confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
از سوی دیگر حمایت حکومت صفویان به نوعی تلاش برای تقویت این حکومت در برابر حکومت عثمانی بود که در همسایگی آنان به بازسازی خلافت سنی دست زده بود و همواره خطر غلبه آنان بر صفویان و در نتیجه آغاز دوباره سختگیریها بر شیعیان وجود داشت.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۵.</ref> به هر حال حسن ظن بسیاری از مردم و حتی علمایی مانند علامه مجلسی نسبت به حکومت صفویان تا حدی بود که گاه این حکومت را زمینهساز ظهور [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] میپنداشتند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۰–۴۱.</ref> | از سوی دیگر حمایت حکومت صفویان به نوعی تلاش برای تقویت این حکومت در برابر حکومت عثمانی بود که در همسایگی آنان به بازسازی خلافت سنی دست زده بود و همواره خطر غلبه آنان بر صفویان و در نتیجه آغاز دوباره سختگیریها بر شیعیان وجود داشت.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۵.</ref> به هر حال حسن ظن بسیاری از مردم و حتی علمایی مانند علامه مجلسی نسبت به حکومت صفویان تا حدی بود که گاه این حکومت را زمینهساز ظهور [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] میپنداشتند.<ref>طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۰–۴۱.</ref> | ||
[[پرونده:کتاب الفیض القدسی.jpg|بندانگشتی|300x300px|کتاب الفیض القدسی]] | [[پرونده:کتاب الفیض القدسی.jpg|بندانگشتی|300x300px|کتاب [[الفیض القدسی (کتاب)|الفیض القدسی]]]] | ||
[[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] در باره حضور امثال علامه مجلسی در دربار سلاطین و در دفاع از اقدام آنها خطاب روحانیون میگوید: من هم اگر چنانچه می توانستم یک سلطان جائری را به راه بیاورم می رفتم درباری می شدم. شما هم تکلیفتان این بود که اگر بتوانید یک سلطان جائری را آدمش کنید بروید درباری بشوید. این درباری شدن نیست. این آدم سازی است. نه این است که اینها درباری شدند، اینها می خواهند آدم بسازند. من گله دارم...نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلاً مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ [[محقق کرکی|محقق ثانی]] ـ رضوان الله علیه ـ [[شیخ بهائی]] ـ رضوان الله علیه ـ با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها همراهی شان میکردند، خیال کنند که اینها مانده بودند برای جاه و عزت، و احتیاج داشتند به اینکه شاه سلطان حسین و شاه عباس به آنها عنایتی بکنند! این حرفها نبوده در کار. آنها گذشت کردند؛ یک گذشت، یک مجاهدۀ نفسانی کرده اند برای اینکه این مذهب را به وسیلۀ آنها، به دست آنها [ترویج کنند]<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/C207_41663/_قدرت_روحانیت_و_خدمات_سیاسی،_علمی_و_مذهبی_ع قدرت روحانیت و خدمات علمی، سیاسی و مذهب روحانیت شیعه]</ref> | [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] در باره حضور امثال علامه مجلسی در دربار سلاطین و در دفاع از اقدام آنها خطاب روحانیون میگوید: من هم اگر چنانچه می توانستم یک سلطان جائری را به راه بیاورم می رفتم درباری می شدم. شما هم تکلیفتان این بود که اگر بتوانید یک سلطان جائری را آدمش کنید بروید درباری بشوید. این درباری شدن نیست. این آدم سازی است. نه این است که اینها درباری شدند، اینها می خواهند آدم بسازند. من گله دارم...نباید یک کسی تا به گوشش خورد که مثلاً مجلسی ـ رضوان الله علیه ـ [[محقق کرکی|محقق ثانی]] ـ رضوان الله علیه ـ [[شیخ بهائی]] ـ رضوان الله علیه ـ با اینها روابط داشتند و می رفتند سراغ اینها همراهی شان میکردند، خیال کنند که اینها مانده بودند برای جاه و عزت، و احتیاج داشتند به اینکه [[شاه سلطان حسین صفوی|شاه سلطان حسین]] و [[شاه عباس اول|شاه عباس]] به آنها عنایتی بکنند! این حرفها نبوده در کار. آنها گذشت کردند؛ یک گذشت، یک مجاهدۀ نفسانی کرده اند برای اینکه این مذهب را به وسیلۀ آنها، به دست آنها [ترویج کنند]<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/C207_41663/_قدرت_روحانیت_و_خدمات_سیاسی،_علمی_و_مذهبی_ع قدرت روحانیت و خدمات علمی، سیاسی و مذهب روحانیت شیعه]</ref> | ||
با این حال گروهی از علما نیز با استناد به نظریه عدم جواز همکاری با حکومت جائر که نظریه غالب در فقه سیاسی شیعه بود، از سیاست کناره گرفتند.<ref>رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها»، ص۵۹.</ref> در همان دوران حیات علامه، برخی از علمای شیعی رویه او را تقبیح کردند و به اقداماتی مانند برگزاری نماز جمعه -که آن را مختص زمان حضور معصوم میدانستند- به امامت وی اعتراض میکردند.<ref>حائری، «علامه محمد باقر مجلسی»، ص۵۸؛ نیز نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۸،۶۵–۶۹.</ref> | با این حال گروهی از علما نیز با استناد به نظریه عدم جواز همکاری با حکومت جائر که نظریه غالب در فقه سیاسی شیعه بود، از سیاست کناره گرفتند.<ref>رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومتها»، ص۵۹.</ref> در همان دوران حیات علامه، برخی از علمای شیعی رویه او را تقبیح کردند و به اقداماتی مانند برگزاری نماز جمعه -که آن را مختص زمان حضور معصوم میدانستند- به امامت وی اعتراض میکردند.<ref>حائری، «علامه محمد باقر مجلسی»، ص۵۸؛ نیز نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۸،۶۵–۶۹.</ref> |