پرش به محتوا

اسما و صفات خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''اَسْما وَ صِفات '''، دو اصطلاحی هستند که در علوم مختلفی کاربرد دارند اما معنای این دو در علم [[کلام ]] نام‌ها و صفت‌های [[خداوند]] است و مهمترین تفاوتشان هم این است که اسم دلالت می‌کند بر ذاتی که به صفتی موصوف گشته است مانند «عالِم» و صفت دلالت می‌کند بر معنایی مانند «علم» که ذات به آن متّصف می‌شود بدون لحاظ ذات. <ref> تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۵۲</ref>
'''اَسْما وَ صِفات '''، دو اصطلاحی هستند که در علوم مختلفی کاربرد دارند اما معنای این دو در علم [[کلام]] نام‌ها و صفت‌های [[خداوند]] است و مهمترین تفاوتشان هم این است که اسم دلالت می‌کند بر ذاتی که به صفتی موصوف گشته است مانند «عالِم» و صفت دلالت می‌کند بر معنایی مانند «علم» که ذات به آن متّصف می‌شود بدون لحاظ ذات.<ref> تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۵۲</ref>


==معنای لغوی==
==معنای لغوی==
«اسماء» جمع اسم از ریشه «س م و» به معنی بلندی و ارتفاع است.<ref> لسان العرب، ج ۶، ص۳۸۱، «سما»</ref> اطلاق واژه «اسم» یا به این جهت است که مفهوم آن پس از نام گذاری، از مرحله خفا و پنهانی به مرحله بروز و ظهور می‌رسد، یا به این جهت که لفظ با نام گذاری معنا پیدا می‌کند و از بی‌معنا بودن در آمده، علو و ارتفاع می‌یابد<ref> نمونه، ج ۱، ص۲۰</ref> و به واسطه اسم، مسمّا یاد شده و شناخته می‌شود.<ref> مفردات، ص۴۲۸؛ لسان العرب، ج۶، ص۳۸۱ـ۳۸۲، «سما»</ref>


«اسماء» جمع اسم از ریشه «س م و» به معنی بلندی و ارتفاع است. <ref> لسان العرب، ج ۶، ص۳۸۱، «سما»</ref> اطلاق واژه «اسم» یا به این جهت است که مفهوم آن پس از نام گذاری، از مرحله خفا و پنهانی به مرحله بروز و ظهور می‌رسد، یا به این جهت که لفظ با نام گذاری معنا پیدا می‌کند و از بی‌معنا بودن در آمده، علو و ارتفاع می‌یابد<ref> نمونه، ج ۱، ص۲۰</ref> و به واسطه اسم، مسمّا یاد شده و شناخته می‌شود. <ref> مفردات، ص۴۲۸؛ لسان العرب، ج۶، ص۳۸۱ـ۳۸۲، «سما»</ref>
صفت به معنای حالتی است که در شیء یافت می‌شود.<ref> مفردات، ص۸۷۳، «وصف».</ref> کلمه «صفت» همان کلمه «وصف» است که «واو» آن حذف و تاء در عوض به آخر آن افزوده شده است. برخی گفته‌اند: «صفت» برگرفته از وصف، به معنای زیور و زیبایی موجود در موصوف است<ref> لسان العرب، ج ۱۵، ص۳۱۵، «وصف».</ref>.
 
صفت به معنای حالتی است که در شیء یافت می‌شود. <ref> مفردات، ص۸۷۳، «وصف».</ref> کلمه «صفت» همان کلمه «وصف» است که «واو» آن حذف و تاء در عوض به آخر آن افزوده شده است. برخی گفته‌اند: «صفت» برگرفته از وصف، به معنای زیور و زیبایی موجود در موصوف است<ref> لسان العرب، ج ۱۵، ص۳۱۵، «وصف».</ref>.


==تفاوت دو اصطلاح «اسم» و «صفت»==
==تفاوت دو اصطلاح «اسم» و «صفت»==
خط ۱۱: خط ۱۰:


===در علم نحو(ادبیات عرب)===
===در علم نحو(ادبیات عرب)===
 
اسم در ادبیات عرب در برابر فعل و حرف قرار داشته و از اقسام کلمه به شمار می‌آید و با دو ویژگی «استقلال در معنا» و «عدم دلالت بر زمان» از فعل و حرف متمایز می‌شود؛ امّا صفت در برابر موصوف و هر دو از اقسام اسم به شمار می‌آیند.<ref> مبادی العربیه، ج ۲، ص۱۰۴ </ref>
اسم در ادبیات عرب در برابر فعل و حرف قرار داشته و از اقسام کلمه به شمار می‌آید و با دو ویژگی «استقلال در معنا» و «عدم دلالت بر زمان» از فعل و حرف متمایز می‌شود؛ امّا صفت در برابر موصوف و هر دو از اقسام اسم به شمار می‌آیند. <ref> مبادی العربیه، ج ۲، ص۱۰۴ </ref>


===در علم کلام===
===در علم کلام===
دو تبیین از اسما و صفات در علم کلام هست
دو تبیین از اسما و صفات در علم کلام هست


۱) اسم، اعتبار شی ء است در صورتی که به تنهایی لحاظ گردد، مانند آسمان و زمین؛ امّا اگر شیئی با صفتی معین لحاظ گردد وصف نامیده می‌شود، مانند: خالق، رازق، طویل و قصیر.{{مدرک}}
۱) اسم، اعتبار شی ء است در صورتی که به تنهایی لحاظ گردد، مانند آسمان و زمین؛ امّا اگر شیئی با صفتی معین لحاظ گردد وصف نامیده می‌شود، مانند: خالق، رازق، طویل و قصیر.{{مدرک}}


۲) اسم آن لفظی است که بر صِرف ذات دلالت می‌کند؛ مانند: «اللّه»، «رجل» و «انسان» یا بر ذاتی که به وصفی متصف است دلالت می‌کند مانند: «عالِم» و «قادر» و یا بر مبدأ فعل دلالت می‌کند؛ مانند: «رازق» و «خالق» امّا صفت تنها یک کاربرد دارد و تنها بر مبدأ دلالت می‌کند بدون اینکه علامتی بر ذات بوده باشد؛ مانند: علم، قدرت، رزق و خلقت، به همین جهت می‌توان اسم را محمول قرار داده و آن را بر ذات حمل کرد و گفت: خداوند «عالم» یا «خالق» یا «رحمان» یا «رحیم» است؛ ولی صفت را نمی‌توان محمول قرار داد و گفت: خداوند خلق است. <ref> مفاهیم القرآن، ج ۶، ص۳۳ </ref>
۲) اسم آن لفظی است که بر صِرف ذات دلالت می‌کند؛ مانند: «اللّه»، «رجل» و «انسان» یا بر ذاتی که به وصفی متصف است دلالت می‌کند مانند: «عالِم» و «قادر» و یا بر مبدأ فعل دلالت می‌کند؛ مانند: «رازق» و «خالق» امّا صفت تنها یک کاربرد دارد و تنها بر مبدأ دلالت می‌کند بدون اینکه علامتی بر ذات بوده باشد؛ مانند: علم، قدرت، رزق و خلقت، به همین جهت می‌توان اسم را محمول قرار داده و آن را بر ذات حمل کرد و گفت: خداوند «عالم» یا «خالق» یا «رحمان» یا «رحیم» است؛ ولی صفت را نمی‌توان محمول قرار داد و گفت: خداوند خلق است.<ref> مفاهیم القرآن، ج ۶، ص۳۳ </ref>


====دیدگاه متکلمین اهل سنت====
====دیدگاه متکلمین اهل سنت====
'''از نظر [[معتزله]]'''
'''از نظر [[معتزله]]'''


از نظر آنان این دو اصطلاح دارای معنایی متمایزند و اسم خدا متضمن صفت او نیست ، مثلاً اسم هایی چون علیم ، قدیر و سمیع اسم هایی خاص و مترادفند و تنها بر خداوند دلالت می‌کنند<ref>(ابن قیم ، الصواعق ...، ۲۹۸؛ ابن سلوم ، ۹۵ -۹۷)</ref>. به هر حال [[معتزله]] برآنند که می‌توان خدا را به اسم هایی چون حی ، علیم و قدیر نامید، ولی نمی‌توان خدا را به حیات ، علم و قدرت متصف کرد<ref> ابن سلوم ، ۹۶ </ref> .
از نظر آنان این دو اصطلاح دارای معنایی متمایزند و اسم خدا متضمن صفت او نیست، مثلاً اسم‌هایی چون علیم، قدیر و سمیع اسم‌هایی خاص و مترادفند و تنها بر خداوند دلالت می‌کنند<ref>(ابن قیم، الصواعق...، ۲۹۸؛ ابن سلوم، ۹۵ -۹۷)</ref>. به هر حال [[معتزله]] برآنند که می‌توان خدا را به اسم‌هایی چون حی، علیم و قدیر نامید، ولی نمی‌توان خدا را به حیات، علم و قدرت متصف کرد<ref> ابن سلوم، ۹۶ </ref>.


'''دیگر گروه‌ها'''
'''دیگر گروه‌ها'''


سایر گروه‌ها نه تنها اسم را جدا از صفت در نظر نمی‌گیرند، بلکه اثبات اسماء را بدون اثبات صفات امری ناممکن و غیرقابل شناخت می‌شمارند<ref>(دارمی ، ۷؛ ابن قیم ، ابن سلوم ، همانجا ها)</ref> و بدین قرار، اسم را عین صفت می‌دانند و تنها فرقی که میان این دو قائلند، این است که صفات خاصیت اشتقاقی دارند، ولی اسماء چنین نیستند. <ref>(ابن عربی ، ابوبکر، ۲/۸۰۲ -۸۰۳)</ref>
سایر گروه‌ها نه تنها اسم را جدا از صفت در نظر نمی‌گیرند، بلکه اثبات اسماء را بدون اثبات صفات امری ناممکن و غیرقابل شناخت می‌شمارند<ref>(دارمی، ۷؛ ابن قیم، ابن سلوم، همانجا ها)</ref> و بدین قرار، اسم را عین صفت می‌دانند و تنها فرقی که میان این دو قائلند، این است که صفات خاصیت اشتقاقی دارند، ولی اسماء چنین نیستند.<ref>(ابن عربی، ابوبکر، ۲/۸۰۲ -۸۰۳)</ref>


===در [[فلسفه]] و عرفان===
===در [[فلسفه]] و عرفان===
اسما و صفات در [[فلسفه]] و [[عرفان]] معنایی مشابه دارند و تنها فرقشان به رقیقه بودن معنای آن در [[فلسفه]] و حقیقه بودن آن در [[عرفان]] است. اسم در این اصطلاح عبارت از ذات با بعضی شؤون، اعتبارات و حیثیات است، زیرا برای خداوند متعال به مقتضای «کُلَّ یوم هُوَ فی شَأن» (الرحمن/ ۵۵، ۲۹) شؤون ذاتیه و مراتب عینیه‌ای است که به حسب هر یک از آن‌ها برای او اسم یا صفتی حاصل می‌شود<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج۴، ص۴۲؛ شرح فصوص الحکم، ص۴۴</ref>.


اسما و صفات در [[فلسفه]] و [[عرفان]] معنایی مشابه دارند و تنها فرقشان به رقیقه بودن معنای آن در [[فلسفه]] و حقیقه بودن آن در [[عرفان]] است. اسم در این اصطلاح عبارت از ذات با بعضی شؤون، اعتبارات و حیثیات است، زیرا برای خداوند متعال به مقتضای «کُلَّ یوم هُوَ فی شَأن» (الرحمن/ ۵۵، ۲۹) شؤون ذاتیه و مراتب عینیه‌ای است که به حسب هر یک از آن‌ها برای او اسم یا صفتی حاصل می‌شود<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج۴، ص۴۲؛ شرح فصوص الحکم، ص۴۴</ref> .
صفت، مفهومی مجرد از ذات و عارض بر آن است، از این جهت اسم و صفت نظیر مرکب و بسیط است.<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص۴۲.</ref>
 
صفت، مفهومی مجرد از ذات و عارض بر آن است، از این جهت اسم و صفت نظیر مرکب و بسیط است. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص۴۲.</ref>


در تعریف دیگری، ذات با صفت معین و به اعتبار تجلی خاص، اسم نامیده می‌شود<ref> شرح دعای سحر، ص۸۱ ؛ تسنیم، ج ۱، ص۳۰۶.</ref> .
در تعریف دیگری، ذات با صفت معین و به اعتبار تجلی خاص، اسم نامیده می‌شود<ref> شرح دعای سحر، ص۸۱ ؛ تسنیم، ج ۱، ص۳۰۶.</ref>.


گاهی به خود صفت اسم اطلاق می‌گردد، زیرا ذات در میان همه اسما مشترک است و تکثر در اسما به سبب تکثر صفات به اعتبار مراتب غیبیه حق تعالی (مفاتیح الغیب) است. <ref> شرح فصوص الحکم، ص۴۴.</ref>
گاهی به خود صفت اسم اطلاق می‌گردد، زیرا ذات در میان همه اسما مشترک است و تکثر در اسما به سبب تکثر صفات به اعتبار مراتب غیبیه حق تعالی (مفاتیح الغیب) است.<ref> شرح فصوص الحکم، ص۴۴.</ref>


گاهی در تعریف اسم و صفت، تعینات و حقایق خارجی از جهت ظهور ذات در آن‌ها و ارتباط آن‌ها با ذات مطلق «اسم» نامیده می‌شود و همین تعینات و حقایق چنانچه تنها ملاحظه شود «وصف» خوانده می‌شود. <ref> تحریر تمهید القواعد، ص۱۵۰.</ref>
گاهی در تعریف اسم و صفت، تعینات و حقایق خارجی از جهت ظهور ذات در آن‌ها و ارتباط آن‌ها با ذات مطلق «اسم» نامیده می‌شود و همین تعینات و حقایق چنانچه تنها ملاحظه شود «وصف» خوانده می‌شود.<ref> تحریر تمهید القواعد، ص۱۵۰.</ref>


برخی محققان نیز معتقدند که فرقی میان اسم و صفت نیست جز اینکه صفت بر معنایی که در ذات وجود دارد دلالت می‌کند؛ خواه عین ذات باشد یا غیر آن؛ ولی اسم بر ذات به همراه صفت و با لحاظ وصف دلالت می‌کند، پس «حیات» و «علم» دو صفت هستند ولی «حی» و «عالم» دو اسم، <ref> المیزان، ج ۸، ص۳۵۲؛ نقدالنصوص، ص۸۴ .</ref> بنابراین، تفاوت میان اسما و صفات تفاوتی اعتباری است و صفات نیز مانند اسما جلو ه‌ای از وجود مطلق و تجلی‌ای از ذات غیر متناهی خدا هستند. <ref> تحریر تمهید القواعد، ص۴۰۴ ـ ۴۰۵.</ref>
برخی محققان نیز معتقدند که فرقی میان اسم و صفت نیست جز اینکه صفت بر معنایی که در ذات وجود دارد دلالت می‌کند؛ خواه عین ذات باشد یا غیر آن؛ ولی اسم بر ذات به همراه صفت و با لحاظ وصف دلالت می‌کند، پس «حیات» و «علم» دو صفت هستند ولی «حی» و «عالم» دو اسم،<ref> المیزان، ج ۸، ص۳۵۲؛ نقدالنصوص، ص۸۴.</ref> بنابراین، تفاوت میان اسما و صفات تفاوتی اعتباری است و صفات نیز مانند اسما جلو‌های از وجود مطلق و تجلی‌ای از ذات غیر متناهی خدا هستند.<ref> تحریر تمهید القواعد، ص۴۰۴ ـ ۴۰۵.</ref>


از مجموع آنچه عارفان با عبارت‌های گوناگون درباره اسما و صفات ابراز داشته‌اند به دست می‌آید که آنان اسما را تعینات و تنزلات ذات از مقام اطلاق ذاتی خویش می‌دانند<ref> الرسائل التوحیدیه، ص۵۴.</ref> که از آن در برخی [[روایت|روایات]] به «خلق اسماء» و در [[جوامع روایی]] به «حدوث اسماء» تعبیر شده است. <ref> الکافی، ج ۱، ص۱۱۲.</ref>
از مجموع آنچه عارفان با عبارت‌های گوناگون درباره اسما و صفات ابراز داشته‌اند به دست می‌آید که آنان اسما را تعینات و تنزلات ذات از مقام اطلاق ذاتی خویش می‌دانند<ref> الرسائل التوحیدیه، ص۵۴.</ref> که از آن در برخی [[روایت|روایات]] به «خلق اسماء» و در [[جوامع روایی]] به «حدوث اسماء» تعبیر شده است.<ref> الکافی، ج ۱، ص۱۱۲.</ref>


کثرت اسمای حق به حدّی است که عالَم و عالمیان مظاهر صفات و اسمای الهی‌اند و هر حقیقتی از حقایق کلی، تحت تربیت اسمی از اسماء قرار دارد. حتی حقایق جزئی عالم نیز به اسمی از اسمای حق تعالی مربوط بوده<ref> ابن عربی، فتوحات مکیة </ref> و تحت حکومت و سیطره او قرار دارد.
کثرت اسمای حق به حدّی است که عالَم و عالمیان مظاهر صفات و اسمای الهی‌اند و هر حقیقتی از حقایق کلی، تحت تربیت اسمی از اسماء قرار دارد. حتی حقایق جزئی عالم نیز به اسمی از اسمای حق تعالی مربوط بوده<ref> ابن عربی، فتوحات مکیة </ref> و تحت حکومت و سیطره او قرار دارد.


====تفاوت تعریف عرفا و متکلمین====
====تفاوت تعریف عرفا و متکلمین====
اسم در عرفان، حقیقتی عینی و خارجی است؛ ولی در کلام وجودی لفظی یا کتبی است و ورای لفظ و کتابت، حقیقتی برای آن متصور نیست، اسم کلامی از منظر [[عرفان]] اسمِ اسم است؛ نه خود اسم.<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص۴۲؛ تسنیم، ج ۱، ص۳۰۶ </ref>
اسم در عرفان، حقیقتی عینی و خارجی است؛ ولی در کلام وجودی لفظی یا کتبی است و ورای لفظ و کتابت، حقیقتی برای آن متصور نیست، اسم کلامی از منظر [[عرفان]] اسمِ اسم است؛ نه خود اسم.<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص۴۲؛ تسنیم، ج ۱، ص۳۰۶ </ref>


===در روایات===
===در روایات===
 
در احادیث اسلامی، اسم و صفت در مورد خداوند متعال یک معنا دارند. مثلاً «سمیع» و «بصیر» در برخی از احادیث به عنوان صفت معرّفی شد ه‌اند<ref> التوحید: ص۱۴۶ ح ۱۴</ref> و در برخی از احادیث به عنوان اسم.<ref> التوحید: ص۱۸۷</ref>
در احادیث اسلامی، اسم و صفت در مورد خداوند متعال یک معنا دارند. مثلاً «سمیع» و «بصیر» در برخی از احادیث به عنوان صفت معرّفی شد ه‌اند<ref> التوحید: ص۱۴۶ ح ۱۴</ref> و در برخی از احادیث به عنوان اسم. <ref> التوحید: ص۱۸۷</ref>


برخی از احادیث تصریح می‌کنند که اسما و صفات خداوند تفاوتی ندارند، از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده است: إنَّ الأَسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ: نام‌های خدا، صفاتی هستند که خداوند با آن‌ها خود را وصف کرده است. [[امام رضا]] علیه‌السلام در پاسخ [[محمد بن سنان]] که از «اسم» پرسیده بود فرمود: صِفَةٌ لِمَوصوفٍ: صفتی است برای یک موصوف.
برخی از احادیث تصریح می‌کنند که اسما و صفات خداوند تفاوتی ندارند، از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده است: إنَّ الأَسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ: نام‌های خدا، صفاتی هستند که خداوند با آن‌ها خود را وصف کرده است. [[امام رضا]] علیه‌السلام در پاسخ [[محمد بن سنان]] که از «اسم» پرسیده بود فرمود: صِفَةٌ لِمَوصوفٍ: صفتی است برای یک موصوف.
خط ۶۲: خط ۵۵:
بر این اساس از منظر احادیث اسلامی همه نام‌های خداوند (اَسماءُ اللّه) صفات اویند و همه صفات خداوند نام‌های او. به دیگر سخن خداوند متعال اسم جامد و غیر مشتق که فقط نشانه‌ای برای او باشد ندارد و در همه اسمای او صفتی از صفات الهی لحاظ شده و حتّی نام «اللّه» ریشۀ اشتقاقی دارد.
بر این اساس از منظر احادیث اسلامی همه نام‌های خداوند (اَسماءُ اللّه) صفات اویند و همه صفات خداوند نام‌های او. به دیگر سخن خداوند متعال اسم جامد و غیر مشتق که فقط نشانه‌ای برای او باشد ندارد و در همه اسمای او صفتی از صفات الهی لحاظ شده و حتّی نام «اللّه» ریشۀ اشتقاقی دارد.


برخی از محققان [[شیعه]] نیز میان اسما و صفات فرقی قائل نشده و هر دو را متضمن یک حقیقت دانسته‌اند، چنانکه «حیات» به عنوان صفت ، حقیقت صفتی از صفات خدا را بیان می‌نماید، و «حی» به عنوان اسم نیز روشن کنندۀ حقیقتی از ذات اوست. <ref> (طباطبایی ، ۹/۳۹۲)</ref>
برخی از محققان [[شیعه]] نیز میان اسما و صفات فرقی قائل نشده و هر دو را متضمن یک حقیقت دانسته‌اند، چنانکه «حیات» به عنوان صفت، حقیقت صفتی از صفات خدا را بیان می‌نماید، و «حی» به عنوان اسم نیز روشن کنندۀ حقیقتی از ذات اوست.<ref> (طباطبایی، ۹/۳۹۲)</ref>


نکته بسیار دقیقی که در احادیث [[اهل بیت]] علیهم السلام در تبیین معنای اسما و صفات الهی آمده این است که آن‌ها هویتی جدا از ذات مقدّس حق ندارند، چنان که از [[امام رضا]] علیه‌السلام روایت شده است: أسماؤُهُ تَعبیرٌ، و أفعالُهُ تَفهیمٌ، و ذاتُهُ حَقیقَةٌ: نام‌های او تعبیرند و افعالش برای تفهیم، و ذاتش حقیقت است. همچنین [[امام رضا]] علیه‌السلام می‌فرماید: الاِسمُ غَیرُ المُسَمّی، فَمَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنی فَقَد کفَرَ و لَم یعبُد شَیئا، و مَن عَبَدَ الاِسمَ وَ المَعنی فَقَد کفَر و عَبَدَ اثنَینِ، و مَن عَبَدَ المَعنی دونَ الاِسمِ فَذاک التَّوحیدُ: نام، غیر از ناموَر است، هر که نام را پرستد نه معنا را کافر شده و چیزی را نپرسیده است، و هر که نام و معنا را پرستد هم کافر شده و دو چیز را پرستیده است، و هر که معنا را پرستد نه نام را، یکتاپرست است.
نکته بسیار دقیقی که در احادیث [[اهل بیت]] علیهم السلام در تبیین معنای اسما و صفات الهی آمده این است که آن‌ها هویتی جدا از ذات مقدّس حق ندارند، چنان که از [[امام رضا]] علیه‌السلام روایت شده است: أسماؤُهُ تَعبیرٌ، و أفعالُهُ تَفهیمٌ، و ذاتُهُ حَقیقَةٌ: نام‌های او تعبیرند و افعالش برای تفهیم، و ذاتش حقیقت است. همچنین [[امام رضا]] علیه‌السلام می‌فرماید: الاِسمُ غَیرُ المُسَمّی، فَمَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنی فَقَد کفَرَ و لَم یعبُد شَیئا، و مَن عَبَدَ الاِسمَ وَ المَعنی فَقَد کفَر و عَبَدَ اثنَینِ، و مَن عَبَدَ المَعنی دونَ الاِسمِ فَذاک التَّوحیدُ: نام، غیر از ناموَر است، هر که نام را پرستد نه معنا را کافر شده و چیزی را نپرسیده است، و هر که نام و معنا را پرستد هم کافر شده و دو چیز را پرستیده است، و هر که معنا را پرستد نه نام را، یکتاپرست است.
خط ۶۹: خط ۶۲:


==تقسیم بندی صفات==
==تقسیم بندی صفات==
صفات الهی را از جهات گوناگون به چند قسم تقسیم کرده‌اند:
صفات الهی را از جهات گوناگون به چند قسم تقسیم کرده‌اند:


===۱. صفات جمال (ثبوتی) و جلال (سلبی)===
===۱. صفات جمال (ثبوتی) و جلال (سلبی)===
{{اصلی|صفات جمال و جلال الهی}}
{{اصلی|صفات جمال و جلال الهی}}


خط ۷۹: خط ۷۰:


===۲- صفات ذات و صفات فعل===
===۲- صفات ذات و صفات فعل===
{{اصلی|صفات ذات و صفات فعل}}
{{اصلی|صفات ذات و صفات فعل}}


خط ۸۵: خط ۷۵:


===۳- صفات نفسی و اضافی===
===۳- صفات نفسی و اضافی===
«صفات نفسی» آن دسته از اوصاف‌اند که مفاهیم آن‌ها مشتمل بر اضافه و نسبت به غیر خدا نیست، مانند «حیات». اما «صفت اضافی» به لحاظ مفهومی مشتمل بر نوعی اضافه به غیر اوست، مانند «علم»، «قدرت» و «اراده» زیرا مفهوم علم مشتمل بر اضافه به چیز دیگر یعنی «معلوم» و مفهوم «قدرت» و «اراده» اضافه به «مقدور» و «مراد» است.<ref> آموزش کلام اسلامی، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>
«صفات نفسی» آن دسته از اوصاف‌اند که مفاهیم آن‌ها مشتمل بر اضافه و نسبت به غیر خدا نیست، مانند «حیات». اما «صفت اضافی» به لحاظ مفهومی مشتمل بر نوعی اضافه به غیر اوست، مانند «علم»، «قدرت» و «اراده» زیرا مفهوم علم مشتمل بر اضافه به چیز دیگر یعنی «معلوم» و مفهوم «قدرت» و «اراده» اضافه به «مقدور» و «مراد» است.<ref> آموزش کلام اسلامی، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>


===۴- صفات خبری(تشبیهی) و تنزیهی===
===۴- صفات خبری(تشبیهی) و تنزیهی===
این تقسیم از [[اهل حدیث]] نقل شده است. صفات خبری(یا تشبیهی) صفاتی‌اند که در خبر آسمانی (کتاب و سنت) وارد شده‌اند و اگر در خبر آسمانی نیامده بودند، به مقتضای عقل برای خداوند اثبات نمی‌شدند، از سویی اگر به مفاد ظاهری آن‌ها قایل شویم، «تشبیه» خداوند به مخلوقات و «تجسیم» لازم خواهد آمد.
این تقسیم از [[اهل حدیث]] نقل شده است. صفات خبری(یا تشبیهی) صفاتی‌اند که در خبر آسمانی (کتاب و سنت) وارد شده‌اند و اگر در خبر آسمانی نیامده بودند، به مقتضای عقل برای خداوند اثبات نمی‌شدند، از سویی اگر به مفاد ظاهری آن‌ها قایل شویم، «تشبیه» خداوند به مخلوقات و «تجسیم» لازم خواهد آمد.


به عبارت دیگر این دسته از صفات در آیات و [[روایت|روایات]] [[محکم و متشابه|متشابه]] در باب صفات الهی وارد شده‌اند. مانند وجه، ید، استوا، مجیء که بر حسب ظاهر، خداوند را دارای اعضا و جوارح مانند چهره، دست و پا و چشم معرفی می‌کنند.([[سوره فتح]]/۱۰، [[سوره طه]]/۵، [[سوره فجر]]/۲۲ و...)<ref>علی ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، نصایح، ۱۳۸۱، چ هارم، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱ و آموزش کلام اسلامی، همان.</ref> اما چنان که گفته شد، چون به مقتضای عقل اثبات آن‌ها به معنای ظاهریشان برای خداوند محال است، مفسران و [[کلام|[[کلام|متکلمان]] ]] این صفات را به معنایی که اطلاق آن بر خداوند صحیح باشد تأویل کرده و مثلا دست خدا را به معنای قدرت او معنا کرده‌اند، اما ظاهرگرایان و اهل حدیث آن‌ها را به همان معنای ظاهریشان گرفته‌اند.
به عبارت دیگر این دسته از صفات در آیات و [[روایت|روایات]] [[محکم و متشابه|متشابه]] در باب صفات الهی وارد شده‌اند. مانند وجه، ید، استوا، مجیء که بر حسب ظاهر، خداوند را دارای اعضا و جوارح مانند چهره، دست و پا و چشم معرفی می‌کنند.([[سوره فتح]]/۱۰، [[سوره طه]]/۵، [[سوره فجر]]/۲۲ و...)<ref>علی ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، نصایح، ۱۳۸۱، چ هارم، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱ و آموزش کلام اسلامی، همان.</ref> اما چنان که گفته شد، چون به مقتضای عقل اثبات آن‌ها به معنای ظاهریشان برای خداوند محال است، مفسران و [[کلام|[[کلام|متکلمان]]]] این صفات را به معنایی که اطلاق آن بر خداوند صحیح باشد تأویل کرده و مثلا دست خدا را به معنای قدرت او معنا کرده‌اند، اما ظاهرگرایان و اهل حدیث آن‌ها را به همان معنای ظاهریشان گرفته‌اند.


صفات تنزیهی صفاتی هستند که بیانگر تنزیه و پیراستن خداوند متعال از صفات اجسام و خصوصیات ممکنات هستند مانند: لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ
صفات تنزیهی صفاتی هستند که بیانگر تنزیه و پیراستن خداوند متعال از صفات اجسام و خصوصیات ممکنات هستند مانند: لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ


===۵- اسم و اسم الاسم===
===۵- اسم و اسم الاسم===
از نظر [[عرفان]] که «اسم» را حقیقتی عینی می‌داند، تمام حقایقی که از نظر فلسفی و طبیعی، [[عقل]] و [[نفس]]، فَلَک یا ملک نامیده می‌شوند، «از آن جهت که مظهر هویت مطلقه بوده و او را نشان می‌دهند، اسمای الهی خوانده می‌شوند.»<ref> تحریر تمهید القواعد، همان، ص۱۵۰ </ref> و اسم الاسم الفاظ و کلماتی هستند که حکایت از اسمای الهی دارند.


از نظر [[عرفان]] که «اسم» را حقیقتی عینی می‌داند، تمام حقایقی که از نظر فلسفی و طبیعی، [[عقل]] و [[نفس]]، فَلَک یا ملک نامیده می‌شوند، «از آن جهت که مظهر هویت مطلقه بوده و او را نشان می‌دهند، اسمای الهی خوانده می‌شوند.» <ref> تحریر تمهید القواعد، همان، ص۱۵۰ </ref> و اسم الاسم الفاظ و کلماتی هستند که حکایت از اسمای الهی دارند.
یا در تعبیری دیگر از آنجا که اسم چیزی است که دلالت بر مسمی دارد، و اسماء حسنای الهیه حقایقی هستند که دلالت بر ذات مقدس او می‌نمایند و به اندازه وسعت عنوان خود از او حکایت می‌کنند، پس مفاهیم «الله»، «رحمن» یا «رحیم» که دلالت بر آن حقائق مجرده الهیه دارند در حقیقت «اسم الاسم» هستند و لفظ دال بر این مفاهیم را «اسم اسم الاسم» می‌نامند.<ref> تسنیم: تفسیر [[قرآن]] کریم، ج۱، ص۲۷۸</ref>
 
یا در تعبیری دیگر از آنجا که اسم چیزی است که دلالت بر مسمی دارد، و اسماء حسنای الهیه حقایقی هستند که دلالت بر ذات مقدس او می‌نمایند و به اندازه وسعت عنوان خود از او حکایت می‌کنند، پس مفاهیم «الله» ، «رحمن» یا «رحیم» که دلالت بر آن حقائق مجرده الهیه دارند در حقیقت «اسم الاسم» هستند و لفظ دال بر این مفاهیم را «اسم اسم الاسم» می‌نامند. <ref> تسنیم: تفسیر [[قرآن]] کریم، ج۱، ص۲۷۸</ref>


به عبارت دیگر «اسم» معانی مختلفی دارد؛ در عرف و لغت بر لفظ دال بر مسمی اطلاق می‌شود و در اصطلاح [[عرفان]] به معنای ذات همراه با تَعَین است و بنا بر این اصطلاح خاص، نام‌های لفظی ذات و صفات خدای سبحان اسم اسم الاسم هستند مانند اسمایی که در [[قرآن]] کریم و [[روایت|روایات]] و ادعیه نظیر دعای [[جوشن کبیر]] آمده است و مفاهیمِ نام‌های لفظی «اسم الاسم» هستند.
به عبارت دیگر «اسم» معانی مختلفی دارد؛ در عرف و لغت بر لفظ دال بر مسمی اطلاق می‌شود و در اصطلاح [[عرفان]] به معنای ذات همراه با تَعَین است و بنا بر این اصطلاح خاص، نام‌های لفظی ذات و صفات خدای سبحان اسم اسم الاسم هستند مانند اسمایی که در [[قرآن]] کریم و [[روایت|روایات]] و ادعیه نظیر دعای [[جوشن کبیر]] آمده است و مفاهیمِ نام‌های لفظی «اسم الاسم» هستند.


===۶- اسماء ظاهر و اسامی مستأثره===
===۶- اسماء ظاهر و اسامی مستأثره===
 
عرفای اسلامی نوعی دیگر از اسماء اللّه را تحت عنوان اسمای مستأثره مطرح کرده‌اند اما [[کلام|[[کلام|متکلمان]]]] به این عنوان اشاره نکرده‌اند. واژه مستأثره برگرفته از دعای پیامبر عظیم الشأن اسلام است که فرمود: اللهم إنّی أسئَلُک لِکلِّ اِسمٍ هُوَ لَک سَمَّیتَ بِهِ نَفسَک، أوأنزَلتَ فی کتابِک، أو عَلَّمتَهُ أحداً مِن عِبادِک أو اِستَأثَرتَ بِهِ فی عِلمِ غَیبِک.<ref> مکارم الاخلاق،ص۲۵۱</ref>
عرفای اسلامی نوعی دیگر از اسماء اللّه را تحت عنوان اسمای مستأثره مطرح کرده‌اند اما [[کلام|[[کلام|متکلمان]] ]] به این عنوان اشاره نکرده‌اند. واژه مستأثره برگرفته از دعای پیامبر عظیم الشأن اسلام است که فرمود: اللهم إنّی أسئَلُک لِکلِّ اِسمٍ هُوَ لَک سَمَّیتَ بِهِ نَفسَک، أوأنزَلتَ فی کتابِک، أو عَلَّمتَهُ أحداً مِن عِبادِک أو اِستَأثَرتَ بِهِ فی عِلمِ غَیبِک. <ref> مکارم الاخلاق،ص۲۵۱</ref>


مقصود از اسمای مستأثره از دیدگاه عرفا آن نوع از اسماء اللّه است که وقوف و دسترسی بر آن‌ها برای هیچ کس میسّر نمی‌باشد. به قول آن‌ها این گونه اسماء اللّه مکنون در علم غیب وجودند و داخل در حیطه اسم اول و اسم باطنند (اشاره به آیه: هو الأوّل والآخر والظاهر والباطن - حدید:۳) و چون داخل در اسم باطنند هرگز ظاهر نمی‌گردند.<ref>شرح مقدمه قیصری، ص۲۶۹; مشارق الدراری، ص۵۰۱; مصباح الانس، ص۴۷</ref>
مقصود از اسمای مستأثره از دیدگاه عرفا آن نوع از اسماء اللّه است که وقوف و دسترسی بر آن‌ها برای هیچ کس میسّر نمی‌باشد. به قول آن‌ها این گونه اسماء اللّه مکنون در علم غیب وجودند و داخل در حیطه اسم اول و اسم باطنند (اشاره به آیه: هو الأوّل والآخر والظاهر والباطن - حدید:۳) و چون داخل در اسم باطنند هرگز ظاهر نمی‌گردند.<ref>شرح مقدمه قیصری، ص۲۶۹; مشارق الدراری، ص۵۰۱; مصباح الانس، ص۴۷</ref>


==شناخت انسان از صفات حق تعالی==
==شناخت انسان از صفات حق تعالی==
یکی از مسائل مهم در مورد صفات خداوند این است که آیا انسان می‌تواند صفات الهی را بشناسد یا آنکه این صفات برای انسان ناشناخته‌اند. در پاسخ به این سئوال، سه نظریه اساسی وجود دارد:
یکی از مسائل مهم در مورد صفات خداوند این است که آیا انسان می‌تواند صفات الهی را بشناسد یا آنکه این صفات برای انسان ناشناخته‌اند. در پاسخ به این سئوال، سه نظریه اساسی وجود دارد:


===۱- تعطیل===
===۱- تعطیل===
{{اصلی|نظریه تعطیل صفات}}
{{اصلی|نظریه تعطیل صفات}}


خط ۱۲۱: خط ۱۰۵:


===۲. نظریه اهل تشبیه===
===۲. نظریه اهل تشبیه===
{{اصلی|نظریه تشبیه صفات}}
{{اصلی|نظریه تشبیه صفات}}


خط ۱۲۷: خط ۱۱۰:


===۳. نظریه اثبات بدون تشبیه===
===۳. نظریه اثبات بدون تشبیه===
{{اصلی|نظریه اثبات بدون تشبیه}}
{{اصلی|نظریه اثبات بدون تشبیه}}


خط ۱۳۳: خط ۱۱۵:


==اسماء الله: قدیم یا حادث==
==اسماء الله: قدیم یا حادث==
 
[[کلام|متکلمان]] در اینکه آیا اسماء الله [[حادث|مُحدَث]] و مخلوق هستند، یا [[قدیم]] و غیر مخلوق، اختلاف نظر دارند.
[[کلام|متکلمان]] در اینکه آیا اسماء الله [[حادث|مُحدَث]] و مخلوق هستند ، یا [[قدیم]] و غیر مخلوق ، اختلاف نظر دارند.


===دیدگاه شیعه===
===دیدگاه شیعه===
 
اکثر صاحب نظران [[شیعه]] با توجه به اخبار [[اهل بیت|ائمه]] علیهم السلام، اسماء غیر ذاتی را مخلوق می‌دانند؛<ref>(کلینی، ۱/۱۱۲، ۱۱۳، ۱۱۶)</ref> اگرچه [[ابن بابویه]]<ref>توحید، ص۱۸۸- ۱۸۹</ref> بر این باور بود که اسماء الله نه [[حادث| حادثند]] و نه [[قدیم]]. [[عین القضات همدانی]]،<ref>نامه ها، ۲/۲۵۸- ۲۵۹</ref> غیراز اسم «الله» دیگر اسامی را مخلوق می‌دانست. در نظر او، همۀ اسما غیر از «الله» نخست برای غیر خدا وضع شده بودند و سپس خداوند را به آن‌ها متصف کرده‌اند.<ref>قس : ابن قیم، الصواعق، ۳۰۰</ref>
اکثر صاحب نظران [[شیعه]] با توجه به اخبار [[اهل بیت|ائمه]] علیهم السلام، اسماء غیر ذاتی را مخلوق می‌دانند؛<ref>(کلینی ، ۱/۱۱۲، ۱۱۳، ۱۱۶)</ref> اگرچه [[ابن بابویه]]<ref>توحید، ص۱۸۸- ۱۸۹</ref> بر این باور بود که اسماء الله نه [[حادث| حادثند]] و نه [[قدیم]] . [[عین القضات همدانی]]،<ref>نامه ها، ۲/۲۵۸- ۲۵۹</ref> غیراز اسم «الله‌» دیگر اسامی را مخلوق می‌دانست. در نظر او ، همۀ اسما غیر از «الله‌» نخست برای غیر خدا وضع شده بودند و سپس خداوند را به آن‌ها متصف کرده‌اند.<ref>قس : ابن قیم ، الصواعق ، ۳۰۰</ref>


===دیدگاه اهل سنت===
===دیدگاه اهل سنت===
[[اشاعره]] اسماء الله را قدیم می‌دانند و بر آنند که خداوند پیش از هر فعلی به اسماء خود موسوم بوده است، نه این که پس از انجام فعلی به اسمی نامیده شده باشد، چنانکه در [[ازل]] خالق و رازق بوده است نه اینکه پس از خلق کردن و روزی دادن به این نام‌ها موسوم شده باشد.<ref>(دارمی، ۸؛ ماتریدی، ۶۵ -۶۶؛ ابن سلوم، ۹۶ -۹۷؛ تورپشتی، ۲۴)</ref>


[[اشاعره]] اسماء الله را قدیم می‌دانند و بر آنند که خداوند پیش از هر فعلی به اسماء خود موسوم بوده است ، نه این که پس از انجام فعلی به اسمی نامیده شده باشد، چنانکه در [[ازل]] خالق و رازق بوده است نه اینکه پس از خلق کردن و روزی دادن به این نام‌ها موسوم شده باشد. <ref>(دارمی ، ۸؛ ماتریدی، ۶۵ -۶۶؛ ابن سلوم ، ۹۶ -۹۷؛ تورپشتی ، ۲۴)</ref>
[[معتزله]] اسماءالله را قدیم نمی‌دانستند و آن‌ها را زاییدۀ اعتبار و نام گذاری از جانب انسان می‌انگاشتند.<ref>(جوینی، ۱۴۱-۱۴۲)</ref>


[[معتزله]] اسماءالله را قدیم نمی‌دانستند و آن‌ها را زاییدۀ اعتبار و نام گذاری از جانب انسان می‌انگاشتند. <ref>(جوینی ، ۱۴۱-۱۴۲)</ref>
بشر مریسی از [[کلام|متکلمان]] مُرجئه نیز به مخلوق بودن اسماء قائل بود و می‌گفت که خداوند پس از خلق کردن، خود را به نام‌هایی شناساند ه است.<ref>(نشار، ۳۶۳-۳۶۷)</ref>
 
بشر مریسی از [[کلام|متکلمان]] مُرجئه نیز به مخلوق بودن اسماء قائل بود و می‌گفت که خداوند پس از خلق کردن ، خود را به نام هایی شناساند ه است . <ref>(نشار، ۳۶۳-۳۶۷)</ref>


==عینیت ذات و صفات==
==عینیت ذات و صفات==
 
در اصطلاح مشهور که اسماءالهی از سنخ الفاظ هستند، اتحاد اسم با مسمّا معنا ندارد؛ زیرا اسم لفظی است که بر معنا (مسمّا) دلالت می‌کند و مسمّا مدلول اسم بوده که از سنخ مفاهیم است؛<ref> مفاهیم القرآن، ج۶، ص۳۹</ref> برخلاف ادعای [[اشاعره]] که اسم را عین مسمّی می‌دانند.<ref> فخرالدین رازی؛ شرح اسماءالله الحسنی، ص۲۱.</ref> اما اگر اسماء الله را از سنخ وجود خارجی بدانیم در این صورت اتحاد معنا داشته و دیدگاه‌های مختلفی در مورد آن ابراز شده است. طبق این مبنا، اسم لفظی، در واقع اسم الاسم خواهد بود (اسم اولی از سنخ لفظ و اسم دوم از سنخ وجود خارجی است).<ref>؛ مفاهیم القرآن، ج۶، ص۳۹.</ref>
در اصطلاح مشهور که اسماءالهی از سنخ الفاظ هستند، اتحاد اسم با مسمّا معنا ندارد؛ زیرا اسم لفظی است که بر معنا (مسمّا) دلالت می‌کند و مسمّا مدلول اسم بوده که از سنخ مفاهیم است؛<ref> مفاهیم القرآن، ج۶، ص۳۹</ref> برخلاف ادعای [[اشاعره]] که اسم را عین مسمّی می‌دانند. <ref> فخرالدین رازی؛ شرح اسماءالله الحسنی، ص۲۱.</ref> اما اگر اسماء الله را از سنخ وجود خارجی بدانیم در این صورت اتحاد معنا داشته و دیدگاه‌های مختلفی در مورد آن ابراز شده است. طبق این مبنا، اسم لفظی، در واقع اسم الاسم خواهد بود (اسم اولی از سنخ لفظ و اسم دوم از سنخ وجود خارجی است). <ref>؛ مفاهیم القرآن، ج۶، ص۳۹.</ref>  


===دیدگاه شیعه===
===دیدگاه شیعه===
نزد عالمان [[شیعه|شیعی]] صفات الهی به [[صفات ذات و صفات فعل|صفات ذاتی و صفات فعلی]] تقسیم می‌شوند. صفات ذاتی عین یکدیگر و عینیت با ذات دارند و تفاوت آن‌ها صرفاً تفاوت مفهومی است؛ یعنی «سمیع» عین «بصیر» عین «حی» عین «قیوم» عین «قادر» عین «عالِم» و همه این‌ها عین ذات الهی هستند. توضیح اینکه در انسان، ذات او با صفاتش جداست، هنگام تولد ذات انسان وجود دارد ولی علم یا قدرت چندانی ندارد و در جوانی علم و قدرت او فزونی می‌یابد یا با حادثه‌ای با اینکه زنده است امکان دارد قدرت یا علمش را از دست بدهد و این نشان می‌دهد ذات او از صفاتش جداست برخلاف حق تعالی که ذات و صفات ذاتیش عینیت داشته و قدیم هستند.
نزد عالمان [[شیعه|شیعی]] صفات الهی به [[صفات ذات و صفات فعل|صفات ذاتی و صفات فعلی]] تقسیم می‌شوند. صفات ذاتی عین یکدیگر و عینیت با ذات دارند و تفاوت آن‌ها صرفاً تفاوت مفهومی است؛ یعنی «سمیع» عین «بصیر» عین «حی» عین «قیوم» عین «قادر» عین «عالِم» و همه این‌ها عین ذات الهی هستند. توضیح اینکه در انسان، ذات او با صفاتش جداست، هنگام تولد ذات انسان وجود دارد ولی علم یا قدرت چندانی ندارد و در جوانی علم و قدرت او فزونی می‌یابد یا با حادثه‌ای با اینکه زنده است امکان دارد قدرت یا علمش را از دست بدهد و این نشان می‌دهد ذات او از صفاتش جداست برخلاف حق تعالی که ذات و صفات ذاتیش عینیت داشته و قدیم هستند.


خط ۱۵۹: خط ۱۳۶:


===دیدگاه اهل سنت===
===دیدگاه اهل سنت===
[[اشاعره]] معتقدند که افعال خداوند دلالت بر صفات او دارند و دربارۀ نسبت این صفات با ذات، آن‌ها را صفاتی [[قدیم]] برای ذات، و قائم به ذات می‌شمرند.<ref>(اشعری، اللمع، ۹ -۱۴، مقالات، ۲۹۰-۲۹۱).</ref>


[[اشاعره]] معتقدند که افعال خداوند دلالت بر صفات او دارند و دربارۀ نسبت این صفات با ذات ، آن‌ها را صفاتی [[قدیم]] برای ذات ، و قائم به ذات می‌شمرند. <ref>(اشعری، اللمع ، ۹ -۱۴، مقالات ، ۲۹۰-۲۹۱).</ref>
[[معتزله]] قائل به غیریت اسماء با ذات باری، و در باب صفات (صفات ذات) قائل به عینیت آن‌ها با ذات باری بوده‌اند.<ref> مفید، مقالات، صص ۲۹۱-۲۹۰؛ نیز شهرستانی، ۱/ ۵۳ -۵۴، ۷۵-۷۷</ref>


[[معتزله]] قائل به غیریت اسماء با ذات باری، و در باب صفات (صفات ذات ) قائل به عینیت آن‌ها با ذات باری بوده‌اند. <ref> مفید، مقالات، صص ۲۹۱-۲۹۰؛ نیز شهرستانی ، ۱/ ۵۳ -۵۴، ۷۵-۷۷</ref>
[[ابو هاشم جُبایی]] صفات خداوند را «احوال» می‌انگاشت و در دیدگا ه او، «حال» در عین اینکه وجودی مستقل نداشت، امری حقیقی بود.<ref>(بغدادی، ۱۱۷)</ref>
 
[[ابو هاشم جُبایی]] صفات خداوند را «احوال‌» می‌انگاشت و در دیدگا ه او، «حال» در عین اینکه وجودی مستقل نداشت ، امری حقیقی بود. <ref>(بغدادی، ۱۱۷)</ref>


==تعداد نام‌های خداوند==
==تعداد نام‌های خداوند==
دربارۀ شمار اسماءالله به ارقام مختلفی اشاره کرده‌اند. مشهورترین رقم‌ها ۹۹ اسم است که بر مبنای حدیث: «اِن لِلّه تسعةً و تِسعینَ اِسماً...» شهرت یافته است و دیگری ۱۰۰۱<ref>(عین القضات، نامه ها، ۱/۱۹۰؛ عزالدین،۲۳؛ ابوالفتوح،۲/۴۹۳؛ سنایی،۳۵؛ میبدی، ۵/۶۳۲</ref>. در برخی [[روایت|روایات]] دیگر به ۳۶۰ و در برخی دیگر خداوند دارای ۴۰۰۰ اسم دانسته شده است. اگرچه در مورد روایت ۱۰۰۱ نام - که برخی آن را به ۹۹۹ نام تحویل کرده‌اند<ref>(محمدبن منور، ۱/۲۴۱)</ref> - نصی در احادیث نبوی وجود ندارد، لیکن ادعیه‌ای چون دعای مشهور به جوشن کبیر - که محدثان شیعی آن را توثیق کرده‌اند<ref>(کفعمی، ۴۰۲؛ مجلسی، ۹۱/۳۸۴ به بعد) </ref> - متضمن ۱۰۰۱ اسم الهی است.<ref> سبزواری، ۴۳</ref> با وجود این، هیچ یک از این ارقام و ارقام دیگری که ذکر کرده‌اند<ref>(ابن عربی، ابوبکر، ۲/۳۴۳-۳۵۰؛ یمانی، ۱۷۱، ۱۷۵)</ref>، نمی‌تواند تعیین کنندۀ شمار اسماء الهی باشد.


دربارۀ شمار اسماءالله به ارقام مختلفی اشاره کرده‌اند. مشهورترین رقم‌ها ۹۹ اسم است که بر مبنای حدیث: «اِن لِلّه تسعةً و تِسعینَ اِسماً...» شهرت یافته است و دیگری ۱۰۰۱ <ref>(عین القضات ، نامه ها، ۱/۱۹۰؛ عزالدین ،۲۳؛ ابوالفتوح ،۲/۴۹۳؛ سنایی ،۳۵؛ میبدی، ۵/۶۳۲</ref>. در برخی [[روایت|روایات]] دیگر به ۳۶۰ و در برخی دیگر خداوند دارای ۴۰۰۰ اسم دانسته شده است. اگرچه در مورد روایت ۱۰۰۱ نام - که برخی آن را به ۹۹۹ نام تحویل کرده‌اند <ref>(محمدبن منور، ۱/۲۴۱)</ref> - نصی در احادیث نبوی وجود ندارد، لیکن ادعیه‌ای چون دعای مشهور به جوشن کبیر - که محدثان شیعی آن را توثیق کرده‌اند <ref>(کفعمی ، ۴۰۲؛ مجلسی ، ۹۱/۳۸۴ به بعد) </ref> - متضمن ۱۰۰۱ اسم الهی است .<ref> سبزواری، ۴۳</ref> با وجود این ، هیچ یک از این ارقام و ارقام دیگری که ذکر کرده‌اند <ref>(ابن عربی ، ابوبکر، ۲/۳۴۳-۳۵۰؛ یمانی ، ۱۷۱، ۱۷۵)</ref>، نمی‌تواند تعیین کنندۀ شمار اسماء الهی باشد.
چه بسا بسیاری از اسماء هزارگانه را بتوان زیر مجموعه یکدیگر دانسته و آن‌ها را به ۹۹ اسم تحلیل ببریم، همانگونه که برخی عارفان امهات اسماء را هفت اسم می‌دانند. دربارۀ نسبت میان اسماء و طبقه بندی آن‌ها نیز بحث‌های درخور تأملی مطرح شد ه است.<ref>(ماتریدی، ۶۵ -۶۶؛ جوینی، ۱۴۴؛ ابن قیم، مدارج...، ۱/۳۲-۳۳؛ نیز ت هانوی، ۱/۷۰۹؛ طباطبایی، ۸/۳۵۴)</ref>
 
چه بسا بسیاری از اسماء هزارگانه را بتوان زیر مجموعه یکدیگر دانسته و آن‌ها را به ۹۹ اسم تحلیل ببریم، همانگونه که برخی عارفان امهات اسماء را هفت اسم می‌دانند. دربارۀ نسبت میان اسماء و طبقه بندی آن‌ها نیز بحث‌های درخور تأملی مطرح شد ه است. <ref>(ماتریدی، ۶۵ -۶۶؛ جوینی ، ۱۴۴؛ ابن قیم ، مدارج ...، ۱/۳۲-۳۳؛ نیز ت هانوی، ۱/۷۰۹؛ طباطبایی ، ۸/۳۵۴)</ref>


==نام‌های خداوند در قرآن==
==نام‌های خداوند در قرآن==
{{اصلی|نام‌های خدا در قرآن}}
{{اصلی|نام‌های خدا در قرآن}}


در [[قرآن]] غیر از لفظ جلاله «اللّه» که بنا بر مشهور اسم خاص ذات متعالی خداست، ۱۴۳ <ref> مفاهیم القرآن، ج ۶ ، ص۱۰۵ </ref>اسم دیگر وارد شده که دارای معنای وصفی است و هر کدام به نوعی، از کمال خداوند حکایت می‌کند. از این اسامی ۱۰ مورد به صورت غیر صریح ذکر شده‌اند.
در [[قرآن]] غیر از لفظ جلاله «اللّه» که بنا بر مشهور اسم خاص ذات متعالی خداست، ۱۴۳<ref> مفاهیم القرآن، ج ۶، ص۱۰۵ </ref>اسم دیگر وارد شده که دارای معنای وصفی است و هر کدام به نوعی، از کمال خداوند حکایت می‌کند. از این اسامی ۱۰ مورد به صورت غیر صریح ذکر شده‌اند.


==اسماء الحسنی==
==اسماء الحسنی==
 
در چهار آیه از [[قرآن]] کریم نیکوترین نام‌ها به خداوند اختصاص دارد: (للّه الأسماء الحسنی).<ref>اعراف:۱۸۰ ; اسراء:۱۱۵ ;طه:۸، حشر:۲۴</ref> این تعبیر در [[روایت|روایات]] نیز به کار رفته است. از دیدگاه بیشتر مفسران، اسماء الحسنی اسمایی هستند که دارای معانی کمال بوده و جز بر ذات خداوند متعال دلالت نمی‌کنند و نیز معنای وصفی حُسن در آن‌ها لحاظ شده و دارای دو ویژگی باشد: ۱. بی‌نیازی ذات خداوند از همه در آن صفات.۲. نیازمندی دیگران به ذات پاک او در آن صفات.<ref>(المیزان، ج۸، ص۲۴۲; تفسیر کبیر، ج۱۵، ص۶۶)</ref>
در چهار آیه از [[قرآن]] کریم نیکوترین نام‌ها به خداوند اختصاص دارد: (للّه الأسماء الحسنی).<ref>اعراف:۱۸۰ ; اسراء:۱۱۵ ;طه:۸، حشر:۲۴</ref> این تعبیر در [[روایت|روایات]] نیز به کار رفته است. از دیدگاه بیشتر مفسران، اسماء الحسنی اسمایی هستند که دارای معانی کمال بوده و جز بر ذات خداوند متعال دلالت نمی‌کنند و نیز معنای وصفی حُسن در آن‌ها لحاظ شده و دارای دو ویژگی باشد: ۱. بی‌نیازی ذات خداوند از همه در آن صفات.۲. نیازمندی دیگران به ذات پاک او در آن صفات. <ref>(المیزان، ج۸، ص۲۴۲; تفسیر کبیر، ج۱۵، ص۶۶)</ref>
{{وسط‌چین}}
{{وسط‌چین}}
{|class="wikitable sortable" style="margin-right:auto;margin-left:auto; width:68%;"
{|class="wikitable sortable" style="margin-right:auto;margin-left:auto; width:68%;"
|-
|-
! شماره || عربی || معادل فارسی || ابجد
! شماره|| عربی|| معادل فارسی|| ابجد
|-
|-
| ۱|| الله || خداوند ||
| ۱|| الله|| خداوند||
|-
|-
| ۲|| الرحمان || بخشاینده (رحمت عام) || ۲۹۸
| ۲|| الرحمان|| بخشاینده (رحمت عام)|| ۲۹۸
|-
|-
| ۳|| الرحیم || مهربان (رحمت ویژه) || ۲۵۸
| ۳|| الرحیم|| مهربان (رحمت ویژه)|| ۲۵۸
|-
|-
| ۴|| المَلِک || پادشاه || ۹۰
| ۴|| المَلِک|| پادشاه|| ۹۰
|-
|-
| ۵|| القُدّوس || پاک و منزِّه از هر گونه نقص || ۷۰
| ۵|| القُدّوس|| پاک و منزِّه از هر گونه نقص|| ۷۰
|-
|-
| ۶|| السلام || پاک و سلامتی بخش عالم || ۱۳۱
| ۶|| السلام|| پاک و سلامتی بخش عالم|| ۱۳۱
|-
|-
| ۷|| المُؤمن || ایمنی بخش || ۱۳۶
| ۷|| المُؤمن|| ایمنی بخش|| ۱۳۶
|-
|-
| ۸|| المُهَیمِن || نگهدارنده || ۱۴۵
| ۸|| المُهَیمِن|| نگهدارنده|| ۱۴۵
|-
|-
| ۹|| العَزیز || باشکوه، شکست ناپذیر || ۹۴
| ۹|| العَزیز|| باشکوه، شکست ناپذیر|| ۹۴
|-
|-
| ۱۰|| الجَبّار || دست نایافتنی، جبران کننده || ۲۰۶
| ۱۰|| الجَبّار|| دست نایافتنی، جبران کننده|| ۲۰۶
|-
|-
| ۱۱|| المُتَکَبِّر || بسیار بزرگ || ۶۶۲
| ۱۱|| المُتَکَبِّر|| بسیار بزرگ|| ۶۶۲
|-
|-
| ۱۲|| الخالق || آفریننده || ۷۳۱
| ۱۲|| الخالق|| آفریننده|| ۷۳۱
|-
|-
| ۱۳|| البارِئ || زیبایی بخش || ۲۱۳
| ۱۳|| البارِئ|| زیبایی بخش|| ۲۱۳
|-
|-
| ۱۴|| المُصَوِّر || نگارگر، صورتگر || ۳۳۶
| ۱۴|| المُصَوِّر|| نگارگر، صورتگر|| ۳۳۶
|-
|-
| ۱۵|| غَفّار || همیشه بخشاینده || ۱۲۸۱
| ۱۵|| غَفّار|| همیشه بخشاینده|| ۱۲۸۱
|-
|-
| ۱۶|| قَهّار || همیشه پیروز || ۳۰۶
| ۱۶|| قَهّار|| همیشه پیروز|| ۳۰۶
|-
|-
| ۱۷|| وَهّاب || بسیار بخشنده و عطا کننده || ۱۴
| ۱۷|| وَهّاب|| بسیار بخشنده و عطا کننده|| ۱۴
|-
|-
| ۱۸|| رَزّاق || همیشه روزی دهنده || ۳۰۸
| ۱۸|| رَزّاق|| همیشه روزی دهنده|| ۳۰۸
|-
|-
| ۱۹|| فَتّاح || گشاینده (پیروزکننده) || ۴۸۹
| ۱۹|| فَتّاح|| گشاینده (پیروزکننده)|| ۴۸۹
|-
|-
| ۲۰|| عَلیم || دانا|| ۱۵۰
| ۲۰|| عَلیم|| دانا|| ۱۵۰
|-
|-
| ۲۱|| قابِض || می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها || ۹۰۳
| ۲۱|| قابِض|| می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها|| ۹۰۳
|-
|-
| ۲۲|| باسِط || گستراننده، فراخ کننده روزی || ۷۲
| ۲۲|| باسِط|| گستراننده، فراخ کننده روزی|| ۷۲
|-
|-
| ۲۳|| خافِض || پست کننده، خوار کننده || ۱۴۸۱
| ۲۳|| خافِض|| پست کننده، خوار کننده|| ۱۴۸۱
|-
|-
| ۲۴|| رافِع || (به سوی خود) بالا برنده || ۳۵۱
| ۲۴|| رافِع|| (به سوی خود) بالا برنده|| ۳۵۱
|-
|-
| ۲۵|| مُعِزّ || عزیزکننده || ۱۱۷
| ۲۵|| مُعِزّ|| عزیزکننده|| ۱۱۷
|-
|-
| ۲۶|| مُذِلّ || خوارکننده || ۷۷۰
| ۲۶|| مُذِلّ|| خوارکننده|| ۷۷۰
|-
|-
| ۲۷|| سَمیع || شنوا || ۱۸۰
| ۲۷|| سَمیع|| شنوا|| ۱۸۰
|-
|-
| ۲۸|| بَصیر || بینا || ۳۰۲
| ۲۸|| بَصیر|| بینا|| ۳۰۲
|-
|-
| ۲۹|| حَکَم || حاکم هستی || ۶۸
| ۲۹|| حَکَم|| حاکم هستی|| ۶۸
|-
|-
| ۳۰|| عَدل || دادگر || ۱۱۴
| ۳۰|| عَدل|| دادگر|| ۱۱۴
|-
|-
| ۳۱|| لَطیف || تمام مخلوفاتش در نهایت ظرافت و زیبایی اند، نسبت به مخلوقاتش بسیار مهربان و دلسوز است || ۱۲۹
| ۳۱|| لَطیف|| تمام مخلوفاتش در نهایت ظرافت و زیبایی‌اند، نسبت به مخلوقاتش بسیار مهربان و دلسوز است|| ۱۲۹
|-
|-
| ۳۲|| خَبیر || آگاه‌ || ۸۱۲
| ۳۲|| خَبیر|| آگاه‌|| ۸۱۲
|-
|-
| ۳۳|| حَلیم || بردبار || ۸۸
| ۳۳|| حَلیم|| بردبار|| ۸۸
|-
|-
| ۳۴|| عَظیم || بی‌انتها || ۱۰۲۰
| ۳۴|| عَظیم|| بی‌انتها|| ۱۰۲۰
|-
|-
| ۳۵|| غَفور || بسیار بخشاینده || ۱۲۸۶
| ۳۵|| غَفور|| بسیار بخشاینده|| ۱۲۸۶
|-
|-
| ۳۶|| شَکور || سپاسگزار (عمل کوچک را پاداش بسیار می دهد) || ۵۲۶
| ۳۶|| شَکور|| سپاسگزار (عمل کوچک را پاداش بسیار می‌دهد)|| ۵۲۶
|-
|-
| ۳۷|| عالی || بلند مرتبه || ۱۱۰
| ۳۷|| عالی|| بلند مرتبه|| ۱۱۰
|-
|-
| ۳۸|| کبیر || بزرگ‌ || ۲۳۲
| ۳۸|| کبیر|| بزرگ‌|| ۲۳۲
|-
|-
| ۳۹|| حَفیظ || نگهدارنده || ۹۹۸
| ۳۹|| حَفیظ|| نگهدارنده|| ۹۹۸
|-
|-
| ۴۰|| مُقیت || خوراک دهنده || ۵۵۰
| ۴۰|| مُقیت|| خوراک دهنده|| ۵۵۰
|-
|-
| ۴۱|| حَسیب || شمارنده || ۸۰
| ۴۱|| حَسیب|| شمارنده|| ۸۰
|-
|-
| ۴۲|| جَلیل || گرانقدر || ۷۳
| ۴۲|| جَلیل|| گرانقدر|| ۷۳
|-
|-
| ۴۳|| کریم || بخشنده || ۲۷۰
| ۴۳|| کریم|| بخشنده|| ۲۷۰
|-
|-
| ۴۴|| رقیب || نگهبان، بیننده و آماده || ۳۱۲
| ۴۴|| رقیب|| نگهبان، بیننده و آماده|| ۳۱۲
|-
|-
| ۴۵|| مُجیب || پاسخگو || ۵۵
| ۴۵|| مُجیب|| پاسخگو|| ۵۵
|-
|-
| ۴۶|| واسع || گسترده، پهناور || ۱۳۷
| ۴۶|| واسع|| گسترده، پهناور|| ۱۳۷
|-
|-
| ۴۷|| حکیم || فرزانه، خردمند || ۷۸
| ۴۷|| حکیم|| فرزانه، خردمند|| ۷۸
|-
|-
| ۴۸|| وَدود || دوست || ۲۰
| ۴۸|| وَدود|| دوست|| ۲۰
|-
|-
| ۴۹|| مجید || در ذات و صفات خود بلندمرتبه و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان || ۵۷
| ۴۹|| مجید|| در ذات و صفات خود بلندمرتبه و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان|| ۵۷
|-
|-
| ۵۰|| باعِث || برانگیزنده مردگان || ۵۷۳
| ۵۰|| باعِث|| برانگیزنده مردگان|| ۵۷۳
|-
|-
| ۵۱|| شهید || بیننده، حاضر || ۳۱۹
| ۵۱|| شهید|| بیننده، حاضر|| ۳۱۹
|-
|-
| ۵۲|| حق || راست، درست || ۱۰۸
| ۵۲|| حق|| راست، درست|| ۱۰۸
|-
|-
| ۵۳|| وکیل || عهده دار همه امور بندگان و موجودات || ۶۶
| ۵۳|| وکیل|| عهده‌دار همه امور بندگان و موجودات|| ۶۶
|-
|-
| ۵۴|| قوی || توانا || ۱۱۶
| ۵۴|| قوی|| توانا|| ۱۱۶
|-
|-
| ۵۵|| مَتین || سخت (و نیز پاینده) || ۵۰۰
| ۵۵|| مَتین|| سخت (و نیز پاینده)|| ۵۰۰
|-
|-
| ۵۶|| وَلیّ || سرپرست، دوست، یار و نگهبان || ۴۶
| ۵۶|| وَلی|| سرپرست، دوست، یار و نگهبان|| ۴۶
|-
|-
| ۵۷|| حَمید || ستوده || ۶۲
| ۵۷|| حَمید|| ستوده|| ۶۲
|-
|-
| ۵۸|| مُحصِی || شمارنده || ۱۴۸
| ۵۸|| مُحصِی|| شمارنده|| ۱۴۸
|-
|-
| ۵۹|| مُبدِئ || نخستین آفریننده || ۵۶
| ۵۹|| مُبدِئ|| نخستین آفریننده|| ۵۶
|-
|-
| ۶۰|| مُعید || بازگرداننده، دوباره زنده کننده || ۱۲۴
| ۶۰|| مُعید|| بازگرداننده، دوباره زنده کننده|| ۱۲۴
|-
|-
| ۶۱|| مُحیی ||زندگی بخش، هستی بخش || ۶۸
| ۶۱|| مُحیی||زندگی بخش، هستی بخش|| ۶۸
|-
|-
| ۶۲|| مُمیت || میراننده، نابود کننده || ۴۹۰
| ۶۲|| مُمیت|| میراننده، نابود کننده|| ۴۹۰
|-
|-
| ۶۳|| حَیّ || زنده || ۱۸
| ۶۳|| حَی|| زنده|| ۱۸
|-
|-
| ۶۴|| قَیّوم || قائم به ذات (آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید) || ۱۴۶
| ۶۴|| قَیوم|| قائم به ذات (آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید)|| ۱۴۶
|-
|-
| ۶۵|| واجِد || یابنده || ۱۴
| ۶۵|| واجِد|| یابنده|| ۱۴
|-
|-
| ۶۶|| الماجد || بزرگوار || ۴۸
| ۶۶|| الماجد|| بزرگوار|| ۴۸
|-
|-
| ۶۷|| واحد || یکتای بی‌همتا || ۱۹
| ۶۷|| واحد|| یکتای بی‌همتا|| ۱۹
|-
|-
| ۶۸|| صَمَد || بی‌نیاز || ۱۳۴
| ۶۸|| صَمَد|| بی‌نیاز|| ۱۳۴
|-
|-
| ۶۹|| قادر || توانا || ۳۰۵
| ۶۹|| قادر|| توانا|| ۳۰۵
|-
|-
| ۷۰|| مُقتَدِر || تعیین کننده ([[قضا و قدر]])، توانمند || ۷۴۴
| ۷۰|| مُقتَدِر|| تعیین کننده ([[قضا و قدر]])، توانمند|| ۷۴۴
|-
|-
| ۷۱|| مُقَدِّم || سبقت بخش || ۱۸۴
| ۷۱|| مُقَدِّم|| سبقت بخش|| ۱۸۴
|-
|-
| ۷۲|| مُؤخِّر || عقب راننده || ۸۴۶
| ۷۲|| مُؤخِّر|| عقب راننده|| ۸۴۶
|-
|-
| ۷۳|| الأول || نخستین، اول پدیدارکننده وجود || ۳۷
| ۷۳|| الأول|| نخستین، اول پدیدارکننده وجود|| ۳۷
|-
|-
| ۷۴|| الأخِر || واپسین، آخر فناکننده موجود || ۸۰۱
| ۷۴|| الأخِر|| واپسین، آخر فناکننده موجود|| ۸۰۱
|-
|-
| ۷۵|| ظاهر || آشکار (پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز || ۱۱۰۶
| ۷۵|| ظاهر|| آشکار (پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز|| ۱۱۰۶
|-
|-
| ۷۶|| باطن || پنهان، همه دربرگیرنده || ۶۲
| ۷۶|| باطن|| پنهان، همه دربرگیرنده|| ۶۲
|-
|-
| ۷۷|| والی || یگانه سرپرستی که همه ولایتها از اوست || ۴۷
| ۷۷|| والی|| یگانه سرپرستی که همه ولایتها از اوست|| ۴۷
|-
|-
| ۷۸|| مُتَعالی || بلندمرتبه || ۵۵۱
| ۷۸|| مُتَعالی|| بلندمرتبه|| ۵۵۱
|-
|-
| ۷۹|| البَرّ || نیکوترین || ۲۰۲
| ۷۹|| البَرّ|| نیکوترین|| ۲۰۲
|-
|-
| ۸۰|| تَوّاب || بسیار توبه پذیر || ۴۰۹
| ۸۰|| تَوّاب|| بسیار توبه پذیر|| ۴۰۹
|-
|-
| ۸۱|| مُنتَقِم || انتقام گیر || ۶۳۰
| ۸۱|| مُنتَقِم|| انتقام گیر|| ۶۳۰
|-
|-
| ۸۲|| عَفُوّ || آمرزنده || ۱۵۶
| ۸۲|| عَفُوّ|| آمرزنده|| ۱۵۶
|-
|-
| ۸۳|| رَؤوف || دلسوز و مهربان || ۲۸۶
| ۸۳|| رَؤوف|| دلسوز و مهربان|| ۲۸۶
|-
|-
| ۸۴|| مالک ، مَلِک || فرمانروای جهان || ۲۱۲
| ۸۴|| مالک، مَلِک|| فرمانروای جهان|| ۲۱۲
|-
|-
| ۸۵|| ذوالجلال و الاکرام || دارای شکوه و بخشش ||
| ۸۵|| ذوالجلال و الاکرام|| دارای شکوه و بخشش||
|-
|-
| ۸۶|| مُقسِط || عادل || ۲۰۹
| ۸۶|| مُقسِط|| عادل|| ۲۰۹
|-
|-
| ۸۷|| جامع || گردآورنده || ۱۱۴
| ۸۷|| جامع|| گردآورنده|| ۱۱۴
|-
|-
| ۸۸|| غَنی || توانگر || ۱۰۶۰
| ۸۸|| غَنی|| توانگر|| ۱۰۶۰
|-
|-
| ۸۹|| مُغنِی || بی‌نیاز کننده || ۱۱۰۰
| ۸۹|| مُغنِی|| بی‌نیاز کننده|| ۱۱۰۰
|-
|-
| ۹۰|| مانع || بازدارنده || ۱۶۱
| ۹۰|| مانع|| بازدارنده|| ۱۶۱
|-
|-
| ۹۱|| ضارّ || ضرربخش (به بدسیرتان) || ۱۰۰۱
| ۹۱|| ضارّ|| ضرربخش (به بدسیرتان)|| ۱۰۰۱
|-
|-
| ۹۲|| نافع || سودبخش || ۲۰۱
| ۹۲|| نافع|| سودبخش|| ۲۰۱
|-
|-
| ۹۳||نور || روشنی || ۲۵۶
| ۹۳||نور|| روشنی|| ۲۵۶
|-
|-
| ۹۴|| هادی || رهنما || ۲۰
| ۹۴|| هادی|| رهنما|| ۲۰
|-
|-
| ۹۵|| بَدیع || بی‌ مانند، آفریننده || ۸۶
| ۹۵|| بَدیع|| بی‌مانند، آفریننده|| ۸۶
|-
|-
| ۹۶|| باقی || ماندگار، تغییر ناپذیر || ۱۱۳
| ۹۶|| باقی|| ماندگار، تغییر ناپذیر|| ۱۱۳
|-
|-
| ۹۷|| وارث || مالک نهایی تمام مخلوقات || ۷۰۷
| ۹۷|| وارث|| مالک نهایی تمام مخلوقات|| ۷۰۷
|-
|-
| ۹۸|| رشید || راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا || ۵۱۴
| ۹۸|| رشید|| راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا|| ۵۱۴
|-
|-
| ۹۹|| صَبور || شکیبا || ۲۹۸
| ۹۹|| صَبور|| شکیبا|| ۲۹۸
|}
|}


خط ۳۸۸: خط ۳۶۱:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|4}}
{{پانویس|قلم=ریز|۴}}


==منابع==
==منابع==
خط ۳۹۴: خط ۳۶۷:
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
* قرآن کریم
* قرآن کریم
 
* ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۹ق /۱۹۵۹م
* ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره ، ۱۳۷۹ق /۱۹۵۹م
* ابن ابی زید، عبدالله، الجامع، به کوشش عبدالمجید ترکی، بیروت، ۱۹۹۰م
 
* ابن ابی یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق / ۱۹۵۲م
* ابن ابی زید، عبدالله ، الجامع ، به کوشش عبدالمجید ترکی ، بیروت ، ۱۹۹۰م
* ابن بابویه، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی تهرانی، تهران، ۱۳۸۷ق /۱۹۶۷م
 
* ابن تیمیه، احمد، الفتوی الحمویة الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه
* ابن ابی یعلی ، محمد، طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد فقی ، قاهره ، ۱۳۷۱ق / ۱۹۵۲م
* ابن تیمیه، مجموعةالرسائل الکبری، بیروت،۱۳۹۲ق /۱۹۷۲م
 
* ابن شاذان، فضل، العلل، به کوشش احمد پاکتچی، منتشر نشده
* ابن بابویه ، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی تهرانی ، تهران ، ۱۳۸۷ق /۱۹۶۷م
* ابن عساکر، علی، تبیین کذب المفتری، بیروت، ۱۴۰۴ق / ۱۹۸۴م
 
* ابن ندیم، الفهرست
* ابن تیمیه ، احمد، الفتوی الحمویة الکبری، بیروت ، دارالکتب العلمیه
* اشعری، ابوالحسن، اللمع، به کوشش ریچارد مکارتی، بیروت، ۱۹۵۳م
 
* اشعری، مقالات الاسلامیین، به کوشش ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م
* ابن تیمیه ، مجموعةالرسائل الکبری، بیروت ،۱۳۹۲ق /۱۹۷۲م
 
* ابن شاذان ، فضل ، العلل ، به کوشش احمد پاکتچی ، منتشر نشده
 
* ابن عساکر، علی ، تبیین کذب المفتری، بیروت ، ۱۴۰۴ق / ۱۹۸۴م
 
* ابن ندیم ، الفهرست
 
* اشعری، ابوالحسن ، اللمع ، به کوشش ریچارد مکارتی ، بیروت ، ۱۹۵۳م
 
* اشعری، مقالات الاسلامیین ، به کوشش ریتر، ویسبادن ، ۱۹۸۰م
 
* الصحیفة السجادیة
* الصحیفة السجادیة
 
* بخاری، محمد، صحیح، استانبول، ۱۳۱۵ق
* بخاری، محمد، صحیح ، استانبول ، ۱۳۱۵ق
* بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۳۶۷ق / ۱۹۴۸م
 
* بیهقی، احمد، الاسماء و الصفات، بیروت، داراحیاء التراث العربی
* بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق ، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره ، ۱۳۶۷ق / ۱۹۴۸م
* حسینی، محمد رضا، «مقولة جسم لا کالاجسام، بین موقف هشام بن الحکم و مواقف سائر اهل الکلام»، تراثنا، ۱۴۱۰ق، شم ۱۹
 
* ذهبی، العلو للعلی الغفار، به کوشش عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، ۱۳۸۸ق / ۱۹۶۸م
* بیهقی ، احمد، الاسماء و الصفات ، بیروت ، داراحیاء التراث العربی
* ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
 
* ذهبی، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق /۱۹۶۳م
* حسینی ، محمد رضا، «مقولة جسم لا کالاجسام ، بین موقف هشام بن الحکم و مواقف سائر اهل الکلام »، تراثنا، ۱۴۱۰ق ، شم ۱۹
* رودانی، محمد، صلة الخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م
 
* سبکی، عبدالو هاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمدحلو، قاهره، ۱۳۸۳ق / ۱۹۶۴م
* ذهبی ، العلو للعلی الغفار، به کوشش عبدالرحمان محمد عثمان ، بیروت ، ۱۳۸۸ق / ۱۹۶۸م
* سعدبن عبدالل هاشعری، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش
 
* شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به کوشش محمد بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق /۱۹۵۶م
* ذهبی ، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران ، بیروت ، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
* طوسی، محمد، الفهرست، نجف، کتابخانة مرتضویه
 
* عبدالله بن احمد بن حنبل، کتاب السنة، دهلی، ۱۴۰۴ق / ۱۹۸۴م
* ذهبی ، میزان الاعتدال ، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره ، ۱۳۸۲ق /۱۹۶۳م
* کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش
 
* کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق
* رودانی ، محمد، صلة الخلف ، به کوشش محمد حجی ، بیروت ، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م
* مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م
 
* مفید، محمد، اوائل المقالات، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی، تبریز، ۱۳۷۱ق
* سبکی ، عبدالو هاب ، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمدحلو، قاهره ، ۱۳۸۳ق / ۱۹۶۴م
* نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق
 
* نسایی، احمد، سنن، قاهره، ۱۳۴۸ق
* سعدبن عبدالل هاشعری، المقالات و الفرق ، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران ، ۱۳۶۱ش
* ابن بابویه، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی، قم، ۱۳۹۸ق
 
* ابن تیمیه، احمد، الایمان، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م
* شهرستانی ، محمد، الملل و النحل ، به کوشش محمد بدران ، قاهره ، ۱۳۷۵ق /۱۹۵۶م
* ابن خزیمه، محمد، التوحید، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م
 
* ابن سلوم، محمد، مختصر لوامع الانوار البهیة، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م
* طوسی ، محمد، الفهرست ، نجف ، کتابخانة مرتضویه
* ابن عربی، «القسم الالهی»، رسائل، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۷ق /۱۹۴۸م
 
* ابن عربی، ابوبکر، احکام القرآن، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۰۸ق / ۱۹۸۸م
* عبدالله بن احمد بن حنبل ، کتاب السنة، دهلی ، ۱۴۰۴ق / ۱۹۸۴م
* ابن عربی، الطریق الی الله تعالی، دمشق، ۱۴۱۱ق /۱۹۹۱م
 
* ابن عربی، الفتوحات المکیة، بولاق، ۱۲۹۳ق
* کشی ، محمد، معرفة الرجال ، اختیار طوسی ، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش
* ابن عربی، الفقه، به کوشش محمود محمود غراب، دمشق، ۱۴۰۱ق / ۱۹۸۱م
 
* ابن عربی، تفسیر القرآن الکریم، به کوشش مصطفی غالب، تهران، ۱۹۷۸م
* کلینی ، محمد، الکافی ، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران ، ۱۳۹۱ق
* ابن عربی، شرح فصوص الحکم، به کوشش محمود محمود غراب، دمشق، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
 
* ابن عربی، فصوص الحکم، به کوشش ابوالعلاء عفیفی، بیروت، ۱۴۰۰ق / ۱۹۸۰م
* مسلم بن حجاج ، صحیح ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی ، قاهره ، ۱۹۵۵م
* ابن عربی، محیی الدین، انشاء الدوائر، به کوشش نیبرگ، لیدن، ۱۳۳۶ق
 
* ابن عربی، همان، به کوشش عثمان یحیی، قاهره، ۱۳۹۲- ۱۴۱۰ق
* مفید، محمد، اوائل المقالات ، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی ، تبریز، ۱۳۷۱ق
* ابن قیم جوزیه، محمد، الصواعق المرسلة، تلخیص محمد بن موصلی، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
 
* ابن قیم جوزیه، مدارج السالکین، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، ۱۳۹۲ق /۱۹۷۲م
* نجاشی ، احمد، الرجال ، به کوشش موسی شبیری زنجانی ، قم ، ۱۴۰۷ق
* ابوالفتوح رازی، حسین، روح الجنان و روح الجنان، به کوشش مرتضی مدرسی، قم، ۱۴۰۴ق
 
* ابوحاتم رازی، احمد، الزینة، به کوشش حسین بن فیض الله همدانی، قاهره، ۱۹۵۷م
* نسایی ، احمد، سنن ، قاهره ، ۱۳۴۸ق
* ابویعلی، محمد، المعتمد فی اصول الدین، به کوشش ودیع زیدان حداد، بیروت، دارالمشرق
 
* اعجوبه، رایض الدین، شمس الحقیقة، تهران، ۱۳۸۲ق
* ابن بابویه ، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی ، قم ، ۱۳۹۸ق
* آملی، حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، به کوشش همان دو، تهران، ۱۳۵۲ش /۱۹۷۴م
 
* آملی، حیدر، جامع الاسرار، به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران، ۱۳۶۸ش
* ابن تیمیه ، احمد، الایمان ، بیروت ، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م
* بابارکنا، مسعود، نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص، به کوشش رجبعلی مظلومی، تهران، ۱۳۵۹ش
 
* بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۶۷ق /۱۹۴۸م
* ابن خزیمه ، محمد، التوحید، به کوشش محمد خلیل هراس ، قاهره ، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م
* بیهقی، احمد، الاسماء و الصفات، بیروت، دارالکتب العلمیه
 
* بیهقی، الاعتقاد و الهدایة، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
* ابن سلوم ، محمد، مختصر لوامع الانوار البهیة، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت ، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م
* پارسا، شرح فصوص الحکم، به کوشش جلیل مسگرنژاد، تهران، ۱۳۴۶ش
 
* پارسا، محمد، تحقیقات، دهلی، افغانی دارالکتب
* ابن عربی ، «القسم الالهی »، رسائل ، حیدرآباد دکن ، ۱۳۶۷ق /۱۹۴۸م
* تورپشتی، فضل الله، المعتمد فی المعتقد، استانبول، ۱۴۰۰ق / ۱۹۹۰م
 
* ت هانوی، محمد اعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، کلکته، ۱۸۶۲م
* ابن عربی ، ابوبکر، احکام القرآن ، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت ، ۱۴۰۸ق / ۱۹۸۸م
* جامی، عبدالرحمان، نقد النصوص، به کوشش ویلیام چیتیک، تهران، ۱۳۷۰ش
 
* جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، به کوشش جلال الدین آشتیانی و غلامحسین ابراهیمی دینانی، مشهد، ۱۳۶۱ش
* ابن عربی ، الطریق الی الله تعالی ، دمشق ، ۱۴۱۱ق /۱۹۹۱م
* جندی، نفحة الروح و تحفة الفتوح، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۲ش
 
* جوینی، عبدالملک، الارشاد، به کوشش محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، قاهره، ۱۳۶۹ق /۱۹۵۰م
* ابن عربی ، الفتوحات المکیة، بولاق ، ۱۲۹۳ق
* جیلی، عبدالکریم، الانسان الکامل، قاهره، ۱۳۰۴ق
 
* خوارزمی، حسین، جواهر الاسرار، به کوشش محمدجواد شریعت، اصف هان، مشعل
* ابن عربی ، الفقه ، به کوشش محمود محمود غراب ، دمشق ، ۱۴۰۱ق / ۱۹۸۱م
* خوارزمی، شرح فصوص الحکم، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۴ش
 
* دارمی، عثمان، الرد علی بشر المریسی، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، ۱۳۵۸ق
* ابن عربی ، تفسیر القرآن الکریم ، به کوشش مصطفی غالب ، تهران ، ۱۹۷۸م
* سبزواری، ملا هادی، شرح الاسماء، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، ۱۳۷۲ش
 
* سراج طوسی، عبدالله، اللمع فی التصوف، به کوشش نیکلسن، لیدن، ۱۹۱۴م
* ابن عربی ، شرح فصوص الحکم ، به کوشش محمود محمود غراب ، دمشق ، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
* سلامت علی خان، حقایق و معارف القدر، حیدرآباد، مطبعة خبیر اورنگ آباد
 
* سلمان، عبدالعزیز محمد، الکواشف الجلیة، ریاض، ۱۳۹۸ق /۱۹۷۸م
* ابن عربی ، فصوص الحکم ، به کوشش ابوالعلاء عفیفی ، بیروت ، ۱۴۰۰ق / ۱۹۸۰م
* سنایی، کلیات اشعار، چ تصویری، کابل، ۱۳۵۶ش
 
* سهروردی، عمر، رشف النصائح الایمانیة، ترجمة معلم یزدی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۵ش
* ابن عربی ، محیی الدین ، انشاء الدوائر، به کوشش نیبرگ ، لیدن ، ۱۳۳۶ق
* شاه نعمت الله ولی، «بیان الاصطلاحات»، ضمن ج ۴ رساله ها، به کوشش جواد نوربخش، تهران، ۱۳۵۷ش
 
* شعرانی، عبدالو هاب، الیواقیت و الجواهر، قاهره، ۱۳۵۱ق
* ابن عربی ، همان ، به کوشش عثمان یحیی ، قاهره ، ۱۳۹۲- ۱۴۱۰ق
* شهرستانی، محمد، مفاتیح الاسرار، چ تصویری، تهران، ۱۳۶۸ش
 
* صدرالدین شیرازی، محمد، اسرار الا¸یات، به کوشش محمد خواجوی، تهران، ۱۳۶۰ش
* ابن قیم جوزیه ، محمد، الصواعق المرسلة، تلخیص محمد بن موصلی ، بیروت ، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
* طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، ۱۳۹۰ق /۱۹۷۱م
 
* عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیه، لاهور، ۱۹۸۱م
* ابن قیم جوزیه ، مدارج السالکین ، به کوشش محمد حامد فقی ، بیروت ، ۱۳۹۲ق /۱۹۷۲م
* عزالدین کاشانی، محمود، مصباح الهدایه، به کوشش جلال الدین همایی، تهران، ۱۳۶۷ش
 
* علاءالدولة سمنانی، احمد، مصنفات فارسی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۹ش
* ابوالفتوح رازی، حسین ، روح الجنان و روح الجنان ، به کوشش مرتضی مدرسی ، قم ، ۱۴۰۴ق
* عین القضات همدانی، عبدالله، تمهیدات، به کوشش عفیف عسیران، تهران، ۱۳۴۱ش
 
* عین القضات همدانی، نامه ها، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش
* ابوحاتم رازی، احمد، الزینة، به کوشش حسین بن فیض الله همدانی ، قاهره ، ۱۹۵۷م
* غزالی، المقصد الا´سنی، به کوشش فضله شحاده، بیروت، ۱۹۸۶م
 
* غزالی، روضة الطالبین، به کوشش محمد بخیت، بیروت، دارالنهضة الحدیثه
* ابویعلی ، محمد، المعتمد فی اصول الدین ، به کوشش ودیع زیدان حداد، بیروت ، دارالمشرق
* غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، ترجمة مؤیدالدین خوارزمی، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، ۱۳۶۴ش
 
* فخرالدین رازی، لوامع البینات، به کوشش طه عبدالرئوف سعد، بیروت، ۱۴۰۴ق /۱۹۸۴م
* اعجوبه ، رایض الدین ، شمس الحقیقة، تهران ، ۱۳۸۲ق
* فخرالدین رازی، محمد، التفسیر الکبیر، قاهره، المطبعة البهیه
 
* فرغانی، سعید، مشارق الدراری، به کوشش جلال الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۹۸ق
* آملی ، حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص ، به کوشش همان دو، تهران ، ۱۳۵۲ش /۱۹۷۴م
* فیض کاشانی، قرة العیون، به کوشش ابراهیم میانجی، تهران، ۱۳۷۸ق
 
* فیض کاشانی، محسن، علم الیقین، قم، ۱۳۵۱ش
* آملی ، حیدر، جامع الاسرار، به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی ، تهران ، ۱۳۶۸ش
* قشیری، ترجمة رسالة قشیریه، به کوشش بدیع الزمان فروزانفر، تهران، ۱۳۶۱ش
 
* قشیری، عبدالکریم، التحبیر فی التذکیر، به کوشش ابراهیم بسیونی، قاهره، ۱۹۶۸م
* بابارکنا، مسعود، نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص ، به کوشش رجبعلی مظلومی ، تهران ، ۱۳۵۹ش
* قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم، چ سنگی، تهران
 
* کاشانی، فتح الله، منهج الصادقین، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۵ق
* بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق ، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره ، ۱۳۶۷ق /۱۹۴۸م
* کفعمی، ابراهیم، البلدالامین، چ سنگی، تهران
 
* کلاباذی، محمد، التعرف لمذهب اهل التصوف، به کوشش عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی، بیروت، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م
* بیهقی ، احمد، الاسماء و الصفات ، بیروت ، دارالکتب العلمیه
* کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۸ق
 
* لاهیجی، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، به کوشش محمد رضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران، ۱۳۷۱ش
* بیهقی ، الاعتقاد و الهدایة، به کوشش کمال یوسف حوت ، بیروت ، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
* ماتریدی، محمد، التوحید، به کوشش فتح الله خلیف، بیروت، ۱۹۸۶م
 
* مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م
* پارسا، شرح فصوص الحکم ، به کوشش جلیل مسگرنژاد، تهران ، ۱۳۴۶ش
* مجموعة رسائل حروفیه، به کوشش کلمان هوار، لیدن، ۱۳۲۷ق /۱۹۰۹م
 
* محمد بن منور، اسرار التوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش
* پارسا، محمد، تحقیقات ، دهلی ، افغانی دارالکتب
* مسعود بیگ، احمد، ام الصحایف، نسخة خطی موزة ملی کراچی، شم ۶ -۱۹۷۰
 
* مفید، محمد، اوائل المقالات، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی، تبریز، ۱۳۷۱ق
* تورپشتی ، فضل الله ، المعتمد فی المعتقد، استانبول ، ۱۴۰۰ق / ۱۹۹۰م
* ملکی تبریزی، جواد، لقاءالله یا کتاب دیدار، تهران، آفتاب
 
* مهربان اورنگ آبادی، عبدالقادر، اصل الاصول، مدرس، ۱۹۵۹م
* ت هانوی، محمد اعلی ، کشاف اصطلاحات الفنون ، کلکته ، ۱۸۶۲م
* میبدی، ابوالفضل، کشف الاسرار و عدة الابرار، به کوشش علی اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش
 
* نجم الدین رازی، عبدالله، مرصاد العباد، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، ۱۳۵۲ش
* جامی ، عبدالرحمان ، نقد النصوص ، به کوشش ویلیام چیتیک ، تهران ، ۱۳۷۰ش
* نشار، علی سامی و عمّار جمعی طالبی، عقائد السلف، اسکندریه، ۱۹۷۱م
 
* یمانی، محمد، ایثار الحق علی الخلق، بیروت، ۱۳۱۸ق
* جندی، مؤیدالدین ، شرح فصوص الحکم ، به کوشش جلال الدین آشتیانی و غلامحسین ابراهیمی دینانی ، مشهد، ۱۳۶۱ش
 
* جندی، نفحة الروح و تحفة الفتوح ، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران ، ۱۳۶۲ش
 
* جوینی ، عبدالملک ، الارشاد، به کوشش محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، قاهره ، ۱۳۶۹ق /۱۹۵۰م
 
* جیلی ، عبدالکریم ، الانسان الکامل ، قاهره ، ۱۳۰۴ق
 
* خوارزمی ، حسین ، جواهر الاسرار، به کوشش محمدجواد شریعت ، اصف هان ، مشعل
 
* خوارزمی ، شرح فصوص الحکم ، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران ، ۱۳۶۴ش
 
* دارمی ، عثمان ، الرد علی بشر المریسی ، به کوشش محمد حامد فقی ، بیروت ، ۱۳۵۸ق
 
* سبزواری، ملا هادی، شرح الاسماء، به کوشش نجفقلی حبیبی ، تهران ، ۱۳۷۲ش
 
* سراج طوسی ، عبدالله ، اللمع فی التصوف ، به کوشش نیکلسن ، لیدن ، ۱۹۱۴م
 
* سلامت علی خان ، حقایق و معارف القدر، حیدرآباد، مطبعة خبیر اورنگ آباد
 
* سلمان ، عبدالعزیز محمد، الکواشف الجلیة، ریاض ، ۱۳۹۸ق /۱۹۷۸م
 
* سنایی ، کلیات اشعار، چ تصویری، کابل ، ۱۳۵۶ش
 
* سهروردی، عمر، رشف النصائح الایمانیة، ترجمة معلم یزدی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران ، ۱۳۶۵ش
 
* شاه نعمت الله ولی ، «بیان الاصطلاحات »، ضمن ج ۴ رساله ها، به کوشش جواد نوربخش ، تهران ، ۱۳۵۷ش
 
* شعرانی ، عبدالو هاب ، الیواقیت و الجواهر، قاهره ، ۱۳۵۱ق
 
* شهرستانی ، محمد، مفاتیح الاسرار، چ تصویری، تهران ، ۱۳۶۸ش
 
* صدرالدین شیرازی، محمد، اسرار الا¸یات ، به کوشش محمد خواجوی، تهران ، ۱۳۶۰ش
 
* طباطبایی ، محمد حسین ، المیزان ، بیروت ، ۱۳۹۰ق /۱۹۷۱م
 
* عبدالرزاق کاشی ، اصطلاحات الصوفیه ، لاهور، ۱۹۸۱م
 
* عزالدین کاشانی ، محمود، مصباح الهدایه ، به کوشش جلال الدین همایی ، تهران ، ۱۳۶۷ش
 
* علاءالدولة سمنانی ، احمد، مصنفات فارسی ، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران ، ۱۳۶۹ش
 
* عین القضات همدانی ، عبدالله ، تمهیدات ، به کوشش عفیف عسیران ، تهران ، ۱۳۴۱ش
 
* عین القضات همدانی ، نامه ها، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران ، تهران ، ۱۳۶۲ش
 
* غزالی ، المقصد الا´سنی ، به کوشش فضله شحاده ، بیروت ، ۱۹۸۶م
 
* غزالی ، روضة الطالبین ، به کوشش محمد بخیت ، بیروت ، دارالنهضة الحدیثه
 
* غزالی ، محمد، احیاء علوم الدین ، ترجمة مؤیدالدین خوارزمی ، به کوشش حسین خدیوجم ، تهران ، ۱۳۶۴ش
 
* فخرالدین رازی، لوامع البینات ، به کوشش طه عبدالرئوف سعد، بیروت ، ۱۴۰۴ق /۱۹۸۴م
 
* فخرالدین رازی، محمد، التفسیر الکبیر، قاهره ، المطبعة البهیه
 
* فرغانی ، سعید، مشارق الدراری، به کوشش جلال الدین آشتیانی ، مشهد، ۱۳۹۸ق
 
* فیض کاشانی ، قرة العیون ، به کوشش ابراهیم میانجی ، تهران ، ۱۳۷۸ق
 
* فیض کاشانی ، محسن ، علم الیقین ، قم ، ۱۳۵۱ش
 
* قشیری، ترجمة رسالة قشیریه ، به کوشش بدیع الزمان فروزانفر، تهران ، ۱۳۶۱ش
 
* قشیری، عبدالکریم ، التحبیر فی التذکیر، به کوشش ابراهیم بسیونی ، قاهره ، ۱۹۶۸م
 
* قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم ، چ سنگی ، تهران
 
* کاشانی ، فتح الله ، منهج الصادقین ، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران ، ۱۳۸۵ق
 
* کفعمی ، ابراهیم ، البلدالامین ، چ سنگی ، تهران
 
* کلاباذی، محمد، التعرف لمذهب اهل التصوف ، به کوشش عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی ، بیروت ، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م
 
* کلینی ، محمد، الکافی ، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران ، ۱۳۸۸ق
 
* لاهیجی ، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، به کوشش محمد رضا برزگر خالقی و عفت کرباسی ، تهران ، ۱۳۷۱ش
 
* ماتریدی، محمد، التوحید، به کوشش فتح الله خلیف ، بیروت ، ۱۹۸۶م
 
* مجلسی ، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت ، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م
 
* مجموعة رسائل حروفیه ، به کوشش کلمان هوار، لیدن ، ۱۳۲۷ق /۱۹۰۹م
 
* محمد بن منور، اسرار التوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی ، تهران ، ۱۳۶۶ش
 
* مسعود بیگ ، احمد، ام الصحایف ، نسخة خطی موزة ملی کراچی ، شم ۶ -۱۹۷۰
 
* مفید، محمد، اوائل المقالات ، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی ، تبریز، ۱۳۷۱ق
 
* ملکی تبریزی، جواد، لقاءالله یا کتاب دیدار، تهران ، آفتاب
 
* مهربان اورنگ آبادی، عبدالقادر، اصل الاصول ، مدرس ، ۱۹۵۹م
 
* میبدی، ابوالفضل ، کشف الاسرار و عدة الابرار، به کوشش علی اصغر حکمت ، تهران ، ۱۳۵۷ش
 
* نجم الدین رازی، عبدالله ، مرصاد العباد، به کوشش محمدامین ریاحی ، تهران ، ۱۳۵۲ش
 
* نشار، علی سامی و عمّار جمعی طالبی ، عقائد السلف ، اسکندریه ، ۱۹۷۱م
 
* یمانی ، محمد، ایثار الحق علی الخلق ، بیروت ، ۱۳۱۸ق
{{پایان}}
{{پایان}}
</div>
</div>


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
اقتباس از:
اقتباس از:
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35998 پژوهشکده باقرالعلوم علیه‌السلام]
* [http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35998 پژوهشکده باقرالعلوم علیه‌السلام]
* [http://lib.eshia.ir/23022/16/6186 دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
* [http://lib.eshia.ir/23022/16/6186 دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
* [http://www.bashgah.net/fa/category/show/57066 سایت باشگاه‌اندیشه]
* [http://www.bashgah.net/fa/category/show/57066 سایت باشگاه‌اندیشه]
* [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/9468 دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
* [http://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/9468 دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
* [http://lib.eshia.ir/23021/1/46 دانشنامه کلام اسلامی]
* [http://lib.eshia.ir/23021/1/46 دانشنامه کلام اسلامی]


[[رده:اسما و صفات الهی]]
[[رده:اسما و صفات الهی]]
[[رده:اصطلاحات عرفانی]]
[[رده:اصطلاحات کلامی]]
کاربر ناشناس