این حکایت ابن جلجل، ص۶۹، است و دیگران، از جمله ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۹، آن را تکرار کرده‌اند</ref> که براساس آن [[متوکل]]، کاتبان زبردست و آگاه بر امر ترجمه را زیرنظر حنین قرار داد تا ترجمه‌های آنان را بررسی کند، فرض کرده که متوکل در حدود سال ۲۴۲ق/۸۵۶م بیت الحکمه را دوباره باز کرده، در آن دارالترجمه‌ای به ریاست حنین ترتیب داده است.<ref>«پرتوی نو بر زندگی حنین...۷»، ۷۰۵-۷۰۶، «‌از اسکندریه »، ۲۱۳, ۲۲۳، «‌دانش »، ۳۱۸؛ نیز نک: الیری، ۱۶۸-۱۶۹، که دورۀ متوکل را دوران اوج بیت الحکمه می‌داند؛ صدیقی، ۱۸؛ تامر، ۷۸</ref> در حالی که برخی دیگر با توجه به مخالفت متوکل با علوم عقلی، تصور کرده‌اند که وی قاعدتاً باید با فعالیت بیت الحکمه‌ای که مرکز علوم عقلی است، مخالف باشد<ref>مثلاً سوردل، «‌بیت الحکمة»، ۱۱۴۱</ref> و گاه به صراحت سیاست‌های وی را علت اصلی زوال بیت الحکمه دانسته‌اند.<ref>بالتی گسدن، ۱۵۰، که البته جریان محنه در روزگار مأمون را نیز مؤثر می‌داند</ref>
مایرهوف با استناد به روایتی از قفطی<ref>ص۱۷۱؛ البته راوی اصلی این حکایت ابن جلجل، ص۶۹، است و دیگران، از جمله ابن ابی اصیبعه، ۱/۱۸۹، آن را تکرار کرده‌اند</ref> که براساس آن [[متوکل]]، کاتبان زبردست و آگاه بر امر ترجمه را زیرنظر حنین قرار داد تا ترجمه‌های آنان را بررسی کند، فرض کرده که متوکل در حدود سال ۲۴۲ق/۸۵۶م بیت الحکمه را دوباره باز کرده، در آن دارالترجمه‌ای به ریاست حنین ترتیب داده است.<ref>«پرتوی نو بر زندگی حنین...۷»، ۷۰۵-۷۰۶، «‌از اسکندریه »، ۲۱۳, ۲۲۳، «‌دانش »، ۳۱۸؛ نیز نک: الیری، ۱۶۸-۱۶۹، که دورۀ متوکل را دوران اوج بیت الحکمه می‌داند؛ صدیقی، ۱۸؛ تامر، ۷۸</ref> در حالی که برخی دیگر با توجه به مخالفت متوکل با علوم عقلی، تصور کرده‌اند که وی قاعدتاً باید با فعالیت بیت الحکمه‌ای که مرکز علوم عقلی است، مخالف باشد<ref>مثلاً سوردل، «‌بیت الحکمة»، ۱۱۴۱</ref> و گاه به صراحت سیاست‌های وی را علت اصلی زوال بیت الحکمه دانسته‌اند.<ref>بالتی گسدن، ۱۵۰، که البته جریان محنه در روزگار مأمون را نیز مؤثر می‌داند</ref>
کاربر ناشناس