پرش به محتوا

مسجد کبود (مزار شریف): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:
معین‌الدین محمد افزاری (درگذشت: ۸۹۹ق) و خواندمیر (درگذشت: ۹۴۱ یا ۹۴۲ق) گزارش کرده‌اند که قبر امام علی(ع) سال ۸۸۵ق در مزار شریف آشکار شد.<ref>افزاری، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات, ج۱, ص ۱۵۶ ـ ۱۶۱؛ تاریخ حبیب السیر, ج ۴, ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲؛ تاریخ روضه الصفا, ج ۱۱, ص ۵۷۴۶ ـ ۵۷۴۷.</ref>
معین‌الدین محمد افزاری (درگذشت: ۸۹۹ق) و خواندمیر (درگذشت: ۹۴۱ یا ۹۴۲ق) گزارش کرده‌اند که قبر امام علی(ع) سال ۸۸۵ق در مزار شریف آشکار شد.<ref>افزاری، روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات, ج۱, ص ۱۵۶ ـ ۱۶۱؛ تاریخ حبیب السیر, ج ۴, ص ۱۷۱ ـ ۱۷۲؛ تاریخ روضه الصفا, ج ۱۱, ص ۵۷۴۶ ـ ۵۷۴۷.</ref>


بخش عمده کتاب تاریخچه مزارشریف منسوب به عبدالغفور لاری (م ۹۱۲ ق) به معرفی بارگاه امام علی(ع) در مزارشریف اختصاص دارد. خلاصه آن بدین قرار است:
عبدالغفور لاری (درگذشت: ۹۱۲ ق) میان دو تاریخ کشف مزار را اینگونه جمع کرده است که سال 530ق
 
سال ۸۸۵ ق شمس الدین محمد در کتابهای کتابخانه شیخ رضی الدین محمدسلمان دست یافت که در سال ۵۳۰ ق مزار امام علی(ع) در بلخ کشف شده است. سپس آن را اعلام می کند و پس از کندن آن قسمت, به سنگ قبری برخوردند که بر آن حک شده بود: این مزار در سال ۵۳۰ کشف شد.
 
قضیه کشف آن در سال ۵۳۰ بدین قرار است: در این سال چهارصد تن از علما و سادات و مشایخ در خواب, پیامبر اکرم(ص) را دیدند که به آنها فرمود: قبر پسرعمویم ابن ابی طالب در خیران[۸] است. احمد قماچ ـ حاکم بلخ ـ پس از خبر شدن از این خوابها, علما را جهت مشورت جمع کرد. آنان با تمسک به این روایت که هرکس پیامبر(ص) را در خواب ببیند, خود حضرت را دیده, این خوابها را رؤیای صادق دانستند؛ اما شخص فقیهی در آن میان به جهت فاصله هزار فرسنگی میان کوفه و بلخ, سخن علما را نپذیرفت و همگی متفرق شدند.


همان شب فقیه مذکور در عالم خواب, عده ای از سادات را دید که او را به طرف قبر حضرت علی(ع) کشاندند و در آنجا چنان او را کتک زندند که از هوش رفت. اما با اشاره حضرت او را رها کردند. سراسیمه از خواب پرید و در همان نیمه های شب به خانه احمد قماچ رفت و گریه کنان سخن خود را پس گرفت. احمد قماچ نیز دستور حفر آن منطقه را صادر کرد تا اینکه سنگ قبر امام(ع) پدیدار شد. روی سنگ چنین نوشته بود: «هذا ولی الله, علی اسدالله, اخ رسول الله.»
همان شب فقیه مذکور در عالم خواب, عده ای از سادات را دید که او را به طرف قبر حضرت علی(ع) کشاندند و در آنجا چنان او را کتک زندند که از هوش رفت. اما با اشاره حضرت او را رها کردند. سراسیمه از خواب پرید و در همان نیمه های شب به خانه احمد قماچ رفت و گریه کنان سخن خود را پس گرفت. احمد قماچ نیز دستور حفر آن منطقه را صادر کرد تا اینکه سنگ قبر امام(ع) پدیدار شد. روی سنگ چنین نوشته بود: «هذا ولی الله, علی اسدالله, اخ رسول الله.»
templateeditor
۱٬۵۵۹

ویرایش