کاربر ناشناس
اصول فقه: تفاوت میان نسخهها
جز
←برخی از مهم ترین مباحث اصولی
imported>Salvand |
imported>Salvand |
||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== برخی از | == برخی از مهمترین مباحث اصولی == | ||
=== | ===حُجیّت ظواهر کتاب=== | ||
[[اصلی|حجیت ظواهر قرآن]] | [[اصلی|حجیت ظواهر قرآن]] | ||
حجیت ظواهر [[قرآن]] بدین معناست که ظاهرِ قرآن (آنچه از الفاظ قرآن فهمیده میشود) بدون وجود [[روایات]] تفسیری حجت است و [[فقیه]] میتواند آن را مستند حکم خود قرار دهد.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی(مجموعه آثار، ج۲۰)، ص۴۰.</ref> با اینکه در حجیت ظواهر قرآن، هیچیک از [[مسلمانان]] تردیدی ندارند، [[اخباریان]] با تمسک به احادیث [[تفسیر به رأی]] معتقدند معنای هر [[آیه]]ای را از [[حدیث]] باید فهمید و تنها [[امام معصوم]] است که میتواند بدون واسطه، به قرآن رجوع کند و معنای آن را بفهمد؛ نبابراین فهم قرآن فقط در اختیار [[امامان معصوم(ع)|امامان معصوم(ع]]) است. اصولیان با تمسک به آیات قرآن و [[احادیث عرض بر قرآن]] (احادیثی که میگویند برای فهم درستی حدیث، آن را با قرآن بسنجید) و [[سیره عقلا]] این فهم را نادرست | حجیت ظواهر [[قرآن]] بدین معناست که ظاهرِ قرآن (آنچه از الفاظ قرآن فهمیده میشود) بدون وجود [[روایات]] تفسیری حجت است و [[فقیه]] میتواند آن را مستند حکم خود قرار دهد.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی(مجموعه آثار، ج۲۰)، ص۴۰.</ref> با اینکه در حجیت ظواهر قرآن، هیچیک از [[مسلمانان]] تردیدی ندارند، [[اخباریان]] با تمسک به احادیث [[تفسیر به رأی]] معتقدند معنای هر [[آیه]]ای را از [[حدیث]] باید فهمید و تنها [[امام معصوم]] است که میتواند بدون واسطه، به قرآن رجوع کند و معنای آن را بفهمد؛ نبابراین فهم قرآن فقط در اختیار [[امامان معصوم(ع)|امامان معصوم(ع]]) است. اصولیان با تمسک به آیات قرآن و [[احادیث عرض بر قرآن]] (احادیثی که میگویند برای فهم درستی حدیث، آن را با قرآن بسنجید) و [[سیره عقلا]] این فهم را نادرست میدانند. | ||
اصولیان میگویند: [[آیه|آیاتی]] که ما را به تدبر و تفکر در آیات قرآنی فراخوانده و به تمسک به قرآن دستور میدهند، بیانگر آناند که فهم قرآن برای انسانهای غیرمعصوم نیز ممکن است. علاوه بر این، احادیث [[متواتر|متواتری]] از [[ائمه(ع)]] نقل شده که میگویند: هر حدیثی را که از ما روایت شده بر قرآن عرضه کنید و اگر مخالف با قرآن بود، آن را به دیوار بزنید و نپذیرید. این احادیث بهخوبی نشان میدهند قرآن کریم بدون نیاز به حدیث نیز قابل فهم و ظاهر آیات قرآنی حجت است. سیره عقلا نیز چنین چیزی را میپذیرد.<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول(الحلقه الثالثه)، ج۲، ص۱۹۸-۱۹۹.</ref> <ref>محمد کاظم خراسانی، کفایه الاصول، ص۲۸۱-۲۸۵.</ref> | اصولیان میگویند: [[آیه|آیاتی]] که ما را به تدبر و تفکر در آیات قرآنی فراخوانده و به تمسک به قرآن دستور میدهند، بیانگر آناند که فهم قرآن برای انسانهای غیرمعصوم نیز ممکن است. علاوه بر این، احادیث [[متواتر|متواتری]] از [[ائمه(ع)]] نقل شده که میگویند: هر حدیثی را که از ما روایت شده بر قرآن عرضه کنید و اگر مخالف با قرآن بود، آن را به دیوار بزنید و نپذیرید. این احادیث بهخوبی نشان میدهند قرآن کریم بدون نیاز به حدیث نیز قابل فهم و ظاهر آیات قرآنی حجت است. سیره عقلا نیز چنین چیزی را میپذیرد.<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول(الحلقه الثالثه)، ج۲، ص۱۹۸-۱۹۹.</ref> <ref>محمد کاظم خراسانی، کفایه الاصول، ص۲۸۱-۲۸۵.</ref> | ||
=== | ===حُجیّت سنت=== | ||
منظور از | {{اصلی|سنت}} | ||
در مورد تعارض اخبار و | منظور از سنتْ گفتار، رفتار و تقریر [[پیامبر(ص)]] یا [[امام معصوم]] است. مراد از تقریر این است که شخصی در برابر معصوم، کاری انجام دهد و معصوم او را از آن کار باز ندارد؛ البته به شرطی که معصوم توان نهی داشته باشد، مثلاً در وضعیت [[تقیه]] نباشد.<ref>[http://lib.eshia.ir/13001/2/61/%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%A9 مظفر، اصول فقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۶۱.]</ref> | ||
درباره حجیت ظواهر سنت بحثی نیست، لیکن دو بحث مهم درباره سنت در دانش اصول مطرح است؛ یکی حجیت [[خبر واحد]] است و دیگری مسئله [[تعادل و تراجیح|تعارض اخبار و روایات]]. در حجیت خبر واحد، اصولیان با استناد به مفهوم آیه «ان جائکم فاسق بنباء فتبینوا»<ref>حجرات: ۶.</ref> معتقدند اگر راوی یا راویان عادل باشند، میتوان به حدیث استناد و بر اساس آن عمل کرد.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار ج۲۰، ص۴۱.</ref> | |||
اصولیان در مورد تعارض اخبار و روایات نیز میگویند: نخست باید بین آنها سازگاری ایجاد کرد و اگر جمع امکان نداشت باید دید کدامیک از نظر سند یا محتوا یا شهرت یا... بر دیگری برتری دارد که در این صورت به آن عمل میشود و اگر هیچیک بر دیگری برتری نداشت، اختیار داریم به هرکدام عمل کنیم.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار ج۲۰، ص۴۲.</ref> | |||
===حجیت عقل=== | ===حجیت عقل=== | ||
[[عقل]] یکی از منابع چهارگانه احکام است؛ حجیت عقل از نظر [[شیعه]] به این معنی است که اگر در موردی، عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به اعتبار اینکه قطعی و یقینی است حجت است. | [[عقل]] یکی از منابع چهارگانه [[احکام]] است؛ حجیت عقل از نظر [[شیعه]] به این معنی است که اگر در موردی، عقل یک حکم قطعی داشت، آن حکم به اعتبار اینکه قطعی و یقینی است حجت است. اصولیان حجیت قطع را ذاتی میدانند و [[اخباریان|اَخباریانْ]] منکر حجیتِ عقلاند. از نظر اصولیان، حجیت عقل هم به حکم عقل ثابت است و هم مورد تأیید شرع است. اساسا حقانیت شرع و [[اصول دین]] به حکم عقل ثابت می شود چگونه ممکن است از نظر شرعی عقل را حجت ندانیم.<ref>سید محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول، ج 2، ص309.</ref> | ||
مسائل اصولی مربوط به عقل در دو بخش | مسائل اصولی مربوط به عقل در دو بخش «ملاکات احکام» و «لوازم احکام» مطرح می شود. اصولیان میگویند احکام شرعی، برخاسته از مصلحتها و مفسدهها هستند و اگر آن مصالح و مفاسد نبودند، امر و نهی الهی نیز نبود و اگر عقل انسان به آن مصالح و مفاسد آگاه گردد، همان حکم را می کند که شرع بدان حکم کرده است. این مسئله در اصول فقه تحت عنوان «ملازمات عقلی» مطرح میشود.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار، ج۲۰، ص۵۲.</ref> | ||
=== | ===اِجماع=== | ||
در علم اصول | {{اصلی|اجماع}} | ||
در علم اصول درباره حجیت اجماع و ادله آن و بهتبع از شیوه بهرهبرداری از آن بحث میشود. عالمان [[اهل سنت]] با استناد به گفته [[پیامبر(ص)]] که امتم بر خطا اجتماع نمی کنند، اجماع را حجت می دانند، اصولیون [[شیعه]] ضمن مسلم ندانستن این حدیث از پیامبر(ص)، اجماع را به دلیل وجود انسان معصوم در میان امت معتبر می دانند. | |||
از سوی دیگر؛ آنچه در کتاب های فقهی و کلامی به نام اجماع به کار می رود اجماع تمام امت نیست، بلکه اجماع گروهی از امت است که بر فرض صدور، حدیث مذکور از اثبات آن عاجز است. | از سوی دیگر؛ آنچه در کتاب های فقهی و کلامی به نام اجماع به کار می رود اجماع تمام امت نیست، بلکه اجماع گروهی از امت است که بر فرض صدور، حدیث مذکور از اثبات آن عاجز است. | ||
شیعه برای اجماع اصالت قایل نیست. از نظر شیعه اجماع اگر کاشف از [[سنت]] باشد حجت است. به عقیده شیعه هرگاه در مسئله ای دلیلی نباشد، اما بدانیم که عموم یا گروهی از [[صحابه|صحابه پیامبر]] یا صحابه [[ائمه]] به گونه ای خاص عمل می کرده اند، کشف می کنیم که در این جا دستوری بوده است و به ما نرسیده است.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار ج 20، ص 51.</ref> | شیعه برای اجماع اصالت قایل نیست. از نظر شیعه اجماع اگر کاشف از [[سنت]] باشد حجت است. به عقیده شیعه هرگاه در مسئله ای دلیلی نباشد، اما بدانیم که عموم یا گروهی از [[صحابه|صحابه پیامبر]] یا صحابه [[ائمه]] به گونه ای خاص عمل می کرده اند، کشف می کنیم که در این جا دستوری بوده است و به ما نرسیده است.<ref>مرتضی مطهری، کلیات علوم اسلامی، مجموعه آثار ج 20، ص 51.</ref> |