اختیار انسان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
==اختیار چیست و چرا مهم است؟== | ==اختیار چیست و چرا مهم است؟== | ||
درباره تعریف اختیار عبارت یگانهای یافت نمیشود و اندیشمندان از دیدگاههای گوناگون آن را بازشناساندهاند. [[محمدحسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]] در پژوهش خود ۱۲ تعریف از نویسندگان مسلمان و غیرمسلمان را گرد آورده است.<ref>قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۷۱-۹۶.</ref> اما سبحانی مفهوم اختیار را بینیاز از تعریف | درباره تعریف اختیار عبارت یگانهای یافت نمیشود و اندیشمندان از دیدگاههای گوناگون آن را بازشناساندهاند. [[محمدحسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]] در پژوهش خود ۱۲ تعریف از نویسندگان مسلمان و غیرمسلمان را گرد آورده است.<ref>قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۷۱-۹۶.</ref> اما [[جعفر سبحانی]] متکلم شیعه مفهوم اختیار را بینیاز از تعریف دانسته و با مقایسه حرکت دست مرتعش و حرکت دست سالم از آن گذر میکند.<ref>سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۳۶.</ref> | ||
اختیارمندی انسان به معنای مجبورنبودن او در افعال آگاهانه است. نظریه اختیار در مقابل نظریه جبرگرایی قرار دارد و در مباحث الاهیاتی در نسبتسنجی افعال انسان و قدرت و اراده الهی مورد بحث قرار میگیرد.<ref>مطهری، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص۱۷۷؛ خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۱۷۸.</ref> اختیارگرایان معتقدند انسانها در انتخاب و انجام رفتارهای خود از سوی خداوند آزادند و اراده، علم، و قضا و قدر الاهی مانع انتخاب و اختیار انسانها نیست و افراد در ایجاد افعال خود تأثیر واقعی دارند. | اختیارمندی انسان به معنای مجبورنبودن او در افعال آگاهانه است. نظریه اختیار در مقابل نظریه جبرگرایی قرار دارد و در مباحث الاهیاتی در نسبتسنجی افعال انسان و قدرت و اراده الهی مورد بحث قرار میگیرد.<ref>مطهری، پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص۱۷۷؛ خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ۱۳۹۴ش، ج۱، ص۱۷۸.</ref> اختیارگرایان معتقدند انسانها در انتخاب و انجام رفتارهای خود از سوی خداوند آزادند و اراده، علم، و قضا و قدر الاهی مانع انتخاب و اختیار انسانها نیست و افراد در ایجاد افعال خود تأثیر واقعی دارند. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
===بداهت اختیار انسان=== | ===بداهت اختیار انسان=== | ||
نخستین دلیل اختیار انسان را بداهت این نظریه دانستهاند که با توجه به فطرت انسانی میتوان آن را دریافت.<ref>قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۱۷۲.</ref> چنانکه [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در [[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (کتاب)|کشف المراد]]،<ref>حلی، کشف المراد،۱۴۱۳ق، ص۳۰۸.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبائی]] و مطهری در [[اصول فلسفه و روش رئالیسم (کتاب)|اصول فلسفه و روش رئالیسم]]،<ref>طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۷۹.</ref> و سبحانی در جبر و اختیار به این نکته تصریح کردهاند.<ref>سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۳۷.</ref> | نخستین دلیل اختیار انسان را بداهت این نظریه دانستهاند که با توجه به فطرت انسانی میتوان آن را دریافت.<ref>قدردان قراملکی، نگاه سوم به جبر و اختیار، ۱۳۸۴ش، ص۱۷۲.</ref> چنانکه [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در [[کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (کتاب)|کشف المراد]]،<ref>حلی، کشف المراد،۱۴۱۳ق، ص۳۰۸.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبائی]] و [[مرتضی مطهری|مطهری]] در [[اصول فلسفه و روش رئالیسم (کتاب)|اصول فلسفه و روش رئالیسم]]،<ref>طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۷۹.</ref> و [[جعفر سبحانی|سبحانی]] در جبر و اختیار به این نکته تصریح کردهاند.<ref>سبحانی، جبر و اختیار، ۱۳۸۱ش، ص۳۷.</ref> | ||
===استناد به قرآن=== | ===استناد به قرآن=== | ||
اختیارگرایان برای اثبات ادعای خود مبنی بر استناد فعل انسان به خود او به | اختیارگرایان برای اثبات ادعای خود مبنی بر استناد فعل انسان به خود او به [[آیه|آیاتی]] از [[قرآن]] تمسک کردهاند. [[محمدتقی جعفری]] فیلسوف و الاهیدان شیعه، آیههای قرآنی را در این موضوع در چند گروه دستهبندی کرده است: پارهای از آیات عذابها و مصیبتهای دنیوی را به نتیجه رفتار انسانها میدانند، پارهای دیگر افعال انسان را به خودش نسبت میدهند مثل آیه «[[آیه ۲۸ سوره مدثر|كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ]]»، حدود ۸۰ آیه که ظلم را به خود انسانها نسبت میدهد مثل [[آیه ۷۰ سوره توبه]]، و آیاتی که صریحا میگوید انسانها در انتخاب آزاد هستند همانند [[آیه ۳ سوره انسان]] که میگوید ما انسان را هدایت کردیم و او یا شاکر خواهد بود یا کفران خواهد ورزید.<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> | ||
بنابر پژوهش جعفری در قرآن ۴۳ بار کلمه اراده به خدا نسبت داده شده و ۹۴ بار به انسان، و هیچ آیهای نیست که اراده خدا را ناظر به افعال اختیاری انسان به کار برده باشد.<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۴.</ref> او همچنین به آیاتی اشاره میکند که نیتجه اراده انسان را موردِ اراده خداوند معرفی میکند مثل [[آیه ۱۸ سوره اسراء|آیه ۱۸]] و [[آیه ۱۹ سوره اسراء|۱۹ سوره اسراء]].<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۴.</ref> | بنابر پژوهش جعفری در قرآن ۴۳ بار کلمه اراده به خدا نسبت داده شده و ۹۴ بار به انسان، و هیچ آیهای نیست که اراده خدا را ناظر به افعال اختیاری انسان به کار برده باشد.<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۴.</ref> او همچنین به آیاتی اشاره میکند که نیتجه اراده انسان را موردِ اراده خداوند معرفی میکند مثل [[آیه ۱۸ سوره اسراء|آیه ۱۸]] و [[آیه ۱۹ سوره اسراء|۱۹ سوره اسراء]].<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۳۴.</ref> | ||
===استناد به احادیث=== | ===استناد به احادیث=== | ||
قائلان به اختیار به احادیثی از اهلبیت(ع) نیز استناد کردهاند که در آن روایات بر منافات داشتن [[جبر]] با عدل و حکمت خداوند، و با تکلیف و وعده و [[وعید]] و پاداش و کیفر الهی تصریح و تأکید شده است. | قائلان به اختیار به احادیثی از [[اهلبیت(ع)]] نیز استناد کردهاند که در آن روایات بر منافات داشتن [[جبر]] با [[عدل الهی|عدل]] و حکمت خداوند، و با تکلیف و وعده و [[وعید]] و پاداش و کیفر الهی تصریح و تأکید شده است. | ||
[[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] در رد اندیشه آنان که [[قضا و قدر]] الهی را مستلزم مجبور بودن انسان میدانند، فرموده است: | [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] در رد اندیشه آنان که [[قضا و قدر]] الهی را مستلزم مجبور بودن انسان میدانند، فرموده است: «اگر چنین بود، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و [[وعید]] بی اساس، و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود.»<ref>صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۸۰.</ref> محمد بن عَجْلان از [[امام صادق(ع)]] پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام کارها مجبور نموده است؟ امام(ع) پاسخ داد: خداوند عادلتر از آن است که بندهای را بر کاری مجبور سازد آن گاه او را عقوبت کند.»<ref>صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۶۱.</ref> چنانکه همین پاسخ از [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] به حسن بن علی وَشّاء نیز نقل شده است.<ref>صدوق، التوحید،۱۳۵۷ش، ص۳۶۲.</ref> | ||
===استدلالهای عقلی و وجدانی=== | ===استدلالهای عقلی و وجدانی=== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[نظریه کسب]] که اکثریت متکلمان اشعری به آن اعتقاد دارند یکی از تبیینهایی است که برای توضیح اختیار انسان و رابطه افعال انسان با خداوند ارائه شده است.<ref>ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۷۲۷-۷۲۸.</ref> به گفته سعدالدین تفتازانی برای سازگار کردن اختیار انسان و [[فاعلیت خداوند]] چارهای جز این نیست که بگوییم خداوند خالق فعل انسان، و انسان کاسب آن است».<ref>خیالی، شرح العقاید النسفیة، ص۱۱۵-۱۱۷</ref> | [[نظریه کسب]] که اکثریت متکلمان اشعری به آن اعتقاد دارند یکی از تبیینهایی است که برای توضیح اختیار انسان و رابطه افعال انسان با خداوند ارائه شده است.<ref>ولفسن، فلسفه علم کلام، ۱۳۶۸ش، ص۷۲۷-۷۲۸.</ref> به گفته سعدالدین تفتازانی برای سازگار کردن اختیار انسان و [[فاعلیت خداوند]] چارهای جز این نیست که بگوییم خداوند خالق فعل انسان، و انسان کاسب آن است».<ref>خیالی، شرح العقاید النسفیة، ص۱۱۵-۱۱۷</ref> | ||
نظریه کَسْب | نظریه کَسْب نه تنها از طرف مخالفان اشاعره ([[عدلیه|متکلمان عدلیه]]) مورد نقد قرار گرفته و اِبطال گردیده است، بلکه برخی از محققان اشاعره نیز آن را کافی در حل مشکل [[جبر]] ندانستهاند، چنان که احمد امین مصری آن را تعبیر جدیدی از نظریه جبر دانسته،<ref>أمین، ضحی الاسلام، ج ۳، ص۵۷</ref> و [[شیخ شلتوت]] نیز معتقد است تفسیر کسب به تقارن عادی میان فعل و قدرت انسان بدون آن که قدرت او در تحقق فعل تأثیری داشته باشد، از عهده توجیه مسأله [[تکلیف]] و اصل عدل الهی و مسؤولیت انسان بر نمیآید.<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۱۹۸.</ref> | ||
===نظریه امر بین الامرین=== | ===نظریه امر بین الامرین=== | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
==تعارض اختیار با علم پیشین الهی== | ==تعارض اختیار با علم پیشین الهی== | ||
یکی از چالشهای بحث اختیار مسئله ناسازگاری میان | یکی از چالشهای بحث اختیار مسئله ناسازگاری میان «[[علم ذاتی خدا|علم پیشین خداوند]]» و «اختیار انسان» است. گفتهشده بر اساس باور به علم ذاتی خداوند، خداوند پیش از خلقت، از آنچه واقع میشود و آنچه واقع نمیشود آگاه است و لازمه این باور آنست که حوادث هستی و افعال انسانها مطابق با علم الهی رخ بدهد در نتیجه اختیار انسان بی معنا خواهد شد.<ref>ر.ک. ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۳۸۶ه، ج۶، ص۲۷۰–۲۷۱ و ص۲۸۱–۲۸۳؛ پلانتینجا و دیگران، کلام فلسفی، ۱۳۸۴ش، ص ۲۵۵–۲۸۲.</ref> به این چالش دو پاسخ از سوی فلیسوفان مسلمان و فیلسوفان غربی داده شده است. | ||
===امکان سازگاری بین علم ازلی و اراده آزاد=== | ===امکان سازگاری بین علم ازلی و اراده آزاد=== | ||
فلاسفه اسلامی، از جمله [[میرداماد]]، [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبائی]] و [[مرتضی مطهری|مطهری]] پاسخ دادهاند که خداوند همانطور که اصل تحقق یک فعل را میداند، فرایند تحقق آن را نیز میداند. بنابر این اگر انسان کاری را با اختیار خود انجام دهد، خداوند میداند که آن فاعل آن فعل را با اختیار خودش انجام میدهد. از این رو علم پیشین نه تنها با اختیار منافاتی ندارد، بلکه | فلاسفه اسلامی، از جمله [[میرداماد]]، [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبائی]] و [[مرتضی مطهری|مطهری]] پاسخ دادهاند که خداوند همانطور که اصل تحقق یک فعل را میداند، فرایند تحقق آن را نیز میداند. بنابر این اگر انسان کاری را با اختیار خود انجام دهد، خداوند میداند که آن فاعل آن فعل را با اختیار خودش انجام میدهد. از این رو علم پیشین نه تنها با اختیار منافاتی ندارد، بلکه آنرا اثبات میکند. چون خداوند از ازل میداند که هر انسانی از روی اختیار خودش چه کارهایی را انجام میدهد.<ref>ر.ک. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۴۲۳–۴۲۵؛ طباطبائی، نهایة الحکمة، [بیتا]، ص۱۴۴؛ میرداماد، قبسات، ۱۳۵۶ش، ص۴۷۱–۴۷۲؛ مطهری، انسان و سرنوشت، ۱۳۷۴ش، ص۱۲۵–۱۳۰.</ref> | ||
[[محمدتقی جعفری]] فیلسوف و الاهیدان شیعه علاوه بر پاسخ فوق به دو نکته دیگر اشاره کرده است: نخست این که علم نقش علیتی ندارد و نمیتواند علت وقوع حوادث باشد، بلکه آنچه علت ایجاد چیزی میشود اراده خداوند است نه علم او،<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۹.</ref> و دیگر این که اگر علم باعث جبر باشد خود خداوند نیز باید مجبور باشد زیرا به کارهای خود علم پیشین دارد.<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۵۰.</ref> | [[محمدتقی جعفری]] فیلسوف و الاهیدان شیعه علاوه بر پاسخ فوق به دو نکته دیگر اشاره کرده است: نخست این که علم نقش علیتی ندارد و نمیتواند علت وقوع حوادث باشد، بلکه آنچه علت ایجاد چیزی میشود اراده خداوند است نه علم او،<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۴۹.</ref> و دیگر این که اگر علم باعث جبر باشد خود خداوند نیز باید مجبور باشد زیرا به کارهای خود علم پیشین دارد.<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۷۹ش، ص۲۵۰.</ref> | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
عالمان شیعه دیدگاههای متعددی درباره سازگارکردن این روایات با سایر آموزههای دینی اتخاذ کردهاند؛ [[علامه مجلسی]] در [[مرآة العقول]]<ref>مجلسی، مراة العقول، ۱۴۰۴، ج۷، ص۱۵.</ref> پنج نظر و [[سید عبدالله شبر]] در [[مصابیح الانوار]]<ref>شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۵-۳۹.</ref> نُه قول در این باره نقل کردهاند. | عالمان شیعه دیدگاههای متعددی درباره سازگارکردن این روایات با سایر آموزههای دینی اتخاذ کردهاند؛ [[علامه مجلسی]] در [[مرآة العقول]]<ref>مجلسی، مراة العقول، ۱۴۰۴، ج۷، ص۱۵.</ref> پنج نظر و [[سید عبدالله شبر]] در [[مصابیح الانوار]]<ref>شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۵-۳۹.</ref> نُه قول در این باره نقل کردهاند. | ||
بسیاری از عالمان شیعه این روایات را تأویل کردهاند؛<ref> غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۶.</ref> مثل این که گفتهاند خداوند با [[علم ذاتی خدا|علم پیشین]] خود میدانست چه کسانی به اختیار خود ایمان میآورند و چه کسانی کافر میشوند و از اینرو در آفرینش هم با آنها به همین صورت برخورد کرده است،<ref>مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۵؛ شبر، مصابیح الانوار،۱۳۷۱ش، ص۳۸؛ حلی، مختصر البصائر، ۱۴۲۱ق، ص۳۸۴.</ref> یا اختلاف طینتها را حاصل امتحان در [[عالم ذر]] و تحتتأثیر اطاعت و عصیان در آن عالم میدانند<ref>شبر، مصابیح الانوار،۱۳۷۱ش، ص۳۸.</ref> و یا مثل [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبائی]] تأثیر طینت در سرنوشت انسان را اجمالی و به صورت زمینهای دانستهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۹۸-۹۹.</ref> | بسیاری از عالمان شیعه این روایات را [[تأویل]] کردهاند؛<ref> غلامی و ذاکری، «طینت و عدل الهی»، ص۱۱۶.</ref> مثل این که گفتهاند خداوند با [[علم ذاتی خدا|علم پیشین]] خود میدانست چه کسانی به اختیار خود ایمان میآورند و چه کسانی کافر میشوند و از اینرو در آفرینش هم با آنها به همین صورت برخورد کرده است،<ref>مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ق، ج۸، ص۵؛ شبر، مصابیح الانوار،۱۳۷۱ش، ص۳۸؛ حلی، مختصر البصائر، ۱۴۲۱ق، ص۳۸۴.</ref> یا اختلاف طینتها را حاصل امتحان در [[عالم ذر]] و تحتتأثیر اطاعت و عصیان در آن عالم میدانند<ref>شبر، مصابیح الانوار،۱۳۷۱ش، ص۳۸.</ref> و یا مثل [[سید محمدحسین طباطبائی|طباطبائی]] تأثیر طینت در سرنوشت انسان را اجمالی و به صورت زمینهای دانستهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۸، ص۹۸-۹۹.</ref> | ||
در سوی دیگر گروهی مثل [[ ابوالحسن شعرانی]] بر این اعتقادند که احادیث طینت با [[اصول مذهب|اصول مذهب امامیه]] مخالفند است و باید کنار گذاشته شوند و در خور استناد نیستند.<ref> مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۴۲۹ق، ج۸، ص۴-۵.</ref> عدهای نیز این روایات را [[جعل حدیث|ساخته و پرداخته]] توسط [[غالیان]]،<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.</ref> و برخی نیز [[تقیه|تقیهای]] ارزیابی کردهاند.<ref>شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۶.</ref> | در سوی دیگر گروهی مثل [[ ابوالحسن شعرانی]] بر این اعتقادند که احادیث طینت با [[اصول مذهب|اصول مذهب امامیه]] مخالفند است و باید کنار گذاشته شوند و در خور استناد نیستند.<ref> مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۴۲۹ق، ج۸، ص۴-۵.</ref> عدهای نیز این روایات را [[جعل حدیث|ساخته و پرداخته]] توسط [[غالیان]]،<ref>مدرسی طباطبایی، مکتب در فرآیند تکامل، ۱۳۸۹ش، ص۷۰.</ref> و برخی نیز [[تقیه|تقیهای]] ارزیابی کردهاند.<ref>شبر، مصابیح الانوار، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۳۶.</ref> |