پرش به محتوا

اسما و صفات خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۰۱۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۰ مهٔ ۲۰۱۴
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''أسْما وَ صِفات‌'''، دو اصطلاح ‌هستند كه ‌مراد از آن ‌نامها و صفت‌های خداوند است‌.
'''اَسْما وَ صِفات '''، دو اصطلاح هستند که مراد از آن نامها و صفت‌های خداوند است .


کاربرد اسما و صفات در علوم گوناگون و از دیدگاه‌هاى متفاوت موجب شده تا از یک سو تعریف‌هاى متعددى براى آن‌ها ارائه شود و از سوى دیگر در کنار آن مباحثى چون: تفاوت اسم با صفت، نسبت میان آن دو و رابطه میان اسما و ذات خداوند مطرح گردد.
کاربرد اسما و صفات در علوم گوناگون و از دیدگاه‌های متفاوت موجب شده تا از یک سو تعریف‌های متعددی برای آن‌ها ارائه شود و از سوی دیگر در کنار آن مباحثی چون: تفاوت اسم با صفت، نسبت میان آن دو و رابطه میان اسما و ذات خداوند مطرح گردد.


اگر نخواهیم به تفصیلات اشاره کنیم در مورد خداوند دو نوع تعبیر وجود دارد: اسماء الهی و صفات الهی. مهمترین تفاوت این دو این است که اسم دلالت می‌کند بر ذاتی که به صفتی موصوف گشته است مانند «عالِم» و صفت دلالت می‌کند بر معنایی مانند «علم» که ذات به آن متّصف می‌شود بدون لحاظ ذات. <ref> تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۵۲</ref>
اگر نخواهیم به تفصیلات اشاره کنیم در مورد خداوند دو نوع تعبیر وجود دارد: اسماء الهی و صفات الهی. مهمترین تفاوت این دو این است که اسم دلالت می‌کند بر ذاتی که به صفتی موصوف گشته است مانند «عالِم» و صفت دلالت می‌کند بر معنایی مانند «علم» که ذات به آن متّصف می‌شود بدون لحاظ ذات. <ref> تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۵۲</ref>
خط ۷: خط ۷:
==معنای لغوی==
==معنای لغوی==


«اسماء» جمع اسم از ریشه «س‌م‌و» به معنى بلندى و ارتفاع است. <ref> لسان‌العرب، ج‌6، ص‌381، «سما»</ref> اطلاق واژه «اسم» یا به این جهت است که مفهوم آن پس از نام‌گذارى، از مرحله خفا و پنهانى به مرحله بروز و ظهور مى‌رسد، یا به این جهت که لفظ با نام‌گذارى معنا پیدا مى‌کند و از بى‌معنا بودن در آمده، علو و ارتفاع مى‌یابد<ref> نمونه، ج‌1، ص‌20</ref> و به واسطه اسم، مسمّا یاد شده و شناخته مى‌شود. <ref> مفردات، ص428؛ لسان‌العرب، ج6، ص381ـ382، «سما»</ref>
«اسماء» جمع اسم از ریشه «س م و» به معنی بلندی و ارتفاع است. <ref> لسان العرب، ج ۶، ص۳۸۱، «سما»</ref> اطلاق واژه «اسم» یا به این جهت است که مفهوم آن پس از نام گذاری، از مرحله خفا و پنهانی به مرحله بروز و ظهور می‌رسد، یا به این جهت که لفظ با نام گذاری معنا پیدا می‌کند و از بی‌معنا بودن در آمده، علو و ارتفاع می‌یابد<ref> نمونه، ج ۱، ص۲۰</ref> و به واسطه اسم، مسمّا یاد شده و شناخته می‌شود. <ref> مفردات، ص۴۲۸؛ لسان العرب، ج۶، ص۳۸۱ـ۳۸۲، «سما»</ref>


صفت به معناى حالتى است که در شىء یافت مى‌شود. <ref> مفردات، ص‌873، «وصف».</ref> کلمه «صفت» همان کلمه «وصف» است که «واو» آن حذف و تاء در عوض به آخر آن افزوده شده است. برخى گفته‌اند: «صفت» برگرفته از وصف، به معناى زیور و زیبایى موجود در موصوف است<ref> لسان‌العرب، ج‌15، ص‌315، «وصف».</ref>.
صفت به معنای حالتی است که در شیء یافت می‌شود. <ref> مفردات، ص۸۷۳، «وصف».</ref> کلمه «صفت» همان کلمه «وصف» است که «واو» آن حذف و تاء در عوض به آخر آن افزوده شده است. برخی گفته‌اند: «صفت» برگرفته از وصف، به معنای زیور و زیبایی موجود در موصوف است<ref> لسان العرب، ج ۱۵، ص۳۱۵، «وصف».</ref>.


==معنای اصطلاحی==
==معنای اصطلاحی==
خط ۱۷: خط ۱۷:
===در علم نحو(ادبیات عرب)===
===در علم نحو(ادبیات عرب)===


اسم در ادبیات عرب در برابر فعل و حرف قرار داشته و از اقسام کلمه به شمار مى‌آید و با دو ویژگىِ «استقلال در معنا» و «عدم دلالت بر زمان» از فعل و حرف متمایز مى‌شود؛ امّا صفت در برابر موصوف و هر دو از اقسام اسم به شمار مى‌آیند. <ref> مبادى العربیه، ج‌2، ص‌104 </ref>
اسم در ادبیات عرب در برابر فعل و حرف قرار داشته و از اقسام کلمه به شمار می‌آید و با دو ویژگی «استقلال در معنا» و «عدم دلالت بر زمان» از فعل و حرف متمایز می‌شود؛ امّا صفت در برابر موصوف و هر دو از اقسام اسم به شمار می‌آیند. <ref> مبادی العربیه، ج ۲، ص۱۰۴ </ref>


===در علم کلام===
===در علم کلام===


اسما و صفات از نگاه [[کلام|متکلمان]] به صورت‌هاى گوناگونی تبیین شد‌ه‌اند:
اسما و صفات از نگاه [[کلام|متکلمان]] به صورت‌های گوناگونی تبیین شد ه‌اند:


1) اسم، اعتبار شی‌ء است در صورتى که به‌تنهایى لحاظ گردد، مانند آسمان و زمین؛ امّا اگر شیئی با صفتى معین لحاظ گردد وصف نامیده مى‌شود، مانند: خالق، رازق، طویل و قصیر. <ref></ref>
۱) اسم، اعتبار شی ء است در صورتی که به تنهایی لحاظ گردد، مانند آسمان و زمین؛ امّا اگر شیئی با صفتی معین لحاظ گردد وصف نامیده می‌شود، مانند: خالق، رازق، طویل و قصیر. <ref></ref>


2) از آنجا که نتیجه تعریف بالا این است که همه جوامد اسم باشند و اسم فاعل، اسم مفعول و مانند آن‌ها صفات، عده دیگری در فرق میان اسم و صفت بر این باورند که اسم آن لفظى است که یکی از این کاربرد‌ها را ‌دارد:
۲) از آنجا که نتیجه تعریف بالا این است که همه جوامد اسم باشند و اسم فاعل، اسم مفعول و مانند آن‌ها صفات، عده دیگری در فرق میان اسم و صفت بر این باورند که اسم آن لفظی است که یکی از این کاربرد‌ها را دارد:


بر صِرف ذات دلالت مى‌کند؛ مانند: «اللّه»، «رجل» و «انسان»
بر صِرف ذات دلالت می‌کند؛ مانند: «اللّه»، «رجل» و «انسان»


از ذاتى که به وصفى متصف است حکایت مى‌کند؛ مانند: «عالِم» و «قادر»
از ذاتی که به وصفی متصف است حکایت می‌کند؛ مانند: «عالِم» و «قادر»


بر مبدأ فعل دلالت مى‌کند؛ مانند: «رازق» و «خالق»
بر مبدأ فعل دلالت می‌کند؛ مانند: «رازق» و «خالق»


امّا صفت تنها یک کاربرد دارد و تنها بر مبدأ دلالت مى‌کند بدون اینکه علامتى بر ذات بوده باشد؛ مانند: علم، قدرت، رزق و خلقت، به همین جهت مى‌توان اسم را محمول قرار داده و آن را بر ذات حمل کرد و گفت: خداوند «عالم» یا «خالق» یا «رحمان» یا «رحیم» است؛ ولى صفت را نمى‌توان محمول قرار داد و گفت: خداوند خلق ‌است. <ref> مفاهیم القرآن، ج‌6، ص‌33 </ref>
امّا صفت تنها یک کاربرد دارد و تنها بر مبدأ دلالت می‌کند بدون اینکه علامتی بر ذات بوده باشد؛ مانند: علم، قدرت، رزق و خلقت، به همین جهت می‌توان اسم را محمول قرار داده و آن را بر ذات حمل کرد و گفت: خداوند «عالم» یا «خالق» یا «رحمان» یا «رحیم» است؛ ولی صفت را نمی‌توان محمول قرار داد و گفت: خداوند خلق است. <ref> مفاهیم القرآن، ج ۶، ص۳۳ </ref>


چنان‌كه از منابع‌مربوط به ‌نیمۀ نخست ‌سدۀ دوم هجری برمى‌آید، ‌در این‌دوره ‌هر دو اصطلاح ‌اسماء و صفات ‌در محافل ‌كلامى ‌اصطلاحى ‌شكل‌یافته ‌بود و در گفتار عالمان آن زمان با تفكیك ‌اسماء مشتق‌از مبدأ اشتقاق‌، اصطلاح «‌اسماء» برای نام‌های مشتق‌ الهى‌مانند عالِم‌، حىّ ‌و... و اصطلاح ‌«صفات» ‌برای مبدأ اشتقاق ‌این ‌نام‌ها مانند علم‌، حیات‌و... به‌كار مى‌رفته ‌است‌.
چنان که از منابع مربوط به نیمۀ نخست سدۀ دوم هجری برمی آید، در این دوره هر دو اصطلاح اسماء و صفات در محافل کلامی اصطلاحی شکل یافته بود و در گفتار عالمان آن زمان با تفکیک اسماء مشتق از مبدأ اشتقاق ، اصطلاح «‌اسماء» برای نام‌های مشتق الهی مانند عالِم ، حی و... و اصطلاح «صفات» برای مبدأ اشتقاق این نام‌ها مانند علم ، حیات و... به کار می‌رفته است .


====دیدگاه متکلمین اهل سنت====
====دیدگاه متکلمین اهل سنت====


از نظر [[معتزله]] ‌این‌دو اصطلاح ‌دارای معنایى‌متمایزند و اسم‌خدا متضمن‌صفت‌او نیست‌، مثلاً اسم‌هایى‌چون‌علیم‌، قدیر و سمیع ‌اسم‌هایى‌خاص‌و مترادفند و تنها بر خداوند دلالت ‌مى‌كنند<ref>(ابن‌قیم‌، الصواعق‌...، 298؛ ابن‌سلوم‌، 95 -97)</ref>. به‌هر حال [[معتزله]] ‌برآنند كه ‌مى‌توان ‌خدا را به اسم‌هایى‌چون‌ حى‌، علیم‌و قدیر نامید، ولى ‌نمى‌توان خدا را به حیات ، علم و قدرت متصف كرد<ref> ابن سلوم ، 96 </ref> .
از نظر [[معتزله]] این دو اصطلاح دارای معنایی متمایزند و اسم خدا متضمن صفت او نیست ، مثلاً اسم هایی چون علیم ، قدیر و سمیع اسم هایی خاص و مترادفند و تنها بر خداوند دلالت می‌کنند<ref>(ابن قیم ، الصواعق ...، ۲۹۸؛ ابن سلوم ، ۹۵ -۹۷)</ref>. به هر حال [[معتزله]] برآنند که می‌توان خدا را به اسم هایی چون حی ، علیم و قدیر نامید، ولی نمی‌توان خدا را به حیات ، علم و قدرت متصف کرد<ref> ابن سلوم ، ۹۶ </ref> .


برخلاف معتزله‌، سایر گروه‌های [[اهل سنت]] ‌نه ‌تنها اسم ‌را جدا از صفت ‌در نظر نمى‌گیرند، بلكه اثبات‌ اسماء را بدون ‌اثبات ‌صفات‌ امری ناممكن‌و غیرقابل‌شناخت ‌مى‌شمارند<ref>(دارمى‌، 7؛ ابن‌قیم‌، ابن‌سلوم‌، همانجا‌ها)</ref> و بدین‌قرار، اسم‌را عین‌صفت‌مى‌دانند و تنها فرقى‌كه‌میان‌این‌دو قائلند، این‌است‌كه‌صفات‌خاصیت‌اشتقاقى‌دارند، ولى‌اسماء چنین‌نیستند. <ref>(ابن‌عربى‌، ابوبكر، 2/802 -803)</ref>
برخلاف معتزله ، سایر گروه‌های [[اهل سنت]] نه تنها اسم را جدا از صفت در نظر نمی‌گیرند، بلکه اثبات اسماء را بدون اثبات صفات امری ناممکن و غیرقابل شناخت می‌شمارند<ref>(دارمی ، ۷؛ ابن قیم ، ابن سلوم ، همانجا ها)</ref> و بدین قرار، اسم را عین صفت می‌دانند و تنها فرقی که میان این دو قائلند، این است که صفات خاصیت اشتقاقی دارند، ولی اسماء چنین نیستند. <ref>(ابن عربی ، ابوبکر، ۲/۸۰۲ -۸۰۳)</ref>


===در [[فلسفه]] و عرفان===
===در [[فلسفه]] و عرفان===


اسما و صفات در [[فلسفه]] و [[عرفان]] معنایی مشابه دارند و تنها فرقشان به رقیقه بودن معنای آن در [[فلسفه]] و حقیقه بودن آن در [[عرفان]] است. اسم در این اصطلاح عبارت از ذات با بعضى شؤون، اعتبارات و حیثیات است، زیرا براى خداوند متعال به مقتضاى «کُلَّ یَوم هُوَ فى شَأن» (الرحمن/‌55،‌29) شؤون ذاتیه و مراتب عینیه‌اى است که به حسب هر یک از آن‌ها براى او اسم یا صفتى حاصل مى‌شود<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج4، ص42؛ شرح‌فصوص‌الحکم، ص‌44</ref> .
اسما و صفات در [[فلسفه]] و [[عرفان]] معنایی مشابه دارند و تنها فرقشان به رقیقه بودن معنای آن در [[فلسفه]] و حقیقه بودن آن در [[عرفان]] است. اسم در این اصطلاح عبارت از ذات با بعضی شؤون، اعتبارات و حیثیات است، زیرا برای خداوند متعال به مقتضای «کُلَّ یوم هُوَ فی شَأن» (الرحمن/ ۵۵، ۲۹) شؤون ذاتیه و مراتب عینیه‌ای است که به حسب هر یک از آن‌ها برای او اسم یا صفتی حاصل می‌شود<ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج۴، ص۴۲؛ شرح فصوص الحکم، ص۴۴</ref> .


صفت، مفهومى مجرد از ذات و عارض بر آن است، از این جهت اسم و صفت نظیر مرکب و بسیط است. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج‌4، ص‌42.</ref>
صفت، مفهومی مجرد از ذات و عارض بر آن است، از این جهت اسم و صفت نظیر مرکب و بسیط است. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص۴۲.</ref>


در تعریف دیگرى، ذات با صفت معین و به اعتبار تجلى خاص، اسم نامیده مى‌شود<ref> شرح دعاى سحر، ص‌81‌؛ تسنیم، ج‌1، ص‌306.</ref> .
در تعریف دیگری، ذات با صفت معین و به اعتبار تجلی خاص، اسم نامیده می‌شود<ref> شرح دعای سحر، ص۸۱ ؛ تسنیم، ج ۱، ص۳۰۶.</ref> .


گاهى به خود صفت اسم اطلاق مى‌گردد، زیرا ذات در میان همه اسما مشترک است و تکثر در اسما به سبب تکثر صفات به اعتبار مراتب غیبیه حق تعالى (مفاتیح‌الغیب) است. <ref> شرح فصوص الحکم، ص‌44.</ref>
گاهی به خود صفت اسم اطلاق می‌گردد، زیرا ذات در میان همه اسما مشترک است و تکثر در اسما به سبب تکثر صفات به اعتبار مراتب غیبیه حق تعالی (مفاتیح الغیب) است. <ref> شرح فصوص الحکم، ص۴۴.</ref>


گاهى در تعریف اسم و صفت، تعیّنات و حقایق خارجى از جهت ظهور ذات در آن‌ها و ارتباط آن‌ها با ذات مطلق «اسم» نامیده مى‌شود و همین تعیّنات و حقایق چنانچه تنها ملاحظه شود «وصف» خوانده مى‌شود. <ref> تحریر تمهید القواعد، ص‌150.</ref>
گاهی در تعریف اسم و صفت، تعینات و حقایق خارجی از جهت ظهور ذات در آن‌ها و ارتباط آن‌ها با ذات مطلق «اسم» نامیده می‌شود و همین تعینات و حقایق چنانچه تنها ملاحظه شود «وصف» خوانده می‌شود. <ref> تحریر تمهید القواعد، ص۱۵۰.</ref>


برخى محققان نیز معتقدند که فرقى میان اسم و صفت نیست جز اینکه صفت بر معنایى که در ذات وجود دارد دلالت مى‌کند؛ خواه عین ذات باشد یا غیر آن؛ ولى اسم بر ذات به همراه صفت و با لحاظ وصف دلالت مى‌کند، پس «حیات» و «علم» دو صفت هستند ولى «حىّ» و «عالم» دو اسم، <ref> المیزان، ج‌8، ص‌352؛ نقدالنصوص، ص‌84‌.</ref> بنابراین، تفاوت میان اسما و صفات تفاوتى اعتبارى است و صفات نیز مانند اسما جلو‌ه‌اى از وجود مطلق و تجلى‌اى از ذات غیر متناهى خدا هستند. <ref> تحریر تمهید القواعد، ص‌404‌ـ‌405.</ref>
برخی محققان نیز معتقدند که فرقی میان اسم و صفت نیست جز اینکه صفت بر معنایی که در ذات وجود دارد دلالت می‌کند؛ خواه عین ذات باشد یا غیر آن؛ ولی اسم بر ذات به همراه صفت و با لحاظ وصف دلالت می‌کند، پس «حیات» و «علم» دو صفت هستند ولی «حی» و «عالم» دو اسم، <ref> المیزان، ج ۸، ص۳۵۲؛ نقدالنصوص، ص۸۴ .</ref> بنابراین، تفاوت میان اسما و صفات تفاوتی اعتباری است و صفات نیز مانند اسما جلو ه‌ای از وجود مطلق و تجلی‌ای از ذات غیر متناهی خدا هستند. <ref> تحریر تمهید القواعد، ص۴۰۴ ـ ۴۰۵.</ref>


از مجموع آنچه عارفان با عبارت‌هاى گوناگون درباره اسما و صفات ابراز داشته‌اند به دست مى‌آید که آنان اسما را تعیّنات و تنزلات ذات از مقام اطلاق ذاتى خویش مى‌دانند<ref> الرسائل التوحیدیه، ص‌54.</ref> که از آن در برخى [[روایت|روایات]] به «خلق اسماء» و در [[جوامع روایى]] به «حدوث اسماء» تعبیر شده است. <ref> الکافى، ج‌1، ص‌112.</ref>
از مجموع آنچه عارفان با عبارت‌های گوناگون درباره اسما و صفات ابراز داشته‌اند به دست می‌آید که آنان اسما را تعینات و تنزلات ذات از مقام اطلاق ذاتی خویش می‌دانند<ref> الرسائل التوحیدیه، ص۵۴.</ref> که از آن در برخی [[روایت|روایات]] به «خلق اسماء» و در [[جوامع روایی]] به «حدوث اسماء» تعبیر شده است. <ref> الکافی، ج ۱، ص۱۱۲.</ref>


کثرت اسماى حق به حدّى است که عالَم و عالمیان مظاهر صفات و اسماى الهى‌اند و هر حقیقتى از حقایق کلى، تحت تربیت اسمى از اسماء قرار دارد. حتى حقایق جزئى عالم نیز به اسمى از اسماى حق تعالى مربوط بوده<ref> ابن عربى، فتوحات مکیة </ref> و تحت حکومت و سیطره او قرار دارد.
کثرت اسمای حق به حدّی است که عالَم و عالمیان مظاهر صفات و اسمای الهی‌اند و هر حقیقتی از حقایق کلی، تحت تربیت اسمی از اسماء قرار دارد. حتی حقایق جزئی عالم نیز به اسمی از اسمای حق تعالی مربوط بوده<ref> ابن عربی، فتوحات مکیة </ref> و تحت حکومت و سیطره او قرار دارد.


====تفاوت تعریف عرفا و متکلمین====
====تفاوت تعریف عرفا و متکلمین====


اسم در عرفان، حقیقتى عینى و خارجى است؛ ولى در کلام وجودى لفظى یا کتبى است و وراى لفظ و کتابت، حقیقتى براى آن متصور نیست، اسم کلامى از منظر [[عرفان]] اسمِ اسم است؛ نه خود اسم. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج‌4، ص‌42؛ تسنیم، ج‌1، ص‌306 </ref>
اسم در عرفان، حقیقتی عینی و خارجی است؛ ولی در کلام وجودی لفظی یا کتبی است و ورای لفظ و کتابت، حقیقتی برای آن متصور نیست، اسم کلامی از منظر [[عرفان]] اسمِ اسم است؛ نه خود اسم. <ref> تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص۴۲؛ تسنیم، ج ۱، ص۳۰۶ </ref>


===در روایات===
===در روایات===


در احادیث اسلامى، اسم و صفت در مورد خداوند متعال یك معنا دارند. مثلاً «سمیع» و «بصیر» در برخى از احادیث به عنوان صفت معرّفى شد‌ه‌اند<ref> التوحید: ص ۱۴۶ ح ۱۴</ref> و در برخى از احادیث به عنوان اسم. <ref> التوحید: ص ۱۸۷</ref>
در احادیث اسلامی، اسم و صفت در مورد خداوند متعال یک معنا دارند. مثلاً «سمیع» و «بصیر» در برخی از احادیث به عنوان صفت معرّفی شد ه‌اند<ref> التوحید: ص۱۴۶ ح ۱۴</ref> و در برخی از احادیث به عنوان اسم. <ref> التوحید: ص۱۸۷</ref>


برخى از احادیث تصریح می‌كنند كه اسما و صفات خداوند تفاوتى ندارند، از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده است: إنَّ الأَسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ: نام‌‌های خدا، صفاتى هستند كه خداوند با آن‌ها خود را وصف كرده است. [[امام رضا]] علیه‌السلام در پاسخ [[محمد بن سنان]] كه از «اسم» پرسیده بود فرمود: صِفَةٌ لِمَوصوفٍ: صفتى است براى یك موصوف.
برخی از احادیث تصریح می‌کنند که اسما و صفات خداوند تفاوتی ندارند، از [[امام باقر]] علیه‌السلام نقل شده است: إنَّ الأَسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ: نام‌های خدا، صفاتی هستند که خداوند با آن‌ها خود را وصف کرده است. [[امام رضا]] علیه‌السلام در پاسخ [[محمد بن سنان]] که از «اسم» پرسیده بود فرمود: صِفَةٌ لِمَوصوفٍ: صفتی است برای یک موصوف.


بر این اساس از منظر احادیث اسلامى همه نام‌‌هاى خداوند (اَسماءُ اللّه) صفات اویند و همه صفات خداوند نام‌‌هاى او. به دیگر سخن خداوند متعال اسم جامد و غیر مشتق كه فقط نشانه‌ای برای او باشد ندارد و در همه اسماى او صفتى از صفات الهى لحاظ شده و حتّى نام «اللّه» ریشه‌ی اشتقاقی دارد.
بر این اساس از منظر احادیث اسلامی همه نام‌های خداوند (اَسماءُ اللّه) صفات اویند و همه صفات خداوند نام‌های او. به دیگر سخن خداوند متعال اسم جامد و غیر مشتق که فقط نشانه‌ای برای او باشد ندارد و در همه اسمای او صفتی از صفات الهی لحاظ شده و حتّی نام «اللّه» ریشۀ اشتقاقی دارد.


برخى‌از محققان [[شیعه]] ‌نیز میان‌ اسما و صفات‌ فرقى ‌قائل ‌نشده و هر دو را متضمن‌ یك ‌حقیقت‌ دانسته‌اند، چنانكه ‌«حیات» ‌به ‌عنوان ‌صفت‌، حقیقت ‌صفتى ‌از صفات‌خدا را بیان ‌مى‌نماید، و «حى»‌ به ‌عنوان ‌اسم نیز روشن کنندۀ ‌حقیقتى ‌از ذات‌ اوست. <ref>(طباطبایى‌، 9/392)</ref>
برخی از محققان [[شیعه]] نیز میان اسما و صفات فرقی قائل نشده و هر دو را متضمن یک حقیقت دانسته‌اند، چنانکه «حیات» به عنوان صفت ، حقیقت صفتی از صفات خدا را بیان می‌نماید، و «حی» به عنوان اسم نیز روشن کنندۀ حقیقتی از ذات اوست. <ref> (طباطبایی ، ۹/۳۹۲)</ref>


نكته بسیار دقیقى كه در احادیث [[اهل بیت]] علیهم السلام در تبیین معناى اسما و صفات الهى آمده این است كه آن‌ها هویتى جدا از ذات مقدّس حق ندارند، چنان‌كه از [[امام رضا]] علیه‌السلام روایت شده است: أسماؤُهُ تَعبیرٌ، و أفعالُهُ تَفهیمٌ، و ذاتُهُ حَقیقَةٌ: نام‌‌هاى او تعبیرند و افعالش براى تفهیم، و ذاتش حقیقت است. همچنین [[امام رضا]] علیه‌السلام مى‌فرماید: الاِسمُ غَیرُ المُسَمّى، فَمَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنى فَقَد كَفَرَ و لَم یعبُد شَیئا، و مَن عَبَدَ الاِسمَ وَ المَعنى فَقَد كَفَر و عَبَدَ اثنَینِ، و مَن عَبَدَ المَعنى دونَ الاِسمِ فَذاكَ التَّوحیدُ: نام، غیر از ناموَر است، هر كه نام را پرستد نه معنا را كافر شده و چیزى را نپرسیده است، و هر كه نام و معنا را پرستد هم كافر شده و دو چیز را پرستیده است، و هر كه معنا را پرستد نه نام را، یكتاپرست است.
نکته بسیار دقیقی که در احادیث [[اهل بیت]] علیهم السلام در تبیین معنای اسما و صفات الهی آمده این است که آن‌ها هویتی جدا از ذات مقدّس حق ندارند، چنان که از [[امام رضا]] علیه‌السلام روایت شده است: أسماؤُهُ تَعبیرٌ، و أفعالُهُ تَفهیمٌ، و ذاتُهُ حَقیقَةٌ: نام‌های او تعبیرند و افعالش برای تفهیم، و ذاتش حقیقت است. همچنین [[امام رضا]] علیه‌السلام می‌فرماید: الاِسمُ غَیرُ المُسَمّی، فَمَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنی فَقَد کفَرَ و لَم یعبُد شَیئا، و مَن عَبَدَ الاِسمَ وَ المَعنی فَقَد کفَر و عَبَدَ اثنَینِ، و مَن عَبَدَ المَعنی دونَ الاِسمِ فَذاک التَّوحیدُ: نام، غیر از ناموَر است، هر که نام را پرستد نه معنا را کافر شده و چیزی را نپرسیده است، و هر که نام و معنا را پرستد هم کافر شده و دو چیز را پرستیده است، و هر که معنا را پرستد نه نام را، یکتاپرست است.


بنا براین استعمال اسماى الهى از یك سو نباید به گونه‌اى باشد كه فاقد مفهوم و معنا باشد تا موجب تعطیل معرفت خداوند متعال گردد، چنان كه نباید براى آن‌ها مفهومى جدا از ذات بارى تعالى تصوّر كرد تا به تشبیه و شرك منتهى گردد؛ بلكه اسما و صفات الهى چیزى جز تعبیر از ذات واجد همه كمالات و فاقد تمام كاستى‌‌ها نیستند.
بنا براین استعمال اسمای الهی از یک سو نباید به گونه‌ای باشد که فاقد مفهوم و معنا باشد تا موجب تعطیل معرفت خداوند متعال گردد، چنان که نباید برای آن‌ها مفهومی جدا از ذات باری تعالی تصوّر کرد تا به تشبیه و شرک منتهی گردد؛ بلکه اسما و صفات الهی چیزی جز تعبیر از ذات واجد همه کمالات و فاقد تمام کاستی‌ها نیستند.


==تقسیم بندی‌صفات==
==تقسیم بندی صفات==


صفات الهی را از جهات گوناگون به چند قسم تقسیم كرده‌اند:
صفات الهی را از جهات گوناگون به چند قسم تقسیم کرده‌اند:


===1. صفات جمال (ثبوتی) و جلال (سلبی)===
===۱. صفات جمال (ثبوتی) و جلال (سلبی)===


{{اصلی|صفات جمال و جلال الهی}}
{{اصلی|صفات جمال و جلال الهی}}


«صفات جمال یا صفات ثبوتی» صفاتی‎اند كه بر وجود كمالی در خداوند دلالت می‎كنند مانند عالِم و علم، قدرت و قادر، خلق و خالق، ‌رزق و رازق و غیره. و «صفات جلال یا صفات سلبی» صفاتی‎اند كه یا بر سلب نقص از خداوند دلالت می‎كنند مانند غنیّ و جسم نبودن.
«صفات جمال یا صفات ثبوتی» صفاتی‎اند که بر وجود کمالی در خداوند دلالت می‎کنند مانند عالِم و علم، قدرت و قادر، خلق و خالق، رزق و رازق و غیره. و «صفات جلال یا صفات سلبی» صفاتی‎اند که یا بر سلب نقص از خداوند دلالت می‎کنند مانند غنی و جسم نبودن.


===2- صفات ذات و صفات فعل===
===۲- صفات ذات و صفات فعل===


{{اصلی|صفات ذات و صفات فعل}}
{{اصلی|صفات ذات و صفات فعل}}


هر گاه برای انتزاع صفتی از حق تعالی تصور ذات كافی بوده و تصور فاعلیت خداوند لازم نباشد، آن صفت، صفت ذات یا ذاتی خواهد بود. مانند صفت حیات و حی. و هر گاه تصور فاعلیت خداوند لازم باشد، آن را صفت فعل یا فاعل گویند، مانند خلق و خالق.
هر‌گاه برای انتزاع صفتی از حق تعالی تصور ذات کافی بوده و تصور فاعلیت خداوند لازم نباشد، آن صفت، صفت ذات یا ذاتی خواهد بود. مانند صفت حیات و حی. و هر‌گاه تصور فاعلیت خداوند لازم باشد، آن را صفت فعل یا فاعل گویند، مانند خلق و خالق.


===3- صفات نفسی و اضافی===
===۳- صفات نفسی و اضافی===


«صفات نفسی» آن دسته از اوصاف‌اند كه مفاهیم آن‌ها مشتمل بر اضافه و نسبت به غیر خدا نیست، مانند «حیات». اما «صفت اضافی» به لحاظ مفهومی مشتمل بر نوعی اضافه به غیر اوست، مانند «علم»، «قدرت» و «اراده» زیرا مفهوم علم مشتمل بر اضافه به چیز دیگر یعنی «معلوم» و مفهوم «قدرت» و «اراده» اضافه به «مقدور» و «مراد» است.<ref> آموزش كلام اسلامی، ص 199-200.</ref>
«صفات نفسی» آن دسته از اوصاف‌اند که مفاهیم آن‌ها مشتمل بر اضافه و نسبت به غیر خدا نیست، مانند «حیات». اما «صفت اضافی» به لحاظ مفهومی مشتمل بر نوعی اضافه به غیر اوست، مانند «علم»، «قدرت» و «اراده» زیرا مفهوم علم مشتمل بر اضافه به چیز دیگر یعنی «معلوم» و مفهوم «قدرت» و «اراده» اضافه به «مقدور» و «مراد» است.<ref> آموزش کلام اسلامی، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>


===4- صفات خبری(تشبیهی) و تنزیهی===
===۴- صفات خبری(تشبیهی) و تنزیهی===


این تقسیم از [[اهل حدیث]] نقل شده است. صفات خبری(یا تشبیهی) صفاتی‌اند كه در خبر آسمانی (كتاب و سنت) وارد شده‌اند و اگر در خبر آسمانی نیامده بودند، به مقتضای عقل برای خداوند اثبات نمی‌شدند، از سویی اگر به مفاد ظاهری آن‌ها قایل شویم، «تشبیه» خداوند به مخلوقات و «تجسیم» لازم خواهد آمد.
این تقسیم از [[اهل حدیث]] نقل شده است. صفات خبری(یا تشبیهی) صفاتی‌اند که در خبر آسمانی (کتاب و سنت) وارد شده‌اند و اگر در خبر آسمانی نیامده بودند، به مقتضای عقل برای خداوند اثبات نمی‌شدند، از سویی اگر به مفاد ظاهری آن‌ها قایل شویم، «تشبیه» خداوند به مخلوقات و «تجسیم» لازم خواهد آمد.


به عبارت دیگر این دسته از صفات در آیات و [[روایت|روایات]] [[محکم و متشابه|متشابه]] در باب صفات الهی وارد شده‌اند. مانند وجه، ید، استوا، مجیء كه بر حسب ظاهر، خداوند را دارای اعضا ‌و جوارح مانند چهره، دست و پا و چشم معرفی می‌كنند.([[سوره فتح]]/10، [[سوره طه]]/[[سوره فجر]]/22 و...)<ref>علی ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، نصایح، 1381، چ‌هارم، ج1، ص130-131 و آموزش كلام اسلامی، همان.</ref> اما چنان كه گفته شد، چون به مقتضای عقل اثبات آن‌ها به معنای ظاهریشان برای خداوند محال است، مفسران و [[کلام|[[کلام|متكلمان]] ]] این صفات را به معنایی كه اطلاق آن بر خداوند صحیح باشد تأویل كرده و مثلا دست خدا را به معنای قدرت او معنا کرده‌اند، اما ظاهرگرایان و اهل حدیث آن‌ها را به همان معنای ظاهریشان گرفته‌اند.
به عبارت دیگر این دسته از صفات در آیات و [[روایت|روایات]] [[محکم و متشابه|متشابه]] در باب صفات الهی وارد شده‌اند. مانند وجه، ید، استوا، مجیء که بر حسب ظاهر، خداوند را دارای اعضا و جوارح مانند چهره، دست و پا و چشم معرفی می‌کنند.([[سوره فتح]]/۱۰، [[سوره طه]]/۵، [[سوره فجر]]/۲۲ و...)<ref>علی ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، نصایح، ۱۳۸۱، چ هارم، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱ و آموزش کلام اسلامی، همان.</ref> اما چنان که گفته شد، چون به مقتضای عقل اثبات آن‌ها به معنای ظاهریشان برای خداوند محال است، مفسران و [[کلام|[[کلام|متکلمان]] ]] این صفات را به معنایی که اطلاق آن بر خداوند صحیح باشد تأویل کرده و مثلا دست خدا را به معنای قدرت او معنا کرده‌اند، اما ظاهرگرایان و اهل حدیث آن‌ها را به همان معنای ظاهریشان گرفته‌اند.


صفات تنزیهی صفاتی هستند که بیانگر تنزیه و پیراستن خداوند متعال از صفات اجسام و خصوصیات ممکنات هستند مانند: لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ
صفات تنزیهی صفاتی هستند که بیانگر تنزیه و پیراستن خداوند متعال از صفات اجسام و خصوصیات ممکنات هستند مانند: لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ


===5- اسم و اسم‌الاسم===
===۵- اسم و اسم الاسم===


از نظر [[عرفان]] که «اسم» را حقیقتى عینى می‌داند، تمام حقایقى که از نظر فلسفى و طبیعى، [[عقل]] و [[نفس]]، فَلَک یا ملک نامیده می‌شوند، «از آن جهت که مظهر هویّت مطلقه بوده و او را نشان می‌دهند، اسماى الهى خوانده می‌شوند.» <ref> تحریر تمهید القواعد، همان، ص150 </ref> و اسم الاسم الفاظ و کلماتى هستند که حکایت از اسماى الهى دارند.
از نظر [[عرفان]] که «اسم» را حقیقتی عینی می‌داند، تمام حقایقی که از نظر فلسفی و طبیعی، [[عقل]] و [[نفس]]، فَلَک یا ملک نامیده می‌شوند، «از آن جهت که مظهر هویت مطلقه بوده و او را نشان می‌دهند، اسمای الهی خوانده می‌شوند.» <ref> تحریر تمهید القواعد، همان، ص۱۵۰ </ref> و اسم الاسم الفاظ و کلماتی هستند که حکایت از اسمای الهی دارند.


یا در تعبیری دیگر از آنجا که اسم چیزی است که دلالت بر مسمی دارد، و اسماء حسنای الهیه حقایقی هستند که دلالت بر ذات مقدس او می‌نمایند و به ‌اندازه وسعت عنوان خود از او حکایت می‌کنند، پس مفاهیم «الله» ، «رحمن» یا «رحیم» که دلالت بر آن حقائق مجرده الهیه دارند در حقیقت «اسم الاسم» هستند و لفظ دال بر این مفاهیم را «اسم اسم الاسم» می‌نامند. <ref> تسنیم: تفسیر [[قرآن]] كریم، ج1، ص 278</ref>
یا در تعبیری دیگر از آنجا که اسم چیزی است که دلالت بر مسمی دارد، و اسماء حسنای الهیه حقایقی هستند که دلالت بر ذات مقدس او می‌نمایند و به اندازه وسعت عنوان خود از او حکایت می‌کنند، پس مفاهیم «الله» ، «رحمن» یا «رحیم» که دلالت بر آن حقائق مجرده الهیه دارند در حقیقت «اسم الاسم» هستند و لفظ دال بر این مفاهیم را «اسم اسم الاسم» می‌نامند. <ref> تسنیم: تفسیر [[قرآن]] کریم، ج۱، ص۲۷۸</ref>


به عبارت دیگر «اسم» معانى مختلفى دارد؛ در عرف و لغت بر لفظ دال بر مسمی اطلاق می‌شود و در اصطلاح [[عرفان]] به معناى ذات همراه با تَعَیُّن است و بنا بر این اصطلاح خاص، نام‌هاى لفظىِ ذات و صفات خداى سبحان اسم اسم الاسم هستند مانند اسمایى كه در [[قرآن]] كریم و [[روایت|روایات]] و ادعیه نظیر دعاى [[جوشن كبیر]] آمده است و مفاهیمِ نام‌هاى لفظى «اسم الاسم» هستند.
به عبارت دیگر «اسم» معانی مختلفی دارد؛ در عرف و لغت بر لفظ دال بر مسمی اطلاق می‌شود و در اصطلاح [[عرفان]] به معنای ذات همراه با تَعَین است و بنا بر این اصطلاح خاص، نام‌های لفظی ذات و صفات خدای سبحان اسم اسم الاسم هستند مانند اسمایی که در [[قرآن]] کریم و [[روایت|روایات]] و ادعیه نظیر دعای [[جوشن کبیر]] آمده است و مفاهیمِ نام‌های لفظی «اسم الاسم» هستند.


===6- اسماء ظاهر و اسامی مستأثره===
===۶- اسماء ظاهر و اسامی مستأثره===


عرفاى اسلامى نوعى دیگر از اسماء اللّه را تحت عنوان اسماى مستأثره مطرح كرده‌اند اما [[کلام|[[کلام|متكلمان]] ]] به این عنوان اشاره نكرده‌اند. واژه مستأثره برگرفته از دعاى پیامبر عظیم الشأن اسلام است كه فرمود: اللهم إنّى أسئَلُكَ لِكُلِّ اِسمٍ هُوَ لَكَ سَمَّیتَ بِهِ نَفسَكَ، أوأنزَلتَ فى كِتابِك، أو عَلَّمتَهُ أحداً مِن عِبادِكَ أو اِستَأثَرتَ بِهِ فى عِلمِ غَیبِكَ. <ref> مكارم الاخلاق،ص251</ref>
عرفای اسلامی نوعی دیگر از اسماء اللّه را تحت عنوان اسمای مستأثره مطرح کرده‌اند اما [[کلام|[[کلام|متکلمان]] ]] به این عنوان اشاره نکرده‌اند. واژه مستأثره برگرفته از دعای پیامبر عظیم الشأن اسلام است که فرمود: اللهم إنّی أسئَلُک لِکلِّ اِسمٍ هُوَ لَک سَمَّیتَ بِهِ نَفسَک، أوأنزَلتَ فی کتابِک، أو عَلَّمتَهُ أحداً مِن عِبادِک أو اِستَأثَرتَ بِهِ فی عِلمِ غَیبِک. <ref> مکارم الاخلاق،ص۲۵۱</ref>


مقصود از اسماى مستأثره از دیدگاه عرفا آن نوع از اسماء اللّه است كه وقوف و دسترسى بر آن‌ها براى هیچ كس میسّر نمى‌باشد. به قول آن‌ها این گونه اسماء اللّه مكنون در علم غیب وجودند و داخل در حیطه اسم اول و اسم باطنند (اشاره به آیه: هو الأوّل والآخر والظاهر والباطن - حدید:3) و چون داخل در اسم باطنند هرگز ظاهر نمى‌گردند.<ref>شرح مقدمه قیصرى، ص269; مشارق الدرارى، ص501; مصباح الانس، ص47</ref>
مقصود از اسمای مستأثره از دیدگاه عرفا آن نوع از اسماء اللّه است که وقوف و دسترسی بر آن‌ها برای هیچ کس میسّر نمی‌باشد. به قول آن‌ها این گونه اسماء اللّه مکنون در علم غیب وجودند و داخل در حیطه اسم اول و اسم باطنند (اشاره به آیه: هو الأوّل والآخر والظاهر والباطن - حدید:۳) و چون داخل در اسم باطنند هرگز ظاهر نمی‌گردند.<ref>شرح مقدمه قیصری، ص۲۶۹; مشارق الدراری، ص۵۰۱; مصباح الانس، ص۴۷</ref>


==شناخت انسان از صفات حق تعالی==
==شناخت انسان از صفات حق تعالی==


یكی از مسائل مهم در مورد صفات خداوند این است كه آیا انسان می‌تواند صفات الهی را بشناسد یا آنكه این صفات برای انسان ناشناخته‌اند. در پاسخ به این سئوال، سه نظریه اساسی وجود دارد:
یکی از مسائل مهم در مورد صفات خداوند این است که آیا انسان می‌تواند صفات الهی را بشناسد یا آنکه این صفات برای انسان ناشناخته‌اند. در پاسخ به این سئوال، سه نظریه اساسی وجود دارد:


===1- تعطیل===
===۱- تعطیل===


{{اصلی|نظریه تعطیل صفات}}
{{اصلی|نظریه تعطیل صفات}}


بر طبق این دیدگاه، عقل انسان راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و تنها كار ممكن آن است كه اجمالاً به ثبوت صفات مذكور در [[قرآن]] و [[روایت|روایات]] برای خداوند اعتراف كنیم و به آن ایمان بیاوریم، در حالی كه از درک حقیقت معانی این صفات عاجزیم.
بر طبق این دیدگاه، عقل انسان راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و تنها کار ممکن آن است که اجمالاً به ثبوت صفات مذکور در [[قرآن]] و [[روایت|روایات]] برای خداوند اعتراف کنیم و به آن ایمان بیاوریم، در حالی که از درک حقیقت معانی این صفات عاجزیم.


===2. نظریه اهل تشبیه===
===۲. نظریه اهل تشبیه===


{{اصلی|نظریه تشبیه صفات}}
{{اصلی|نظریه تشبیه صفات}}


این گروه معتقدند كه تفاوتی اساسی بین اوصاف خدا و اوصاف مخلوقات نیست و آن دسته از صفاتی كه هم بر خدا و هم بر مخلوقات او ‌اطلاق می‌شوند، معنای واحد و مشتركی دارند كه در هر دو یكسان‌اند.
این گروه معتقدند که تفاوتی اساسی بین اوصاف خدا و اوصاف مخلوقات نیست و آن دسته از صفاتی که هم بر خدا و هم بر مخلوقات او اطلاق می‌شوند، معنای واحد و مشترکی دارند که در هر دو یکسان‌اند.


===3. نظریه اثبات بدون تشبیه===
===۳. نظریه اثبات بدون تشبیه===


{{اصلی|نظریه اثبات بدون تشبیه}}
{{اصلی|نظریه اثبات بدون تشبیه}}


این دیدگاه بر نفی مسلك تعطیل و تشبیه استوار بوده و راه سومی را ارائه می‌دهد كه با فضای كلی آیات و [[روایت|روایات]] سازگاری بیشتری دارد. پیروان این نظریه می‌كوشند تحلیلی از معنای صفات الهی ارائه دهند كه از یك سو تنزّه و تعالی خداوند را از نقایص و محدودیت‌های مخلوقات پاس دارد و از سوی دیگر، بر شناخت‌پذیری اوصاف او صحّه گذارد.
این دیدگاه بر نفی مسلک تعطیل و تشبیه استوار بوده و راه سومی را ارائه می‌دهد که با فضای کلی آیات و [[روایت|روایات]] سازگاری بیشتری دارد. پیروان این نظریه می‌کوشند تحلیلی از معنای صفات الهی ارائه دهند که از یک سو تنزّه و تعالی خداوند را از نقایص و محدودیت‌های مخلوقات پاس دارد و از سوی دیگر، بر شناخت پذیری اوصاف او صحّه گذارد.


==اسماء الله: قدیم یا حادث==
==اسماء الله: قدیم یا حادث==


[[کلام|متكلمان]] ‌در اینكه ‌آیا اسماء الله [[حادث|مُحدَث]] ‌و مخلوق ‌هستند‌، یا [[قدیم]] ‌و غیر مخلوق‌، اختلاف‌نظر دارند.
[[کلام|متکلمان]] در اینکه آیا اسماء الله [[حادث|مُحدَث]] و مخلوق هستند ، یا [[قدیم]] و غیر مخلوق ، اختلاف نظر دارند.


===دیدگاه شیعه===
===دیدگاه شیعه===


اکثر صاحب‌نظران‌ [[شیعه]] ‌با توجه ‌به ‌اخبار [[اهل بیت|ائمه]] ‌‌علیهم السلام، اسماء غیر ذاتی را مخلوق‌مى‌دانند<ref>(كلینى‌، 1/112، 113، 116)</ref>؛ اگرچه [[ابن بابویه]]<ref>(توحید، ص‌188- 189)</ref> بر این باور بود كه اسماء الله ‌نه [[حادث|‌حادثند]] و نه [[‌قدیم]]. [[عین القضات همدانى]]<ref>(نامه‌‌ها، 2/258- 259)، </ref>، غیراز اسم‌ «الله‌» دیگر اسامى‌را مخلوق ‌مى‌دانست. در نظر او‌، همۀ اسما غیر از «الله‌» نخست ‌برای غیر خدا وضع شده بودند و سپس‌خداوند را به آن‌ها متصف‌كرده‌اند.<ref>(قس‌: ابن‌قیم‌، الصواعق‌، 300)</ref>
اکثر صاحب نظران [[شیعه]] با توجه به اخبار [[اهل بیت|ائمه]] علیهم السلام، اسماء غیر ذاتی را مخلوق می‌دانند<ref>(کلینی ، ۱/۱۱۲، ۱۱۳، ۱۱۶)</ref>؛ اگرچه [[ابن بابویه]]<ref> (توحید، ص۱۸۸- ۱۸۹)</ref> بر این باور بود که اسماء الله نه [[حادث| حادثند]] و نه [[قدیم]] . [[عین القضات همدانی]] <ref>(نامه ها، ۲/۲۵۸- ۲۵۹)، </ref>، غیراز اسم «الله‌» دیگر اسامی را مخلوق می‌دانست. در نظر او ، همۀ اسما غیر از «الله‌» نخست برای غیر خدا وضع شده بودند و سپس خداوند را به آن‌ها متصف کرده‌اند.<ref>(قس : ابن قیم ، الصواعق ، ۳۰۰)</ref>


===دیدگاه اهل سنت===
===دیدگاه اهل سنت===


[[اشاعره]] اسماء الله‌را قدیم‌مى‌دانند و بر آنند كه ‌خداوند پیش‌از هر فعلى ‌به ‌اسماء خود موسوم ‌بوده ‌است‌، نه این‌كه ‌پس‌از انجام فعلى ‌به ‌اسمى‌نامیده ‌شده ‌باشد، چنانكه ‌در [[ازل]] ‌خالق‌و رازق ‌بوده ‌است ‌نه ‌اینكه‌پس‌از خلق‌كردن‌و روزی دادن‌به این ‌نام‌ها موسوم‌ شده‌ باشد. <ref>(دارمى‌، 8؛ ماتریدی، 65 -66؛ ابن‌سلوم‌، 96 -97؛ تورپشتى‌، 24)</ref>
[[اشاعره]] اسماء الله را قدیم می‌دانند و بر آنند که خداوند پیش از هر فعلی به اسماء خود موسوم بوده است ، نه این که پس از انجام فعلی به اسمی نامیده شده باشد، چنانکه در [[ازل]] خالق و رازق بوده است نه اینکه پس از خلق کردن و روزی دادن به این نام‌ها موسوم شده باشد. <ref>(دارمی ، ۸؛ ماتریدی، ۶۵ -۶۶؛ ابن سلوم ، ۹۶ -۹۷؛ تورپشتی ، ۲۴)</ref>


[[معتزله]] اسماءالله‌را قدیم‌ نمى‌دانستند و آن‌ها را زاییدۀ اعتبار و نام‌گذاری از جانب‌انسان ‌مى‌انگاشتند. <ref>(جوینى‌، 141-142)</ref>
[[معتزله]] اسماءالله را قدیم نمی‌دانستند و آن‌ها را زاییدۀ اعتبار و نام گذاری از جانب انسان می‌انگاشتند. <ref>(جوینی ، ۱۴۱-۱۴۲)</ref>


بشر مریسى‌از [[کلام|متكلمان]] ‌مُرجئه‌نیز به‌مخلوق ‌بودن‌ اسماء قائل ‌بود و مى‌گفت ‌كه ‌خداوند پس‌از خلق‌كردن‌، خود را به‌نام‌هایى‌شناساند‌ه است‌. <ref>(نشار، 363-367)</ref>
بشر مریسی از [[کلام|متکلمان]] مُرجئه نیز به مخلوق بودن اسماء قائل بود و می‌گفت که خداوند پس از خلق کردن ، خود را به نام هایی شناساند ه است . <ref>(نشار، ۳۶۳-۳۶۷)</ref>


==عینیت ذات و صفات==
==عینیت ذات و صفات==


در اصطلاح مشهور که اسماءالهی از سنخ الفاظ هستند، اتحاد اسم با مسمّا معنا ندارد؛ زیرا اسم لفظی است که بر معنا (مسمّا) دلالت می‌کند و مسمّا مدلول اسم بوده که از سنخ مفاهیم است؛<ref> مفاهیم القرآن، ج۶، ص۳۹</ref> [۹] برخلاف ادعای [[اشاعره]] که اسم را عین مسمّی می‌دانند. <ref> فخرالدین رازى؛ شرح اسماءالله الحسنی، ص۲۱.</ref> [۱۰] اما اگر اسماء الله را از سنخ وجود خارجی بدانیم در این صورت اتحاد معنا داشته و دیدگاه‌های مختلفی در مورد آن ابراز شده است. طبق این مبنا، اسم لفظی، در واقع اسم الاسم خواهد بود (اسم اولی از سنخ لفظ و اسم دوم از سنخ وجود خارجی است). <ref>؛ مفاهیم القرآن، ج۶، ص۳۹.</ref> [۱۱]
در اصطلاح مشهور که اسماءالهی از سنخ الفاظ هستند، اتحاد اسم با مسمّا معنا ندارد؛ زیرا اسم لفظی است که بر معنا (مسمّا) دلالت می‌کند و مسمّا مدلول اسم بوده که از سنخ مفاهیم است؛<ref> مفاهیم القرآن، ج۶، ص۳۹</ref> [۹] برخلاف ادعای [[اشاعره]] که اسم را عین مسمّی می‌دانند. <ref> فخرالدین رازی؛ شرح اسماءالله الحسنی، ص۲۱.</ref> [۱۰] اما اگر اسماء الله را از سنخ وجود خارجی بدانیم در این صورت اتحاد معنا داشته و دیدگاه‌های مختلفی در مورد آن ابراز شده است. طبق این مبنا، اسم لفظی، در واقع اسم الاسم خواهد بود (اسم اولی از سنخ لفظ و اسم دوم از سنخ وجود خارجی است). <ref>؛ مفاهیم القرآن، ج۶، ص۳۹.</ref> [۱۱]


===دیدگاه شیعه===
===دیدگاه شیعه===


نزد عالمان [[شیعه|شیعی]] صفات الهی به [[صفات ذات و صفات فعل|صفات ذاتی و صفات فعلی]] تقسیم می‌شوند. صفات ذاتی عین یکدیگر و عینیت با ذات دارند و تفاوت آن‌ها صرفاً تفاوت مفهومی است؛ یعنی «سمیع» عین «بصیر» عین «حیّ» عین «قیّوم» عین «قادر» عین «عالِم» و همه این‌ها عین ذات الهی هستند. توضیح اینکه در انسان، ذات او با صفاتش جداست، هنگام تولد ذات انسان وجود دارد ولی علم یا قدرت چندانی ندارد و در جوانی علم و قدرت او فزونی می‌یابد یا با حادثه‌ای با اینکه زنده است امکان دارد قدرت یا علمش را از دست بدهد و این نشان می‌دهد ذات او از صفاتش جداست برخلاف حق تعالی که ذات و صفات ذاتیش عینیت داشته و قدیم هستند.
نزد عالمان [[شیعه|شیعی]] صفات الهی به [[صفات ذات و صفات فعل|صفات ذاتی و صفات فعلی]] تقسیم می‌شوند. صفات ذاتی عین یکدیگر و عینیت با ذات دارند و تفاوت آن‌ها صرفاً تفاوت مفهومی است؛ یعنی «سمیع» عین «بصیر» عین «حی» عین «قیوم» عین «قادر» عین «عالِم» و همه این‌ها عین ذات الهی هستند. توضیح اینکه در انسان، ذات او با صفاتش جداست، هنگام تولد ذات انسان وجود دارد ولی علم یا قدرت چندانی ندارد و در جوانی علم و قدرت او فزونی می‌یابد یا با حادثه‌ای با اینکه زنده است امکان دارد قدرت یا علمش را از دست بدهد و این نشان می‌دهد ذات او از صفاتش جداست برخلاف حق تعالی که ذات و صفات ذاتیش عینیت داشته و قدیم هستند.


صفات فعلی که از مقام خلق انتزاع می‌شوند مفهوماً و مصداقاً غیر یکدیگر و غیر از ذات حق تعالی هستند؛ مانند خالق، رازق، غافر، مُحیی، مُمیت، حمید و مجید. این صفات از رابطه خاص و ویژ‌های میان صفات ذاتی و مخلوقات انتزاع می‌شوند، به عنوان مثال از ملاحظه رزقی که خداوند برای مخلوقش خلق می‌کند صفت رازق بودن حق تعالی انتزاع می‌شود.
صفات فعلی که از مقام خلق انتزاع می‌شوند مفهوماً و مصداقاً غیر یکدیگر و غیر از ذات حق تعالی هستند؛ مانند خالق، رازق، غافر، مُحیی، مُمیت، حمید و مجید. این صفات از رابطه خاص و ویژ‌های میان صفات ذاتی و مخلوقات انتزاع می‌شوند، به عنوان مثال از ملاحظه رزقی که خداوند برای مخلوقش خلق می‌کند صفت رازق بودن حق تعالی انتزاع می‌شود.
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
===دیدگاه اهل سنت===
===دیدگاه اهل سنت===


[[اشاعره]] معتقدند كه افعال ‌خداوند دلالت ‌بر صفات‌او دارند و دربارۀ نسبت‌این‌صفات‌با ذات‌، آن‌ها را صفاتى [[‌قدیم]] ‌برای ذات‌، و قائم ‌به‌ ذات ‌مى‌شمرند. <ref>(اشعری، اللمع‌، 9 -14، مقالات‌، 290-291).</ref>
[[اشاعره]] معتقدند که افعال خداوند دلالت بر صفات او دارند و دربارۀ نسبت این صفات با ذات ، آن‌ها را صفاتی [[قدیم]] برای ذات ، و قائم به ذات می‌شمرند. <ref>(اشعری، اللمع ، ۹ -۱۴، مقالات ، ۲۹۰-۲۹۱).</ref>


[[معتزله]] قائل به‌غیریت ‌اسماء با‌ ذات ‌باری، و در باب‌صفات‌(صفات‌ذات‌) قائل ‌به ‌عینیت‌ آن‌ها ‌با ذات‌باری بوده‌اند. <ref> مفید، مقالات، صص 291-290؛ نیز شهرستانى‌، 1/ 53 -54، 75-77</ref>
[[معتزله]] قائل به غیریت اسماء با ذات باری، و در باب صفات (صفات ذات ) قائل به عینیت آن‌ها با ذات باری بوده‌اند. <ref> مفید، مقالات، صص ۲۹۱-۲۹۰؛ نیز شهرستانی ، ۱/ ۵۳ -۵۴، ۷۵-۷۷</ref>  


[[ابو ‌هاشم جُبایى]] صفات‌خداوند را «احوال‌» مى‌انگاشت‌و در دیدگا‌ه او، «حال»‌ در عین‌اینكه‌وجودی مستقل‌نداشت‌، امری حقیقى‌بود. <ref>(بغدادی، 117)</ref>
[[ابو هاشم جُبایی]] صفات خداوند را «احوال‌» می‌انگاشت و در دیدگا ه او، «حال» در عین اینکه وجودی مستقل نداشت ، امری حقیقی بود. <ref>(بغدادی، ۱۱۷)</ref>


==تعداد نام‌های خداوند==
==تعداد نام‌های خداوند==


دربارۀ شمار اسماءالله ‌به ارقام‌مختلفی ‌اشاره‌ كرده‌اند. مشهورترین‌ رقم‌ها ‌99 اسم است ‌که بر مبنای حدیث: «اِن‌لِلّه‌تسعةً و تِسعینَ‌ اِسماً...» شهرت ‌یافته است و دیگری 1001 <ref>(عین‌القضات‌، نامه‌‌ها، 1/190؛ عزالدین‌،23؛ ابوالفتوح‌،2/493؛ سنایى‌،35؛ میبدی، 5/632</ref>. در برخى [[روایت|روایات]] دیگر به 360 و در برخی دیگر خداوند داراى 4000 ‌اسم دانسته شده است. اگرچه‌در مورد روایت‌1001 نام‌- كه‌برخى‌آن‌را به‌999 نام‌تحویل‌كرده‌اند <ref>(محمدبن‌منور، 1/241)</ref> - نصى‌در احادیث‌نبوی وجود ندارد، لیكن‌ادعیه‌ای چون‌دعای مشهور به‌جوشن‌كبیر - كه‌محدثان ‌شیعى‌آن ‌را توثیق‌كرده‌اند <ref>(كفعمى‌، 402؛ مجلسى‌، 91/384 به‌بعد) </ref> - متضمن‌1001 اسم‌الهى‌است‌.<ref> سبزواری، 43</ref> با وجود این‌، هیچ‌یك‌از این‌ارقام‌و ارقام‌ دیگری كه‌ذكر كرده‌اند <ref>(ابن‌عربى‌، ابوبكر، 2/343-350؛ یمانى‌، 171، 175)</ref>، نمى‌تواند تعیین‌كنندۀ شمار اسماء الهى ‌باشد.
دربارۀ شمار اسماءالله به ارقام مختلفی اشاره کرده‌اند. مشهورترین رقم‌ها ۹۹ اسم است که بر مبنای حدیث: «اِن لِلّه تسعةً و تِسعینَ اِسماً...» شهرت یافته است و دیگری ۱۰۰۱ <ref>(عین القضات ، نامه ها، ۱/۱۹۰؛ عزالدین ،۲۳؛ ابوالفتوح ،۲/۴۹۳؛ سنایی ،۳۵؛ میبدی، ۵/۶۳۲</ref>. در برخی [[روایت|روایات]] دیگر به ۳۶۰ و در برخی دیگر خداوند دارای ۴۰۰۰ اسم دانسته شده است. اگرچه در مورد روایت ۱۰۰۱ نام - که برخی آن را به ۹۹۹ نام تحویل کرده‌اند <ref>(محمدبن منور، ۱/۲۴۱)</ref> - نصی در احادیث نبوی وجود ندارد، لیکن ادعیه‌ای چون دعای مشهور به جوشن کبیر - که محدثان شیعی آن را توثیق کرده‌اند <ref>(کفعمی ، ۴۰۲؛ مجلسی ، ۹۱/۳۸۴ به بعد) </ref> - متضمن ۱۰۰۱ اسم الهی است .<ref> سبزواری، ۴۳</ref> با وجود این ، هیچ یک از این ارقام و ارقام دیگری که ذکر کرده‌اند <ref>(ابن عربی ، ابوبکر، ۲/۳۴۳-۳۵۰؛ یمانی ، ۱۷۱، ۱۷۵)</ref>، نمی‌تواند تعیین کنندۀ شمار اسماء الهی باشد.


چه بسا بسیاری از اسماء هزارگانه را بتوان زیر مجموعه یکدیگر دانسته و آن‌ها را به 99 اسم تحلیل ببریم، همانگونه که برخی عارفان امهات اسماء را هفت اسم می‌دانند. دربارۀ نسبت ‌میان ‌اسماء و طبقه‌بندی آن‌ها نیز بحث‌های درخور تأملى‌مطرح‌شد‌ه است. <ref>(ماتریدی، 65 -66؛ جوینى‌، 144؛ ابن‌قیم‌، مدارج‌...، 1/32-33؛ نیز ت‌هانوی، 1/709؛ طباطبایى‌، 8/354)</ref>
چه بسا بسیاری از اسماء هزارگانه را بتوان زیر مجموعه یکدیگر دانسته و آن‌ها را به ۹۹ اسم تحلیل ببریم، همانگونه که برخی عارفان امهات اسماء را هفت اسم می‌دانند. دربارۀ نسبت میان اسماء و طبقه بندی آن‌ها نیز بحث‌های درخور تأملی مطرح شد ه است. <ref>(ماتریدی، ۶۵ -۶۶؛ جوینی ، ۱۴۴؛ ابن قیم ، مدارج ...، ۱/۳۲-۳۳؛ نیز ت هانوی، ۱/۷۰۹؛ طباطبایی ، ۸/۳۵۴)</ref>


==نام‌های خداوند در قرآن==
==نام‌های خداوند در قرآن==
خط ۱۸۷: خط ۱۸۷:
{{اصلی|نام‌های خدا در قرآن}}
{{اصلی|نام‌های خدا در قرآن}}


در [[قرآن]] غیر از لفظ جلاله «اللّه» که بنا بر مشهور اسم خاص ذات متعالى خداست، 143  <ref> مفاهیم القرآن، ج‌6‌، ص‌105 </ref>اسم دیگر وارد شده که داراى معناى وصفى است و هر کدام به نوعى، از کمال خداوند حکایت مى‌کند. از این اسامى 10 مورد به‌صورت غیر صریح ذکر شده‌اند.
در [[قرآن]] غیر از لفظ جلاله «اللّه» که بنا بر مشهور اسم خاص ذات متعالی خداست، ۱۴۳ <ref> مفاهیم القرآن، ج ۶ ، ص۱۰۵ </ref>اسم دیگر وارد شده که دارای معنای وصفی است و هر کدام به نوعی، از کمال خداوند حکایت می‌کند. از این اسامی ۱۰ مورد به صورت غیر صریح ذکر شده‌اند.


==اسماء الحسنى==
==اسماء الحسنی==


در چهار آیه از [[قرآن]] كریم نیكوترین نام‌‌ها به خداوند اختصاص دارد: (للّه الأسماء الحسنى) <ref></ref>. (اعراف:180 ; اسراء:115 ;طه:حشر:24) این تعبیر در [[روایت|روایات]] نیز به كار رفته است. از دیدگاه بیشتر مفسران، اسماء الحسنى اسمایى هستند كه داراى معانى كمال بوده و جز بر ذات خداوند متعال دلالت نمى‌كنند و نیز معناى وصفى حُسن در آن‌ها لحاظ شده و داراى دو ویژگى باشد: 1. بى نیازى ذات خداوند از همه در آن صفات.2. نیازمندى دیگران به ذات پاك او در آن صفات. <ref>(المیزان، ج8، ص242; تفسیر كبیر، ج15، ص66)</ref>
در چهار آیه از [[قرآن]] کریم نیکوترین نام‌ها به خداوند اختصاص دارد: (للّه الأسماء الحسنی) <ref></ref>. (اعراف:۱۸۰ ; اسراء:۱۱۵ ;طه:۸، حشر:۲۴) این تعبیر در [[روایت|روایات]] نیز به کار رفته است. از دیدگاه بیشتر مفسران، اسماء الحسنی اسمایی هستند که دارای معانی کمال بوده و جز بر ذات خداوند متعال دلالت نمی‌کنند و نیز معنای وصفی حُسن در آن‌ها لحاظ شده و دارای دو ویژگی باشد: ۱. بی‌نیازی ذات خداوند از همه در آن صفات.۲. نیازمندی دیگران به ذات پاک او در آن صفات. <ref>(المیزان، ج۸، ص۲۴۲; تفسیر کبیر، ج۱۵، ص۶۶)</ref>


{|class="wikitable sortable" style="margin-right:auto;margin-left:auto; width:50%;"
{|class="wikitable sortable" style="margin-right:auto;margin-left:auto; width:50%;"
خط ۲۵۷: خط ۲۵۷:
| ۳۰|| العدل || بینهایت عادل || ۱۱۴
| ۳۰|| العدل || بینهایت عادل || ۱۱۴
|-
|-
| ۳۱|| اللطیف || آن‌که بر بندگانش لطف دارد || ۱۲۹
| ۳۱|| اللطیف || آن که بر بندگانش لطف دارد || ۱۲۹
|-
|-
| ۳۲|| الخبیر || آگاه‌ترین || ۸۱۲
| ۳۲|| الخبیر || آگاه‌ترین || ۸۱۲
خط ۳۹۷: خط ۳۹۷:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|۲}}


==منابع==
==منابع==
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
* قرآن‌كریم‌
* قرآن کریم


* ابن‌ابى‌الحدید، عبدالحمید، شرح‌نهج‌البلاغة، به‌كوشش‌محمد ابوالفضل‌ابراهیم‌، قاهره‌، 1379ق‌/1959م‌
* ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم ، قاهره ، ۱۳۷۹ق /۱۹۵۹م


* ابن‌ابى‌زید، عبدالله‌، الجامع‌، به‌كوشش‌عبدالمجید تركى‌، بیروت‌، 1990م‌
* ابن ابی زید، عبدالله ، الجامع ، به کوشش عبدالمجید ترکی ، بیروت ، ۱۹۹۰م


* ابن‌ابى‌یعلى‌، محمد، طبقات‌الحنابلة، به‌كوشش‌محمد حامد فقى‌، قاهره‌، 1371ق‌/ 1952م‌
* ابن ابی یعلی ، محمد، طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد فقی ، قاهره ، ۱۳۷۱ق / ۱۹۵۲م


* ابن‌بابویه‌، محمد، التوحید، به‌كوشش‌‌هاشم‌حسینى‌تهرانى‌، تهران‌، 1387ق‌/1967م‌
* ابن بابویه ، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی تهرانی ، تهران ، ۱۳۸۷ق /۱۹۶۷م


* ابن‌تیمیه‌، احمد، الفتوی الحمویة الكبری، بیروت‌، دارالكتب‌العلمیه‌
* ابن تیمیه ، احمد، الفتوی الحمویة الکبری، بیروت ، دارالکتب العلمیه


* ابن‌تیمیه‌، مجموعةالرسائل‌الكبری، بیروت‌،1392ق‌/1972م‌
* ابن تیمیه ، مجموعةالرسائل الکبری، بیروت ،۱۳۹۲ق /۱۹۷۲م


* ابن‌شاذان‌، فضل‌، العلل‌، به‌كوشش‌احمد پاكتچى‌، منتشر نشده‌
* ابن شاذان ، فضل ، العلل ، به کوشش احمد پاکتچی ، منتشر نشده


* ابن‌عساكر، على‌، تبیین‌كذب‌المفتری، بیروت‌، 1404ق‌/ 1984م‌
* ابن عساکر، علی ، تبیین کذب المفتری، بیروت ، ۱۴۰۴ق / ۱۹۸۴م


* ابن‌ندیم‌، الفهرست‌
* ابن ندیم ، الفهرست


* اشعری، ابوالحسن‌، اللمع‌، به‌كوشش‌ریچارد مكارتى‌، بیروت‌، 1953م‌
* اشعری، ابوالحسن ، اللمع ، به کوشش ریچارد مکارتی ، بیروت ، ۱۹۵۳م


* اشعری، مقالات‌الاسلامیین‌، به‌كوشش‌ریتر، ویسبادن‌، 1980م‌
* اشعری، مقالات الاسلامیین ، به کوشش ریتر، ویسبادن ، ۱۹۸۰م


* الصحیفة السجادیة
* الصحیفة السجادیة


* بخاری، محمد، صحیح‌، استانبول‌، 1315ق‌
* بخاری، محمد، صحیح ، استانبول ، ۱۳۱۵ق


* بغدادی، عبدالقاهر، الفرق‌بین‌الفرق‌، به‌كوشش‌محمد زاهد كوثری، قاهره‌، 1367ق‌/ 1948م‌
* بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق ، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره ، ۱۳۶۷ق / ۱۹۴۸م


* بیهقى‌، احمد، الاسماء و الصفات‌، بیروت‌، داراحیاء التراث‌العربى‌
* بیهقی ، احمد، الاسماء و الصفات ، بیروت ، داراحیاء التراث العربی


* حسینى‌، محمد رضا، «مقولة جسم‌لا كالاجسام‌، بین‌موقف‌هشام‌بن‌الحكم‌و مواقف‌سائر اهل‌الكلام‌»، تراثنا، 1410ق‌، شم 19
* حسینی ، محمد رضا، «مقولة جسم لا کالاجسام ، بین موقف هشام بن الحکم و مواقف سائر اهل الکلام »، تراثنا، ۱۴۱۰ق ، شم ۱۹


* ذهبى‌‌، العلو للعلى‌الغفار، به‌كوشش‌عبدالرحمان‌محمد عثمان‌، بیروت‌، 1388ق‌/ 1968م‌
* ذهبی ، العلو للعلی الغفار، به کوشش عبدالرحمان محمد عثمان ، بیروت ، ۱۳۸۸ق / ۱۹۶۸م


* ذهبى‌، محمد، سیراعلام‌النبلاء، به‌كوشش‌شعیب‌ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، 1405ق‌/1985م‌
* ذهبی ، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران ، بیروت ، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م


* ذهبى‌، میزان‌الاعتدال‌، به‌كوشش‌على‌محمد بجاوی، قاهره‌، 1382ق‌/1963م‌
* ذهبی ، میزان الاعتدال ، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره ، ۱۳۸۲ق /۱۹۶۳م


* رودانى‌، محمد، صلة الخلف‌، به‌كوشش‌محمد حجى‌، بیروت‌، 1408ق‌/1988م‌
* رودانی ، محمد، صلة الخلف ، به کوشش محمد حجی ، بیروت ، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م


* سبكى‌، عبدالو‌هاب‌، طبقات‌الشافعیة الكبری، به‌كوشش‌محمود محمد طناحى‌و عبدالفتاح‌محمدحلو، قاهره‌، 1383ق‌/ 1964م‌
* سبکی ، عبدالو هاب ، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمدحلو، قاهره ، ۱۳۸۳ق / ۱۹۶۴م


* سعدبن‌عبدالل‌هاشعری، المقالات‌و الفرق‌، به‌كوشش‌محمد جواد مشكور، تهران‌، 1361ش‌
* سعدبن عبدالل هاشعری، المقالات و الفرق ، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران ، ۱۳۶۱ش


* شهرستانى‌، محمد، الملل‌و النحل‌، به‌كوشش‌محمد بدران‌، قاهره‌، 1375ق‌/1956م‌
* شهرستانی ، محمد، الملل و النحل ، به کوشش محمد بدران ، قاهره ، ۱۳۷۵ق /۱۹۵۶م


* طوسى‌، محمد، الفهرست‌، نجف‌، كتابخانة مرتضویه‌
* طوسی ، محمد، الفهرست ، نجف ، کتابخانة مرتضویه


* عبدالله‌بن‌احمد بن‌حنبل‌، كتاب‌السنة، دهلى‌، 1404ق‌/ 1984م‌
* عبدالله بن احمد بن حنبل ، کتاب السنة، دهلی ، ۱۴۰۴ق / ۱۹۸۴م


* كشى‌، محمد، معرفة الرجال‌، اختیار طوسى‌، به‌كوشش‌حسن‌مصطفوی، مشهد، 1348ش‌
* کشی ، محمد، معرفة الرجال ، اختیار طوسی ، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش


* كلینى‌، محمد، الكافى‌، به‌كوشش‌على‌اكبر غفاری، تهران‌، 1391ق‌
* کلینی ، محمد، الکافی ، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران ، ۱۳۹۱ق


* مسلم‌بن‌حجاج‌، صحیح‌، به‌كوشش‌محمد فؤاد عبدالباقى‌، قاهره‌، 1955م‌
* مسلم بن حجاج ، صحیح ، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی ، قاهره ، ۱۹۵۵م


* مفید، محمد، اوائل‌المقالات‌، به‌كوشش‌زنجانى‌و واعظ چرندابى‌، تبریز، 1371ق‌
* مفید، محمد، اوائل المقالات ، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی ، تبریز، ۱۳۷۱ق


* نجاشى‌، احمد، الرجال‌، به‌كوشش‌موسى‌شبیری زنجانى‌، قم‌، 1407ق‌
* نجاشی ، احمد، الرجال ، به کوشش موسی شبیری زنجانی ، قم ، ۱۴۰۷ق


* نسایى‌، احمد، سنن‌، قاهره‌، 1348ق‌
* نسایی ، احمد، سنن ، قاهره ، ۱۳۴۸ق


* ابن‌بابویه‌، محمد، التوحید، به‌كوشش‌‌هاشم‌حسینى‌، قم‌، 1398ق‌
* ابن بابویه ، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی ، قم ، ۱۳۹۸ق


* ابن‌تیمیه‌، احمد، الایمان‌، بیروت‌، 1403ق‌/1983م
* ابن تیمیه ، احمد، الایمان ، بیروت ، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م


* ابن‌خزیمه‌، محمد، التوحید، به‌كوشش‌محمد خلیل‌هراس‌، قاهره‌، 1408ق‌/1988م‌
* ابن خزیمه ، محمد، التوحید، به کوشش محمد خلیل هراس ، قاهره ، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م


* ابن‌سلوم‌، محمد، مختصر لوامع‌الانوار البهیة، به‌كوشش‌محمد زهری نجار، بیروت‌، 1403ق‌/1983م‌
* ابن سلوم ، محمد، مختصر لوامع الانوار البهیة، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت ، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م


* ابن‌عربى‌، «القسم‌الالهى‌»، رسائل‌، حیدرآباد دكن‌، 1367ق‌/1948م‌
* ابن عربی ، «القسم الالهی »، رسائل ، حیدرآباد دکن ، ۱۳۶۷ق /۱۹۴۸م


* ابن‌عربى‌، ابوبكر، احكام‌القرآن‌، به‌كوشش‌محمد عبدالقادر عطا، بیروت‌، 1408ق‌/ 1988م‌
* ابن عربی ، ابوبکر، احکام القرآن ، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت ، ۱۴۰۸ق / ۱۹۸۸م


* ابن‌عربى‌، الطریق‌الى‌الله‌تعالى‌، دمشق‌، 1411ق‌/1991م‌
* ابن عربی ، الطریق الی الله تعالی ، دمشق ، ۱۴۱۱ق /۱۹۹۱م


* ابن‌عربى‌، الفتوحات‌المكیة، بولاق‌، 1293ق‌
* ابن عربی ، الفتوحات المکیة، بولاق ، ۱۲۹۳ق


* ابن‌عربى‌، الفقه‌، به‌كوشش‌محمود محمود غراب‌، دمشق‌، 1401ق‌/ 1981م‌
* ابن عربی ، الفقه ، به کوشش محمود محمود غراب ، دمشق ، ۱۴۰۱ق / ۱۹۸۱م


* ابن‌عربى‌، تفسیر القرآن‌الكریم‌، به‌كوشش‌مصطفى‌غالب‌، تهران‌، 1978م‌
* ابن عربی ، تفسیر القرآن الکریم ، به کوشش مصطفی غالب ، تهران ، ۱۹۷۸م


* ابن‌عربى‌، شرح‌فصوص‌الحكم‌، به‌كوشش‌محمود محمود غراب‌، دمشق‌، 1405ق‌/1985م‌
* ابن عربی ، شرح فصوص الحکم ، به کوشش محمود محمود غراب ، دمشق ، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م


* ابن‌عربى‌، فصوص‌الحكم‌، به‌كوشش‌ابوالعلاء عفیفى‌، بیروت‌، 1400ق‌/ 1980م‌
* ابن عربی ، فصوص الحکم ، به کوشش ابوالعلاء عفیفی ، بیروت ، ۱۴۰۰ق / ۱۹۸۰م


* ابن‌عربى‌، محیى‌الدین‌، انشاء الدوائر، به‌كوشش‌نیبرگ‌، لیدن‌، 1336ق‌
* ابن عربی ، محیی الدین ، انشاء الدوائر، به کوشش نیبرگ ، لیدن ، ۱۳۳۶ق


* ابن‌عربى‌، همان‌، به‌كوشش‌عثمان‌یحیى‌، قاهره‌، 1392- 1410ق‌
* ابن عربی ، همان ، به کوشش عثمان یحیی ، قاهره ، ۱۳۹۲- ۱۴۱۰ق


* ابن‌قیم‌جوزیه‌، محمد، الصواعق‌المرسلة، تلخیص‌محمد بن‌موصلى‌، بیروت‌، 1405ق‌/1985م‌
* ابن قیم جوزیه ، محمد، الصواعق المرسلة، تلخیص محمد بن موصلی ، بیروت ، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م


* ابن‌قیم‌جوزیه‌، مدارج‌السالكین‌، به‌كوشش‌محمد حامد فقى‌، بیروت‌، 1392ق‌/1972م‌
* ابن قیم جوزیه ، مدارج السالکین ، به کوشش محمد حامد فقی ، بیروت ، ۱۳۹۲ق /۱۹۷۲م


* ابوالفتوح‌رازی، حسین‌، روح‌الجنان‌و روح‌الجنان‌، به‌كوشش‌مرتضى‌مدرسى‌، قم‌، 1404ق‌
* ابوالفتوح رازی، حسین ، روح الجنان و روح الجنان ، به کوشش مرتضی مدرسی ، قم ، ۱۴۰۴ق


* ابوحاتم‌رازی، احمد، الزینة، به‌كوشش‌حسین‌بن‌فیض‌الله‌همدانى‌، قاهره‌، 1957م‌
* ابوحاتم رازی، احمد، الزینة، به کوشش حسین بن فیض الله همدانی ، قاهره ، ۱۹۵۷م


* ابویعلى‌، محمد، المعتمد فى‌اصول‌الدین‌، به‌كوشش‌ودیع‌زیدان‌حداد، بیروت‌، دارالمشرق‌
* ابویعلی ، محمد، المعتمد فی اصول الدین ، به کوشش ودیع زیدان حداد، بیروت ، دارالمشرق


* اعجوبه‌، رایض‌الدین‌، شمس‌الحقیقة، تهران‌، 1382ق‌
* اعجوبه ، رایض الدین ، شمس الحقیقة، تهران ، ۱۳۸۲ق


* آملى‌، حیدر، المقدمات‌من‌كتاب‌نص‌النصوص‌، به‌كوشش‌همان‌دو، تهران‌، 1352ش‌/1974م‌
* آملی ، حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص ، به کوشش همان دو، تهران ، ۱۳۵۲ش /۱۹۷۴م


* آملى‌، حیدر، جامع‌الاسرار، به‌كوشش‌‌هانری كربن‌و عثمان‌اسماعیل‌یحیى‌، تهران‌، 1368ش‌
* آملی ، حیدر، جامع الاسرار، به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی ، تهران ، ۱۳۶۸ش


* باباركنا، مسعود، نصوص‌الخصوص‌فى‌ترجمة الفصوص‌، به‌كوشش‌رجبعلى‌مظلومى‌، تهران‌، 1359ش‌
* بابارکنا، مسعود، نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص ، به کوشش رجبعلی مظلومی ، تهران ، ۱۳۵۹ش


* بغدادی، عبدالقاهر، الفرق‌بین‌الفرق‌، به‌كوشش‌محمدزاهد كوثری، قاهره‌، 1367ق‌/1948م‌
* بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق ، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره ، ۱۳۶۷ق /۱۹۴۸م


* بیهقى‌، احمد، الاسماء و الصفات‌، بیروت‌، دارالكتب‌العلمیه‌
* بیهقی ، احمد، الاسماء و الصفات ، بیروت ، دارالکتب العلمیه


* بیهقى‌، الاعتقاد و الهدایة، به‌كوشش‌كمال‌یوسف‌حوت‌، بیروت‌، 1405ق‌/1985م‌
* بیهقی ، الاعتقاد و الهدایة، به کوشش کمال یوسف حوت ، بیروت ، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م


* پارسا، شرح‌فصوص‌الحكم‌، به‌كوشش‌جلیل‌مسگرنژاد، تهران‌، 1346ش‌
* پارسا، شرح فصوص الحکم ، به کوشش جلیل مسگرنژاد، تهران ، ۱۳۴۶ش


* پارسا، محمد، تحقیقات‌، دهلى‌، افغانى‌دارالكتب‌
* پارسا، محمد، تحقیقات ، دهلی ، افغانی دارالکتب


* تورپشتى‌، فضل‌الله‌، المعتمد فى‌المعتقد، استانبول‌، 1400ق‌/ 1990م‌
* تورپشتی ، فضل الله ، المعتمد فی المعتقد، استانبول ، ۱۴۰۰ق / ۱۹۹۰م


* ت‌هانوی، محمد اعلى‌، كشاف‌اصطلاحات‌الفنون‌، كلكته‌، 1862م‌
* ت هانوی، محمد اعلی ، کشاف اصطلاحات الفنون ، کلکته ، ۱۸۶۲م


* جامى‌، عبدالرحمان‌، نقد النصوص‌، به‌كوشش‌ویلیام‌چیتیك‌، تهران‌، 1370ش‌
* جامی ، عبدالرحمان ، نقد النصوص ، به کوشش ویلیام چیتیک ، تهران ، ۱۳۷۰ش


* جندی، مؤیدالدین‌، شرح‌فصوص‌الحكم‌، به‌كوشش‌جلال‌الدین‌آشتیانى‌و غلامحسین‌ابراهیمى‌دینانى‌، مشهد، 1361ش‌
* جندی، مؤیدالدین ، شرح فصوص الحکم ، به کوشش جلال الدین آشتیانی و غلامحسین ابراهیمی دینانی ، مشهد، ۱۳۶۱ش


* جندی، نفحة الروح‌و تحفة الفتوح‌، به‌كوشش‌نجیب‌مایل‌هروی، تهران‌، 1362ش‌
* جندی، نفحة الروح و تحفة الفتوح ، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران ، ۱۳۶۲ش


* جوینى‌، عبدالملك‌، الارشاد، به‌كوشش‌محمد یوسف‌موسى‌و على‌عبدالمنعم‌عبدالحمید، قاهره‌، 1369ق‌/1950م‌
* جوینی ، عبدالملک ، الارشاد، به کوشش محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم عبدالحمید، قاهره ، ۱۳۶۹ق /۱۹۵۰م


* جیلى‌، عبدالكریم‌، الانسان‌الكامل‌، قاهره‌، 1304ق‌
* جیلی ، عبدالکریم ، الانسان الکامل ، قاهره ، ۱۳۰۴ق


* خوارزمى‌، حسین‌، جواهر الاسرار، به‌كوشش‌محمدجواد شریعت‌، اصف‌هان‌، مشعل‌
* خوارزمی ، حسین ، جواهر الاسرار، به کوشش محمدجواد شریعت ، اصف هان ، مشعل


* خوارزمى‌، شرح‌فصوص‌الحكم‌، به‌كوشش‌نجیب‌مایل‌هروی، تهران‌، 1364ش‌
* خوارزمی ، شرح فصوص الحکم ، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران ، ۱۳۶۴ش


* دارمى‌، عثمان‌، الرد على‌بشر المریسى‌، به‌كوشش‌محمد حامد فقى‌، بیروت‌، 1358ق‌
* دارمی ، عثمان ، الرد علی بشر المریسی ، به کوشش محمد حامد فقی ، بیروت ، ۱۳۵۸ق


* سبزواری، ملا‌هادی، شرح‌الاسماء، به‌كوشش‌نجفقلى‌حبیبى‌، تهران‌، 1372ش‌
* سبزواری، ملا هادی، شرح الاسماء، به کوشش نجفقلی حبیبی ، تهران ، ۱۳۷۲ش


* سراج‌طوسى‌، عبدالله‌، اللمع‌فى‌التصوف‌، به‌كوشش‌نیكلسن‌، لیدن‌، 1914م‌
* سراج طوسی ، عبدالله ، اللمع فی التصوف ، به کوشش نیکلسن ، لیدن ، ۱۹۱۴م


* سلامت‌على‌خان‌، حقایق‌و معارف‌القدر، حیدرآباد، مطبعة خبیر اورنگ‌آباد
* سلامت علی خان ، حقایق و معارف القدر، حیدرآباد، مطبعة خبیر اورنگ آباد


* سلمان‌، عبدالعزیز محمد، الكواشف‌الجلیة، ریاض‌، 1398ق‌/1978م‌
* سلمان ، عبدالعزیز محمد، الکواشف الجلیة، ریاض ، ۱۳۹۸ق /۱۹۷۸م


* سنایى‌، كلیات‌اشعار، چ‌تصویری، كابل‌، 1356ش‌
* سنایی ، کلیات اشعار، چ تصویری، کابل ، ۱۳۵۶ش


* سهروردی، عمر، رشف‌النصائح‌الایمانیة، ترجمة معلم‌یزدی، به‌كوشش‌نجیب‌مایل‌هروی، تهران‌، 1365ش‌
* سهروردی، عمر، رشف النصائح الایمانیة، ترجمة معلم یزدی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران ، ۱۳۶۵ش


* شاه‌نعمت‌الله‌ولى‌، «بیان‌الاصطلاحات‌»، ضمن‌ج‌4 رساله‌‌ها، به‌كوشش‌جواد نوربخش‌، تهران‌، 1357ش‌
* شاه نعمت الله ولی ، «بیان الاصطلاحات »، ضمن ج ۴ رساله ها، به کوشش جواد نوربخش ، تهران ، ۱۳۵۷ش


* شعرانى‌، عبدالو‌هاب‌، الیواقیت‌و الجواهر، قاهره‌، 1351ق‌
* شعرانی ، عبدالو هاب ، الیواقیت و الجواهر، قاهره ، ۱۳۵۱ق


* شهرستانى‌، محمد، مفاتیح‌الاسرار، چ‌تصویری، تهران‌، 1368ش‌
* شهرستانی ، محمد، مفاتیح الاسرار، چ تصویری، تهران ، ۱۳۶۸ش


* صدرالدین‌شیرازی، محمد، اسرار الا¸یات‌، به‌كوشش‌محمد خواجوی، تهران‌، 1360ش‌
* صدرالدین شیرازی، محمد، اسرار الا¸یات ، به کوشش محمد خواجوی، تهران ، ۱۳۶۰ش


* طباطبایى‌، محمد حسین‌، المیزان‌، بیروت‌، 1390ق‌/1971م‌
* طباطبایی ، محمد حسین ، المیزان ، بیروت ، ۱۳۹۰ق /۱۹۷۱م


* عبدالرزاق‌كاشى‌، اصطلاحات‌الصوفیه‌، لاهور، 1981م‌
* عبدالرزاق کاشی ، اصطلاحات الصوفیه ، لاهور، ۱۹۸۱م


* عزالدین‌كاشانى‌، محمود، مصباح‌الهدایه‌، به‌كوشش‌جلال‌الدین‌همایى‌، تهران‌، 1367ش‌
* عزالدین کاشانی ، محمود، مصباح الهدایه ، به کوشش جلال الدین همایی ، تهران ، ۱۳۶۷ش


* علاءالدولة سمنانى‌، احمد، مصنفات‌فارسى‌، به‌كوشش‌نجیب‌مایل‌هروی، تهران‌، 1369ش‌
* علاءالدولة سمنانی ، احمد، مصنفات فارسی ، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران ، ۱۳۶۹ش


* عین‌القضات‌همدانى‌، عبدالله‌، تمهیدات‌، به‌كوشش‌عفیف‌عسیران‌، تهران‌، 1341ش‌
* عین القضات همدانی ، عبدالله ، تمهیدات ، به کوشش عفیف عسیران ، تهران ، ۱۳۴۱ش


* عین‌القضات‌همدانى‌، نامه‌‌ها، به‌كوشش‌علینقى‌منزوی و عفیف‌عسیران‌، تهران‌، 1362ش‌
* عین القضات همدانی ، نامه ها، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران ، تهران ، ۱۳۶۲ش


* غزالى‌، المقصد الا´سنى‌، به‌كوشش‌فضله‌شحاده‌، بیروت‌، 1986م‌
* غزالی ، المقصد الا´سنی ، به کوشش فضله شحاده ، بیروت ، ۱۹۸۶م


* غزالى‌، روضة الطالبین‌، به‌كوشش‌محمد بخیت‌، بیروت‌، دارالنهضة الحدیثه‌
* غزالی ، روضة الطالبین ، به کوشش محمد بخیت ، بیروت ، دارالنهضة الحدیثه


* غزالى‌، محمد، احیاء علوم‌الدین‌، ترجمة مؤیدالدین‌خوارزمى‌، به‌كوشش‌حسین‌خدیوجم‌، تهران‌، 1364ش‌
* غزالی ، محمد، احیاء علوم الدین ، ترجمة مؤیدالدین خوارزمی ، به کوشش حسین خدیوجم ، تهران ، ۱۳۶۴ش


* فخرالدین‌رازی، لوامع‌البینات‌، به‌كوشش‌طه‌عبدالرئوف‌سعد، بیروت‌، 1404ق‌/1984م‌
* فخرالدین رازی، لوامع البینات ، به کوشش طه عبدالرئوف سعد، بیروت ، ۱۴۰۴ق /۱۹۸۴م


* فخرالدین‌رازی، محمد، التفسیر الكبیر، قاهره‌، المطبعة البهیه‌
* فخرالدین رازی، محمد، التفسیر الکبیر، قاهره ، المطبعة البهیه


* فرغانى‌، سعید، مشارق‌الدراری، به‌كوشش‌جلال‌الدین‌آشتیانى‌، مشهد، 1398ق‌
* فرغانی ، سعید، مشارق الدراری، به کوشش جلال الدین آشتیانی ، مشهد، ۱۳۹۸ق


* فیض‌كاشانى‌، قرة العیون‌، به‌كوشش‌ابراهیم‌میانجى‌، تهران‌، 1378ق‌
* فیض کاشانی ، قرة العیون ، به کوشش ابراهیم میانجی ، تهران ، ۱۳۷۸ق


* فیض‌كاشانى‌، محسن‌، علم‌الیقین‌، قم‌، 1351ش‌
* فیض کاشانی ، محسن ، علم الیقین ، قم ، ۱۳۵۱ش


* قشیری، ترجمة رسالة قشیریه‌، به‌كوشش‌بدیع‌الزمان‌فروزانفر، تهران‌، 1361ش‌
* قشیری، ترجمة رسالة قشیریه ، به کوشش بدیع الزمان فروزانفر، تهران ، ۱۳۶۱ش


* قشیری، عبدالكریم‌، التحبیر فى‌التذكیر، به‌كوشش‌ابراهیم‌بسیونى‌، قاهره‌، 1968م‌
* قشیری، عبدالکریم ، التحبیر فی التذکیر، به کوشش ابراهیم بسیونی ، قاهره ، ۱۹۶۸م


* قیصری، داوود، شرح‌فصوص‌الحكم‌، چ‌سنگى‌، تهران‌
* قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم ، چ سنگی ، تهران


* كاشانى‌، فتح‌الله‌، منهج‌الصادقین‌، به‌كوشش‌على‌اكبر غفاری، تهران‌، 1385ق‌
* کاشانی ، فتح الله ، منهج الصادقین ، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران ، ۱۳۸۵ق


* كفعمى‌، ابراهیم‌، البلدالامین‌، چ‌سنگى‌، تهران‌
* کفعمی ، ابراهیم ، البلدالامین ، چ سنگی ، تهران


* كلاباذی، محمد، التعرف‌لمذهب‌اهل‌التصوف‌، به‌كوشش‌عبدالحلیم‌محمود و طه‌عبدالباقى‌، بیروت‌، 1400ق‌/1980م‌
* کلاباذی، محمد، التعرف لمذهب اهل التصوف ، به کوشش عبدالحلیم محمود و طه عبدالباقی ، بیروت ، ۱۴۰۰ق /۱۹۸۰م


* كلینى‌، محمد، الكافى‌، به‌كوشش‌على‌اكبر غفاری، تهران‌، 1388ق‌
* کلینی ، محمد، الکافی ، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران ، ۱۳۸۸ق


* لاهیجى‌، محمد، مفاتیح‌الاعجاز فى‌شرح‌گلشن‌راز، به‌كوشش‌محمد رضا برزگر خالقى‌و عفت‌كرباسى‌، تهران‌، 1371ش‌
* لاهیجی ، محمد، مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، به کوشش محمد رضا برزگر خالقی و عفت کرباسی ، تهران ، ۱۳۷۱ش


* ماتریدی، محمد، التوحید، به‌كوشش‌فتح‌الله‌خلیف‌، بیروت‌، 1986م‌
* ماتریدی، محمد، التوحید، به کوشش فتح الله خلیف ، بیروت ، ۱۹۸۶م


* مجلسى‌، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت‌، 1403ق‌/1983م‌
* مجلسی ، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت ، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م


* مجموعة رسائل‌حروفیه‌، به‌كوشش‌كلمان‌هوار، لیدن‌، 1327ق‌/1909م‌
* مجموعة رسائل حروفیه ، به کوشش کلمان هوار، لیدن ، ۱۳۲۷ق /۱۹۰۹م


* محمد بن‌منور، اسرار التوحید، به‌كوشش‌محمدرضا شفیعى‌كدكنى‌، تهران‌، 1366ش‌
* محمد بن منور، اسرار التوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی ، تهران ، ۱۳۶۶ش


* مسعود بیگ‌، احمد، ام‌الصحایف‌، نسخة خطى‌موزة ملى‌كراچى‌، شم 6 -1970
* مسعود بیگ ، احمد، ام الصحایف ، نسخة خطی موزة ملی کراچی ، شم ۶ -۱۹۷۰


* مفید، محمد، اوائل‌المقالات‌، به‌كوشش‌زنجانى‌و واعظ چرندابى‌، تبریز، 1371ق‌
* مفید، محمد، اوائل المقالات ، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی ، تبریز، ۱۳۷۱ق


* ملكى‌تبریزی، جواد، لقاءالله‌یا كتاب‌دیدار، تهران‌، آفتاب‌
* ملکی تبریزی، جواد، لقاءالله یا کتاب دیدار، تهران ، آفتاب


* مهربان‌اورنگ‌آبادی، عبدالقادر، اصل‌الاصول‌، مدرس‌، 1959م‌
* مهربان اورنگ آبادی، عبدالقادر، اصل الاصول ، مدرس ، ۱۹۵۹م


* میبدی، ابوالفضل‌، كشف‌الاسرار و عدة الابرار، به‌كوشش‌على‌اصغر حكمت‌، تهران‌، 1357ش‌
* میبدی، ابوالفضل ، کشف الاسرار و عدة الابرار، به کوشش علی اصغر حکمت ، تهران ، ۱۳۵۷ش


* نجم‌الدین‌رازی، عبدالله‌، مرصاد العباد، به‌كوشش‌محمدامین‌ریاحى‌، تهران‌، 1352ش‌
* نجم الدین رازی، عبدالله ، مرصاد العباد، به کوشش محمدامین ریاحی ، تهران ، ۱۳۵۲ش


* نشار، على‌سامى‌و عمّار جمعى‌طالبى‌، عقائد السلف‌، اسكندریه‌، 1971م‌
* نشار، علی سامی و عمّار جمعی طالبی ، عقائد السلف ، اسکندریه ، ۱۹۷۱م


* یمانى‌، محمد، ایثار الحق‌على‌الخلق‌، بیروت‌، 1318ق‌
* یمانی ، محمد، ایثار الحق علی الخلق ، بیروت ، ۱۳۱۸ق
{{پایان}}
{{پایان}}


خط ۶۳۴: خط ۶۳۴:
اقتباس از
اقتباس از


[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35998 پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام]
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35998 پژوهشکده باقرالعلوم علیه‌السلام]


[http://lib.eshia.ir/23022/16/6186 دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
[http://lib.eshia.ir/23022/16/6186 دائرة المعارف بزرگ اسلامی]


[http://www.bashgah.net/fa/category/show/57066 سایت باشگاه اندیشه]
[http://www.bashgah.net/fa/category/show/57066 سایت باشگاه‌اندیشه]


[http://lib.eshia.ir/23022/8/3462 دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
[http://lib.eshia.ir/23022/8/3462 دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
کاربر ناشناس