پرش به محتوا

تعطیل صفات: تفاوت میان نسخه‌ها

۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۴
جز
imported>Mgolpayegani
خط ۴: خط ۴:
بر طبق این دیدگاه، عقل انسان راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و تنها كار ممكن آن است كه اجمالاً به ثبوت صفات مذكور در [[قرآن]] و [[روایات]] برای خداوند اعتراف كنیم و به آن [[ایمان]] بیاوریم، در حالی كه از درک حقیقت معانی این صفات عاجزیم. روش این گروه را از آن رو كه به معطل ماندن عقل و ادراك انسان در راه شناخت اوصاف الهی حكم می‌كنند، روش «تعطیل» و پیروان آن را «مُعَطِّلِه» می‌نامند.
بر طبق این دیدگاه، عقل انسان راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و تنها كار ممكن آن است كه اجمالاً به ثبوت صفات مذكور در [[قرآن]] و [[روایات]] برای خداوند اعتراف كنیم و به آن [[ایمان]] بیاوریم، در حالی كه از درک حقیقت معانی این صفات عاجزیم. روش این گروه را از آن رو كه به معطل ماندن عقل و ادراك انسان در راه شناخت اوصاف الهی حكم می‌كنند، روش «تعطیل» و پیروان آن را «مُعَطِّلِه» می‌نامند.


دلیل این گروه بر روش خودشان آن است كه انسان مفاهیمی را كه با آنها سر و كار دارد از موجودات محدود و محسوس پیرامون خود فرا می‌گیرد و جایز نیست این مفاهیم را به خدا نسبت دهد، زیرا خداوند هیچ شباهتی با مخلوقات ندارد و از آنجا كه مفاهیم دیگری غیر از این مفاهیم در اختیار ما نیست چاره‌ای جز این نداریم كه در مورد اوصاف الهی سكوت كرده و به تصدیق اجمالی اوصافی كه در قرآن و روایات وارد شده بسنده كنیم. چنان كه از سُفیان بن عُیَینَه نقل شده كه گفت: تفسیر آنچه در كتاب الهی (قرآن) خداوند خود را به آن توصیف كرده این است كه آن را تلاوت كنیم و بر آن سكوت اختیار كنیم.<ref>ابن تیمیه، الرسائل الكبری، ج1، ص32 به نقل از ، الالهیات، ج1، ص87</ref>
دلیل این گروه بر روش خودشان آن است كه انسان مفاهیمی را كه با آنها سر و كار دارد از موجودات محدود و محسوس پیرامون خود فرا می‌گیرد و جایز نیست این مفاهیم را به خدا نسبت دهد، زیرا خداوند هیچ شباهتی با مخلوقات ندارد و از آنجا كه مفاهیم دیگری غیر از این مفاهیم در اختیار ما نیست چاره‌ای جز این نداریم كه در مورد اوصاف الهی سكوت كرده و به تصدیق اجمالی اوصافی كه در قرآن و روایات وارد شده بسنده كنیم. چنان كه از سُفیان بن عُیَینَه نقل شده كه گفت: تفسیر آنچه در كتاب الهی (قرآن) خداوند خود را به آن توصیف كرده این است كه آن را تلاوت كنیم و بر آن سكوت اختیار كنیم.<ref>ابن تیمیه، الرسائل الكبری، ج1، ص32 به نقل از ، الالهیات، ج1، ص87.</ref>


در نظر این گروه حداكثر كاری كه در توصیف خداوند ار عقل برمی‌آید آن است كه مفاهیم و اوصافی را كه از نقص و محدودیت حكایت دارند از ذات الهی سلب كنیم. بر این اساس معنای این سخن كه «خدا عالم است» یا «خدا قادر است» بیش از این نیست كه خدا جاهل یا عاجز نیست. به بیان دیگر، آنچه در قالب صفات ثبوتی طرح می‌شود در حقیقت چیزی جز سلب پاره‌ای مفاهیم عدمی دال بر نقص و ضعف از ذات الهی نیست. بنابراین عقل ما نمی‌تواند وصفی را برای خدا اثبات كند و از این رهگذر، به درك حقایق مربوط به ذات خداوند دست یابد، بلكه صرفا حكم می‌كند كه ذات خداوند از هر نقص و محدودیتی منزه است.<ref> آموزش كلام اسلامی، ص202-203 و ‌‌اندیشه اسلامی، ج1، ص85-86‌ و آموزش فلسفه، ج 2، ص 368.</ref>
در نظر این گروه حداكثر كاری كه در توصیف خداوند ار عقل برمی‌آید آن است كه مفاهیم و اوصافی را كه از نقص و محدودیت حكایت دارند از ذات الهی سلب كنیم. بر این اساس معنای این سخن كه «خدا عالم است» یا «خدا قادر است» بیش از این نیست كه خدا جاهل یا عاجز نیست. به بیان دیگر، آنچه در قالب صفات ثبوتی طرح می‌شود در حقیقت چیزی جز سلب پاره‌ای مفاهیم عدمی دال بر نقص و ضعف از ذات الهی نیست. بنابراین عقل ما نمی‌تواند وصفی را برای خدا اثبات كند و از این رهگذر، به درك حقایق مربوط به ذات خداوند دست یابد، بلكه صرفا حكم می‌كند كه ذات خداوند از هر نقص و محدودیتی منزه است.<ref> آموزش كلام اسلامی، ص202-203 و ‌‌اندیشه اسلامی، ج1، ص85-86‌ و آموزش فلسفه، ج 2، ص 368.</ref>
کاربر ناشناس