پرش به محتوا

بحیرا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویکی سازی
جز (ویکی سازی)
 
خط ۳۵: خط ۳۵:
بر اساس این روایت، کاروانی از [[قریش]] به قصد تجارت به سوی [[شام]] حرکت کرد که ابوطالب به اصرار محمد(ص)، که در آن هنگام نُه<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص۲۰-۲۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۳۶۹</ref> یا دوازده ساله بود،<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص۱۱۶</ref> او را نیز با خود برد. کاروان، در بُصرای شام، نزدیک صومعه‌ای، توقف کرد. نخستین اختلاف در گزارش این رویداد در اینجاست که برخی بحیرا را، منتظر فرستاده موعود و پرسشگر از کاروان‌های پیشین،<ref>خرگوشی، شرف النبی(ص)، ص۴۶</ref> و بعضی منتظری گوشه‌نشین معرفی کرده‌اند که تا آن زمان از صومعه خود بیرون نمی‌آمد و با کسی سخن نمی‌گفت.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۱۹۱-۱۹۲؛ ابن‌اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۳</ref> بحیرا با دیدن برخی نشانه‌های غیرطبیعی چون تعظیم و صلای سنگ‌ها بر پیامبر(ص)، ابری که همواره بر سر پیامبر حرکت می‌کرده و بر وی سایه می‌افکنده، و درختی که به مجرد نشستن پیامبر(ص) در پناه آن، شاخه‌های خود را به سوی او می‌گشوده است، محمد(ص) را در میان کاروانیان می‌شناسد. بحیرا آنان را به طعام دعوت می‌کند تا با کودک مورد نظرش، بیشتر سخن بگوید. اما کاروانیان پیامبر(ص) را به سبب خردسالی در کنار بنه کاروان به مراقبت می‌گمارند و بحیرا با پی‌بردن به این نکته خواستار گفت‌وگو با کودک می‌شود.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۱۹۲؛ خرگوشی، شرف النبی(ص)، ص۴۵</ref>
بر اساس این روایت، کاروانی از [[قریش]] به قصد تجارت به سوی [[شام]] حرکت کرد که ابوطالب به اصرار محمد(ص)، که در آن هنگام نُه<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص۲۰-۲۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۳۶۹</ref> یا دوازده ساله بود،<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص۱۱۶</ref> او را نیز با خود برد. کاروان، در بُصرای شام، نزدیک صومعه‌ای، توقف کرد. نخستین اختلاف در گزارش این رویداد در اینجاست که برخی بحیرا را، منتظر فرستاده موعود و پرسشگر از کاروان‌های پیشین،<ref>خرگوشی، شرف النبی(ص)، ص۴۶</ref> و بعضی منتظری گوشه‌نشین معرفی کرده‌اند که تا آن زمان از صومعه خود بیرون نمی‌آمد و با کسی سخن نمی‌گفت.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۱۹۱-۱۹۲؛ ابن‌اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۳</ref> بحیرا با دیدن برخی نشانه‌های غیرطبیعی چون تعظیم و صلای سنگ‌ها بر پیامبر(ص)، ابری که همواره بر سر پیامبر حرکت می‌کرده و بر وی سایه می‌افکنده، و درختی که به مجرد نشستن پیامبر(ص) در پناه آن، شاخه‌های خود را به سوی او می‌گشوده است، محمد(ص) را در میان کاروانیان می‌شناسد. بحیرا آنان را به طعام دعوت می‌کند تا با کودک مورد نظرش، بیشتر سخن بگوید. اما کاروانیان پیامبر(ص) را به سبب خردسالی در کنار بنه کاروان به مراقبت می‌گمارند و بحیرا با پی‌بردن به این نکته خواستار گفت‌وگو با کودک می‌شود.<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۱۹۲؛ خرگوشی، شرف النبی(ص)، ص۴۵</ref>


روایت نادری نیز، زمان این گفت‌وگو را صبح فردای رسیدن کاروان به بُصری می‌داند. براساس این روایت، گفت‌وگوی میان محمد(ص) و بحیرا هنگامی صورت گرفت که کاروانیان خفته بودند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص۲۰۲۱</ref> جزئیات و تفصیل آن در روایات یکسان نیست. برخی آن را گفت و شنودی کوتاه گزارش کرده‌اند که بحیرا طی آن تنها [[نبوت]] محمد(ص) را باگفتن این عبارت که «او سرور جهانیان است»<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ص۵۵</ref> پیشگویی کرده است،<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص۱۲۰ به نقل از ابی‌مِجْلَز</ref> و بعضی به تفصیل بیشتر پرداخته‌اند، از جمله آنکه بحیرا از خواب‌های پیامبر(ص) می‌پرسد، او را به لات و عزی سوگند می‌دهد که پیامبر(ص) از آنها تبرّی می‌جوید،<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۱۹۳؛ ابن‌اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۵؛ ابن‌کثیر، السیرة النبویة، ج ۱، ص۲۴۵</ref> و مُهر نبوت را میان دو کتف حضرت می‌بیند و در پایان این دیدار، ابوطالب را از آینده کودک آگاه و سفارش می‌کند که از یهود<ref>ابن‌کثیر، السیرة النبویة، ج ۱، ص۲۴۵؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص۱۲۰</ref> و نصاری یا رومیان<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، سلسله اول، ص۱۱۲۶</ref> یا هر دو<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص۲۱</ref> یا چنان‌که [[مسعودی]] گفته است از اهل کتاب<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص۸۳</ref> با تأکید بر یهود<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص۲۶</ref> حفظ کند.
روایت نادری نیز، زمان این گفت‌وگو را صبح فردای رسیدن کاروان به بُصری می‌داند. براساس این روایت، گفت‌وگوی میان محمد(ص) و بحیرا هنگامی صورت گرفت که کاروانیان خفته بودند.<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص۲۰۲۱</ref> جزئیات و تفصیل آن در روایات یکسان نیست. برخی آن را گفت و شنودی کوتاه گزارش کرده‌اند که بحیرا طی آن تنها [[نبوت]] محمد(ص) را باگفتن این عبارت که «او سرور جهانیان است»<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ص۵۵</ref> پیشگویی کرده است،<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص۱۲۰ به نقل از ابی‌مِجْلَز</ref> و بعضی به تفصیل بیشتر پرداخته‌اند، از جمله آنکه بحیرا از خواب‌های پیامبر(ص) می‌پرسد، او را به لات و عزی سوگند می‌دهد که پیامبر(ص) از آنها تبرّی می‌جوید،<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۱۹۳؛ ابن‌اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۵؛ ابن‌کثیر، السیرة النبویة، ج ۱، ص۲۴۵</ref> و مُهر نبوت را میان دو کتف حضرت می‌بیند و در پایان این دیدار، ابوطالب را از آینده کودک آگاه و سفارش می‌کند که از یهود<ref>ابن‌کثیر، السیرة النبویة، ج ۱، ص۲۴۵؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص۱۲۰</ref> و نصاری یا رومیان<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، سلسله اول، ص۱۱۲۶</ref> یا هر دو<ref>بلعمی، تاریخنامه طبری، ج ۱، ص۲۱</ref> یا چنان‌که [[مسعودی]] گفته است از [[اهل کتاب]]<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج ۱، ص۸۳</ref> با تأکید بر یهود<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص۲۶</ref> حفظ کند.


در برخی منابع، از تلاش بحیرا برای منصرف کردن سه تن [[یهود|یهودی]] به نام‌های زبیر<ref>ابن‌اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۵</ref> (یا زریر<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۱۹۴</ref> یا زعبیر<ref>بیهقی، دلائل النبوّة، ج ۱، ص۱۹۸</ref>) و ثمام<ref>بیهقی، دلائل النبوّة، ج ۱، ص۱۹۸</ref> (یا تمّام<ref>ابن‌کثیر، ج ۱، ص۲۴۵</ref>) و دریس<ref>ابن‌اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۵</ref> از کشتن پیامبر اکرم(ص) سخن رفته است.
در برخی منابع، از تلاش بحیرا برای منصرف کردن سه تن [[یهود|یهودی]] به نام‌های زبیر<ref>ابن‌اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۵</ref> (یا زریر<ref>ابن‌هشام، السیرة النبویة، ج ۱، ص۱۹۴</ref> یا زعبیر<ref>بیهقی، دلائل النبوّة، ج ۱، ص۱۹۸</ref>) و ثمام<ref>بیهقی، دلائل النبوّة، ج ۱، ص۱۹۸</ref> (یا تمّام<ref>ابن‌کثیر، ج ۱، ص۲۴۵</ref>) و دریس<ref>ابن‌اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۷۵</ref> از کشتن پیامبر اکرم(ص) سخن رفته است.
confirmed، templateeditor
۱۱٬۹۰۰

ویرایش