پرش به محتوا

اعجاز قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۸۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۷
اصلاح پانویس‌ها و منابع، اصلاح درجه‌بندی: شیوه‌نامه ارجاع
(اصلاح پانویس‌ها و منابع، اصلاح شیوه‌نامه منبع‌دهی)
(اصلاح پانویس‌ها و منابع، اصلاح درجه‌بندی: شیوه‌نامه ارجاع)
خط ۱۷: خط ۱۷:
== وجوه اعجاز ==
== وجوه اعجاز ==
=== نظریه صرفه ===
=== نظریه صرفه ===
از نخستین متکلمان که به بحث درباره وجه اعجاز قرآن پرداخته‌اند، [[ابراهیم نظام]] است که معتقد بود وجه این اعجاز در بلاغت و نظم خاصی نیست، بلکه معجزه در آنجاست که هرگاه فردی از معاندان برآن شود تا به ساختن سخنانی همانند قرآن بپردازد، با اراده الهی، «انگیزه‌» از آن فرد برگردانده شده (صَرف )، شخص قهراً از اهتمام به آن عمل ممنوع می‌گردد.<ref>نک: شهرستانی، الملل والنحل، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۵۸؛ سیوطی، الإتقان، ۱۳۸۷ق، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۷.</ref> این نظر با اشاره به تعبیر «صرف الدواعی عن المعارضه »، به نظریۀ «صَرفه‌» شهرت یافته است. بر مبنای این نظریه، در واقع وجه اعجاز قرآن، امری خارج از قرآن بوده است.
از نخستین متکلمان که به بحث درباره وجه اعجاز قرآن پرداخته‌اند، [[ابراهیم نظام]] است که معتقد بود وجه این اعجاز در بلاغت و نظم خاصی نیست، بلکه معجزه در آنجاست که هرگاه فردی از معاندان برآن شود تا به ساختن سخنانی همانند قرآن بپردازد، با اراده الهی، «انگیزه‌» از آن فرد برگردانده شده (صَرف )، شخص قهراً از اهتمام به آن عمل ممنوع می‌گردد.<ref>نگاه کنید به: شهرستانی، الملل والنحل، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۵۸؛ سیوطی، الإتقان، ۱۳۸۷ق، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۷.</ref> این نظر با اشاره به تعبیر «صرف الدواعی عن المعارضه »، به نظریۀ «صَرفه‌» شهرت یافته است. بر مبنای این نظریه، در واقع وجه اعجاز قرآن، امری خارج از قرآن بوده است.


نظریه صرفه حتی در میان [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] با استقبال گسترده‌ای روبه رو نشد، اما همواره هواداران محدودی داشت و در این میان شایان ذکر است که برخی از عالمان [[امامیه]]، همچون [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] با تفسیر خاص خود، از این نظریه دفاع می‌کرده‌اند.<ref>نک: شیخ مفید، أوائل المقالات، ۱۳۷۲ش، ص۱۸؛ سید مرتضی، «جوابات...»، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۳-۳۲۷.</ref> البته باید توجه داشت که بر مبنای نظریه صرفه، با تفسیرهای متفاوتی درباره چگونگی این «صرف»، آراء گوناگونی از سوی عالمان مسلمان به میان آمده است.<ref>مثلاً نک: ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۳۹۴ق، ج۱، ص۷۱-۷۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، المطبعة البهية، ج۲، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref>
نظریه صرفه حتی در میان [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] با استقبال گسترده‌ای روبه رو نشد، اما همواره هواداران محدودی داشت و در این میان شایان ذکر است که برخی از عالمان [[امامیه]]، همچون [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] با تفسیر خاص خود، از این نظریه دفاع می‌کرده‌اند.<ref>نگاه کنید به: شیخ مفید، أوائل المقالات، ۱۳۷۲ش، ص۱۸؛ سید مرتضی، «جوابات...»، ۱۴۰۵ق، ص۳۲۳-۳۲۷.</ref> البته باید توجه داشت که بر مبنای نظریه صرفه، با تفسیرهای متفاوتی درباره چگونگی این «صرف»، آراء گوناگونی از سوی عالمان مسلمان به میان آمده است.<ref>مثلاً نگاه کنید به: ابن عطیه، المحرر الوجیز، ۱۳۹۴ق، ج۱، ص۷۱-۷۲؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، المطبعة البهية، ج۲، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref>


=== نظریه اخبار از غیب ===
=== نظریه اخبار از غیب ===
خط ۲۵: خط ۲۵:


=== نظریه نظم قرآن ===
=== نظریه نظم قرآن ===
نظریه دیگری که در بحث مربوط به وجه اعجاز، از نظریه‌های مهم و شاید مؤثرترین نظریه در تاریخ این مبحث محسوب می‌شود، «نظم‌» قرآن است که به طور مشخص، [[عمرو بن بحر جاحظ]]، ادیب و متکلم معتزلی از نخستین تبیین کنندگان آن به شمار می‌رود. اساس نظریه یاد شده برخلاف صرفه، مبنی بر این است که قرآن خود کلامی اعجازآمیز است و از همین رو کسی را توان آوردن نظیر آن نیست. در این نظریه مانع و صارف معاندان از آوردن نظیر قرآن، صفتی خاص در خود قرآن، و در واقع نظم خاص موجود در کلام آن دانسته شده است. جاحظ این نظریه را در کتابی با عنوان نظم القرآن تبیین کرده بود که اکنون نسخه‌ای از آن در دست نیست و تنها می‌توان بر اساس اشارات موجود در دیگر آثار جاحظ و نیز نوشته‌های دیگر مؤلفان بر محتوا و مضامین آن اطلاع یافت. به طور خلاصه، باید گفت که جاحظ در این نظریه، «نظم‌» و «تألیف‌» موجود در کلام قرآن را با نظم و تألیف دیگر آثار، دارای تفاوتی از دو سنخ دانسته، و بر این اعتقاد بوده که بشر به طور طبیعی از آوردن مثل کلام قرآنی عاجز و ناتوان است.<ref>نک: سیوطی، الإتقان، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۶-۷؛ مخلوف، الباقلاني وكتابه إعجاز القرآن، ۱۹۷۸م، ص۳۹-۴۱.</ref>
نظریه دیگری که در بحث مربوط به وجه اعجاز، از نظریه‌های مهم و شاید مؤثرترین نظریه در تاریخ این مبحث محسوب می‌شود، «نظم‌» قرآن است که به طور مشخص، [[عمرو بن بحر جاحظ]]، ادیب و متکلم معتزلی از نخستین تبیین کنندگان آن به شمار می‌رود. اساس نظریه یاد شده برخلاف صرفه، مبنی بر این است که قرآن خود کلامی اعجازآمیز است و از همین رو کسی را توان آوردن نظیر آن نیست. در این نظریه مانع و صارف معاندان از آوردن نظیر قرآن، صفتی خاص در خود قرآن، و در واقع نظم خاص موجود در کلام آن دانسته شده است. جاحظ این نظریه را در کتابی با عنوان نظم القرآن تبیین کرده بود که اکنون نسخه‌ای از آن در دست نیست و تنها می‌توان بر اساس اشارات موجود در دیگر آثار جاحظ و نیز نوشته‌های دیگر مؤلفان بر محتوا و مضامین آن اطلاع یافت. به طور خلاصه، باید گفت که جاحظ در این نظریه، «نظم‌» و «تألیف‌» موجود در کلام قرآن را با نظم و تألیف دیگر آثار، دارای تفاوتی از دو سنخ دانسته، و بر این اعتقاد بوده که بشر به طور طبیعی از آوردن مثل کلام قرآنی عاجز و ناتوان است.<ref>نگاه کنید به: سیوطی، الإتقان، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۶-۷؛ مخلوف، الباقلاني وكتابه إعجاز القرآن، ۱۹۷۸م، ص۳۹-۴۱.</ref>
 
نظریه نظم قرآن در دوره‌های بعد، هم از سوی متکلمان و هم از سوی ادیبان مورد توجه قرار گرفته، و الهامبخش عالمانی از مکاتب گوناگون بوده است. در حوزه علم [[کلام]]، پس از جاحظ کسانی از [[معتزله]]، مانند [[ابن اخشید]] و [[ابوعلی حسن بن علی بن نصر]] نیز با تألیف آثاری با عنوان نظم القرآن، به ادامه مسیر جاحظ پرداختند،<ref>نگاه کنید به: ابن ندیم، الفهرست، ص۴۱.</ref> اما این نظریه در مکاتب کلامی دیگر نیز تأثیری مهم برجای نهاده بود.


از مهم‌ترین نمونه‌های گسترش این نظریه در حوزه کلام اشعری، کتاب اعجاز القرآن قاضی ابوبکر باقلانی است که به گفته مؤلف، وی در این اثر بر آن بوده تا به بسط موضوعاتی در نظم قرآن پردازد که جاحظ به اجمال از آنها گذر کرده است.<ref>باقلاني، إعجاز القرآن، ۱۳۷۴ق، ص۷.</ref> باقلانی با وجود آنکه تا حد ممکن به بحث خود صورت متکلمانه داده است، اما به ناچار بخشی عمده از بحث خویش را به مباحث بلاغی اختصاص داده، و به بررسی وجوه بیان در قرآن و اختصاصات آن پرداخته است. وی در بخشی از اثر خود، به صراحت اظهار داشته که اعجاز قرآن متعلق به بیان آن است و قرآن در اعلی درجه از منازل بیان از تعدیل نظم و سلاست، زیبایی سخن، گوش نواز بودن آهنگ و روانی بر زبان قرار گرفته است.<ref>باقلاني، إعجاز القرآن، ۱۳۷۴ق، ص۴۱۹.</ref>
از مهم‌ترین نمونه‌های گسترش این نظریه در حوزه کلام اشعری، کتاب اعجاز القرآن قاضی ابوبکر باقلانی است که به گفته مؤلف، وی در این اثر بر آن بوده تا به بسط موضوعاتی در نظم قرآن پردازد که جاحظ به اجمال از آنها گذر کرده است.<ref>باقلاني، إعجاز القرآن، ۱۳۷۴ق، ص۷.</ref> باقلانی با وجود آنکه تا حد ممکن به بحث خود صورت متکلمانه داده است، اما به ناچار بخشی عمده از بحث خویش را به مباحث بلاغی اختصاص داده، و به بررسی وجوه بیان در قرآن و اختصاصات آن پرداخته است. وی در بخشی از اثر خود، به صراحت اظهار داشته که اعجاز قرآن متعلق به بیان آن است و قرآن در اعلی درجه از منازل بیان از تعدیل نظم و سلاست، زیبایی سخن، گوش نواز بودن آهنگ و روانی بر زبان قرار گرفته است.<ref>باقلاني، إعجاز القرآن، ۱۳۷۴ق، ص۴۱۹.</ref>
خط ۴۳: خط ۴۱:
از آغاز عصر تدوین تا زمان حاضر، در خلال قرون متمادی عالمان اسلامی چه با اختصاص دادن بخشی از آثار خود به مبحث اعجاز القرآن، و چه با تألیف آثاری مستقل در این زمینه، به تحریر بحث و بیان نظریات خود پرداخته‌اند. در میان آثار مستقل، به عنوان نخستین نوشته‌ها، از دو اثر متکلمان معتزله نام برده شده است که در حال حاضر نسخه‌ای از آنها شناخته نیست؛ این دو اثر عبارتند از:
از آغاز عصر تدوین تا زمان حاضر، در خلال قرون متمادی عالمان اسلامی چه با اختصاص دادن بخشی از آثار خود به مبحث اعجاز القرآن، و چه با تألیف آثاری مستقل در این زمینه، به تحریر بحث و بیان نظریات خود پرداخته‌اند. در میان آثار مستقل، به عنوان نخستین نوشته‌ها، از دو اثر متکلمان معتزله نام برده شده است که در حال حاضر نسخه‌ای از آنها شناخته نیست؛ این دو اثر عبارتند از:
#اعجاز القرآن از ابوعمرو محمد بن عمر باهلی، از معتزله بصره و معاصران ابوعلی جبایی
#اعجاز القرآن از ابوعمرو محمد بن عمر باهلی، از معتزله بصره و معاصران ابوعلی جبایی
# اعجاز القرآن فی نظمه و تألیفه نوشته ابوعبدالله محمد بن زید واسطی (درگذشته ۳۰۶ق) از معتزله بغداد که [[ابن ندیم]] بدون توضیحی به آنها اشاره کرده است.<ref>ابن نديم، الفهرست، ص۴۱، ۲۱۹، ۲۲۰.</ref>
# اعجاز القرآن فی نظمه و تألیفه نوشته ابوعبدالله محمد بن زید واسطی (درگذشته ۳۰۶ق) از معتزله بغداد که [[ابن ندیم]] بدون توضیحی به آنها اشاره کرده است.<ref>ابن نديم، الفهرست، دار المعرفة، ص۵۷و۲۴۵.</ref>


دیگر آثار مهم در این باره عبارتند از:
دیگر آثار مهم در این باره عبارتند از:
خط ۷۴: خط ۷۲:
* ابن حمزه، یحیی، الطراز، قاهره، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.
* ابن حمزه، یحیی، الطراز، قاهره، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.
* ابن عطیة، عبد الحق، المحرر الوجیز، به کوشش احمد صادق ملاح، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
* ابن عطیة، عبد الحق، المحرر الوجیز، به کوشش احمد صادق ملاح، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
* ابن ندیم، الفهرست.
* ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا.
* ابوهلال عسکری، حسن، کتاب الصناعتین، قاهره، ۱۹۷۱م.
* ابوهلال عسکری، حسن، کتاب الصناعتین، قاهره، ۱۹۷۱م.
* باقلانی، محمد، إعجاز القرآن، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۷۴ق /۱۹۵۴م.
* باقلانی، محمد، إعجاز القرآن، به کوشش احمد صقر، قاهره، ۱۳۷۴ق /۱۹۵۴م.
خط ۱۱۵: خط ۱۱۳:
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->ندارد
  | عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->ندارد
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد
  | رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->دارد
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->از منبع خوب
  | کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->از منبع خوب
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
  | استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
۳۸۸

ویرایش