Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۰
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
===جاودانگی گناهکاران در جهنم=== | ===جاودانگی گناهکاران در جهنم=== | ||
درباره خلود مؤمن مرتکب گناه کبیره که [[توبه]] ناکرده از دنیا رفته، بیشترین اختلاف آرای کلامی وجود دارد.<ref>عبدالباری، یوم القیامه، ۲۰۰۴م، ص۳۰۶.</ref> تفتازانی این نکته را اعتقادِ قطعی [[اشاعره]] و ناشی از نوید رحمت خداوند دانسته است.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۳۷۱ش، ج۵، ۱۳۵</ref> جرجانی نیز استدلال کرده که طبق [[آیه ۷ سوره زلزال]] مرتکب گناه کبیره باید ثواب ایمانش را بچشد؛ و از نظر عقلی مطلوب آن است نخست جزای گناهانش را بچشد و سپس پاداش ایمانش را بگیرد و عدم خلود یعنی همین.<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۷۰ش، ج۸، ص۳۰۹</ref> | |||
متکلمان شیعه نیز بر این اعتقاد هستند که خلود در آتش به کافران اختصاص دارد<ref>برای نمونه: مفید، اوائل المقالات، ص۱۴؛ | متکلمان شیعه نیز بر این اعتقاد هستند که خلود در آتش به کافران اختصاص دارد<ref>برای نمونه: مفید، اوائل المقالات، ۱۳۳۰ش، ص۱۴؛ مفید رساله شرح عقاد الصدوق، ۱۳۳۰ش، ص۵۵؛ طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۴، علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۲۷ق، ص۵۶۱؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۱- ۴۴۳</ref> و فاسقان در آتش ماندگار نیستند. و کلمه خلود در آیاتی مانند [[آیه ۱۴ سوره نساء|آیه ۱۴ نساء]] را یا به معنای مکث طولانی میگیرند، یا آن را مختص به کافران میدانند.<ref>برای نمونه: طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۴؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۲۷ق، ص۵۶۱-۵۶۳؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۳-۴۴۵</ref> | ||
این متکلمان معتقدند مؤمن مرتکب کبیره به سبب ایمانش مستحق ثواب دائم است. و ثواب ایمان ثوابی است جاویدان است. از سوی دیگر اگر عذاب مؤمن مرتکب کبیره همیشگی باشد، لازم میآید مؤمن با کسی که عمری شرک ورزیده یکسان باشند، حال آنکه همه عقلا چنین حکمی را قبیح میدانند. چنانکه در آیات متعددی مثل [[۱۲۸ سوره انعام]] برخی از عذاب استثنا شدهاند. و منظور این آیات فاسق مرتکب کبیره است که با خواست و [[مشیت]] خداوند عذابش قطع میشود.<ref>برای نمونه: | این متکلمان معتقدند مؤمن مرتکب کبیره به سبب ایمانش مستحق ثواب دائم است. و ثواب ایمان ثوابی است جاویدان است. از سوی دیگر اگر عذاب مؤمن مرتکب کبیره همیشگی باشد، لازم میآید مؤمن با کسی که عمری شرک ورزیده یکسان باشند، حال آنکه همه عقلا چنین حکمی را قبیح میدانند. چنانکه در آیات متعددی مثل [[۱۲۸ سوره انعام]] برخی از عذاب استثنا شدهاند. و منظور این آیات فاسق مرتکب کبیره است که با خواست و [[مشیت]] خداوند عذابش قطع میشود.<ref>برای نمونه: طوسی، تجرید الاعتقاد، ۱۴۰۷ق، ص۳۰۴؛ علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۲۷ق، ص۵۶۱-۵۶۳؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ۱۳۸۷ش، ص۴۴۳-۴۴۵</ref> | ||
===مخالفت با عذاب بینهایت=== | ===مخالفت با عذاب بینهایت=== | ||
در بین عالمان مسلمان گروهی از اندیشمندان که بیشتر گرایش عرفانی و فلسفی داشتهاند با اصل خلود در عذاب مخالفت کردهاند.<ref>ساطع و رفیعا، «مقایسه دیدگاه امام خمینی در باب خلود با سایر آرا مخالف و موافق»، ص۷۹.</ref> و دلایل نقلی اعم از آیات و روایات را به گونه دیگری تبیین و توجیه میکنند. | در بین عالمان مسلمان گروهی از اندیشمندان که بیشتر گرایش عرفانی و فلسفی داشتهاند با اصل خلود در عذاب مخالفت کردهاند.<ref>ساطع و رفیعا، «مقایسه دیدگاه امام خمینی در باب خلود با سایر آرا مخالف و موافق»، ص۷۹.</ref> و دلایل نقلی اعم از آیات و روایات را به گونه دیگری تبیین و توجیه میکنند. | ||
[[ابنعربی|محیی الدین ابن عربی]] در الفتوحات المکیة معتقد است اهل آتش پس از اینکه به قدر اعمالشان عذاب چشیدند، در جهنم مشمول فضل و رحمت حق میگردند، به گونهای که دیگر آتش را احساس نمیکنند.<ref>ابن عربی، الفتوحات المکیه، | [[ابنعربی|محیی الدین ابن عربی]] در الفتوحات المکیة معتقد است اهل آتش پس از اینکه به قدر اعمالشان عذاب چشیدند، در جهنم مشمول فضل و رحمت حق میگردند، به گونهای که دیگر آتش را احساس نمیکنند.<ref>ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۱۱۴، ۳۰۳.</ref> وی در این زمینه به رحمت گسترده خداوند استناد کرده است.<ref>ابن عربی، الفتوحات المکیه، بیتا، ج۳، ص۲۵.</ref> او در فصوص الحکم نیز گفته بعد از پایان یافتن مدت عقاب، عذاب جهنم شیرین و گوارا خواهد شد، چرا که عذاب از «عَذب» (گوارا و دلپذیر) مشتق شده است.<ref>ابن عربی، فصوص الحکم، ۱۳۶۶ش، ج۱۷ ص۱۶۹</ref> | ||
عبدالرزاق کاشی،<ref> | عبدالرزاق کاشی،<ref>کاشی، شرح فصوص الحکم، ۱۳۸۳ش، ص۱۲۳.</ref> داوود قیصری،<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۳۷۵ش، ص۷۲۶.</ref> و [[ملاصدرا]] در برخی آثار فلسفی خود<ref>مثل اسفار، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۳۴۷-۳۴۹؛ الشواهد الربوبیه، ۱۳۸۶ش، ص۳۸۵.</ref> با نظریه قطع عذاب همراه هستند. [[سید محمدباقر خوانساری|خوانساری]] صاحب [[روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات (کتاب)|روضات الجنات]]، [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] را نیز جزو مخالفان خلود کفار در عذاب آتش دانسته است.<ref>خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ش، ج۶، ص۸۱.</ref> ملاصدرا بر این باور است که آخرین کسی که از گناهکاران [[شفاعت]] میکند، خداوند ارحم الراحمین است.<ref>برای نمونه: اسفار، ۱۹۸۱م، ج۲، ص۳۴۹-۳۵۳؛ الشواهد الربوبیه، ۱۳۸۶، ص۳۸۶-۳۹۰.</ref> او در [[المبدأ و المعاد]] نیز میگوید قائلان به عذاب ابدی ندانستهاند که رحمت عام و گسترده خداوند به همه چیز میرسد.<ref>ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۱۳۵۴ش، ص ۴۶۰</ref> | ||
===نقد دیدگاه مخالفان خلود در آتش=== | ===نقد دیدگاه مخالفان خلود در آتش=== | ||
در نقد [[ابنعربی|ابن عربی]] و برخی از پیروان وی گفته شده است که این نظر با سیاق آیات قرآن در باب عذاب و خلود در جهنم سازگار نیست و مخالف [[اجماع]] اهل اسلام است.<ref> | در نقد [[ابنعربی|ابن عربی]] و برخی از پیروان وی گفته شده است که این نظر با سیاق آیات قرآن در باب عذاب و خلود در جهنم سازگار نیست و مخالف [[اجماع]] اهل اسلام است.<ref>ثقفی تهرانی، روان جاوید، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۶.</ref> علاوه بر آن، به گفته علامه طباطبائی رحمت خدا به معنای رقت قلب، دلسوزی و تأثر باطنی نیست زیرا حالات مذکور از لوازم وجود انسانی در عالم مادی است و به انسانها تعلق دارد، بلکه رحمت به معنای اعطا و افاضه آن چیزی است که مناسب استعداد قابل است.<ref>طباطبائي، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۴۱۴.</ref> | ||
==جاودانگی و نفسشناسی== | ==جاودانگی و نفسشناسی== | ||
جاودانگی و ماندگاری نفس یا روح انسانی ارتباط کاملی با بحث خلود و حیات پس از مرگ دارد.<ref>پورحسن، «بررسی انتقادی براهین علیه جاودانگی و بقای نفس»، ص۸-۹.</ref> جوادی آملی تصریح میکند آنچه میتواند همه پرسشهای ناظر به بحث خلود را حل کند، تکیه بر [[تجرد نفس|تجرد]]، ثبات، و مرگناپذیری روح است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۹۲.</ref> | جاودانگی و ماندگاری نفس یا روح انسانی ارتباط کاملی با بحث خلود و حیات پس از مرگ دارد.<ref>پورحسن، «بررسی انتقادی براهین علیه جاودانگی و بقای نفس»، ص۸-۹.</ref> جوادی آملی تصریح میکند آنچه میتواند همه پرسشهای ناظر به بحث خلود را حل کند، تکیه بر [[تجرد نفس|تجرد]]، ثبات، و مرگناپذیری روح است.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۳۹۲.</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
فیلسوفان و نیز عالمان دینی برای تبیین جاودانگی از چند طریق راه پیمودهاند؛ گروهی از آنجا که انسان را همان بدن میدانستند جاودانگی را از طریق [[اعاده معدوم]] و امکان بازیابی شخص از بینرفته پیگیری میکردند.<ref>کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۶۹.</ref> گروهی دیگر جاودانگی را در قالب [[بدن برزخی|بدن مثالی]] یا بدن لطیف توضیح دادهاند.<ref>کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۰.</ref> این بدن با بدن مادی شباهتها و تفاوتهایی دارد و همین تفاوتها باعث ماندگاری آن پس از مرگ بدن مادی خواهد بود.<ref>کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۰.</ref> باور به [[تناسخ]] نیز از مسیرهایی است که برخی از ادیان و برخی اندیشمندان مسلمان برای توضیح جاودانگی به آن پناه بردهاند.<ref>کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۱.</ref> ولی اکثریت الاهیدانان مسلمان و شیعه ماندگاری ابدی انسان را از طریق بازگشت روح به بدن تبیین کردهاند.<ref>کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۱.</ref> | فیلسوفان و نیز عالمان دینی برای تبیین جاودانگی از چند طریق راه پیمودهاند؛ گروهی از آنجا که انسان را همان بدن میدانستند جاودانگی را از طریق [[اعاده معدوم]] و امکان بازیابی شخص از بینرفته پیگیری میکردند.<ref>کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۶۹.</ref> گروهی دیگر جاودانگی را در قالب [[بدن برزخی|بدن مثالی]] یا بدن لطیف توضیح دادهاند.<ref>کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۰.</ref> این بدن با بدن مادی شباهتها و تفاوتهایی دارد و همین تفاوتها باعث ماندگاری آن پس از مرگ بدن مادی خواهد بود.<ref>کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۰.</ref> باور به [[تناسخ]] نیز از مسیرهایی است که برخی از ادیان و برخی اندیشمندان مسلمان برای توضیح جاودانگی به آن پناه بردهاند.<ref>کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۱.</ref> ولی اکثریت الاهیدانان مسلمان و شیعه ماندگاری ابدی انسان را از طریق بازگشت روح به بدن تبیین کردهاند.<ref>کریمزده قراملکی، «جاودانگی انسان از دیدگاه قرآن»، ص۷۱.</ref> | ||
===دیدگاه ابن سینا=== | ===دیدگاه ابن سینا=== | ||
[[ابنسینا]] در النجاة | [[ابنسینا]] در النجاة تأکید میکند که رنج و عذاب شدید بر اثر خُلقیاتی است که در دنیا بر اثر اعمال برای نفس حاصلشده است.<ref>ابن سینا، النجاة، ۱۳۷۹ش، ص۶۹۵.</ref> وی در [[الاشارات و التنبیهات (کتاب)|اشارات]] در آنجا که از عذاب نفس به علت نقصان و نرسیدن به کمال سخن میگوید، مینویسد چنین عذابی فقط برای منکران، اهمالکنندگان و اعراضکنندگان از حق است و ساده دلان (بُلْه) از چنین عذابی دورند.<ref>ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ۱۳۸۱ش، ص ۳۴۸؛ ابن سینا، النجاة، ۱۳۷۹ش، ص۶۹۵.</ref> | ||
===دیدگاه سهروردی=== | ===دیدگاه سهروردی=== | ||
سهروردی نیز خلود را بر اساس میزان تعلقات دنیوی نفس دانسته است. او درباره افراد میانهحال و متوسط اما سعادتمند بر این عقیده است که نفس آنان بعد از مفارقت از بدن، به عالَم مُثُل روحانی معلق عروج میکند و در آنجا از پارهای صورتهای محسوس بهرهمند میگردد و به سبب تعلق به آن | سهروردی نیز خلود را بر اساس میزان تعلقات دنیوی نفس دانسته است. او درباره افراد میانهحال و متوسط اما سعادتمند بر این عقیده است که نفس آنان بعد از مفارقت از بدن، به عالَم مُثُل روحانی معلق عروج میکند و در آنجا از پارهای صورتهای محسوس بهرهمند میگردد و به سبب تعلق به آن برزخها ، که خود تباهیناپذیرند جاودانه میشود.<ref>سهروردی، مجموعه مصنفات، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۲۹-۲۳۰.</ref> البته شهرزوری در تفسیر سخن سهروردی نوشته است که این نفوس بعد از مدتی مکث، از آنجا به عالم مُثُل نورانی انتقال مییابند و در آنجا از مرتبهای به مرتبهای صعود میکنند تا به فلک اعلای [[عالم مثال]] نائل شوند، و از آنجا نیز به عالم انوار محض منتقل گردند و بدون تغیر و تبدل جاویدان بمانند.<ref>شهرزوری، شرح حکمة الاشراق، ۱۳۷۲ش، ص۵۵۰</ref> | ||
===دیدگاه ملاصدرا=== | ===دیدگاه ملاصدرا=== |