کاربر ناشناس
اصول فقه: تفاوت میان نسخهها
جز
←استحسان
imported>Salvand جز (←اجماع) |
imported>Salvand جز (←استحسان) |
||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
استحسان به معنای نیکوشمردن است و در علم اصول تعاریف مختلف از آن شده است. مثلا «دلیلی که مجتهد به عقل خود آن را نیکو بشمارد»<ref>غزالی، المستصفی، ج۱، ص۲۷۴</ref> | استحسان به معنای نیکوشمردن است و در علم اصول تعاریف مختلف از آن شده است. مثلا «دلیلی که مجتهد به عقل خود آن را نیکو بشمارد»<ref>غزالی، المستصفی، ج۱، ص۲۷۴</ref> | ||
[[فقیه|فقهای]] [[شیعه]] همگی استحسان را حجت نمیدانند. به نظر محقّقان شیعه، دلیل عقلی نیز در صورتی حجّت است که به واسطه آن، به حکم خداوند قطع پیدا کنیم؛ اما مجرّد مناسبات ذوقی و اعتبارات ظنی - چنانکه ظاهر از تعریف استحسان هم همین است - مادامی که دلیل معتبری بر حجیت آن اقامه نشود، حجّت نیست. | [[فقیه|فقهای]] [[شیعه]] همگی استحسان را حجت نمیدانند. به نظر محقّقان شیعه، دلیل عقلی نیز در صورتی حجّت است که به واسطه آن، به حکم خداوند قطع پیدا کنیم؛ اما مجرّد مناسبات ذوقی و اعتبارات ظنی - چنانکه ظاهر از تعریف استحسان هم همین است - مادامی که دلیل معتبری بر حجیت آن اقامه نشود، حجّت نیست.{{مدرک}} | ||
در بین [[اهل سنت]] بیش از همه [[ابوحنیفه]] و [[مالک بن انس]] به عمل به استحسان شهرت دارند. اما شافعی با آن مخالف بوده و آن را دخالت در تشریع میدانسته است. | در بین [[اهل سنت]] بیش از همه [[ابوحنیفه]] و [[مالک بن انس]] به عمل به استحسان شهرت دارند. اما شافعی با آن مخالف بوده و آن را دخالت در تشریع میدانسته است.{{مدرک}} | ||
در اینجا مقصود استحسان به عنوان دلیل مستقل مورد نظر است و گرنه اگر بازگشت به دلایل دیگر داشته باشد در ضمن همان مباحث ارزیابی شود. | |||
=== مصالح مرسله === | === مصالح مرسله === |