پرش به محتوا

اسما و صفات خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

imported>M.bahrami
(←‏منابع: اصلاح منبع)
imported>M.bahrami
خط ۲۴: خط ۲۴:


==تفاوت دو اصطلاح «اسم» و «صفت»==
==تفاوت دو اصطلاح «اسم» و «صفت»==
علامه طباطبایی معتقد است که ميان اسم و صفت هيچ فرقى وجود ندارد چرا که هر دو لفظ هستند و کشف حقیقتی از خداوند می‌کنندو حقیقت در اسم و صفت همان ذات خداوند است. تنها تفاوت آنها در نحوه اتصاف آنها به خداوند می‌باشد. بر این اساس صفت دلالت می‌کند بر اینکه خداوند به طور کلی متصف به حسن و صفتی است؛ مانند حیات و علم، اما اسم دلالت می‌کند بر خداوند، در زمانی که ذات او ماخوذ به وصف یا صفتی خاص باشد؛ مانند حی(زنده) و عالم که خداوند همیشه متصف به صفات حیات و علم است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ۱۳۷۴ش، ج‏۸، ص ۴۶۱- ۴۶۲.</ref>
برخی محققان که ميان اسم و صفت هيچ فرقى وجود ندارد چرا که هر دو لفظ هستند و کشف حقیقتی از خداوند می‌کنندو حقیقت در اسم و صفت همان ذات خداوند است. تنها تفاوت آنها در نحوه اتصاف آنها به خداوند می‌باشد. بر این اساس صفت دلالت می‌کند بر اینکه خداوند به طور کلی متصف به حسن و صفتی است؛ مانند حیات و علم، اما اسم دلالت می‌کند بر خداوند، در زمانی که ذات او ماخوذ به وصف یا صفتی خاص باشد؛ مانند حی(زنده) و عالم که خداوند همیشه متصف به صفات حیات و علم است.<ref>رک: علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ۱۳۷۴ش، ج‏۸، ص ۴۶۱- ۴۶۲؛ نقدالنصوص، ص۸۴؛ تحریر تمهید القواعد، ص۴۰۴ ـ ۴۰۵.</ref>


=== در علم کلام ===
=== در علم کلام ===
خط ۳۹: خط ۳۹:


گاهی در تعریف اسم و صفت، تعینات و حقایق خارجی از جهت ظهور ذات در آن‌ها و ارتباط آن‌ها با ذات مطلق «اسم» نامیده می‌شود و همین تعینات و حقایق چنانچه تنها ملاحظه شود «وصف» خوانده می‌شود.<ref> تحریر تمهید القواعد، ص۱۵۰.</ref>
گاهی در تعریف اسم و صفت، تعینات و حقایق خارجی از جهت ظهور ذات در آن‌ها و ارتباط آن‌ها با ذات مطلق «اسم» نامیده می‌شود و همین تعینات و حقایق چنانچه تنها ملاحظه شود «وصف» خوانده می‌شود.<ref> تحریر تمهید القواعد، ص۱۵۰.</ref>
برخی محققان نیز معتقدند که فرقی میان اسم و صفت نیست جز اینکه صفت بر معنایی که در ذات وجود دارد دلالت می‌کند؛ خواه عین ذات باشد یا غیر آن؛ ولی اسم بر ذات به همراه صفت و با لحاظ وصف دلالت می‌کند، پس «حیات» و «علم» دو صفت هستند ولی «حی» و «عالم» دو اسم،<ref> المیزان، ج ۸، ص۳۵۲؛ نقدالنصوص، ص۸۴.</ref> بنابراین، تفاوت میان اسما و صفات تفاوتی اعتباری است و صفات نیز مانند اسما جلو‌های از وجود مطلق و تجلی‌ای از ذات غیر متناهی خدا هستند.<ref> تحریر تمهید القواعد، ص۴۰۴ ـ ۴۰۵.</ref>
از مجموع آنچه عارفان با عبارت‌های گوناگون درباره اسما و صفات ابراز داشته‌اند به دست می‌آید که آنان اسما را تعینات و تنزلات ذات از مقام اطلاق ذاتی خویش می‌دانند<ref> الرسائل التوحیدیه، ص۵۴.</ref> که از آن در برخی [[روایت|روایات]] به «خلق اسماء» و در [[جوامع روایی]] به «حدوث اسماء» تعبیر شده است.<ref> الکافی، ج ۱، ص۱۱۲.</ref>
کثرت اسمای حق به حدّی است که عالَم و عالمیان مظاهر صفات و اسمای الهی‌اند و هر حقیقتی از حقایق کلی، تحت تربیت اسمی از اسماء قرار دارد. حتی حقایق جزئی عالم نیز به اسمی از اسمای حق تعالی مربوط بوده<ref> ابن عربی، فتوحات مکیة </ref> و تحت حکومت و سیطره او قرار دارد.


====تفاوت تعریف عرفا و متکلمین====
====تفاوت تعریف عرفا و متکلمین====
خط ۵۳: خط ۴۷:


برخی از احادیث تصریح می‌کنند که اسما و صفات خداوند تفاوتی ندارند، از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده است: إنَّ الأَسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ: نام‌های خدا، صفاتی هستند که خداوند با آن‌ها خود را وصف کرده است. [[امام رضا]] علیه‌السلام در پاسخ [[محمد بن سنان]] که از «اسم» پرسیده بود فرمود: صِفَةٌ لِمَوصوفٍ: صفتی است برای یک موصوف.
برخی از احادیث تصریح می‌کنند که اسما و صفات خداوند تفاوتی ندارند، از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده است: إنَّ الأَسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ: نام‌های خدا، صفاتی هستند که خداوند با آن‌ها خود را وصف کرده است. [[امام رضا]] علیه‌السلام در پاسخ [[محمد بن سنان]] که از «اسم» پرسیده بود فرمود: صِفَةٌ لِمَوصوفٍ: صفتی است برای یک موصوف.
بر این اساس از منظر احادیث اسلامی همه نام‌های خداوند (اَسماءُ اللّه) صفات اویند و همه صفات خداوند نام‌های او. به دیگر سخن خداوند متعال اسم جامد و غیر مشتق که فقط نشانه‌ای برای او باشد ندارد و در همه اسمای او صفتی از صفات الهی لحاظ شده و حتّی نام «اللّه» ریشۀ اشتقاقی دارد.
برخی از محققان [[شیعه]] نیز میان اسما و صفات فرقی قائل نشده و هر دو را متضمن یک حقیقت دانسته‌اند، چنانکه «حیات» به عنوان صفت، حقیقت صفتی از صفات خدا را بیان می‌نماید، و «حی» به عنوان اسم نیز روشن کنندۀ حقیقتی از ذات اوست.<ref> (طباطبایی، ۹/۳۹۲)</ref>


نکته بسیار دقیقی که در احادیث [[اهل بیت]] علیهم السلام در تبیین معنای اسما و صفات الهی آمده این است که آن‌ها هویتی جدا از ذات مقدّس حق ندارند، چنان که از [[امام رضا]] علیه‌السلام روایت شده است: أسماؤُهُ تَعبیرٌ، و أفعالُهُ تَفهیمٌ، و ذاتُهُ حَقیقَةٌ: نام‌های او تعبیرند و افعالش برای تفهیم، و ذاتش حقیقت است. همچنین [[امام رضا]] علیه‌السلام می‌فرماید: الاِسمُ غَیرُ المُسَمّی، فَمَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنی فَقَد کفَرَ و لَم یعبُد شَیئا، و مَن عَبَدَ الاِسمَ وَ المَعنی فَقَد کفَر و عَبَدَ اثنَینِ، و مَن عَبَدَ المَعنی دونَ الاِسمِ فَذاک التَّوحیدُ: نام، غیر از ناموَر است، هر که نام را پرستد نه معنا را کافر شده و چیزی را نپرسیده است، و هر که نام و معنا را پرستد هم کافر شده و دو چیز را پرستیده است، و هر که معنا را پرستد نه نام را، یکتاپرست است.
نکته بسیار دقیقی که در احادیث [[اهل بیت]] علیهم السلام در تبیین معنای اسما و صفات الهی آمده این است که آن‌ها هویتی جدا از ذات مقدّس حق ندارند، چنان که از [[امام رضا]] علیه‌السلام روایت شده است: أسماؤُهُ تَعبیرٌ، و أفعالُهُ تَفهیمٌ، و ذاتُهُ حَقیقَةٌ: نام‌های او تعبیرند و افعالش برای تفهیم، و ذاتش حقیقت است. همچنین [[امام رضا]] علیه‌السلام می‌فرماید: الاِسمُ غَیرُ المُسَمّی، فَمَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنی فَقَد کفَرَ و لَم یعبُد شَیئا، و مَن عَبَدَ الاِسمَ وَ المَعنی فَقَد کفَر و عَبَدَ اثنَینِ، و مَن عَبَدَ المَعنی دونَ الاِسمِ فَذاک التَّوحیدُ: نام، غیر از ناموَر است، هر که نام را پرستد نه معنا را کافر شده و چیزی را نپرسیده است، و هر که نام و معنا را پرستد هم کافر شده و دو چیز را پرستیده است، و هر که معنا را پرستد نه نام را، یکتاپرست است.
بنا براین استعمال اسمای الهی از یک سو نباید به گونه‌ای باشد که فاقد مفهوم و معنا باشد تا موجب تعطیل معرفت خداوند متعال گردد، چنان که نباید برای آن‌ها مفهومی جدا از ذات باری تعالی تصوّر کرد تا به تشبیه و شرک منتهی گردد؛ بلکه اسما و صفات الهی چیزی جز تعبیر از ذات واجد همه کمالات و فاقد تمام کاستی‌ها نیستند.


==تعداد نام‌های خداوند==
==تعداد نام‌های خداوند==
کاربر ناشناس