پرش به محتوا

ابوالعاص بن ربیع: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۵۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ دسامبر ۲۰۱۸
منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع
imported>M.r.seifi
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع)
خط ۲۶: خط ۲۶:
'''اَبوالْعاص بن رَبیع بن عَبْدُالعُزّی بن عَبد شَمْس'''، داماد [[پیامبر(ص)]]، خواهرزاده [[خدیجه کبری]] و همسر [[زینب بنت رسول الله|زینب]]. در [[جنگ بدر]] به اسارت [[مسلمانان]] درآمد ولی آزاد شد و چند سال بعد، حدود [[سال ۶ قمری]]، [[اسلام]] آورد و از [[مکه]] به [[مدینه]] مهاجرت کرد.
'''اَبوالْعاص بن رَبیع بن عَبْدُالعُزّی بن عَبد شَمْس'''، داماد [[پیامبر(ص)]]، خواهرزاده [[خدیجه کبری]] و همسر [[زینب بنت رسول الله|زینب]]. در [[جنگ بدر]] به اسارت [[مسلمانان]] درآمد ولی آزاد شد و چند سال بعد، حدود [[سال ۶ قمری]]، [[اسلام]] آورد و از [[مکه]] به [[مدینه]] مهاجرت کرد.
==نام و کنیه==
==نام و کنیه==
کنیه او ابوالعاص است اما درباره نام او در منابع اختلاف است. عده‌ای او را قاسم یا مقسّم<ref>ابن قتیبه، ص۱۴۱</ref> و بعضی هشیم یا مهشم (یا مُهَشِّم) گفته‌اند، اما بیشتر او را لَقیط نامیده‌اند<ref> بلاذری، ج ۱، ص۳۹۷؛ ابن اثیر، ج ۵، ص۲۳۷؛ ابن حجر، ج ۴، ص۱۲۱.</ref>. به گفته طبری، ابو العاص به مال، امانت و تجارت از مردان انگشت شمار [[مکه]] بود و مادرش هاله دختر خویلد بود و [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|خدیجه]] خاله وی بود. خدیجه از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] خواست که دختر به او بدهد و پیامبر(ص) هیچگاه با خدیجه مخالفت نمی‌کرد و این پیش از نزول [[وحی]] بود و دختر بدو داد. خدیجه او را چون فرزند خویش می‌شمرد.<ref>تاریخ الطبری،ج۲،ص:۴۶۷؛ ترجمه تاریخ الطبری، ج۳،ص:۹۸۴</ref>
کنیه او ابوالعاص است اما درباره نام او در منابع اختلاف است. عده‌ای او را قاسم یا مقسّم<ref>ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۹م، ص۱۴۱.</ref> و بعضی هشیم یا مهشم (یا مُهَشِّم) گفته‌اند، اما بیشتر او را لَقیط نامیده‌اند<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ۹۱۵۹م، ج ۱، ص۳۹۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۲۸۵ق، ج۵، ص۲۳۷؛ ابن حجر، الاصابه، ۱۳۲۸ق، ج ۴، ص۱۲۱.</ref>. به گفته طبری، ابو العاص از معدود افراد ثروتمند و امانتدار [[مکه]] محسوب می‌شد. مادرش هاله دختر خویلد بود و [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|خدیجه]] خاله وی بود. خدیجه از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] خواست که دختر به او بدهد و پیامبر(ص) هیچگاه با خدیجه مخالفت نمی‌کرد و این پیش از نزول [[وحی]] بود و دختر بدو داد. خدیجه او را چون فرزند خویش می‌شمرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، ج۲، ص۴۶۷.</ref>


== اسارت به دست مسلمانان==
== اسارت به دست مسلمانان==
ابوالعاص پیش از [[بعثت]] پیامبر(ص)، با [[زینب دختر پیامبر(ص)|زینب]] دختر بزرگ آن حضرت [[ازدواج]] کرد. پس از بعثت، با آنکه خدیجه و دخترانش [[ایمان]] آوردند، ابوالعاص همچنان در [[شرک]] باقی ماند<ref>ابن سعد، ج ۸، ص۳۰-۳۱</ref>. وی که بازرگانی ثروتمند و امین و از جمله مشاهیر [[مکه]] بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۶</ref>، در [[جنگ بدر]] در صف مشرکان حضور داشت و به اسارت مسلمانان درآمد<ref>واقدی، ج ۱، ص۱۳۹؛ ابن هشام، ج ۲، ص۳۰۶</ref>.
ابوالعاص پیش از [[بعثت]] پیامبر(ص)، با [[زینب دختر پیامبر(ص)|زینب]] دختر بزرگ آن حضرت [[ازدواج]] کرد. پس از بعثت، با آنکه خدیجه و دخترانش [[ایمان]] آوردند، ابوالعاص همچنان در [[شرک]] باقی ماند<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، دار صادر، ج ۸، ص۳۰-۳۱.</ref>. وی که بازرگانی ثروتمند و امین و از جمله مشاهیر [[مکه]] بود<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۵۵م، ج۲، ص۳۰۶.</ref>، در [[جنگ بدر]] در صف مشرکان حضور داشت و به اسارت مسلمانان درآمد<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج ۱، ص۱۳۹؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۵۵م، ج ۲، ص۳۰۶.</ref>.


هنگامی که مردم مکه برای آزادی اسیران، به تأدیه [[فدیه]] پرداختند، زینب هم فدیه‌ای برای ابوالعاص به [[مدینه]] فرستاد که ضمن آن گردن‌بندی از آن خدیجه بود. گفته‌اند که چون چشم [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] بر آن افتاد، متاثر شد و پس از کسب موافقت مسلمانان، ابوالعاص را آزاد ساخت و اموال زینب را پس فرستاد و از ابوالعاص پیمان گرفت که زینب را آزاد گذارد<ref>ابن هشام، ج ۲، ص۳۰۷، ۳۰۸؛ واقدی، ج ۱، ص۱۳۰۱۳۱؛ بلاذری، ج ۱، ص۳۹۷</ref>. او نیز پس از بازگشت به [[مکه]]، زینب را همراه با یاران پیامبر(ص) به مدینه فرستاد<ref> نک: ابن هشام، ج ۲، ص۳۰۸۳۱۰.</ref>. گفته‌اند که پیامبر اکرم(ص) پس از [[هجرت به مدینه|هجرت]] به [[مدینه]] کسانی را فرستاد تا دخترانش را از مکه به مدینه بیاورند اما ابوالعاص، زینب را محبوس کرده بود و او نتوانست بیاید.<ref> آفرینشوتاریخ/ترجمه،ج۲،ص:۶۷۶</ref>
هنگامی که مردم مکه برای آزادی اسیران، به تأدیه [[فدیه]] پرداختند، زینب هم فدیه‌ای برای ابوالعاص به [[مدینه]] فرستاد که ضمن آن گردن‌بندی از آن خدیجه بود. گفته‌اند که چون چشم [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] بر آن افتاد، متاثر شد و پس از کسب موافقت مسلمانان، ابوالعاص را آزاد ساخت و اموال زینب را پس فرستاد و از ابوالعاص پیمان گرفت که زینب را آزاد گذارد<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۵۵م، ج ۲، ص۳۰۷، ۳۰۸؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج ۱، ص۱۳۰-۱۳۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج ۱، ص۳۹۷.</ref>. او نیز پس از بازگشت به [[مکه]]، زینب را همراه با یاران پیامبر(ص) به مدینه فرستاد<ref> نک: ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۵۵م، ج ۲، ص۳۰۸-۳۱۰.</ref>. گفته‌اند که پیامبر اکرم(ص) پس از [[هجرت به مدینه|هجرت]] به [[مدینه]] کسانی را فرستاد تا دخترانش را از مکه به مدینه بیاورند اما ابوالعاص، زینب را محبوس کرده بود و او نتوانست بیاید.<ref>مقدسی، آفرینش و تاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۶۷۶.</ref>


==اسلام ابوالعاص==
==اسلام ابوالعاص==
ابوالعاص در مکه به کار خود مشغول بود تا اینکه در [[جمادی الاول]] [[سال ۶ هجری قمری|سال ۶ ق]] همراه با کاروانی از مردان و اموال مردم [[قریش]] برای تجارت راهی [[شام]] شد<ref>بلاذری، ج ۱، ص۳۷۷، ۳۹۸</ref>. این کاروان در برابر حمله مسلمانان به فرماندهی [[زید بن حارثه]] تاب مقاومت نیاورد. برخی گریختند و برخی دیگر گرفتار شدند و اموالشان به دست مسلمانان افتاد. ابوالعاص نیز گریخت و شبانه خود را به [[مدینه]] رساند و به خانه زینب رفت و به او پناهنده شد. زینب او را پناه داد و آن واقعه را در [[مسجد]] در حضور مسلمانان به اطلاع [[پیامبر(ص)]] رساند. پیامبر(ص) پناهندگی او را پذیرفت و هنگامی که به درخواست زینب دستور داد اموال کاروان را به مشرکان بازگردانند، ابوالعاص همراه با اموال به مکه بازگشت و ضمن بازگرداندن اموال به مردم گفت که به اسلام گرویده است.<ref>مغازی، واقدی، ج۲، ۵۵۳ و ۵۵۴.</ref>
ابوالعاص در مکه به کار خود مشغول بود تا اینکه در [[جمادی الاول]] [[سال ۶ هجری قمری|سال ۶ ق]] همراه با کاروانی از مردان و اموال مردم [[قریش]] برای تجارت راهی [[شام]] شد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج ۱، ص۳۷۷، ۳۹۸.</ref>. این کاروان در برابر حمله مسلمانان به فرماندهی [[زید بن حارثه]] تاب مقاومت نیاورد. برخی گریختند و برخی دیگر گرفتار شدند و اموالشان به دست مسلمانان افتاد. ابوالعاص نیز گریخت و شبانه خود را به [[مدینه]] رساند و به خانه زینب رفت و به او پناهنده شد. زینب او را پناه داد و آن واقعه را در [[مسجد]] در حضور مسلمانان به اطلاع [[پیامبر(ص)]] رساند. پیامبر(ص) پناهندگی او را پذیرفت و هنگامی که به درخواست زینب دستور داد اموال کاروان را به مشرکان بازگردانند، ابوالعاص همراه با اموال به مکه بازگشت و ضمن بازگرداندن اموال به مردم گفت که به اسلام گرویده است.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص ۵۵۳ و ۵۵۴.</ref>


==ازدواج مجدد با زینب==
==ازدواج مجدد با زینب==
ابوالعاص پس از چندی به [[مدینه]] بازگشت و پیامبر(ص) در [[محرم]] [[سال ۷ هجری قمری|سال ۷ ق]] زینب را با همان عقد زناشویی پیشین نزد او فرستاد<ref>واقدی، ج ۲، ص۵۵۳ ۵۵۴؛ ابن هشام، ج ۲، ص۳۱۲۳۱۴؛ ابن سعد، ج ۸، ص۳۳</ref>. بعضی گفته‌اند که زینب با [[مهریه|مهر]] و [[نکاح]] جدید به زوجیت ابوالعاص درآمد<ref> نک : ابن حجر، ج۴، ص۱۲۲</ref>.
ابوالعاص پس از چندی به [[مدینه]] بازگشت و پیامبر(ص) در [[محرم]] [[سال ۷ هجری قمری|سال ۷ ق]] زینب را با همان عقد زناشویی پیشین نزد او فرستاد<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م، ج ۲، ص۵۵۳-۵۵۴؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۵۵م، ج ۲، ص۳۱۲-۳۱۴؛ ابن سعد، طبقات الکبری، دار صادر، ج ۸، ص۳۳.</ref>. بعضی گفته‌اند که زینب با [[مهریه|مهر]] و [[نکاح]] جدید به زوجیت ابوالعاص درآمد<ref> نک : ابن حجر، الاصابه، ۱۳۲۸ق، ج۴، ص۱۲۲.</ref>.


زینب برای ابوالعاص پسری به نام «علی» و دختری به نام [[امامه بنت ابوالعاص|امامه]] به دنیا آورد. امامه بعدها به ازدواج [[امام علی علیه السلام|علی(ع)]] درآمد<ref>ابن سعد، ج ۸، ص۳۱</ref>.
زینب برای ابوالعاص پسری به نام «علی» و دختری به نام [[امامه بنت ابوالعاص|امامه]] به دنیا آورد. امامه بعدها به ازدواج [[امام علی علیه السلام|علی(ع)]] درآمد<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، دار صادر، ج ۸، ص۳۱.</ref>.
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
*ابن اثیر، علی بن محمد، سد الغابه، قاهره، ۱۲۸۵ق.
*ابن اثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، قاهره، ۱۲۸۵ق.
*ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، الاصابه‌ فی تمییز الصحابه، قاهره، ۱۳۲۸ق.
*ابن حجر عسقلانی، احمدبن علی، الاصابه‌ فی تمییز الصحابه، قاهره، بی‌نا، ۱۳۲۸ق.
*ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، بیروت،‌دار صادر.
*ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، بیروت،‌دار صادر، بی‌تا.
*ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۹م.
*ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، بی‌نا، ۱۹۶۹م.
*ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۵م.
*ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، بی‌نا، ۱۳۷۵ق/ ۱۹۵۵م.
*بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
*بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، بی‌نا، ۱۹۵۹م.
*واقدی، محمدبن عمر، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
*طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، روائع التراث العربی، بی‌تا.
*مطهر بن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چ اول، ۱۳۷۴ش.
*مقدسی، مطهر بن طاهر، آفرینش و تاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*واقدی، محمدبن عمر، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، بی‌نا، ۱۹۶۶م.
{{پایان}}
{{پایان}}


کاربر ناشناس