شیخ مرتضی انصاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Khoshnoudi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Khoshnoudi (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
مرتضی بن محمدامین در [[۱۸ ذیالحجه]]، [[عید غدیر]]، سال [[سال ۱۲۱۴ هجری قمری|۱۲۱۴]] هجری قمری در [[دزفول]] به دنیا آمد. والدینش به مناسبت روز تولد، او را مرتضی نامیدند. نسب او به[[جابر بن عبدالله انصاری]] از [[صحابه|''صحابه'' پیامبر (ص)]] میرسد.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۶؛ گلشن ابرار، ص۳۳۲.</ref> | مرتضی بن محمدامین در [[۱۸ ذیالحجه]]، [[عید غدیر]]، سال [[سال ۱۲۱۴ هجری قمری|۱۲۱۴]] هجری قمری در [[دزفول]] به دنیا آمد. والدینش به مناسبت روز تولد، او را مرتضی نامیدند. نسب او به [[جابر بن عبدالله انصاری]] از [[صحابه|''صحابه'' پیامبر (ص)]] میرسد.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۶؛ گلشن ابرار، ص۳۳۲.</ref> | ||
پدر او، محمد امین (متوفی [[سال ۱۲۴۸ هجری قمری|۱۲۴۸ق]]) از علمای پرهیزکار و از زمره مبلغان دین بوده است. مادر شیخ دختر شیخ یعقوب فرزند شیخ احمد بن شیخ شمس الدین انصاری است. وی زنی پرهیزگار و متعبد بود و [[نماز شب|نوافل شب]] را تا هنگام مرگ ترک نکرده و در اواخر عمر که نابینا شده بود، شیخ مقدمات [[تهجد]] وی را فراهم میکرد و حتی گاهی آب [[وضو]]یش را گرم میکرد.{{مدرک}} | پدر او، محمد امین (متوفی [[سال ۱۲۴۸ هجری قمری|۱۲۴۸ق]]) از علمای پرهیزکار و از زمره مبلغان دین بوده است. مادر شیخ دختر شیخ یعقوب فرزند شیخ احمد بن شیخ شمس الدین انصاری است. وی زنی پرهیزگار و متعبد بود و [[نماز شب|نوافل شب]] را تا هنگام مرگ ترک نکرده و در اواخر عمر که نابینا شده بود، شیخ مقدمات [[تهجد]] وی را فراهم میکرد و حتی گاهی آب [[وضو]]یش را گرم میکرد.{{مدرک}} | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
شیح انصاری از دوران کودکی [[قرآن]] و معارف اسلامی را فراگرفت. پس از فراگیری قرآن و ادبیات عرب به خواندن فقه و اصول نزد پسر عمویش شیخ حسین انصاری پرداخت و در این دو رشته، در جوانی به درجه [[اجتهاد]] رسید. در بیست سالگی به همراه پدر به[[عتبات عالیات]] در [[عراق]] مسافرت کرده، مورد توجّه علاّمه مجاهد قرار گرفت و به تقاضای این عالم بزرگ در [[کربلا]] ماند.<ref>گلشن ابرار، ص۳۳۲.</ref> | شیح انصاری از دوران کودکی [[قرآن]] و معارف اسلامی را فراگرفت. پس از فراگیری قرآن و ادبیات عرب به خواندن فقه و اصول نزد پسر عمویش شیخ حسین انصاری پرداخت و در این دو رشته، در جوانی به درجه [[اجتهاد]] رسید. در بیست سالگی به همراه پدر به [[عتبات عالیات]] در [[عراق]] مسافرت کرده، مورد توجّه علاّمه مجاهد قرار گرفت و به تقاضای این عالم بزرگ در [[کربلا]] ماند.<ref>گلشن ابرار، ص۳۳۲.</ref> | ||
شیخ از این پس به مدّت چهار سال در درس علاّمه مجاهد و [[محمدشریف مازندرانی|شریف العلما]] شرکت جست. سپس شیخ انصاری در اثر حمله والی [[بغداد]] به[[کربلا]] به ایران مراجعت کرد.<ref>شیخ مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، صص۸۶ ۸۴.</ref> امّا پس از یک سال دوباره به کربلا بازگشت و قریب به دو سال دیگر در محضر شریف العلما شاگردی کرد. سپس به[[نجف]] رفته و به مدت یک سال از درس [[شیخ موسی کاشف الغطا]] استفاده کرد و بعد از این به[[ایران]] مراجعت کرد. | شیخ از این پس به مدّت چهار سال در درس علاّمه مجاهد و [[محمدشریف مازندرانی|شریف العلما]] شرکت جست. سپس شیخ انصاری در اثر حمله والی [[بغداد]] به [[کربلا]] به ایران مراجعت کرد.<ref>شیخ مرتضی انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، صص۸۶ ۸۴.</ref> امّا پس از یک سال دوباره به کربلا بازگشت و قریب به دو سال دیگر در محضر شریف العلما شاگردی کرد. سپس به [[نجف]] رفته و به مدت یک سال از درس [[شیخ موسی کاشف الغطا]] استفاده کرد و بعد از این به [[ایران]] مراجعت کرد. | ||
وی این بار به مدّت سه یا چهار سال نزد عالم بزرگ [[ملا احمد نراقی]] در [[کاشان]] شاگردی کرد. شیخ در همین دوره به[[اصفهان]] رفته و با [[سید محمدباقر شفتی|حجت الاسلام شفتی]] دیدار نمود. شیخ انصاری سرانجام دوباره در سال ۱۲۴۹ وارد [[نجف]] شد و نزد [[علی بن جعفر کاشفالغطاء|علی کاشف الغطا]] چند سالی شاگردی کرد و به این ترتیب به مقامات بسیار بلند علمی دست یافت.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۷.</ref> | وی این بار به مدّت سه یا چهار سال نزد عالم بزرگ [[ملا احمد نراقی]] در [[کاشان]] شاگردی کرد. شیخ در همین دوره به [[اصفهان]] رفته و با [[سید محمدباقر شفتی|حجت الاسلام شفتی]] دیدار نمود. شیخ انصاری سرانجام دوباره در سال ۱۲۴۹ وارد [[نجف]] شد و نزد [[علی بن جعفر کاشفالغطاء|علی کاشف الغطا]] چند سالی شاگردی کرد و به این ترتیب به مقامات بسیار بلند علمی دست یافت.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۷.</ref> | ||
[[پرونده:تمبر بزرگداشت شیخ مرتضی انصاری.jpg|بندانگشتی|۱۵۰px|تمبر چاپ شده به مناسبت بزرگداشت شیخ مرتضی انصاری از سوی اداره پست [[جمهوری اسلامی ایران]]]] | [[پرونده:تمبر بزرگداشت شیخ مرتضی انصاری.jpg|بندانگشتی|۱۵۰px|تمبر چاپ شده به مناسبت بزرگداشت شیخ مرتضی انصاری از سوی اداره پست [[جمهوری اسلامی ایران]]]] | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
== مرجعیت == | == مرجعیت == | ||
از سال ۱۲۶۲ [[مرجع تقلید|مرجعیت]] عامه به[[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] منتقل شد. در سال ۱۲۶۶ او در لحظات آخر حیاتش در جمع بزرگان [[شیعه]] و حضور شیخ انصاری، خطاب به حاضرین گفت: | از سال ۱۲۶۲ [[مرجع تقلید|مرجعیت]] عامه به [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] منتقل شد. در سال ۱۲۶۶ او در لحظات آخر حیاتش در جمع بزرگان [[شیعه]] و حضور شیخ انصاری، خطاب به حاضرین گفت: | ||
: «هذا مرجعکم من بعدی: این مرجع شما بعد از من است.» وخطاب به شیخ انصاری گفت:قَلّل من احتیاطک فأن الشریعة سمحة سهله (از احتیاطات خود بکاه، همانا دین اسلام دینی سهل و آسان است)<ref>فقهای نامدار شیعه، ص۳۴۱ و ۳۴۲.</ref> | : «هذا مرجعکم من بعدی: این مرجع شما بعد از من است.» وخطاب به شیخ انصاری گفت:قَلّل من احتیاطک فأن الشریعة سمحة سهله (از احتیاطات خود بکاه، همانا دین اسلام دینی سهل و آسان است)<ref>فقهای نامدار شیعه، ص۳۴۱ و ۳۴۲.</ref> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
=== احتیاط در پذیرفتن مرجعیت === | === احتیاط در پذیرفتن مرجعیت === | ||
نقل شده است که حتّی بعد از این که [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] او را جانشین خود معرّفی کرد و همه نیز [[مرجع تقلید|مرجعیت]] او را پذیرا شدند، خود امتناع ورزید و گفت، [[محمدسعید بارفروشی مازندرانی|سعید العلماء مازندرانی]] که اکنون در مازندران است از من اعلم است. در نامهای از سعیدالعلماء خواست که به[[نجف]] بیاید اما او در پاسخ نامه، شیخ انصاری را اعلم از خود دانست و اینگونه نوشت:اگر من در اوقات اشتغال علمی، اعلم از شیخ بودم، لکن در بلاد عجم تارک شدهام ولی شیخ، هنوز مشغول علم میباشد اینک برای [[تقلید (فقه)|تقلید]] و [[فتوا|فتوی]] متعین میباشد.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۷، قمی، عباس، الکنی والالقاب، ج۲، ص۳۱۴.</ref> | نقل شده است که حتّی بعد از این که [[محمدحسن نجفی|صاحب جواهر]] او را جانشین خود معرّفی کرد و همه نیز [[مرجع تقلید|مرجعیت]] او را پذیرا شدند، خود امتناع ورزید و گفت، [[محمدسعید بارفروشی مازندرانی|سعید العلماء مازندرانی]] که اکنون در مازندران است از من اعلم است. در نامهای از سعیدالعلماء خواست که به [[نجف]] بیاید اما او در پاسخ نامه، شیخ انصاری را اعلم از خود دانست و اینگونه نوشت:اگر من در اوقات اشتغال علمی، اعلم از شیخ بودم، لکن در بلاد عجم تارک شدهام ولی شیخ، هنوز مشغول علم میباشد اینک برای [[تقلید (فقه)|تقلید]] و [[فتوا|فتوی]] متعین میباشد.<ref>امین، اعیان الشیعة، ۱۴۰۳ق، ج۱۰، ص۱۱۷، قمی، عباس، الکنی والالقاب، ج۲، ص۳۱۴.</ref> | ||
[[پرونده:فرائد الاصول چاپ کنگره.jpg|150px|بندانگشتی|[[فرائد الاصول]] یا کتاب رسائل در [[علم اصول]]]] | [[پرونده:فرائد الاصول چاپ کنگره.jpg|150px|بندانگشتی|[[فرائد الاصول]] یا کتاب رسائل در [[علم اصول]]]] | ||
[[پرونده:کتاب المکاسب.jpg|150px|بندانگشتی|[[مکاسب (کتاب)|کتاب المکاسب]] در موضوع [[فقه|علم فقه]]]] | [[پرونده:کتاب المکاسب.jpg|150px|بندانگشتی|[[مکاسب (کتاب)|کتاب المکاسب]] در موضوع [[فقه|علم فقه]]]] | ||
=== احترام به مادر === | === احترام به مادر === | ||
هنگامی که شیخ انصاری از [[عراق]] به[[ایران]] بازگشته بود، پس از اندکی تصمیم میگیرد برای استفاده از محضر علمای ایران به شهرهای دیگر سفر کند. اما مادر شیخ که پس از مدتها فرزندش را در کنار خود مییافت اجازه مسافرت به او نمیدهد. شیخ نیز به احترام مادر مدتی سفر را به تعویق انداخت.<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۹۰–۱۹۱.</ref> | هنگامی که شیخ انصاری از [[عراق]] به [[ایران]] بازگشته بود، پس از اندکی تصمیم میگیرد برای استفاده از محضر علمای ایران به شهرهای دیگر سفر کند. اما مادر شیخ که پس از مدتها فرزندش را در کنار خود مییافت اجازه مسافرت به او نمیدهد. شیخ نیز به احترام مادر مدتی سفر را به تعویق انداخت.<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۹۰–۱۹۱.</ref> | ||
=== زهد شیخ انصاری === | === زهد شیخ انصاری === | ||
گزارش شده است که [[وجوهات شرعی]] که شیعیان از ایران و سایر کشورها برای شیخ انصاری میفرستادند تا دویست هزار تومان میرسید اما او زندگی بسیار سادهای داشت و ثروتش را در امور عامالمنفعه مصرف میکرد.<ref>اعتماد السلطنه، چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصر الدین شاه (جلد اول المآثر و الآثار)، ص ۱۸۶</ref><ref>سبط الشیخ، زندگینامه استادالفقهاء شیخ انصاری، ص ۱۶۰–۱۶۹</ref>گفته شده او از خود مالی به[[ارث]] نگذاشت و روزی که از دنیا رفت تمام دارائی او هفده تومان بود و به همین اندازه هم مقروض بود و یکی از ثروتمندان آن زمان هزینه مجلس ختم را به عهده گرفت.<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۹۲.</ref> | گزارش شده است که [[وجوهات شرعی]] که شیعیان از ایران و سایر کشورها برای شیخ انصاری میفرستادند تا دویست هزار تومان میرسید اما او زندگی بسیار سادهای داشت و ثروتش را در امور عامالمنفعه مصرف میکرد.<ref>اعتماد السلطنه، چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصر الدین شاه (جلد اول المآثر و الآثار)، ص ۱۸۶</ref><ref>سبط الشیخ، زندگینامه استادالفقهاء شیخ انصاری، ص ۱۶۰–۱۶۹</ref>گفته شده او از خود مالی به [[ارث]] نگذاشت و روزی که از دنیا رفت تمام دارائی او هفده تومان بود و به همین اندازه هم مقروض بود و یکی از ثروتمندان آن زمان هزینه مجلس ختم را به عهده گرفت.<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۱۹۲.</ref> | ||
== ولایت فقیه == | == ولایت فقیه == |