Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۰۶
ویرایش
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (←انگیزه خلفا از فتوحات: اصلاح متن و خلاصهسازی) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (←فتوحات چیست) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
گفته شده که فتوحات باعث افزایش تعداد مسلمانان شد، ولی از سوی دیگر مقاومت مردم مناطق مقابل را برانگیخت و همین باعث شد گروهی از جنگاوران مسلمان در مناطق تازه فتح شده ساکن شوند.<ref>رحمتی و آقاجری، «جایگاه تفلیس در قلمرو اسلامی»، ص۲۲۲.</ref> | گفته شده که فتوحات باعث افزایش تعداد مسلمانان شد، ولی از سوی دیگر مقاومت مردم مناطق مقابل را برانگیخت و همین باعث شد گروهی از جنگاوران مسلمان در مناطق تازه فتح شده ساکن شوند.<ref>رحمتی و آقاجری، «جایگاه تفلیس در قلمرو اسلامی»، ص۲۲۲.</ref> | ||
فتوحات مسلمانان ضمن صد سال و تبعات بعدی آن در طی چند قرن، از نظر نژادی و دینی تحولات عظیمی را در جهان انسانی به وجود آورد. مهاجرتهای بزرگ رنگ بسیاری از مناطق را از جهت نژادی تغییر داد. ادیان بزرگی در معرض محدودیت قرار گرفتند. علاوه بر شکست تقریبا کامل مذهب زرتشتی، مسیحیت در غرب و بودیسم در شرق زمینگیر شد ولی دین جدید، توانست بر بخش عظیمی از مناطق مسکونی زمین غلبه یافته و تأثیر خاص خود را بر جای بگذارد.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۱۸۸.</ref> | |||
==سیر تاریخی فتوحات== | ==سیر تاریخی فتوحات== | ||
خط ۵۱: | خط ۵۳: | ||
===مشورتهای امام علی به خلفا=== | ===مشورتهای امام علی به خلفا=== | ||
گزارشهای متعددی از ارائه مشورت توسط امام علی به خلفای وقت نقل شده است: | گزارشهای متعددی از ارائه مشورت توسط امام علی به خلفای وقت نقل شده است: | ||
* بنابر روایتی که ابناعثم نقل کرده است، وقتی ابوبکر برای فتح شام از اصحاب نظر خواست، نظر علی(ع) را پذیرفت که گفت چه خلیفه خود شخصاً به این نبرد برود و چه لشگری از جانب خود بفرستد، در هر حال پیروز خواهد بود؛ زیرا از پیامبر شنیده است که دین اسلام بر همه ادیان غلبه خواهد کرد.<ref>ابناعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۸۱.</ref> | *بنابر روایتی که ابناعثم نقل کرده است، وقتی ابوبکر برای فتح شام از اصحاب نظر خواست، نظر علی(ع) را پذیرفت که گفت چه خلیفه خود شخصاً به این نبرد برود و چه لشگری از جانب خود بفرستد، در هر حال پیروز خواهد بود؛ زیرا از پیامبر شنیده است که دین اسلام بر همه ادیان غلبه خواهد کرد.<ref>ابناعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۸۱.</ref> | ||
* بهنقل ابناثیر، روزی عمر خبر یافت که ایرانیان لشکری عظیم به نهاوند فرستادهاند و تصمیم گرفت همه سپاهیان خود را از [[عراق]] و شام به آنجا بفرستد و خود همراه سپاه به جنگ برود. وقتی از دیگران نظرخواهی کرد، تنها علی بود که او را از فراخواندن سپاه شام برحذر داشت، چون احتمال هجوم رومیان در بین بود. او همچنین عمر را از همراهی سپاه منع کرد؛ چرا که در آن صورت ایرانیان در جنگ سختتر و محکمتر میشدند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۷.</ref> | *بهنقل ابناثیر، روزی عمر خبر یافت که ایرانیان لشکری عظیم به نهاوند فرستادهاند و تصمیم گرفت همه سپاهیان خود را از [[عراق]] و شام به آنجا بفرستد و خود همراه سپاه به جنگ برود. وقتی از دیگران نظرخواهی کرد، تنها علی بود که او را از فراخواندن سپاه شام برحذر داشت، چون احتمال هجوم رومیان در بین بود. او همچنین عمر را از همراهی سپاه منع کرد؛ چرا که در آن صورت ایرانیان در جنگ سختتر و محکمتر میشدند.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۷.</ref> | ||
* بنابر نقل واقدی، هنگامی که ابوعبیده دمشق را فتح کرد، از عمر بن خطاب کسب تکلیف کرد که به کدام سو برود. عمر با علی مشورت کرد و علی پیشنهاد کرد به [[بیتالمقدس]] برود. عمر نیز چنین کرد و [[ابوعبیده جراح|ابوعبیده]] ایلیا را در محاصره گرفت. مردم آن شهر و نیز بیتالمقدس شرط کردند که با شخص خلیفه حاضر به عقد صلحنامه و پرداخت [[جزیه]] هستند. همه اصحاب مخالف رفتن خلیفه به [[فلسطین]] بودند اما او با نظر علی(ع) به آنجا رفت.<ref>واقدی، فتوح الشام، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۸.</ref> | *بنابر نقل واقدی، هنگامی که ابوعبیده دمشق را فتح کرد، از عمر بن خطاب کسب تکلیف کرد که به کدام سو برود. عمر با علی مشورت کرد و علی پیشنهاد کرد به [[بیتالمقدس]] برود. عمر نیز چنین کرد و [[ابوعبیده جراح|ابوعبیده]] ایلیا را در محاصره گرفت. مردم آن شهر و نیز بیتالمقدس شرط کردند که با شخص خلیفه حاضر به عقد صلحنامه و پرداخت [[جزیه]] هستند. همه اصحاب مخالف رفتن خلیفه به [[فلسطین]] بودند اما او با نظر علی(ع) به آنجا رفت.<ref>واقدی، فتوح الشام، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۸.</ref> | ||
===غیبت حسنین در فتوحات=== | ===غیبت حسنین در فتوحات=== | ||
خط ۸۷: | خط ۸۹: | ||
عالمان مسلمان آثار مثبت و پیامدهای منفیای برای فتوحات برشمردهاند: حکومت اشرافی و رشد دنیاپرستی، رشد علم کلام و بحثهای اعتقادی، و نیز اوجگیری تعصبهای قومی. | عالمان مسلمان آثار مثبت و پیامدهای منفیای برای فتوحات برشمردهاند: حکومت اشرافی و رشد دنیاپرستی، رشد علم کلام و بحثهای اعتقادی، و نیز اوجگیری تعصبهای قومی. | ||
* حکومت اشرافی و رشد دنیاپرستی: بهگفتهٔ مرتضی مطهری، بر اثر فتوحات پیدرپی در دوره خلفا و مخصوصاً در زمان عثمان، و ورود غنائم بیحساب و نبودن برنامهای برای بهرهبرداری از آن ثروتهای هنگفت و مخصوصاً برقراری آریستوکراسی و حکومت اشرافی و بلکه قبیلهای در زمان عثمان، فساد اخلاق و دنیاپرستی و تنعم و تجمل در میان مسلمانان راه یافت و عصبیتهای قبیلهای از نو جان گرفت، و تعصب عرب و عجم نیز به آن افزوده شد.<ref>مطهری، سیری در نهجالبلاغه، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۵.</ref> | *حکومت اشرافی و رشد دنیاپرستی: بهگفتهٔ مرتضی مطهری، بر اثر فتوحات پیدرپی در دوره خلفا و مخصوصاً در زمان عثمان، و ورود غنائم بیحساب و نبودن برنامهای برای بهرهبرداری از آن ثروتهای هنگفت و مخصوصاً برقراری آریستوکراسی و حکومت اشرافی و بلکه قبیلهای در زمان عثمان، فساد اخلاق و دنیاپرستی و تنعم و تجمل در میان مسلمانان راه یافت و عصبیتهای قبیلهای از نو جان گرفت، و تعصب عرب و عجم نیز به آن افزوده شد.<ref>مطهری، سیری در نهجالبلاغه، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۵.</ref> | ||
* رشد علم [[کلام]] و اعتقادات: بهگفته علامه طباطبایی، فتح سرزمینهای تازه موجب اختلاط مسلمانان با غیرمسلمانان و صاحبان آیینها و مذاهب دیگر شد که در بینشان عالمانی اهل بحث بودند که میخواستند درباره ادیان و مذاهب بحث و جدل کنند، و در نتیجه نزاعهای کلامی اوج گرفت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۶.</ref> | *رشد علم [[کلام]] و اعتقادات: بهگفته علامه طباطبایی، فتح سرزمینهای تازه موجب اختلاط مسلمانان با غیرمسلمانان و صاحبان آیینها و مذاهب دیگر شد که در بینشان عالمانی اهل بحث بودند که میخواستند درباره ادیان و مذاهب بحث و جدل کنند، و در نتیجه نزاعهای کلامی اوج گرفت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۶.</ref> | ||
* اوجگیری تعصبهای قومی: بهگفتهٔ علامه طباطبایی، با گسترش فتوحات و سرازیر شدن غنائم بیپایان به شبهجزیره، غریزههای جاهلانه عرب بار دیگر سر به طغیان کشید. آنان بهتدریج روحیه امتهای مستکبر و استعمارگر را به خود گرفتند. امت اسلام به عرب و غیرعرب تقسیم شد. معاویه، والی [[شام]]، حکومت اسلامی را به سلطنت کشاند و در بین مسلمانان همچون قیصرهای روم رفتار کرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۳.</ref> از سوی دیگر، چنانکه فضل بن شاذان در کتاب خود ذکر کرده، [[خلیفه دوم]] اجازه نمیداد دختر عرب با مرد غیرعرب [[ازدواج]] کند؛ چرا که معتقد بود فراگرفتن زبان فارسی موجب از بین رفتن مروت میشود.<ref>ابنشاذان، الإیضاح، مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج۱، ص۲۸۱.</ref> | *اوجگیری تعصبهای قومی: بهگفتهٔ علامه طباطبایی، با گسترش فتوحات و سرازیر شدن غنائم بیپایان به شبهجزیره، غریزههای جاهلانه عرب بار دیگر سر به طغیان کشید. آنان بهتدریج روحیه امتهای مستکبر و استعمارگر را به خود گرفتند. امت اسلام به عرب و غیرعرب تقسیم شد. معاویه، والی [[شام]]، حکومت اسلامی را به سلطنت کشاند و در بین مسلمانان همچون قیصرهای روم رفتار کرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۳.</ref> از سوی دیگر، چنانکه فضل بن شاذان در کتاب خود ذکر کرده، [[خلیفه دوم]] اجازه نمیداد دختر عرب با مرد غیرعرب [[ازدواج]] کند؛ چرا که معتقد بود فراگرفتن زبان فارسی موجب از بین رفتن مروت میشود.<ref>ابنشاذان، الإیضاح، مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج۱، ص۲۸۱.</ref> | ||
==تحلیل انگیزه خلفا از فتوحات== | ==تحلیل انگیزه خلفا از فتوحات== | ||
تحلیلهایی درباره انگیزه خلفا از آغاز و تداوم فتوحات بیان شده است؛ از جمله: | تحلیلهایی درباره انگیزه خلفا از آغاز و تداوم فتوحات بیان شده است؛ از جمله: | ||
* رهایی از مسائل داخلی: گفته شده که انگیزه اصلی خلفای نخستین از فتوحات، کشاندن مشکلات و اختلافهای داخلی ناشی از خلأ قدرت به خارج از مرزهای شبهجزیره عربستان بوده که در کنار انگیزههای دینی و اقتصادی گوناگون، باعث شد دست به فتوحات بزنند.<ref>سعادتفر و دیگران، «عوامل موثر بر ناکامی فتوحات و گسترش اسلام»، ص۱۱۷.</ref> | *رهایی از مسائل داخلی: گفته شده که انگیزه اصلی خلفای نخستین از فتوحات، کشاندن مشکلات و اختلافهای داخلی ناشی از خلأ قدرت به خارج از مرزهای شبهجزیره عربستان بوده که در کنار انگیزههای دینی و اقتصادی گوناگون، باعث شد دست به فتوحات بزنند.<ref>سعادتفر و دیگران، «عوامل موثر بر ناکامی فتوحات و گسترش اسلام»، ص۱۱۷.</ref> | ||
* سرگرم ساختن مخالفان: گفته شده راهی کردن [[صحابه]] معترض یا مخالف به فتوحات همواره مورد توجه خلافت بود؛ چنانکه [[معاویه]] به [[عثمان]] توصیه کرد مخالفانش را به جهاد بفرستد تا زخمهای شترهاشان برایشان مهمتر از نماز باشد.<ref>ابنقتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۹ .</ref> بنابر نقلی منسوب به ابنعامر، او نیز به عثمان گفت: آنان را به جهاد مشغول کن تا علیه خلیفه شایعهسازی نکنند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۳۳۳.</ref> | *سرگرم ساختن مخالفان: گفته شده راهی کردن [[صحابه]] معترض یا مخالف به فتوحات همواره مورد توجه خلافت بود؛ چنانکه [[معاویه]] به [[عثمان]] توصیه کرد مخالفانش را به جهاد بفرستد تا زخمهای شترهاشان برایشان مهمتر از نماز باشد.<ref>ابنقتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۹ .</ref> بنابر نقلی منسوب به ابنعامر، او نیز به عثمان گفت: آنان را به جهاد مشغول کن تا علیه خلیفه شایعهسازی نکنند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۳۳۳.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |