Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۲۴
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) (←پیشینه) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== پیشینه== | == پیشینه== | ||
واژه «اصول دین» در [[قرآن]] و [[روایات]] بهکار نرفته است<ref>گذشته، «اصول دین»، ص۲۸۲.</ref> و وضع آن را باید به [[کلام اسلامی|متکلمان]] نسبت داد.<ref>گذشته، «اصول دین»، ص۲۸۲.</ref> احتمال دادهاند که کاربرد واژه «اصول خمسه» توسط ابوالهُذَیل علّاف، متکلم [[معتزله|معتزلی]]، زمینه استعمال واژه اصول دین را فراهم آورده باشد.<ref>گذشته، «اصول دین»، ص۲۸۳.</ref> از آنجا که [[ابن ندیم]] کتابی به نام اصول الدین را به ابوموسی مردار نسبت داده است، گفتهاند که این واژه در اوایل قرن سوم قمری تعبیری رایج بوده است.<ref>گذشته، «اصول دین»، ص۲۸۳.</ref><br /> البته در روایاتی از [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[ائمه]]، برخی عناصر دینی ارکان دین معرفی شدهاند. برای مثال [[اهل سنت]] از پیامبر نقل کردهاند که [[توحید]]، [[نبوت]] پیامبر، [[نماز]]، [[زکات]]، [[حج]] و [[روزه]] ارکان اسلاماند.<ref> | واژه «اصول دین» در [[قرآن]] و [[روایات]] بهکار نرفته است<ref>گذشته، «اصول دین»، ص۲۸۲.</ref> و وضع آن را باید به [[کلام اسلامی|متکلمان]] نسبت داد.<ref>گذشته، «اصول دین»، ص۲۸۲.</ref> احتمال دادهاند که کاربرد واژه «اصول خمسه» توسط ابوالهُذَیل علّاف، متکلم [[معتزله|معتزلی]]، زمینه استعمال واژه اصول دین را فراهم آورده باشد.<ref>گذشته، «اصول دین»، ص۲۸۳.</ref> از آنجا که [[ابن ندیم]] کتابی به نام اصول الدین را به ابوموسی مردار نسبت داده است، گفتهاند که این واژه در اوایل قرن سوم قمری تعبیری رایج بوده است.<ref>گذشته، «اصول دین»، ص۲۸۳.</ref><br /> البته در روایاتی از [[پیامبر اسلام(ص)]] و [[ائمه]]، برخی عناصر دینی ارکان دین معرفی شدهاند. برای مثال [[اهل سنت]] از پیامبر نقل کردهاند که [[توحید]]، [[نبوت]] پیامبر، اقامه [[نماز]]، پرداخت [[زکات]]، [[حج]] و [[روزه]] ماه [[رمضان]] ارکان اسلاماند.<ref>بخاری، صحیح بخاری، المکتبة الاسلامیه، ج۱، ص۸.</ref> [[کلینی]] در [[کافی]] از [[امام باقر(ع)]] نقل کرده است که اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زكات، روزه، حج و [[ولایت]] و فضیلت ولایت از همه بیشتر است.<ref>كلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۸.</ref> همچنین [[امام صادق]](ع) در پاسخ به پرسشی درباره چیزهایی که بدون آنها دین پذیرفته نیست، از شهادت به توحید، ایمان به نبوت پیامبر(ص)، اقرار به آنچه از جانب خدا آورده است، پذیرش زکات، و پذیرفتن ولایت [[آل محمد]] (ص) نام برده است.<ref>كلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۹، ۲۰.</ref> در این روایت راوی از این موارد با تعبیر دعائم اسلام (ستونهای) یاد کرده است.<ref>كلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۱۹.</ref> | ||
==وجوب معرفت به اصول دین== | ==وجوب معرفت به اصول دین== |