پرش به محتوا

تابعین: تفاوت میان نسخه‌ها

(تصحیح)
خط ۵: خط ۵:


==اختلاف در اطلاق عنوان تابعین ==
==اختلاف در اطلاق عنوان تابعین ==
واژه عربی تابعین جمع تابع یا تابعی است.<ref> ابن صلاح،مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث،۱۴۰۴ق، ص۱۷۹؛ نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق، ۱۴۱۱ق، ص۲۰۰</ref> به نظر بیشتر عالمان مسلمان، صرف ملاقات با یک یا چند تن از صحابه برای اطلاق تابعی بر فرد کافی است.<ref> سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۳؛ خطیب،  اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ۱۴۱۷ق، ص۴۱۰.</ref> اما به عقیده [[خطیب بغدادی]] مصاحبت و مجالست با [[صحابه]] نیز ضرورت دارد، برخلاف صحابه که برای آنها صرف دیدار با رسول اکرم(ص) در کسب عنوان [[صحابی]] کفایت می‌کند.<ref>خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة،۱۴۰۶ق، ص۳۸.</ref> [[ابن حِبّان]] معتقد بود که تابعی باید در سِنّی باشد که قادر به حفظ کردن [[حدیث]] از صحابه باشد؛ ازاین‌رو، [[خلف بن خلیفه|خَلَف بن خلیفه]] از اتباع تابعین (طبقه پس از تابعین) شمرده شده، اگرچه در کودکی [[عمرو بن حریث مخزومی|عَمرو بن حُرَیث]] را دیده بود.<ref> سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث،۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۴.</ref>
واژه عربی تابعین جمع تابع یا تابعی است.<ref> ابن صلاح،مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث،۱۴۰۴ق، ص۱۷۹؛ نووی، ارشاد طلاب الحقایق الی معرفة سنن خیر الخلائق، ۱۴۱۱ق، ص۲۰۰</ref> به نظر بیشتر عالمان مسلمان، صِرف ملاقات با یک یا چند تن از صحابه برای اطلاق تابعی بر فرد کافی است.<ref> سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۳؛ خطیب،  اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ۱۴۱۷ق، ص۴۱۰.</ref> اما به عقیده [[خطیب بغدادی]] مصاحبت و مجالست با [[صحابه]] نیز ضرورت دارد، برخلاف صحابه که برای آنها صرف دیدار با رسول اکرم(ص) در کسب عنوان [[صحابی]] کفایت می‌کند.<ref>خطیب بغدادی، الکفایة فی علم الروایة،۱۴۰۶ق، ص۳۸.</ref> [[ابن حِبّان]] معتقد بود که تابعی باید در سِنّی باشد که قادر به حفظ کردن [[حدیث]] از صحابه باشد؛ ازاین‌رو، [[خلف بن خلیفه|خَلَف بن خلیفه]] از اتباع تابعین (طبقه پس از تابعین) شمرده شده، اگرچه در کودکی [[عمرو بن حریث مخزومی|عَمرو بن حُرَیث]] را دیده بود.<ref> سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث،۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۴.</ref>


برخی از علماء، علاوه بر شنیدن حدیث، طول ملازمت با صحابه و برخورداری از قوه تمیز را هم شرط کرده‌اند، اما بدون شک مهم‌ترین شرط در مورد تابعی همان دیدار او با [[صحابی]] است.<ref> مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، .ج۳، ص۳۱۱؛ شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۶.</ref> [[ابن صلاح]] شرط دیدار را کافی دانسته و [[ابن حجر|ابن حَجَر]] همین رأی را اختیار کرده است.<ref> ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ۱۴۰۴ق، ص۱۷۹؛‌ عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر، ۱۴۰۹ق، ص۹۰.</ref> برخی چند تن از تابعین را که شنیدن حدیث آنها از [[صحابه]] به اثبات نرسیده، معرفی کرده‌اند<ref> سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث،۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۳-۱۲۴؛ خطیب، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه،‌ ۱۴۱۷ق، ص۴۱۰.</ref> به عقیده اینان شرط دیدار، از روایتی از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول اکرم(ص)]] به دست می‌آید که فرمود: «طوبی ' لِمَن رَآنی و آمن بی، و طوبی ' لمن رأی مَن رآنی‌؛ خوشا به‌حال کسی که مرا دیده و به من ایمان آورده است و خوشا به حال آن‌کس که کسی را که مرا دیده، دیده باشد».<ref> سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث،۱۴۱۷ق،ج۳، ص۱۲۵؛ سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۰۷.</ref>
برخی از علماء، علاوه بر شنیدن حدیث، طول ملازمت با صحابه و برخورداری از قوه تمیز را هم شرط کرده‌اند، اما بدون شک مهم‌ترین شرط در مورد تابعی همان دیدار او با [[صحابی]] است.<ref> مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة، ۱۴۱۱ق، .ج۳، ص۳۱۱؛ شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایة، ۱۴۰۸ق، ص۳۴۶.</ref> [[ابن صلاح]] شرط دیدار را کافی دانسته و [[ابن حجر|ابن حَجَر]] همین رأی را اختیار کرده است.<ref> ابن صلاح، مقدمة ابن الصّلاح فی علوم الحدیث، ۱۴۰۴ق، ص۱۷۹؛‌ عسقلانی، نزهة النظر: شرح نخبة الفکر، ۱۴۰۹ق، ص۹۰.</ref> برخی چند تن از تابعین را که شنیدن حدیث آنها از [[صحابه]] به اثبات نرسیده، معرفی کرده‌اند<ref> سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث،۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۳-۱۲۴؛ خطیب، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه،‌ ۱۴۱۷ق، ص۴۱۰.</ref> به عقیده اینان شرط دیدار، از روایتی از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول اکرم(ص)]] به دست می‌آید که فرمود: «طوبی ' لِمَن رَآنی و آمن بی، و طوبی ' لمن رأی مَن رآنی‌؛ خوشا به‌حال کسی(صحابی) که مرا دیده و به من ایمان آورده است و خوشا به حال آن‌کس(تابعی) که کسی را که مرا دیده، دیده باشد».<ref> سخاوی، فتح المغیث شرح الفیة الحدیث،۱۴۱۷ق،ج۳، ص۱۲۵؛ سیوطی، تدریب الراوی، ج۲، ص۲۰۷.</ref>


=== منشأ اصطلاح تابعی ===
=== منشأ اصطلاح تابعی ===
اصطلاح تابعین از [[آیه ۱۰۰ سوره توبه]] گرفته شده که در آن از تعبیر «الّذین اتَّبَعوهُم‌» به کاررفته است. البته در معنای اصطلاحی تابعین به کار نرفته است، زیرا در بین پیروانِ پیشگامانِ اولیه (السابقون الاوّلون)، گروهی از صحابه هم قرار داشته‌اند.<ref> رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیرالمنار، ج۱۱، ص۱۵.</ref> همچنین در تفسیر [[آیه ۱۰ سوره حشر]] که تعبیر «التابعون باحسان‌» و «التابعین‌» به کار رفته است، <ref> زمخشری؛ طبرسی؛ فخر رازی،‌ التفسیر الکبیر، قاهره؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ذیل آیه</ref> معنای اصطلاحی تابعین موردنظر نبوده است.
اصطلاح تابعین از [[آیه ۱۰۰ سوره توبه]] گرفته شده که در آن از تعبیر «الّذین اتَّبَعوهُم‌» به کاررفته است.که منظور پیروان از  اصحاب پیشگام اولیه پیامبر است و البته در معنای اصطلاحی تابعین به کار نرفته است، زیرا در بین پیروانِ پیشگامانِ اولیه (السابقون الاوّلون)، گروهی از صحابه هم قرار داشته‌اند.<ref> رشیدرضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیرالمنار، ج۱۱، ص۱۵.</ref> همچنین در تفسیر [[آیه ۱۰ سوره حشر]] که تعبیر «التابعون باحسان‌» و «التابعین‌» به کار رفته است، <ref> زمخشری؛ طبرسی؛ فخر رازی،‌ التفسیر الکبیر، قاهره؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ذیل آیه</ref> معنای اصطلاحی تابعین موردنظر نبوده است.


ممکن است که این اصطلاح از کلام [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول اکرم(ص)]] گرفته شده باشد که درباره [[اویس قرنی|اویس قَرَنی]] فرمود: «اِنَّ خیرَ التابعینَ رَجلٌ یقالُ لَهُ اویس؛ بهترینِ تابعین مردی به نام اویس است»؛<ref> مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۹۶۸.</ref> به‌تدریج تابعین به همه کسانی گفته شد که رسول اکرم(ص) را ندیده بودند و در نتیجه احکام و مسائل شرعی را از صحابه فراگرفته و راوی روایاتِ آنان شده بودند.
ممکن است که این اصطلاح از کلام [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول اکرم(ص)]] گرفته شده باشد که درباره [[اویس قرنی|اویس قَرَنی]] فرمود: «اِنَّ خیرَ التابعینَ رَجلٌ یقالُ لَهُ اویس؛ بهترینِ تابعین مردی به نام اویس است»؛<ref> مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۱۹۶۸.</ref> به‌تدریج تابعین به همه کسانی گفته شد که رسول اکرم(ص) را ندیده بودند و در نتیجه احکام و مسائل شرعی را از صحابه فراگرفته و راوی روایاتِ آنان شده بودند.
۱۷٬۳۳۱

ویرایش