پرش به محتوا

رحمت الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۰: خط ۲۰:


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
رحمت در مورد [[خدا]] به معنای عطا کردن و برآوردن حاجت<ref name=":2" /> یا احسان و بخشش<ref>مدنی شیرازی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، ۱۴۰۹ق، ج‏۴، ص۴۶۷.</ref> بدون تأثر قلبی معنا شده است. واژه رحمت به رقّت قلب و دلسوزی که احسان و برطرف کردن نیاز حاجتمند را در پی دارد، تعریف شده است؛<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۸۴۷.</ref> اما در اینکه دلسوزی جزء معنای رحمت است، ولی درباره خدا به کار نمی‌رود یا از اساس دخالتی در معنای رحمت ندارد، اختلاف است. از نظر [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، رحمت به معنای تأثّر درونی و قلبیِ خاصی است که هنگام مشاهده شخص نیازمند به وجود می‌آید و فرد متأثِّر شده را به برطرف کردن نیاز او وامی‌دارد؛ اما رحمت در مورد [[خدا]] به معنای عطا کردن و برآوردن حاجت بدون تأثر قلبی است.<ref name=":2">طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۱۸.</ref> [[جعفر سبحانی|آیت‌الله سبحانی]] با استناد به ظاهر سخن لغت‌شناسان، گفته است رقّت قلب و دلسوزی جزو معنای رحمت است؛ اما دلیل عقلی سبب می‌شود که در توصیف خداوند به رحمت به کار نرود.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۱۴۲.</ref> [[سید علی‌خان مدنی|سید علی خان مدنی]] نیز معتقد است به جهت اینکه در معنای حقیقی رحمت، تأثّر قلبی و انفعال وجود دارد؛ غایت رحمت که احسان و بخشش است، درباره خداوند به کار می‌رود. ازاین‌رو، کاربرد آن در مورد خدا یا به صورت مَجاز است یا به صورت تمثیل؛ به این صورت که خداوند در خیر رساندن به مخلوقاتش به پادشاهی تشبیه شده که نسبت به حال مردم زیردستش دلسوزی کرده و به آنها احسان و بخشش می‌کند.<ref>مدنی شیرازی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، ۱۴۰۹ق، ج‏۴، ص۴۶۷.</ref> تهانوی در کتاب «کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم» نیز به جهت اینکه انفعال و رقت قلب جزو معنای رحمت بوده و خداوند از آن منزه است، اطلاق آن بر خدا را مَجاز دانسته است.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۸۴۷.</ref>
رحمت در مورد [[خدا]] به معنای عطا کردن و برآوردن حاجت<ref name=":2" /> یا احسان و بخشش<ref>مدنی شیرازی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، ۱۴۰۹ق، ج‏۴، ص۴۶۷.</ref> بدون تأثر قلبی معنا شده است. واژه رحمت به رِقَّت قلب و دلسوزی که احسان و برطرف کردن نیاز حاجتمند را در پی دارد، تعریف شده است؛<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۸۴۷.</ref> اما در اینکه دلسوزی جزء معنای رحمت است، ولی درباره خدا به کار نمی‌رود یا از اساس دخالتی در معنای رحمت ندارد، اختلاف است. از نظر [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]]، رحمت به معنای تأثّر درونی و قلبیِ خاصی است که هنگام مشاهده شخص نیازمند به وجود می‌آید و فرد مُتأثِّر شده را به برطرف کردن نیاز او وامی‌دارد؛ اما رحمت در مورد [[خدا]] به معنای عطا کردن و برآوردن حاجت بدون تأثر قلبی است.<ref name=":2">طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۱۸.</ref> [[جعفر سبحانی|آیت‌الله سبحانی]] با استناد به ظاهر سخن لغت‌شناسان، گفته است رقّت قلب و دلسوزی جزو معنای رحمت است؛ اما دلیل عقلی سبب می‌شود که در توصیف خداوند به رحمت به کار نرود.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۱۴۲.</ref> [[سید علی‌خان مدنی|سید علی خان مدنی]] نیز معتقد است به جهت اینکه در معنای حقیقی رحمت، تأثّر قلبی و انفعال وجود دارد؛ هدف و مقصود از رحمت که احسان و بخشش است، درباره خداوند به کار می‌رود. ازاین‌رو، کاربرد آن در مورد خدا یا به صورت مَجاز است یا به صورت تمثیل؛ به این صورت که خداوند در خیر رساندن به مخلوقاتش به پادشاهی تشبیه شده که نسبت به حال مردم زیردستش دلسوزی کرده و به آنها احسان و بخشش می‌کند.<ref>مدنی شیرازی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین، ۱۴۰۹ق، ج‏۴، ص۴۶۷.</ref> تهانوی در کتاب «کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم» نیز به جهت اینکه انفعال و رقت قلب جزو معنای رحمت بوده و خداوند از آن منزه است، اطلاق آن بر خدا را مَجاز دانسته است.<ref>تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۱۹۹۶م، ج۱، ص۸۴۷.</ref>


[[محمدمحسن فیض کاشانی|ملامحسن فیض کاشانی]] رحمت را خیر رساندن به نیازمندان از روی لطف و عنایت تعریف کرده و معتقد است دلسوزی و رقت در معنای رحمت دخالتی ندارد. رحمت به ثمره و نتیجه آن دلسوزی حاصل می‌شود.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۶۰.</ref>  
[[محمدمحسن فیض کاشانی|ملامحسن فیض کاشانی]] رحمت را خیر رساندن به نیازمندان از روی لطف و عنایت تعریف کرده و معتقد است دلسوزی و رقت در معنای رحمت دخالتی ندارد. رحمت به ثمره و نتیجه آن دلسوزی حاصل می‌شود.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۶۰.</ref>  
۱۸٬۴۱۸

ویرایش