پرش به محتوا

اقبال لاهوری: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۲: خط ۸۲:
او همچنین در مورد پیامبر اسلام سروده است:  
او همچنین در مورد پیامبر اسلام سروده است:  
{{شعر
{{شعر
|حق تعالی پیکر ما آفرید\\وز رسالت در تن ما جان دمید<ref>اقبال لاهوری، [https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh9/ رموز بیخودی، «رکن دوم:رسالت»]</ref>
|حق تعالی پیکر ما آفرید\\وز [[نبوت|رسالت]] در تن ما جان دمید<ref>اقبال لاهوری، [https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh9/ رموز بیخودی، «رکن دوم:رسالت»]</ref>
}}
}}


خط ۸۹: خط ۸۹:
از رسالت صد هزار ما یک است\\جزو ما از جزو «مالاینفک» است
از رسالت صد هزار ما یک است\\جزو ما از جزو «مالاینفک» است
آن که شان اوست «یهدی من یرید»\\از رسالت حلقه گرد ما کشید
آن که شان اوست «یهدی من یرید»\\از رسالت حلقه گرد ما کشید
حلقه ی ملت محیط افزاستی\\مرکز او وادی بطحا ستی
حلقه ی ملت محیط افزاستی\\مرکز او وادی [[ابطح| بطحاستی]]
ما ز حکم نسبت او ملتیم\\اهل عالم را پیام رحمتیم
ما ز حکم نسبتِ او ملتیم\\اهل عالم را پیام رحمتیم
از میان بحر او خیزیم ما\\مثل موج از هم نمیریزیم ما
از میان بحر او خیزیم ما\\مثل موج از هم نمیریزیم ما
امتش در حرز دیوار حرم\\نعره زن مانند شیران در اجم
امتش در حرز دیوار حرم\\نعره زن مانند شیران در اَجَم
معنی حرفم کنی تحقیق اگر\\بنگری با دیده ی صدیق اگر
معنی حرفم کنی تحقیق اگر\\بنگری با دیده‌ی صدیق اگر
قوت قلب و جگر گردد نبی\\از خدا محبوب تر گردد نبی
قوت قلب و جگر گردد نبی\\از خدا محبوب‌تر گردد نبی
قلب مؤمن را کتابش قوت است\\حکمتش حبل الورید ملت است
قلب مؤمن را کتابش قوت است\\حکمتش حبل الورید ملت است
دامنش از دست دادن ، مردن است\\چون گل از باد خزان افسردن است
دامنش از دست دادن، مُردن است\\چون گُل از باد خزان افسردن است
زندگی قوم از دم او یافت است\\این سحر از آفتابش تافت است
زندگی قوم از دم او یافت است\\این سحر از آفتابش تافت است
فرد از حق ، ملت از وی زنده است\\از شعاع مهر او تابنده است
فرد از حق ، ملت از وی زنده است\\از شعاع مهر او تابنده است
از رسالت هم نوا گشتیم ما\\هم نفس هم مدعا گشتیم ما
از رسالت هم نوا گشتیم ما\\هم نفس هم مُدَّعا گشتیم ما
کثرت هم مدعا وحدت شود\\پخته چون وحدت شود ملت شود
کثرت هم مدعا وحدت شود\\پخته چون وحدت شود ملت شود
زنده هر کثرت ز بند وحدت است\\وحدت مسلم ز دین فطرت است
زنده هر کثرت ز بندِ وحدت است\\وحدت مسلم ز دین فطرت است
دین فطرت از نبی آموختیم\\در ره حق مشعلی افروختیم
دین فطرت از نبی آموختیم\\در ره حق مشعلی افروختیم
این گهر از بحر بی پایان اوست\\ما که یک جانیم از احسان اوست
این گهر از بحر بی پایان اوست\\ما که یک جانیم از احسان اوست
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
خدمت ساقی گری با ما گذاشت\\داد ما را آخرین جامی که داشت
خدمت ساقی گری با ما گذاشت\\داد ما را آخرین جامی که داشت
«لا نبی بعدی» ز احسان خداست\\پرده ی ناموس دین مصطفی است
«لا نبی بعدی» ز احسان خداست\\پرده ی ناموس دین مصطفی است
قوم را سرمایه ی قوت ازو\\حفظ سر وحدت ملت ازو
قوم را سرمایه ی قوت ازو\\حفظ سرِّ وحدتِ ملت ازو
حق تعالی نقش هر دعوی شکست\\تا ابد اسلام را شیرازه بست
حق تعالی نقش هر دعوی شکست\\تا ابد اسلام را شیرازه بست
دل ز غیر الله مسلمان بر کند\\نعره ی لا قوم بعدی می زند<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh9/ اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «رسالت»]، سایت گنجور.</ref>
دل ز غیر الله مسلمان بر کند\\نعره ی لا قوم بعدی می زند<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh9/ اقبال لاهوری، رموز بیخودی، «رسالت»]، سایت گنجور.</ref>
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
}}
}}


او برای فرار از دل‌فریبی‌های غرب، توصیه به پناه بردن به قرآن می‌کند:  
او برای فرار از دل‌فریبی‌های غرب، توصیه به پناه بردن به [[قرآن]] می‌کند:  
{{شعر
{{شعر
|ای به تقلیدش اسیر آزاد شو\\دامن قرآن بگیر آزاد شو<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/javidname/sh23/ اقبال لاهوری، جاویدنامه، «حکومت الهی»]، سایت گنجور.</ref>
|ای به تقلیدش اسیر آزاد شو\\دامن قرآن بگیر آزاد شو<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/javidname/sh23/ اقبال لاهوری، جاویدنامه، «حکومت الهی»]، سایت گنجور.</ref>
۱۸٬۵۲۴

ویرایش