پرش به محتوا

توقیفی‌بودن اسماء الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

imported>A.atashinsadaf
imported>A.atashinsadaf
خط ۱۸: خط ۱۸:
==قول به جواز==
==قول به جواز==


برخى‌چون‌معتزلیان[[‌بصره]] ‌و گروهى‌از [[امامیه]]‌، تسمیه‌و وصف‌خداوند به‌غیر منصوص را‌پذیرا بوده‌اند. <ref>(بغدادی، 203؛ مفید، 58 - 59؛ نیز كلینى‌، 1/100 به‌بعد)</ref> البته قائلند تنها مى‌توان اسمایى را که دربردارنده نقصى براى خدا نیست و نشانه عظمت و جلال خداست درباره او به‌کار برد؛ <ref> کلمه علیا، ص‌22‌ـ‌23</ref> مثلاً گرچه خداوند با جملات «'''اَللّهُ یَستَهزِئُ بِهِم'''» (بقره/2،15«یُضِلُّ مَن یَشاء» (رعد/13، 27)، «'''نَحنُ نَقُصُّ عَلَیکَ اَحسَنَ القَصَص'''» (یوسف/12، 3) و «'''قُلِ اللّهُ یُفتیکُم'''» (نساء/ 127) استهزا، اضلال، قصه گفتن و فتوا دادن را به خود نسبت مى‌دهد؛ امّا چون انتزاع اسمهایى مانند استهزاگر، گمراه کننده، قصه‌گو و فتوا دهنده از جملات یاد شده و به‌کارگیرى آنها درباره خداوند عرفاً نوعى نقص و وهن است نمى‌توان خداوند را با این اسامى یاد کرد. <ref> مجمع‌البیان، ج‌4، ص‌773؛ ج‌5، ص‌317؛ کلمه علیا، ص‌20‌ـ‌21</ref>
برخى‌ همچون‌معتزلیان [[‌بصره]] ‌و گروهى‌ از [[امامیه]]‌، تسمیه‌ و وصف‌ خداوند به‌غیر منصوص را‌ پذیرا بوده‌اند. <ref>بغدادی، ص203؛ مفید، ص58-59؛ نیز كلینى‌،ج1، ص100 به‌بعد</ref> البته قائلند تنها مى‌توان اسمایى را که دربردارنده نقصى براى خدا نیست و نشانه عظمت و جلال خداست درباره او به‌کار برد؛ <ref> کلمه علیا، ص‌22‌ـ‌23</ref> مثلاً گرچه خداوند با جملات '''اَللّهُ یَستَهزِئُ بِهِم'''(بقره/15'''یُضِلُّ مَن یَشاء''' (رعد/27)، '''نَحنُ نَقُصُّ عَلَیکَ اَحسَنَ القَصَص''' (یوسف/3) و '''قُلِ اللّهُ یُفتیکُم''' (نساء/127) استهزا، اضلال، قصه گفتن و فتوا دادن را به خود نسبت مى‌دهد؛ امّا چون انتزاع اسمهایى مانند استهزاگر، گمراه کننده، قصه‌گو و فتوا دهنده از جملات یاد شده و به‌کارگیرى آنها درباره خداوند عرفاً نوعى نقص و وهن است نمى‌توان خداوند را با این اسامى یاد کرد. <ref> مجمع‌البیان، ج‌4، ص‌773؛ ج‌5، ص‌317؛ کلمه علیا، ص‌20‌ـ‌21</ref>


===دلایل قول به جواز===
===دلایل قول به جواز===


اینان با ناتمام دانستن استدلالهاى قرآنى و روایى قائلین به منع، قول به توقیفیت را فاقد دلیل دانسته، به عدم توقیفیت [[اسما و صفات]] معتقد گشته‌اند. از نظر آنان آیات 71 [[اعراف]] و 40‌ [[یوسف]] تنها به نفى کفر و [[بت پرستى]] و نیز تقبیح نامگذارى بتها به نام خداوند نظر دارد و اشاره‌اى به توقیفى بودن اسما ندارد و آیه 180‌ اعراف با توجّه به اینکه الف و لام در آن ([[اسماء الحسنی|الاسماء الحسنى]]) براى استغراق و عموم است (نه عهد) گرچه همه [[اسماء الحسنی|اسماى حسنا]] را تنها براى خدا مى‌داند؛ ولى هرگز اشاره‌اى ندارد که همه این اسما در قرآن آمده است؛ امّا روایات نیز بر توقیفیت دلالت ندارد و گذشته از اینکه خود این روایات در گزارش تعداد و نوع اسما با یکدیگر اختلاف دارد در تعارض با روایاتى است که خداوند را با اسامى دیگرى یاد کرده و آن اسامى را درباره او به‌کار برده است. <ref> المیزان، ج8، ص343ـ344،359؛ الرسائل‌التوحیدیه، ص‌57‌ـ58</ref>
اینان با ناتمام دانستن استدلالهاى قرآنى و روایى قائلین به منع، قول به توقیفیت را فاقد دلیل دانسته، به عدم توقیفیت [[اسما و صفات]] معتقد گشته‌اند. از نظر آنان آیات 71 [[اعراف]] و 40‌ [[یوسف]] تنها به نفى کفر و [[بت پرستى]] و نیز تقبیح نامگذارى بتها به نام خداوند نظر دارد و اشاره‌اى به توقیفى بودن اسما ندارد و آیه 180‌ اعراف با توجّه به اینکه الف و لام در آن ([[اسماء الحسنی]]) براى استغراق و عموم است (نه عهد) گرچه همه [[اسماء الحسنی|اسماى حسنا]] را تنها براى خدا مى‌داند؛ ولى هرگز اشاره‌اى ندارد که همه این اسما در قرآن آمده است؛ امّا روایات نیز بر توقیفیت دلالت ندارد و گذشته از اینکه خود این روایات در گزارش تعداد و نوع اسما با یکدیگر اختلاف دارد در تعارض با روایاتى است که خداوند را با اسامى دیگرى یاد کرده و آن اسامى را درباره او به‌کار برده است. <ref> المیزان، ج8، ص343ـ344،359؛ الرسائل‌التوحیدیه، ص‌57‌ـ58</ref>


===قول به تفصیل و توقف===
===قول به تفصیل و توقف===


گروهى نیز مانند [[غزالى]] بین اسم و صفت قائل به تفصیل گردیده، در صفت توقیفیت را قبول ندارد و لكن در اسم پذیرفته‌اند، <ref>.(شرح الاسماء الحسنى، ص36).</ref> این اسم است که به‌کار بردن آن درباره خداوند وابسته و محدود به اذن [[شارع]] و وجود آن در متون [[وحى]] و [[سنت]] است؛ امّا در مقام معرفت و شناخت خداوند وصف کردن او به صفتى که هیچ گونه کمالى را از او نفى نکند و نقصى را به او نسبت ندهد مانعى ندارد. <ref> تحریر تمهید القواعد، ص‌151، 418؛ شرح المقاصد، ج‌4، ص‌345</ref> گفته شده این فرق به این جهت است که نامگذارى از نوعى [[ولایت]] نامگذار بر نامیده حکایت مى‌کند، چنان که در عرف، این ولىّ فرزند است که براى او نامى برمى‌گزیند. <ref> کلمه علیا، ص‌21؛ شرح المقاصد، ج‌4، ص‌345</ref>
گروهى نیز مانند [[غزالى]] بین اسم و صفت قائل به تفصیل گردیده، در صفت توقیفیت را قبول ندارد و لكن در اسم پذیرفته‌اند، <ref>شرح الاسماء الحسنى، ص36</ref> این اسم است که به‌کار بردن آن درباره خداوند وابسته و محدود به اذن [[شارع]] و وجود آن در متون [[وحى]] و [[سنت]] است؛ امّا در مقام معرفت و شناخت خداوند وصف کردن او به صفتى که هیچ گونه کمالى را از او نفى نکند و نقصى را به او نسبت ندهد مانعى ندارد.<ref> تحریر تمهید القواعد، ص‌151، 418؛ شرح المقاصد، ج‌4، ص‌345</ref> گفته شده این فرق به این جهت است که نامگذارى از نوعى [[ولایت]] نامگذار بر نامیده حکایت مى‌کند، چنان که در عرف، این ولىّ فرزند است که براى او نامى برمى‌گزیند.<ref> کلمه علیا، ص‌21؛ شرح المقاصد، ج‌4، ص‌345</ref>


برخى نیز مانند [[امام الحرمین جوینى]] به توقف قائل‌اند. <ref> شرح المقاصد، ج‌4، ص‌344‌ـ‌345</ref>
برخى نیز مانند [[امام الحرمین جوینى]] به توقف قائل‌اند. <ref> شرح المقاصد، ج‌4، ص‌344‌ـ‌345</ref>
کاربر ناشناس