کاربر ناشناس
انفال: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Hrezaei جز (←معنای لغوی) |
imported>Hrezaei جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
این مقاله در حال تکمیل است [[کاربر:Hrezaei|Hrezaei]] ([[بحث کاربر:Hrezaei|بحث]]) ۲۹ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۵۳ (IRST) | این مقاله در حال تکمیل است [[کاربر:Hrezaei|Hrezaei]] ([[بحث کاربر:Hrezaei|بحث]]) ۲۹ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۵۳ (IRST) | ||
'''اَنْفال'''، اصطلاحى قرآنى و فقهى كه بر قسمى از اموال اطلاق گردیده است. در فقه امامیه عبارت است از اموالى كه از جانب خداوند در اختیار پیامبراكرم(ص)، و پس از آن حضرت در اختیار امامان(ع) قرار گرفته، و در عصر غیبت نیز در تملك امام غائب(ع) است. | |||
==واژه شناسی== | ==واژه شناسی== | ||
===معنای لغوی=== | ===معنای لغوی=== | ||
خط ۱۲: | خط ۱۳: | ||
===معنای اصطلاحی=== | ===معنای اصطلاحی=== | ||
مبنای شكلگیری این اصطلاح در فقه اسلامى، آیه نخست از سوره انفال(8) است كه در آن چنین آمده است: «از تو درباره انفال مىپرسند؛ بگو انفال از آن خدا و رسول است». | مبنای شكلگیری این اصطلاح در فقه اسلامى، آیه نخست از سوره انفال(8) است كه در آن چنین آمده است: «از تو درباره انفال مىپرسند؛ بگو انفال از آن خدا و رسول است». | ||
انفال در اصطلاح فقهی عبارت است از غنائم و موهبتهای منقول و غیر منقولی از جانب خداوند برای حاکم مشروع اسلامی است که آنرا در تقویت اسلام، مصالح مسلمین و امت اسلامی بر اساس اجتهاد خود مصرف نماید. مشكينى، ميرزا على، ص93 | انفال در اصطلاح فقهی عبارت است از غنائم و موهبتهای منقول و غیر منقولی از جانب خداوند برای حاکم مشروع اسلامی است که آنرا در تقویت اسلام، مصالح مسلمین و امت اسلامی بر اساس اجتهاد خود مصرف نماید. مشكينى، ميرزا على، ص93 | ||
==انفال در فقه و تفسیر== | ==انفال در فقه و تفسیر== | ||
گفتنى است كه نفل به صورت مفرد، به معنای مالى كه از غنیمت به كسى اعطا شود، در احادیث و روایات بارها به كار رفته، و همین كاربرد، در عرف فقیهان نیز اعم از امامیه و اهل سنت در خلال قرون رواج داشته است. با وجود آنكه میان ایشان در برخى جزئیات اختلافاتى به چشم مىخورد، در اصل استعمال نفل در این معنا اختلاف قابل ملاحظهای دیده نمىشود. مثلاً نگاه كنید: مالك، ص362؛ ترمذی، ج4، ص131-132؛ شیخ طوسى، ج2، ص189) | گفتنى است كه نفل به صورت مفرد، به معنای مالى كه از غنیمت به كسى اعطا شود، در احادیث و روایات بارها به كار رفته، و همین كاربرد، در عرف فقیهان نیز اعم از امامیه و اهل سنت در خلال قرون رواج داشته است. با وجود آنكه میان ایشان در برخى جزئیات اختلافاتى به چشم مىخورد، در اصل استعمال نفل در این معنا اختلاف قابل ملاحظهای دیده نمىشود. مثلاً نگاه كنید: مالك، ص362؛ ترمذی، ج4، ص131-132؛ شیخ طوسى، ج2، ص189) | ||
== در فقه اهل سنت== | == در فقه اهل سنت== | ||
مشهور میان اهل سنت این است که این آیه در باره تقسیم غنائم جنگ بدر نازل شده است. این مطلب را افرادی چون ابن عباس، عباده بن صامت، ابوایوب انصاری و برخی دیگر از صحابه نقل کرده اند. و در مجامع روایى اهل سنت، از كتب صحاح تا مسانید و تفاسیر و كتب سیره بازتاب یافته است (نگاه كنید: ابوداوود، ج3، ص77؛ احمد بن حنبل، ج5، ص322؛ ابن هشام، ج2، ص322؛ واحدی، ص138؛ سیوطى، ج9، ص4- 8 | مشهور میان اهل سنت این است که این آیه در باره تقسیم غنائم جنگ بدر نازل شده است. این مطلب را افرادی چون ابن عباس، عباده بن صامت، ابوایوب انصاری و برخی دیگر از صحابه نقل کرده اند. و در مجامع روایى اهل سنت، از كتب صحاح تا مسانید و تفاسیر و كتب سیره بازتاب یافته است (نگاه كنید: ابوداوود، ج3، ص77؛ احمد بن حنبل، ج5، ص322؛ ابن هشام، ج2، ص322؛ واحدی، ص138؛ سیوطى، ج9، ص4- 8 | ||
بر اساس این روایات، انفال اموالى بوده كه پیامبر(ص) به عنوان جایزه برای برخى از یاران خود نهاده بود و با نزول آیه شریفه، نه اینكه اموال به مالكیت خدا و رسول درآمده باشد، بلكه حكم این اموال در دست پیامبر(ص) قرار گرفت؛ وی با این اختیار جدید، پس از بدر نیز همواره درباره لغو اعطای انفال اختیار داشت. | بر اساس این روایات، انفال اموالى بوده كه پیامبر(ص) به عنوان جایزه برای برخى از یاران خود نهاده بود و با نزول آیه شریفه، نه اینكه اموال به مالكیت خدا و رسول درآمده باشد، بلكه حكم این اموال در دست پیامبر(ص) قرار گرفت؛ وی با این اختیار جدید، پس از بدر نیز همواره درباره لغو اعطای انفال اختیار داشت. | ||
برخی دیگر معتقدند، انفال همان است که در آیه 7 سوره حشر با تعبیر فیء بیان کرده و آنرا مختص خدا و رسول، و نیز ذیالقُربى، یتیمان، مسكینان و در راه ماندگان دانسته است. این تفسیر از عطاء بن ابى رباح و سُدّی از شاگردان ابن عباس نقل شده (همو، ج9، ص9)، و ابوهلال عسكری آن را به شخص ابن عباس نیز نسبت داده است (همانجا). ابوبكر ابن عربى، در كتاب احكام القرآن این دیدگاه را مورد تأیید قرار داده، و آن را تفسیر مقبول نزد فقیهان مالكى شمرده است (نگاه كنید: ج2، ص375 | |||
در نظری دیگر در میان تفسیرهای منقول از دیگر تابعان بیان شده که انفال معادل غنائم است که با آیه خمس نسخ شده است. بر اساس این دیدگاه، در ابتدا تمام غنایم جنگى در اختیار رسول اكرم(ص) بوده است و با نزول آیه خمس، تنها یک پنجم آن به مصارف پیشین که بیان شده، اختصاص یافته است (نگاه كنید: سیوطى، ج9، ص8 -10؛ ماوردی، ص 176-177). | برخی دیگر معتقدند، انفال همان است که در آیه 7 سوره حشر با تعبیر فیء بیان کرده و آنرا مختص خدا و رسول، و نیز ذیالقُربى، یتیمان، مسكینان و در راه ماندگان دانسته است. این تفسیر از عطاء بن ابى رباح و سُدّی از شاگردان ابن عباس نقل شده (همو، ج9، ص9)، و ابوهلال عسكری آن را به شخص ابن عباس نیز نسبت داده است (همانجا). ابوبكر ابن عربى، در كتاب احكام القرآن این دیدگاه را مورد تأیید قرار داده، و آن را تفسیر مقبول نزد فقیهان مالكى شمرده است (نگاه كنید: ج2، ص375 | ||
در نظری دیگر در میان تفسیرهای منقول از دیگر تابعان بیان شده که انفال معادل غنائم است که با آیه خمس نسخ شده است. بر اساس این دیدگاه، در ابتدا تمام غنایم جنگى در اختیار رسول اكرم(ص) بوده است و با نزول آیه خمس، تنها یک پنجم آن به مصارف پیشین که بیان شده، اختصاص یافته است (نگاه كنید: سیوطى، ج9، ص8 -10؛ ماوردی، ص 176-177). | |||
خلاصه اینکه، معنای انفال در آیه شریفه، حتى در عصر نخستین اسلامى برای مفسران تابعین در پس هالهای از ابهام قرار داشته، و همین امر سبب بروز اختلاف دیدگاهها گشته است. به هر جهت، انفال به عنوان یك اصطلاح مستقل از غنایم و خمس در فقه اهل سنت توسعه نیافته، و جایگاه مستقلى به خود اختصاص نداده است. | خلاصه اینکه، معنای انفال در آیه شریفه، حتى در عصر نخستین اسلامى برای مفسران تابعین در پس هالهای از ابهام قرار داشته، و همین امر سبب بروز اختلاف دیدگاهها گشته است. به هر جهت، انفال به عنوان یك اصطلاح مستقل از غنایم و خمس در فقه اهل سنت توسعه نیافته، و جایگاه مستقلى به خود اختصاص نداده است. | ||
== در فقه امامیه== | == در فقه امامیه== | ||
شیعه امامیه با تكیه بر روایاتى از ائمه اطهار(ع)، انفال را در تعریفى خاص، عبارت از اموالى دانستهاند كه از جانب خداوند در اختیار پیامبراكرم(ص)، و پس از آن حضرت در اختیار امامان(ع) قرار گرفته، و در عصر غیبت نیز در تملك امام غائب(ع) است. | شیعه امامیه با تكیه بر روایاتى از ائمه اطهار(ع)، انفال را در تعریفى خاص، عبارت از اموالى دانستهاند كه از جانب خداوند در اختیار پیامبراكرم(ص)، و پس از آن حضرت در اختیار امامان(ع) قرار گرفته، و در عصر غیبت نیز در تملك امام غائب(ع) است. | ||
انفال در فقه امامیه، به عنوان بابى ملحق به مباحث خمس، همواره مورد توجه بوده است. در یك نگاه گذرا بر مسائل مطروحه در این باب باید گفت كه همواره بحث از مستحقین انفال، و نیز سخن در مبنای تصرف در اموال امام(ع) اساسىترین محورهای بحث و گاه اختلاف در این باب فقهى بوده است (مثلاً نگاه كنید: علامه حلى، ص206-210). | انفال در فقه امامیه، به عنوان بابى ملحق به مباحث خمس، همواره مورد توجه بوده است. در یك نگاه گذرا بر مسائل مطروحه در این باب باید گفت كه همواره بحث از مستحقین انفال، و نیز سخن در مبنای تصرف در اموال امام(ع) اساسىترین محورهای بحث و گاه اختلاف در این باب فقهى بوده است (مثلاً نگاه كنید: علامه حلى، ص206-210). | ||
===مصادیق انفال در فقه امامیه=== | ===مصادیق انفال در فقه امامیه=== | ||
در مورد مصادیق و موارد انفال اختلاف نظری میان فقهای امامیه وروایات مندرج در این باب وجود دارد. با این حال، موارد زیر را می توان به عنوان مصادیق انفال در فقه امامیه نام برد. | در مورد مصادیق و موارد انفال اختلاف نظری میان فقهای امامیه وروایات مندرج در این باب وجود دارد. با این حال، موارد زیر را می توان به عنوان مصادیق انفال در فقه امامیه نام برد. | ||
خط ۴۳: | خط ۵۴: | ||
==اموال عمومی== | ==اموال عمومی== | ||
همانطور که بیان شد، در فقه امامیه موهبت های طبیعی همانند زمین های موات و جنگلها از موارد انفال دانسته شده است. توجه به این مسئله و اینکه امام زمان ع، استفاده و بهرهبرداری از انفال را در عصر غیبت برای شیعیان مباح ساخته است، زمینه مناسبى را برای بحث درباره مسائل حقوقى این اموال و استفاده عموم از آنها، و ایجاد اصطلاح اموال عمومی شده است. | همانطور که بیان شد، در فقه امامیه موهبت های طبیعی همانند زمین های موات و جنگلها از موارد انفال دانسته شده است. توجه به این مسئله و اینکه امام زمان ع، استفاده و بهرهبرداری از انفال را در عصر غیبت برای شیعیان مباح ساخته است، زمینه مناسبى را برای بحث درباره مسائل حقوقى این اموال و استفاده عموم از آنها، و ایجاد اصطلاح اموال عمومی شده است. | ||
این مبحث به خصوص از دوره صفوی با دیده اهمیت نگریسته شده، و با وجود مخالفتهایى در آغاز، روی به گسترش و بسط آورده است. مهمترین و قدیمی ترین متن در مورد اموال عمومی را می توان «قاطعه اللجاج» محقق كركى دانست (بهخصوص، نگاه كنید: ص 162). | این مبحث به خصوص از دوره صفوی با دیده اهمیت نگریسته شده، و با وجود مخالفتهایى در آغاز، روی به گسترش و بسط آورده است. مهمترین و قدیمی ترین متن در مورد اموال عمومی را می توان «قاطعه اللجاج» محقق كركى دانست (بهخصوص، نگاه كنید: ص 162). | ||
خط ۵۶: | خط ۶۸: | ||
#ابن عربى، محمد، احكام القرآن، به كوشش على محمد بجاوی، بیروت، 1392ق/1972م؛ | #ابن عربى، محمد، احكام القرآن، به كوشش على محمد بجاوی، بیروت، 1392ق/1972م؛ | ||
#ابن منظور، لسان؛ | #ابن منظور، لسان؛ | ||
#ابن هشام، عبدالملك، السیره النبویه، به كوشش مصطفى سقا و دیگران، بیروت، 1975م؛ | #ابن هشام، عبدالملك، السیره النبویه، به كوشش مصطفى سقا و دیگران، بیروت، 1975م؛ | ||
#ابوداوود سجستانى، سلیمان، سنن، به كوشش محمد محیىالدین عبدالحمید، قاهره، داراحیاء السنه النبویه؛ | #ابوداوود سجستانى، سلیمان، سنن، به كوشش محمد محیىالدین عبدالحمید، قاهره، داراحیاء السنه النبویه؛ | ||
#ابوهلال عسكری، حسن، الفروق اللغویه، قاهره، 1353ق؛ | #ابوهلال عسكری، حسن، الفروق اللغویه، قاهره، 1353ق؛ | ||
#احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ | #احمد بن حنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ | ||
#ترمذی، محمد، سنن، به كوشش ابراهیم عطوه عوض، بیروت، 1407ق/1987م؛ | #ترمذی، محمد، سنن، به كوشش ابراهیم عطوه عوض، بیروت، 1407ق/1987م؛ |