confirmed، templateeditor
۱۱٬۱۲۹
ویرایش
جز (ویکی سازی) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
|عرض جغرافیایی = | |عرض جغرافیایی = | ||
| ویژگی = | | ویژگی = | ||
| کشور = | | کشور = [[سوریه]]، ۲۸۰کیلومتری [[دمشق]] | ||
| استان = | | استان = | ||
| مساحت = | | مساحت = | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
'''حَلَب''' دوّمین شهر پر جمیعت [[سوریه]] پس از [[دمشق]] است که در شمال این کشور به فاصله ۲۸۰ کیلومتری دمشق قرار دارد. | '''حَلَب''' دوّمین شهر پر جمیعت [[سوریه]] پس از [[دمشق]] است که در شمال این کشور به فاصله ۲۸۰ کیلومتری دمشق قرار دارد. | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
در مورد پایهگذار حلب اختلاف است ولی بیشتر مورخان آن را به فرزندان عَمالیق نسبت دادهاند. بعضی نخستین ساکنان آن را فرزندان حام بن نوح دانستهاند . این شهر شاهد سکونت اقوام حیثون، آشوریها، مصریها، یونانیها و رومیها بوده است.<ref>ابن بطوطه، الرحله، ص ۵۳؛ ابن عدیم، زبدة الحلب من تاریخ الحلب، ص ۱۵- ۱.</ref> | در مورد پایهگذار حلب اختلاف است ولی بیشتر مورخان آن را به فرزندان عَمالیق نسبت دادهاند. بعضی نخستین ساکنان آن را فرزندان حام بن نوح پسر [[نوح (پیامبر)|حضرت نوح]] دانستهاند . این شهر شاهد سکونت اقوام حیثون، آشوریها، مصریها، یونانیها و رومیها بوده است.<ref>ابن بطوطه، الرحله، ص ۵۳؛ ابن عدیم، زبدة الحلب من تاریخ الحلب، ص ۱۵- ۱.</ref> | ||
لذا هر یک از این اقوام آن را به نامی میخواندهاند، حیثون آن را «حلبا و حلباس»، آشوریان «[[حلوان]]»، یونانیان «باروا» و مصریان آن را «حلب» خواندهاند. | لذا هر یک از این اقوام آن را به نامی میخواندهاند، حیثون آن را «حلبا و حلباس»، آشوریان «[[حلوان]]»، یونانیان «باروا» و مصریان آن را «حلب» خواندهاند. | ||
در قرون اسلامی این شهر به «حلب الشَهبا»معروف بوده (احتمالا به سبب وجود سنگ معروف به اشهب در ساختمانهای شهر) و اکنون نیز گاهی این نام در تحقیقات جدید به کار میرود.<ref>نک: پیشین، ص ۱۰- ۷؛ عفیف البهنسی، الشام الحضاره، صص ۱۵۳- ۱۵۲.</ref> حلب در [[سال ۱۷ هجری قمری|سال ۱۷ هجری]] توسط [[ابوعبیده جراح]] و به فرماندهی عَیّاض بن غَنم فَهْری به صلح فتح شد. شهر، در آن زمان هفت دروازه داشت و پیرامون آن دیواری محکم کشیده شده بود.<ref>نک: ابن عدیم، بُغیة الطلب فی تاریخ الحلب، تحقیق سهیل زکار، ص ۱۱ به بعد.</ref> پس از فتح این شهر به وسیله مسلمانان، مسیحیان به حفظ کلیساها و انجام آداب و رسوم خود مجاز شدند ولی بعضی از کنیسه ها(عبادتگاهها ) آنان با صلح، به مسجد تبدیل شد. | در قرون اسلامی این شهر به «حلب الشَهبا»معروف بوده (احتمالا به سبب وجود سنگ معروف به اشهب در ساختمانهای شهر) و اکنون نیز گاهی این نام در تحقیقات جدید به کار میرود.<ref>نک: پیشین، ص ۱۰- ۷؛ عفیف البهنسی، الشام الحضاره، صص ۱۵۳- ۱۵۲.</ref> حلب در [[سال ۱۷ هجری قمری|سال ۱۷ هجری]] توسط [[ابوعبیده جراح]] و به فرماندهی عَیّاض بن غَنم فَهْری به صلح فتح شد. شهر، در آن زمان هفت دروازه داشت و پیرامون آن دیواری محکم کشیده شده بود.<ref>نک: ابن عدیم، بُغیة الطلب فی تاریخ الحلب، تحقیق سهیل زکار، ص ۱۱ به بعد.</ref> پس از فتح این شهر به وسیله مسلمانان، مسیحیان به حفظ کلیساها و انجام آداب و رسوم خود مجاز شدند ولی بعضی از کنیسه ها(عبادتگاهها ) آنان با صلح، به [[مسجد]] تبدیل شد. | ||
حلب در قرون چهارم و پنجم هجری قمری که در دست بنیمِرداس از حمدانیان قرار گرفت، رونق بسزایی یافت. سیف الدوله حَمْدانی آن جا را پایتخت خویش قرار داد، به عمران و آبادانی آن همت گماشت. در این دوران شهر حلب، همواره مورد طمع رومیان بود قلعه بسیار مستحکم آن که به عنوان مقر فرماندهی سیفالدوله، موقعیت خاص نظامی و استراتژیک به حلب بخشیده بود؛ مانع عمدهای برای دستیابی رومیان به شهر محسوب میشد. | حلب در قرون چهارم و پنجم هجری قمری که در دست بنیمِرداس از [[خاندان حمدانیان|حمدانیان]] قرار گرفت، رونق بسزایی یافت. سیف الدوله حَمْدانی آن جا را پایتخت خویش قرار داد، به عمران و آبادانی آن همت گماشت. در این دوران شهر حلب، همواره مورد طمع رومیان بود قلعه بسیار مستحکم آن که به عنوان مقر فرماندهی سیفالدوله، موقعیت خاص نظامی و استراتژیک به حلب بخشیده بود؛ مانع عمدهای برای دستیابی رومیان به شهر محسوب میشد. | ||
در دوران ایوبیها، حلب یکی از پایگاههای مهم نظامی مسلمانان علیه صلیبیها بود و حتی یک بار نیز از سوی آنان تسخیر گشت. در دوره مغول به تصرف آنان در آمد و بیشتر آن ویران و باقیمانده آن در دوران [[تیمور]] دستخوش تخریب و ویرانی شد.<ref>محمد راغب الطباخ الحلبی، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء جلد دوم و سوم؛ تیودور بیشوف همان کتاب، ص ۱۷ به بعد.</ref> | در دوران ایوبیها، حلب یکی از پایگاههای مهم نظامی مسلمانان علیه صلیبیها بود و حتی یک بار نیز از سوی آنان تسخیر گشت. در دوره مغول به تصرف آنان در آمد و بیشتر آن ویران و باقیمانده آن در دوران [[تیمور]] دستخوش تخریب و ویرانی شد.<ref>محمد راغب الطباخ الحلبی، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء جلد دوم و سوم؛ تیودور بیشوف همان کتاب، ص ۱۷ به بعد.</ref> |