پرش به محتوا

اصل استصحاب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fouladi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fouladi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''اِسْتِصْحاب‌'''، يکى‌ از ادله‌ در برخى‌ از مکاتب‌ فقهى‌ و يکى‌ از اصول‌ عملى‌ در مکتب‌ اصولى‌ متأخر [[اماميه‌]] که‌ عبارت‌ است‌ از صدور حکمى‌ در يک‌ موضوع‌ بر پايه يقين‌ پيشين‌ در شک‌ کنونى‌.
'''اِسْتِصْحاب‌'''، يکى‌ از ادله‌ در برخى‌ از مکاتب‌ فقهى‌ و يکى‌ از اصول‌ عملى‌ در مکتب‌ اصولى‌ متأخر [[امامیه]] که‌ عبارت‌ است‌ از صدور حکمى‌ در يک‌ موضوع‌ بر پايه يقين‌ پيشين‌ در شک‌ کنونى‌.
== معنای لغوی ==
== معنای لغوی ==
معنای نخستين‌ اين‌ واژه‌ در لغت‌، آنچنانکه‌ از کاربردهای کهن‌ آن‌ استنباط مى‌شود، به‌ همراهى‌ طلبيدن‌ چيزی است‌؛<ref>مثلاً نک: نصر بن‌ مزاحم‌، 132-133؛نيز بيتى‌ شاهد در العين‌ خليل‌، 124/3.</ref> در [[کتاب‌ العين‌]] [[خليل‌ فراهیدی|خليل‌]] و پيرو آن‌ در آثار [[ازهری]] و [[جوهری]]، استصحاب‌ با عبارت‌ تکرار شونده «کل‌ شى‌ء لازم‌ [در برخى‌ نسخ‌: لاءم‌] شيئاً فقد استصحبه‌» تفسير شده‌ است‌ که‌ بيانى‌ نه‌ چندان‌ رسا از همان‌ معناست‌.<ref>خليل‌، 124/3؛ ازهری، 4/262؛ جوهری، 1/162.</ref> آنچه‌ در آثار جوهری و [[ابن‌ فارس‌]]، افزون‌ بر اين‌ ديده‌ مى‌شود، يک‌ ترکيب‌ مثال‌ گونه‌ به‌ صورت‌ «استصحبته‌ الکتاب‌ و غيره‌» است‌ که‌ جوهری آن‌ را فعلى‌ دو مفعولى‌ به‌ معنای همراه‌ قرار دادن‌ چيزی با چيزی ديگر گرفته‌ است‌،<ref>جوهری، 1/162؛ نيز نک: زمخشری، 249.</ref> حال‌ آنکه‌ در نقل‌ [[فيومى‌]] از ابن‌ فارس‌، فعل‌ به‌ صورت‌ «استصحبت‌ الکتاب‌» آمده‌، و يک‌ مفعولى‌ انگاشته‌ شده‌ است‌.<ref>نک: فيومى‌، ذيل‌ صحب‌؛ نيز زمخشری، 249.</ref>
معنای نخستين‌ اين‌ واژه‌ در لغت‌، آنچنانکه‌ از کاربردهای کهن‌ آن‌ استنباط مى‌شود، به‌ همراهى‌ طلبيدن‌ چيزی است‌؛<ref>مثلاً نک: نصر بن‌ مزاحم‌، 132-133؛نيز بيتى‌ شاهد در العين‌ خليل‌، 124/3.</ref> در [[کتاب‌ العين‌]] [[فراهیدی|خليل‌]] و پيرو آن‌ در آثار [[ازهری]] و [[جوهری]]، استصحاب‌ با عبارت‌ تکرار شونده «کل‌ شى‌ء لازم‌ [در برخى‌ نسخ‌: لاءم‌] شيئاً فقد استصحبه‌» تفسير شده‌ است‌ که‌ بيانى‌ نه‌ چندان‌ رسا از همان‌ معناست‌.<ref>خليل‌، 124/3؛ ازهری، 4/262؛ جوهری، 1/162.</ref> آنچه‌ در آثار جوهری و [[ابن‌ فارس‌]]، افزون‌ بر اين‌ ديده‌ مى‌شود، يک‌ ترکيب‌ مثال‌ گونه‌ به‌ صورت‌ «استصحبته‌ الکتاب‌ و غيره‌» است‌ که‌ جوهری آن‌ را فعلى‌ دو مفعولى‌ به‌ معنای همراه‌ قرار دادن‌ چيزی با چيزی ديگر گرفته‌ است‌،<ref>جوهری، 1/162؛ نيز نک: زمخشری، 249.</ref> حال‌ آنکه‌ در نقل‌ [[فيومى‌]] از ابن‌ فارس‌، فعل‌ به‌ صورت‌ «استصحبت‌ الکتاب‌» آمده‌، و يک‌ مفعولى‌ انگاشته‌ شده‌ است‌.<ref>نک: فيومى‌، ذيل‌ صحب‌؛ نيز زمخشری، 249.</ref>


فيومى‌ اين‌ کاربرد را پلى‌ ميان‌ کاربرد کهن‌ لغوی و کاربرد اصطلاحى‌ در فقه‌ شمرده‌، و بيان‌ داشته‌ که‌ جهت‌ ناميده‌ شدن‌ اين‌ روش‌ فقهى‌ به‌ «استصحاب‌ الحال‌» از آنجاست‌ که‌ در هنگام‌ تمسک‌ بدان‌، گويى‌ حالت‌ مورد نظر درگذشته‌ و حال‌، همراه‌ و جدا ناشدنى‌ تلقى‌ شده‌ است‌.<ref>نک: ذيل‌ صحب‌؛ نيز علاءالدين‌ بخاری، /77؛ برای تأييدی بر اين‌ برداشت‌، نک: مفيد، التذکرة، 5.</ref>
فيومى‌ اين‌ کاربرد را پلى‌ ميان‌ کاربرد کهن‌ لغوی و کاربرد اصطلاحى‌ در فقه‌ شمرده‌، و بيان‌ داشته‌ که‌ جهت‌ ناميده‌ شدن‌ اين‌ روش‌ فقهى‌ به‌ «استصحاب‌ الحال‌» از آنجاست‌ که‌ در هنگام‌ تمسک‌ بدان‌، گويى‌ حالت‌ مورد نظر درگذشته‌ و حال‌، همراه‌ و جدا ناشدنى‌ تلقى‌ شده‌ است‌.<ref>نک: ذيل‌ صحب‌؛ نيز علاءالدين‌ بخاری، /77؛ برای تأييدی بر اين‌ برداشت‌، نک: مفيد، التذکرة، 5.</ref>
کاربر ناشناس