پرش به محتوا

اصول دین: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۵۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ اوت ۲۰۱۷
جز
اصلاح پانویس و منابع
جز (ویرایش و تصحیح)
جز (اصلاح پانویس و منابع)
خط ۱: خط ۱:
{{اسلام-عمودی}}
{{اسلام-عمودی}}
'''اُصول‌ِ دین‌''' (در مقابل‌ [[فروع دین]]) ، اعتقادات پایه دین اسلام که باور به آنها شرط [[مسلمان]] بودن است و انکار آن به معنای کفر. اصول دین، تحقیقی است نه تقلیدی؛ بنابراین هر کس باید با تحقیق و تفکر به آنها برسد نه با تقلید و دنباله‌روی از دیگران. بر اساس [[شیعه|مذهب شیعه]]، اصول دین [[اسلام]]، پنج اصل [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]]، [[عدل]] و [[امامت]] است که بنابر نظر شیعه، کسی که به دو اصل اخیر باور ندارد، شیعه محسوب نمی‌‌شود.
'''اُصول‌ِ دین‌''' در مقابل‌ [[فروع دین]]، اعتقادات پایه دین اسلام که باور به آنها شرط [[مسلمان]] بودن است و انکار آن به معنای کفر. اصول دین، تحقیقی است نه تقلیدی؛ بنابراین هر کس باید با تحقیق و تفکر به آنها برسد نه با تقلید و دنباله‌روی از دیگران. بر اساس [[شیعه|مذهب شیعه]]، اصول دین [[اسلام]]، پنج اصل [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]]، [[عدل]] و [[امامت]] است و کسی که به دو اصل اخیر باور ندارد، شیعه محسوب نمی‌‌شود.


== معنای اصول دین ==
== معنای اصول دین ==
«اُصول» کلمه‌ای عربی و جمع «اصل» و به معنای پایه‌ها، بنیادها و زیربناها است. «اصل» هر آن چیزی است که بنیان چیزی دیگر بر آن استوار است.<ref>قرشى، ج ۱، ص ۸۸.</ref> ترکیب اضافی «اصول دین»، اصطلاحی‌ [[کلام|كلامی‌]] است. اصول دین که اموری نظری و اعتقادی هستند، در برابر فروع دین به کار می‌رود
«اُصول»، کلمه‌ای عربی و جمع «اصل» و به معنای پایه‌ها، بنیادها و زیربناها است. «اصل» هر آن چیزی است که بنیان چیزی دیگر بر آن استوار است.<ref>قرشى، ج۱، ص۸۸.</ref> ترکیب اضافی «اصول دین»، اصطلاحی‌ [[کلام|كلامی‌]] است. اصول دین که اموری نظری و اعتقادی هستند، در برابر فروع دین به کار می‌رود.


==مصداق‌های اصول دین==
==مصداق‌های اصول دین==
خط ۹: خط ۹:


== پیشینه==
== پیشینه==
در قرآن و حدیث از اصطلاح «اصول دین» سخن نیامده و این اصطلاح گویا برساختۀ عالمان دینی و متکلمان مسلمان در نیمه دوم قرن اول هجری است. از این دوره بحثهای کلامی و اعتقادی بر اثر برخی وقایع سیاسی و اجتماعی میان مسلمانان آغاز و گروه‌ها و فرقه‌های مذهبی تشکیل شد که هر یک می‌کوشیدند، حد و مرز اسلام و اعتقادات اسلامی را از نظرگاه خود ترسیم کنند.{{مدرک}}
در قرآن و حدیث از اصطلاح «اصول دین» سخن نیامده و این اصطلاح گویا برساختۀ عالمان دینی و متکلمان مسلمان در نیمه دوم قرن اول هجری است. از این دوره بحث‌های کلامی و اعتقادی بر اثر برخی وقایع سیاسی و اجتماعی میان مسلمانان آغاز و گروه‌ها و فرقه‌های مذهبی تشکیل شد که هر یک می‌کوشیدند حد و مرز اسلام و اعتقادات اسلامی را از نظرگاه خود ترسیم کنند.{{مدرک}}


در [[حدیث|احادیث‌]]، بر این كه‌ اسلام‌ پایه‌ها و ارکانی دارد، اشاراتی شده است؛ برای نمونه در حدیثی‌ از [[امام صادق]] (ع‌)در پاسخ به پرسشی درباره اعتقادات اسلامی که باید به آنها باور داشت آمده است: «شهادت‌ به‌ [[توحید]] و [[نبوت]] [[پیامبر(ص‌) ]] ، ایمان به‌ آنچه‌ از جانب‌ خدا آمده‌ است‌ و پرداخت‌ [[زکات]]، و تن دادن به [[ولایت]] [[آل محمد]] (ص‌).»<ref>نك: كلینی‌، ۲/۱۹-۲۰</ref>
در [[حدیث|احادیث‌]]، بر اینكه‌ اسلام‌ پایه‌ها و ارکانی دارد اشاراتی شده است؛ برای نمونه در حدیثی‌ از [[امام صادق]] (ع‌)در پاسخ به پرسشی درباره اعتقادات اسلامی که باید به آنها باور داشت آمده است: «شهادت‌ به‌ [[توحید]] و [[نبوت]] [[پیامبر(ص‌) ]] ، ایمان به‌ آنچه‌ از جانب‌ خدا آمده‌ است‌ و پرداخت‌ [[زکات]]، و تن دادن به [[ولایت]] [[آل محمد]] (ص‌).»<ref>كلینی‌، ج۲، ص۱۹-۲۰.</ref>


همچنین در حدیثی‌ از [[امام باقر]] (ع‌) نقل‌ شده‌ كه‌ اسلام‌ ۵ پایه‌ دارد: [[نماز]]، زكات‌، [[روزه]]، [[حج]] و [[ولایت]] كه‌ ولایت‌ از همه‌ مهم‌تر است‌.<ref>نك: همو، ۲/۱۸</ref><br />
همچنین در حدیثی‌ از [[امام باقر]] (ع‌) نقل‌ شده‌ كه‌ اسلام‌ پنج پایه‌ دارد: [[نماز]]، زكات‌، [[روزه]]، [[حج]] و [[ولایت]] كه‌ ولایت‌ از همه‌ مهمتر است‌.<ref>کلینی، ج۲، ص۱۸.</ref> این‌ احادیث‌ كه‌ از [[امامان شیعه]] نقل‌ شده‌ است‌، نشان‌ می‌دهد كه‌ بخشی‌ از معارف‌ دین‌ اسلام‌ به‌ گونه‌ای‌ است‌ كه‌ باور نداشتن‌ به‌ آنها مستلزم‌ انكار دین‌ است‌.
این‌ احادیث‌ كه‌ از [[امامان شیعه]] نقل‌ شده‌ است‌، نشان‌ می‌دهد كه‌ بخشی‌ از معارف‌ مربوط به‌ دین‌ اسلام‌ به‌ گونه‌ای‌ است‌ كه‌ باور نداشتن‌ به‌ آنها مستلزم‌ انكار دین‌ است‌.


== یقین یا ظن ==
== یقین یا ظن ==
[[کلام|متکلمان]] در این که ایمان به اصول دین باید مبتنی بر علم یقینی و جزمی باشد یا معرفت ظنّی نیز كافی است، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. همچنین، طرفدارانه فرض اول، در این که آیا باید علم یقینی و جزمی از طریق استدلال حاصل شود یا از راه تقلید نیز كافی است، نظرات مختلفی دارند. دیدگاه اكثریت بر این است كه ایمان به اصول دین باید مبتنی بر معرفت یقینی و جزمی باشد و ایمان ظنّی كافی نیست.
[[کلام|متکلمان]] در اینکه ایمان به اصول دین باید مبتنی بر علم یقینی و جزمی باشد یا معرفت ظنّی نیز كافی است، با یکدیگر اختلاف نظر دارند. همچنین، طرفداران فرض اول، در اینکه آیا باید علم یقینی و جزمی از طریق استدلال حاصل شود یا از راه تقلید نیز كافی است، نظرات مختلفی دارند. دیدگاه اكثریت بر این است كه ایمان به اصول دین باید مبتنی بر معرفت یقینی و جزمی باشد و ایمان ظنّی كافی نیست.


دلیل این نظریه آیات و روایاتی است كه پیروی از ظن را نكوهش کرده‌اند؛ مانند: «إِنَّ الظنّ لا یغنی مِنَ الحَقِّ شَیئاً» (یونس:۳۶) و «إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاّ الظنّ» (انعام:۱۱۶) و «إِنْ هُمْ إِلاّ یظُنُّون» (جاثیه:۲۴).<ref>حقائق الإیمان، ص۵۶</ref>
دلیل این نظریه، آیات و روایاتی است كه پیروی از ظن را نكوهش کرده‌اند؛ مانند: «إِنَّ الظنّ لا یغنی مِنَ الحَقِّ شَیئاً» (یونس:۳۶) و «إِنْ یتَّبِعُونَ إِلاّ الظنّ» (انعام:۱۱۶) و «إِنْ هُمْ إِلاّ یظُنُّون» (جاثیه:۲۴).<ref>حقائق الإیمان، ص۵۶.</ref>


در برابر این دیدگاه، عده‌ای از محققان، ظنّ قوی را در ایمان به اصول دین كافی دانسته و گفته‌اند ظن قوی موجب سكون و آرامش نفس است و علم معتبر از نظر [[شارع]] نیز چیزی نیست جز آنچه مایه آرامش و سكون نفس است.<ref>حق الیقین، ص۵۷۱و ۵۷۵؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۱</ref> بنابراین، آنچه در ایمان به اصول دین لازم است، اطمینان است، كه آن را یقین عرفی نیز گویند. در یقین عرفی احتمال خلاف به كلی منتفی نیست، ولی چون ضعیف است مورد اعتنا واقع نمی‌شود؛ بر خلاف یقین منطقی بالمعنی الأخصّ كه احتمال خلاف در آن به كلی منتفی است.
در برابر این دیدگاه، عده‌ای از محققان، ظنّ قوی را در ایمان به اصول دین كافی دانسته و گفته‌اند ظن قوی موجب سكون و آرامش نفس است و علم معتبر از نظر [[شارع]] نیز چیزی نیست جز آنچه مایه آرامش و سكون نفس است.<ref>حق الیقین، ص۵۷۱و۵۷۵؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۱.</ref> بنابراین، آنچه در ایمان به اصول دین لازم است، اطمینان است، كه آن را یقین عرفی نیز گویند. در یقین عرفی احتمال خلاف به كلی منتفی نیست، ولی چون ضعیف است مورد اعتنا واقع نمی‌شود؛ بر خلاف یقین منطقی بالمعنی الأخصّ كه احتمال خلاف در آن به كلی منتفی است.


== تقلید یا تحقیق‌ در اصول‌ دین‌ ==
== تقلید یا تحقیق‌ در اصول‌ دین‌ ==
بسیاری از [[کلام|متکلمان]] مسلمان باور دارند که در اصول دین، [[تقلید]] جایز نیست و اعتقاد به [[اصول دین]] باید از روی تحقیق باشد و بر این باور، ادعای [[اجماع]] نیز کرده‌<ref> (انیس الموحدین، ص۲۲، حقائق الایمان، ص۵۹</ref>و استدلالهایی ارائه نموده‌اند.
بسیاری از [[کلام|متکلمان]] مسلمان باور دارند که در اصول دین، [[تقلید]] جایز نیست و اعتقاد به [[اصول دین]] باید از روی تحقیق باشد و بر این باور، ادعای [[اجماع]] نیز کرده‌<ref>انیس الموحدین، ص۲۲؛ حقائق الایمان، ص۵۹.</ref>و استدلال‌هایی ارائه نموده‌اند.


یكی‌ از استدلال‌ها در منع تقلید این‌ است‌: مقلَّد یا از بر حق‌ بودن‌ مقلَّد خود آگاه‌ است‌، یا آگاه‌ نیست‌. اگر آگاه‌ نیست‌، در این‌ صورت‌ احتمال‌ بر خطا بودن‌ وی‌ را می‌دهد و بر این‌ مبنا تقلید، قبیح‌ است‌، زیرا او نیز از جهل‌ و خطا ایمن‌ نیست‌. اگر می‌داند كه‌ او بر حق‌ است‌، از دو حال‌ خارج‌ نیست‌: یا این‌ آگاهی‌ از روی‌ بداهت‌ حاصل‌ شده‌، یا با دلیل‌ ثابت‌ شده‌ است‌. گزاره اول‌ باطل‌ است‌، و بر مبنای‌ گزاره دوم‌، یا این‌ دلیل‌ غیرتقلیدی‌ است‌، یا از روی‌ تقلید حاصل‌ شده‌ است‌. در صورت‌ اخیر شمار اشخاصی‌ كه‌ تقلید از آنها لازم‌ است‌، نهایتی‌ نخواهد داشت‌. پس‌ تنها فرض‌ معقول‌ این‌ است‌ كه‌ با دلیل‌ به‌ بر حق‌ بودن‌ وی‌ پی‌ برده‌ است‌ و این‌ در واقع‌ تقلید نیست‌؛ پس‌ در این‌ زمینه‌ تقلید باطل‌ است‌.<ref>سیدمرتضی‌، ۱۶۴- ۱۶۵</ref>
یكی‌ از استدلال‌ها در منع تقلید این‌ است‌: مقلَّد یا از بر حق‌ بودن‌ مقلَّد خود آگاه‌ است‌، یا آگاه‌ نیست‌. اگر آگاه‌ نیست‌، در این‌ صورت‌ احتمال‌ بر خطا بودن‌ وی‌ را می‌دهد و بر این‌ مبنا تقلید، قبیح‌ است‌، زیرا او نیز از جهل‌ و خطا ایمن‌ نیست‌. اگر می‌داند كه‌ او بر حق‌ است‌، از دو حال‌ خارج‌ نیست‌: یا اینکه آگاهی‌ از روی‌ بداهت‌ حاصل‌ شده‌، یا با دلیل‌ ثابت‌ شده‌ است‌. گزاره اول‌ باطل‌ است‌، و بر مبنای‌ گزاره دوم‌، یا این‌ دلیل‌ غیرتقلیدی‌ است‌، یا از روی‌ تقلید حاصل‌ شده‌ است‌. در صورت‌ اخیر شمار اشخاصی‌ كه‌ تقلید از آنها لازم‌ است‌، نهایتی‌ نخواهد داشت‌. پس‌ تنها فرض‌ معقول‌ این‌ است‌ كه‌ با دلیل‌ به‌ بر حق‌ بودن‌ وی‌ پی‌ برده‌ است‌ و این‌ در واقع‌ تقلید نیست‌؛ پس‌ در این‌ زمینه‌ تقلید باطل‌ است‌.<ref>سید مرتضی‌، ص۱۶۴- ۱۶۵.</ref>


== اصول‌ دین‌ از نظر امامیه‌ ==
== اصول‌ دین‌ از نظر امامیه‌ ==
{{اصلی|اصول مذهب شیعه}}
{{اصلی|اصول مذهب شیعه}}
شیعیان پنج اصل را مطرح می‌کنند. [[توحید]]، [[نبوت]]، [[معاد]] (این سه اصل را اصول دین[[عدل (کلام)|عدل‌]] و [[امامت]] (که اصول مذهب خوانده می‌شوند). بنابر نظر مشهور، باور نداشتن به سه اصل نخست موجب خروج از دین و کفر می‌شود در حالی که انکار دو اصل بعدی، موجب خروج از [[مذهب تشیع]] است نه [[اسلام]].<ref>میرزای‌ قمی‌، اصول‌ دین‌، ۵</ref>
شیعیان پنج اصل را مطرح می‌کنند؛ [[توحید]]، [[نبوت]]، و [[معاد]] که اصول دین خوانده می‌شود و [[عدل (کلام)|عدل‌]] و [[امامت]] که اصول مذهب شیعه دانسته می‌شود. بنابر نظر مشهور، باور نداشتن به سه اصل نخست موجب خروج از دین و کفر می‌شود در حالی که انکار دو اصل بعدی، موجب خروج از [[مذهب تشیع]] است نه [[اسلام]].<ref>میرزای‌ قمی‌، اصول‌ دین‌، ص۵.</ref>
 
=== اصول مذهب معتزله ===
=== اصول مذهب معتزله ===
{{اصلی|اصول مذهب معتزله}}
{{اصلی|اصول مذهب معتزله}}
اصول مذهب معتزله، عبارتند از: توحید صفاتی، عدل، وعد (قول به پاداش) و وعید (قول به عذاب)، منزلتی میان دو منزلت، امر به معروف و نهی از منکر.
اصول مذهب معتزله عبارتند از توحید صفاتی، عدل، وعد (قول به پاداش) و وعید (قول به عذاب)، منزلتی میان دو منزلت، امر به معروف و نهی از منکر.
<br />
 
بر اساس این اصول:در مورد توحید، تأکید معتزله بیشتر بر توحید صفاتی است؛ بدین صورت که آنان معتقدند صفات خداوند عین ذات اوست.
بر اساس این اصول، تأکید معتزله در توحید، بیشتر بر توحید صفاتی است و آنان معتقدند صفات خداوند عین ذات اوست. معتزله، عدل الهی را بر اساس حسن و قبح عقلی اثبات می‌کنند. همچنین عمل کردن به وعده پاداش و عذاب را بر خداوند واجب می‌دانند. همچنین آنان معتقدند کسی که گناه کبیره‌ای انجام دهد نه مؤمن نامیده می‌شود و نه کافر و اگر بدون توبه از دنیا برود، عقوبت او قطعی و جاودانه خواهد بود.
عدل الهی را بر اساس حسن و قبح عقلی اثبات می کنند.
عمل کردن به وعده(وعده پاداش) و وعید(وعده عذاب کردن) بر خداوند واجب است. همچنین آنان معتقدند کسی که گناه کبیره‌ای انجام دهد نه مؤمن نامیده می‌شود و نه کافر و اگر بدون توبه از دنیا برود، عقوبت او قطعی و جاودانه خواهد بود.


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۴۴: خط ۴۲:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* آمدی‌، علی‌، الاحكام‌ فی‌ اصول‌ الاحكام‌، به‌ كوشش‌ ابراهیم‌ عجوز، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
* آمدی‌، علی‌، الاحكام‌ فی‌ اصول‌ الاحكام‌، به‌ كوشش‌ ابراهیم‌ عجوز، بیروت‌، [بی‌نا]، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
* ابن‌ تیمیه‌، احمد، موافقة صحیح‌ المنقول‌ لصریح‌ المعقول‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
* ابن‌ تیمیه‌، احمد، موافقة صحیح‌ المنقول‌ لصریح‌ المعقول‌، بیروت‌، [بی‌نا]، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
* ابن‌ میثم‌ بحرانی‌، میثم‌، قواعد المرام‌ فی‌ علم‌ الكلام‌، به‌ كوشش‌ احمد حسینی‌ و محمود مرعشی‌، تهران‌، ۱۴۰۶ق‌.
* ابن‌ میثم‌ بحرانی‌، میثم‌، قواعد المرام‌ فی‌ علم‌ الكلام‌، به‌ كوشش‌ احمد حسینی‌ و محمود مرعشی‌، تهران‌، [بی‌نا]، ۱۴۰۶ق‌.
* ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌.
* ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌.
* ابواسحاق‌ شیرازی‌، ابراهیم‌، التبصرة فی‌ اصول‌ الفقه‌، به‌ كوشش‌ محمدحسن‌ هیتو، دمشق‌، ۱۴۰۳ق‌/ ۱۹۸۳م‌.
* ابواسحاق‌ شیرازی‌، ابراهیم‌، التبصرة فی‌ اصول‌ الفقه‌، به‌ كوشش‌ محمدحسن‌ هیتو، دمشق‌، [بی‌نا]، ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌.
* ابوالحسین‌ بصری‌، المعتمد فی‌ اصول‌ الفقه‌، به‌ كوشش‌ محمد حمیدالله‌ و دیگران‌، دمشق‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۵م‌.
* ابوالحسین‌ بصری‌، المعتمد فی‌ اصول‌ الفقه‌، به‌ كوشش‌ محمد حمیدالله‌ و دیگران‌، دمشق‌، [بی‌نا]، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۵م‌.
* اشعری‌، علی‌، رسالة فی‌ استحسان‌ الخوض‌ فی‌ علم‌ الكلام‌، حیدرآباد دكن‌، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۷۹م‌.
* اشعری‌، علی‌، رسالة فی‌ استحسان‌ الخوض‌ فی‌ علم‌ الكلام‌، حیدرآباد دكن‌، [بی‌نا]، ۱۴۰۰ق‌/۱۹۷۹م‌.
* بخاری‌، محمد، صحیح‌، استانبول‌، ۱۹۸۱م‌.
* بخاری‌، محمد، صحیح‌، استانبول‌، [بی‌نا]، ۱۹۸۱م‌.
*بغدادی‌، عبدالقاهر، اصول‌ الدین‌، بیروت‌، ۱۴۰۱ق‌/ ۱۹۸۱م‌.
*بغدادی‌، عبدالقاهر، اصول‌ الدین‌، بیروت‌، [بی‌نا]، ۱۴۰۱ق‌/۱۹۸۱م‌.
* بخاری‌، الفرق‌ بین‌ الفرق‌، به‌ كوشش‌ محمد زاهد كوثری‌، قاهره‌، ۱۳۶۷ق‌/۱۹۴۸م‌.
* بخاری‌، الفرق‌ بین‌ الفرق‌، به‌ كوشش‌ محمد زاهد كوثری‌، قاهره‌، [بی‌نا]، ۱۳۶۷ق‌/۱۹۴۸م‌.
* جرجانی‌، علی‌، شرح‌ المواقف‌، قاهره‌، ۱۳۲۵ق‌/۱۹۰۷م‌.
* جرجانی‌، علی‌، شرح‌ المواقف‌، قاهره‌، [بی‌نا]، ۱۳۲۵ق‌/۱۹۰۷م‌.
* سراج‌الدین‌ ارموی‌، محمود، التحصیل‌ من‌ المحصول‌، به‌ كوشش‌ عبدالحمید ابوزنید، قاهره‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۳م‌.
* سراج‌الدین‌ ارموی‌، محمود، التحصیل‌ من‌ المحصول‌، به‌ كوشش‌ عبدالحمید ابوزنید، قاهره‌، [بی‌نا]، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۳م‌.
* سیدمرتضی‌، علی‌، الذخیرة، به‌كوشش‌ احمد حسینی‌، قم‌، ۱۴۱۱ق‌.
* سید مرتضی‌، علی‌، الذخیرة، به‌كوشش‌ احمد حسینی‌، قم‌، [بی‌نا]، ۱۴۱۱ق‌.
* شهید ثانی‌، زین‌الدین‌، حقائق‌ الایمان‌، به‌كوشش‌ مهدی‌ رجایی‌، قم‌، كتابخانة آیت‌الله‌ مرعشی‌.
* شهید ثانی‌، زین‌الدین‌، حقائق‌ الایمان‌، به‌كوشش‌ مهدی‌ رجایی‌، قم‌، كتابخانة آیت‌الله‌ مرعشی‌.
* شهید ثانی‌، زین‌الدین‌، حقائق‌ الایمان‌، چ‌ سنگی‌، مجموعة الرسائل‌، قم‌، ۱۳۰۴ق‌.
* شهید ثانی‌، زین‌الدین‌، حقائق‌ الایمان‌، چاپ سنگی‌، مجموعة الرسائل‌، قم‌، ۱۳۰۴ق‌.
* طالقانی‌، نظرعلی‌، كاشف‌ الاسرار، به‌ كوشش‌ مهدی‌ طیب‌، تهران‌، ۱۳۷۳ش‌.
* طالقانی‌، نظرعلی‌، كاشف‌ الاسرار، به‌ كوشش‌ مهدی‌ طیب‌، تهران‌، [بی‌نا]، ۱۳۷۳ش‌.
* طوسی‌، محمد، الاقتصاد، قم‌، ۱۴۰۰ق‌.
* طوسی‌، محمد، الاقتصاد، قم‌، [بی‌نا]، ۱۴۰۰ق‌.
* علامة حلی‌، حسن‌، شرح‌ باب‌ حادی‌ عشر، تهران‌، ۱۳۷۰ش‌.
* علامة حلی‌، حسن‌، شرح‌ باب‌ حادی‌ عشر، تهران‌، [بی‌نا]، ۱۳۷۰ش‌.
* علامة حلی‌، «كشف‌ الفوائد»، مجموعة الرسائل‌، قم‌، ۱۴۰۴ق‌.
* علامة حلی‌، «كشف‌ الفوائد»، مجموعة الرسائل‌، قم‌، [بی‌نا]، ۱۴۰۴ق‌.
* فخرالدین‌ رازی‌، «اصول‌ دین‌»، چهارده‌ رساله‌، به‌كوشش‌ محمدباقر سبزواری‌، تهران‌، ۱۳۴۰ش‌.
* فخرالدین‌ رازی‌، «اصول‌ دین‌»، چهارده‌ رساله‌، به‌كوشش‌ محمدباقر سبزواری‌، تهران‌، [بی‌نا]، ۱۳۴۰ش‌.
* فخرالدین‌ رازی‌، كتاب‌ الاربعین‌ فی‌ اصول‌الدین‌، حیدرآباد دكن‌، ۱۳۵۳ق‌.
* فخرالدین‌ رازی‌، كتاب‌ الاربعین‌ فی‌ اصول‌الدین‌، حیدرآباد دكن‌، [بی‌نا]، ۱۳۵۳ق‌.
* قرآن‌ كریم‌.
* قرآن‌ كریم‌.
*قرافی‌، احمد، شرح‌ تنقیح‌ الفصول‌، به‌ كوشش‌ طه‌ عبدالرئوف‌ سعد، بیروت‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۳م‌.
* قرافی‌، احمد، شرح‌ تنقیح‌ الفصول‌، به‌ كوشش‌ طه‌ عبدالرئوف‌ سعد، بیروت‌، [بی‌نا]، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۳م‌.
* كلینی‌، محمد، الاصول‌ من‌ الكافی‌، به‌ كوشش‌ علی‌اكبر غفاری‌، تهران‌، ۱۳۸۸ق‌.
* كلینی‌، محمد، الاصول‌ من‌ الكافی‌، به‌ كوشش‌ علی‌اكبر غفاری‌، تهران‌، [بی‌نا]، ۱۳۸۸ق‌.
* مانكدیم‌، [ تعلیق‌ ] شرح‌ الاصول‌ الخمسة، به‌كوشش‌ عبدالكریم‌ عثمان‌، نجف‌، ۱۳۸۳ق‌/۱۹۶۳م‌.
* مانكدیم‌، [تعلیق‌] شرح‌ الاصول‌ الخمسة، به‌كوشش‌ عبدالكریم‌ عثمان‌، نجف‌، [بی‌نا]، ۱۳۸۳ق‌/۱۹۶۳م‌.
* معتقد الامامیه‌، به‌ كوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۳۹ش‌.
* معتقد الامامیه‌، به‌ كوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، [بی‌نا]، ۱۳۳۹ش‌.
* میرزای‌ قمی‌، ابوالقاسم‌، اصول‌ دین‌، به‌ كوشش‌ رضا استادی‌، تهران‌، مسجد جامع‌.
* میرزای‌ قمی‌، ابوالقاسم‌، اصول‌ دین‌، به‌ كوشش‌ رضا استادی‌، تهران‌، مسجد جامع‌، [بی‌تا].
* میرزای‌ قمی‌، ابوالقاسم‌، قوانین‌ الاصول‌، تهران‌، ۱۳۰۳ق‌.
* میرزای‌ قمی‌، ابوالقاسم‌، قوانین‌ الاصول‌، تهران‌، [بی‌نا]، ۱۳۰۳ق‌.
* انیس الموحدین، ملامهدی نراقی، انتشارات پیام مهدی (عج)، قم، ۱۳۸۶ش.
* انیس الموحدین، ملامهدی نراقی، انتشارات پیام مهدی (عج)، قم، [بی‌نا]، ۱۳۸۶ش.
* حقائق الإیمان، زین الدین العاملی، منشورات مكتبة المرعشی، قم، ۱۴۰۹ق.
* حقائق الإیمان، زین الدین العاملی، منشورات مكتبة المرعشی، قم، [بی‌نا]، ۱۴۰۹ق.
{{پایان}}
{{پایان}}


۳۸۶

ویرایش