پرش به محتوا

فتوحات مسلمانان: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح متن تا بهره‌وری ائمه
(اصلاح متن تا بهره‌وری ائمه)
خط ۴۴: خط ۴۴:


===ادامه فتوحات در زمانه امویان و عباسیان===
===ادامه فتوحات در زمانه امویان و عباسیان===
==آثار و پیامدهای فتوحات==
*به گفته مطهری در دوره خلفا و مخصوصاً در زمان عثمان بر اثر فتوحات پی درپی و غنائم بی‌حساب و نبودن برنامه خوب برای بهره برداری از آن ثروت‌های هنگفت و مخصوصاً برقراری اریستوکراسی و حکومت اشرافی و بلکه قبیله‌ای در زمان عثمان فساد اخلاق و دنیاپرستی و تنعم و تجمل در میان مسلمین راه یافت، عصبیت‌های قبیله‌ای از نو جان گرفت، تعصب عرب و عجم بر آن مزید گشت. در میان آن غوغای دنیاپرستی و غنیمت و آز و کامجویی و تعصب، تنها فریاد ملکوتی موعظه‌ای که بلند بود فریاد علی بود.<ref>مطهری، سیری در نهج‌البلاغه، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۵.</ref>
*فتوحات بزرگی نصیب مسلمانان گشت. این فتوحات مال و ثروت فراوانی را به جهان اسلام سرازیر کرد، ثروتی که به جای اینکه به مصارف عموم برسد و عادلانه تقسیم شود غالباً در اختیار افراد و شخصیت‌ها قرار گرفت. مخصوصاً در زمان عثمان این جریان فوق‌العاده قوّت گرفت؛ افرادی که تا چند سال پیش فاقد هرگونه ثروت و سرمایه‌ای بودند دارای ثروت بی‌حساب شدند. اینجا بود که دنیا کار خود را کرد و اخلاق امت اسلام به انحطاط گرایید.<ref>مطهری، سیری در نهج‌البلاغه، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۰.</ref>
*
*
*'''رشد علم [[کلام]] و اعتقادات:''' فتح سرزمین‌های تازه موجب اختلاط مسلمانان با غیر مسلمانان و صاحبان آئین‌ها و مذاهب دیگر گردید که در بین‌شان علما، احبار، اسقف‌ها و بِطْریق‌هایی(مجتهد و زاهد ترسایان) اهل بحث بودند که می‌خواستند درباره ادیان و مذاهب بحث کنند، در نتیجه بحث‌های کلامی اوج گرفت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۶.</ref>
*'''اوج گیری تبعیض نژادی''': با گسترش فتوحات و سرازیر شدن غنائم بی‌پایان به شبه جزیره غریزه‌های جاهلانه عرب بار دیگر سر به طغیان کشید.
آنان به تدریج روحیه امت‌های مستکبر و استعمارگر را به خود گرفتند. امت اسلام به عرب و غیر عرب تقسیم شد. معاویه، والی [[شام]] حکومت اسلامی را رنگ سلطنت داد و در بین مسلمانان چون قیصرهای روم رفتار کرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۳.</ref>[[خلیفه دوم]] اجازه نمی‌داد دختر عرب با مرد غیر عرب [[ازدواج]] نماید.وی معتقد بود فراگرفتن زبان فارسی موجب از بین رفتن مروت می‌شود.<ref>ابن‌شاذان، الإیضاح، ناشر مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج۱، ص۲۸۱.</ref>
علی(ع) معتقد بود در آستانه خلافت وی جامعه به [[جاهلیت]] خود بازگشته است.<ref>ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۱۷۹.</ref> دیوان عمر بن خطاب [[مهاجر]] را بر [[انصار]] برتری می‌داد<ref>ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۱۱۱.</ref> و سیاست‌های [[عثمان]] اموی را بر دیگران.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۹۹۲م، ص۱۶۴.</ref>.این رویه چنان مستحکم شد که علی(ع) نیز نتوانست آن را برچیند. به او اعتراض می‌شد که چرا چونان عمر آنان را بر دیگران ترجیح نمی‌دهد.<ref>ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۷، ص۴۱ .</ref>
*'''برتری یافتن ثروت بر ایمان''': پر بودن خزانه [[بیت المال]] و وابستگی مردم به عطایا ایمان آنان را تحت الشعاع خود گرفت.
عمر می‌گفت: اگر بخواهم می‌توانم این مردم را [[کافر]] کنم. گفتند: چگونه؟ گفت: سهمیه آنها را قطع می‌کنم.<ref>اسکافی، المعیار و الموازنه،بی‌تا، ص۸۷ .</ref>ابو جعفر نقیب بر آن بود که اگر عمر [[قبله]] مردم را از کعبه به [[بیت المقدس]] تغییر داده و یا یکی از [[نماز]]های پنج‌گانه را حذف می‌کرد، کسی به او اعتراض نمی‌کرد، چرا که تمام تلاش مردم به دست آوردن مال بود، چون آن را به دست می‌آوردند ساکت می‌شدند.<ref>ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۹۰.</ref>
مال اندوزی چنان بود که حتی خود عثمان برای آن که [[آیه کنز]] شامل حال او نشود، می‌خواست «واو» اول آیه برداشته شود تا آیه فقط شامل اهل کتاب باشد.<ref>نک: سیوطی، الدر المنثور، الناشر: دار الفكر - بيروت، ج۴، ص۱۹۹.</ref> میراثی که [[زبیر بن عوام]] پس از مرگش وانهاد تا پنجاه و دو میلیون درهم گزارش شده است.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳ ،ص ۸۱.</ref>
*'''گسترش سرزمینی بدون گسترش دین''': حضور مسلمانان و سکونت دائمی آنها در سرزمین‌های مفتوحه موجب گسترش اسلام ‌می‌شد.
چنان که [[اشعث بن قیس کندی|اشعث بن قیس]] در [[آذربایجان]] مشاهده کرد که بیشتر اهالی آن مسلمان شده و قرآن می‌خوانند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۲۰.</ref> با این حال سیاست کلی فتوحات بر آن نبوده است. [[عثمان بن عفان|عثمان]] معتقد بود از مهم‌ترین عواملی که باعث خرابی جامعه اسلامی می‌شود خواندن [[قرآن کریم|قرآن]] توسط عَجَمان(غیر اعراب) است.<ref>حسین، الفتنة الکبری، ص۷۲.</ref>
==انگیزه خلفا از فتوحات==
*برخی از پژوهشگران انگیزه اصلی خلفای نخستین را کشاندن مشکلات و اختلاف‌های داخلیِ ناشی از خلاء قدرت به خارج از مرزهای شبه‌جزیره عربستان دانسته‌اند که در کنار انگیزه‌های دینی و اقتصادی گوناگون باعث شد به فتوحات روی آورند.<ref>سعادت‌فر و دیگران، «عوامل موثر بر ناکامی فتوحات و گسترش اسلام»، ص۱۱۷.</ref>
*
*'''دور کردن و سرگرم ساختن مخالفان''': راهی کردن [[صحابه]] معترض یا مخالف به فتوحات همواره مورد توجه خلافت بود. [[معاویه]] به [[عثمان]] توصیه کرد مخالفانش را به جهاد بفرستد تا زخم‌های شترهاشان برایشان مهم‌تر از نماز باشد.<ref>ابن‌قتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۹ .</ref>ابن عامر نیز گفت: آنان را به جهاد مشغول کند تا علیه او شایعه سازی نکنند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۳۳۳.</ref>
*'''کسب مشروعیت''': بسیاری از اعراب پس از رحلت پیامبر با حکومت مرکزی سازگاری نداشتند چنان که مسئله [[جنگ‌های رده|جنگ با اهل رده(مرتدان)]] و مانعین زکات پیش آمد. اما این فتوحات بسیاری از آن‌ها را مجاب کرد. حضرت علی(ع) گوشزد کرده است که «پس از آن خداوند فتوحاتی نصیب مسلمانان کرد، سیری پس از گرسنگی و دارایی پس از ناداری سبب شد تا چیزهایی که از اسلام برایشان‌ خوشایند نبود، در دیدگانشان خوب جلوه کند و آن‌چه از دین نزدشان مضطرب و متزلزل بود در قلبشان جای گیرد و گفتند: اگر این آیین بر حق نبود، چنین و چنان نمی­ شد».<ref>ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۷ .</ref> [[حذیفة بن یمان]]، با این که از یاران نزدیک [[امام علی(ع)|علی]] بود و در فتوحات نقش داشت، خلافت عمر را چنین توصیف می‌کند: «اسلام در زمان عمر مانند مردی رو به جلو بود که هیچ‌گاه به عقب باز نمی‌گشت، اما با قتل عمر همواره در عقب‌روی بود».<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳ ،ص ۲۸۵.</ref>


==امامان شیعه و فتوحات==
==امامان شیعه و فتوحات==
===موضع علی(ع) در مورد فتوحات===
===موضع علی(ع) در مورد فتوحات===
مقالات متعددی که با نگاه شیعی درباره فتوحات نوشته شده، بیشتر موضع امام علی در این باره را تحلیل کرده و در پی اثبات این نکته بوده‌اند که امام علی با فتوحات مخالف بوده است.<ref>گوهری فخرآباد، «فتوحات و مشروعیت خلفای راشدین»، ص۷.</ref> و یکی از دلایل خود را توقف فتوحات در دوره حاکمیت امام علی دانسته‌اند.<ref>گوهری فخرآباد، «فتوحات و مشروعیت خلفای راشدین»، ص۷.</ref> چنان‌که در فتوحات خلفای پیش از خود نیز مشارکت نداشته است.<ref>رنجبر، «مواضع امام علی در برابر فتوحات خلفا»، ص۶۲.</ref> زمانی عمر از عثمان خواست که علی را برای مشارکت در فتح ایران دعوت کند ولی علی نپذیرفت، ولی توصیه کرد عمر نیز همراه سپاه نرود.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۳۴۶ق، ج۲، ص۳۱۸.</ref> علی در دوره دو خلیفه نخست گاهی در زمینه فتوحات مشورت‌هایی ‌می‌داد که در زمان عثمان خلیفه سوم از همان مشاوره نیز پرهیز کرد.<ref>رنجبر، «مواضع امام علی در برابر فتوحات خلفا»، ص۶۲.</ref>
مقالات متعددی با نگاه شیعی درباره فتوحات نوشته شده و موضع امام علی را تحلیل کرده و در پی اثبات این نکته بوده‌اند که او با فتوحات مخالف بوده است<ref>گوهری فخرآباد، «فتوحات و مشروعیت خلفای راشدین»، ص۷.</ref> و توقف فتوحات در دوره خلافت امام علی دلیلی بر مدعای خود ذکر کرده‌اند.<ref>گوهری فخرآباد، «فتوحات و مشروعیت خلفای راشدین»، ص۷.</ref> علاوه بر این، عدم حضور در فتوحات پیشین را نیز شاهد دیگری دانسته‌اند؛<ref>رنجبر، «مواضع امام علی در برابر فتوحات خلفا»، ص۶۲.</ref> چرا که بنابر منابع تاریخی، زمانی عمر از عثمان خواست که علی را برای مشارکت در فتح ایران دعوت کند، اما علی نپذیرفت و علاوه بر آن، توصیه کرد عمر نیز همراه سپاه نرود.<ref>مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ۱۳۴۶ق، ج۲، ص۳۱۸.</ref> علی در دوره دو خلیفه نخست گاهی در زمینه فتوحات مشورت‌هایی ‌می‌داد که در زمان عثمان خلیفه سوم از همان مشاوره نیز پرهیز کرد.<ref>رنجبر، «مواضع امام علی در برابر فتوحات خلفا»، ص۶۲.</ref>


===مشورت‌های امام علی به خلفا درباره فتوحات===
===مشورت‌های امام علی به خلفا===
گزارش‌های متعددی از ارائه مشورت توسط امام علی به خلفای وقت نقل شده است:
گزارش‌های متعددی از ارائه مشورت توسط امام علی به خلفای وقت نقل شده است:
*چون ابوبکر برای فتح شام از اصحاب نظر خواست، نظر علی(ع)را پذیرفت که گفت چه خلیفه خود شخصا به این نبرد برود و چه لشگری از جانب خود بفرستد، در هر دو حال پیروز خواهد بود زیرا از پیامبر شنیده است که دین اسلام بر همه ادیان غلبه خواهد کرد.<ref>ابن‌اعثم،الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۸۱.</ref>
* بنابر روایتی که ابن‌اعثم نقل کرده است، وقتی ابوبکر برای فتح شام از اصحاب نظر خواست، نظر علی(ع) را پذیرفت که گفت چه خلیفه خود شخصاً به این نبرد برود و چه لشگری از جانب خود بفرستد، در هر حال پیروز خواهد بود؛ زیرا از پیامبر شنیده است که دین اسلام بر همه ادیان غلبه خواهد کرد.<ref>ابن‌اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۸۱.</ref>
*وقتی که عمر خبر یافت که ایرانیان لشکری عظیم به نهاوند آورده‌اند تصمیم گرفت همه سپاهیان را از [[عراق]] و شام بدانجا گسیل کند و خود همراه سپاه به مصاف رود. ولی وقتی از دیگران نظرخواهی نمود، تنها علی بود که که او را از فراخواندن سپاه شام برحذر داشت، چون احتمال هجوم رومیان در بین بود. او هم‌چنین عمر را از همراهی سپاه منع کرد، چه در آن صورت ایرانیان در جنگ سخت‌تر و محکم‌تر خواهند بود.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۷.</ref>
* به‌نقل ابن‌اثیر، روزی عمر خبر یافت که ایرانیان لشکری عظیم به نهاوند فرستاده‌اند و تصمیم گرفت همه سپاهیان خود را از [[عراق]] و شام به آنجا بفرستد و خود همراه سپاه به جنگ برود. وقتی از دیگران نظرخواهی کرد، تنها علی بود که او را از فراخواندن سپاه شام برحذر داشت، چون احتمال هجوم رومیان در بین بود. او هم‌چنین عمر را از همراهی سپاه منع کرد؛ چرا که در آن صورت ایرانیان در جنگ سخت‌تر و محکم‌تر می‌شدند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۳، ص۷.</ref>
* بنابر نقل واقدی، هنگامی که ابوعبیده دمشق را فتح کرد، از عمر بن خطاب کسب تکلیف کرد که به کدام سو برود. عمر با علی مشورت کرد و علی پیشنهاد کرد به [[بیت‌المقدس]] برود. عمر نیز چنین کرد و [[ابوعبیده جراح|ابوعبیده]] ایلیا را در محاصره گرفت. مردم آن شهر و نیز بیت‌المقدس شرط کردند که با شخص خلیفه حاضر به عقد صلح‌نامه و پرداخت [[جزیه]] هستند. همه اصحاب مخالف رفتن خلیفه به [[فلسطین]] بودند اما او با نظر علی(ع) به آنجا رفت.<ref>واقدی، فتوح الشام، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۸.</ref>


*هنگامی که ابوعبیده دمشق را فتح کرد، از عمر بن خطاب کسب تکلیف کرد که به کدام سو برود؟ عمر با علی مشورت کرد. علی پیشنهاد کرد که به [[بیت المقدس]] برود. عمر نیز چنین کرد و [[ابوعبیده جراح|ابوعبیده]] ایلیا را در محاصره گرفت. مردم آن شهر و نیز بیت المقدس شرط کردند که با شخص خلیفه حاضر به عقد صلح‌نامه و پرداخت [[جزیه]] هستند. همه اصحاب مخالف رفتن خلیفه به [[فلسطین]] بودند اما او با نظر علی(ع) بدان سوی رفت.<ref>واقدی، فتوح الشام، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۴۴-۱۴۸.</ref>
===غیبت حسنین در فتوحات===
درباره حضور [[حسنین]] در فتوحات دو گزارش وجود دارد که با انکار محققان متعددی روبه‌رو شده است. برخی گفته‌اند [[امام حسن]] و [[امام حسین]] در زمان فتح [[گرگان]] در سال ۲۹ق همراه سعید بن عاص بوده‌اند.<ref>البلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۲۶.</ref> در گزارشی دیگر نیز آمده است: هنگامی که حسن بن علی عازم جرجان بود، وارد [[اصفهان]] شد.<ref>الأصبهانی، ذکر أخبار إصبهان، ۱۹۳۴م، ج۱، ص۴۷.</ref>


===غیبت حسنین در فتوحات===
مخالفان این گزارش معتقدند در روایات دیگر از فتوحات خبری از حضور حسنین نیست<ref>خضری و سیدی، «ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی»، ص۳۹.</ref> و بلاذری نیز که راوی این حضور است، خود این گزارش را با عبارت «گفته شده است» آورده که حاکی از عدم اطمینان و باور نداشتن اوست.<ref>خضری و سیدی، «ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی»، ص۳۹.</ref> جز آنکه تناقض‌هایی در گزارش‌های حضور این دو از جهت منطقه حضور و نیز سرداران همراه ایشان وجود دارد که پذیرش آن‌ها را مشکل می‌کند.<ref>خضری و سیدی، «ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی»، ص۳۹.</ref>  
درباره حضور [[حسنین]] در فتوحات دو گزارش وجود دارد که با انکار محققان متعددی روبه‌رو شده است. برخی گفته‌اند [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] در زمان فتح [[گرگان]] در سال ۲۹ق همراه سعید بن عاص بودند.<ref>البلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۳۲۶.</ref> در گزارشی دیگر نیز آمده است: هنگامی که امام حسن(ع) عازم جرجان بود، وارد [[اصفهان]] شد.<ref>الأصبهانی، ذکر أخبار إصبهان، ۱۹۳۴م، ج۱، ص۴۷.</ref>


مخالفان این گزارش معتقدند در گزارش‌های دیگر از فتوحات خبری از حضور حسنین نیست.<ref>خضری و سیدی، «ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی»، ص۳۹.</ref> و بلاذری نیز که راوی این حضور است خود این گزارش را با عبارت «گفته شده است» آورده که حاکی از عدم اطمینان و باورنداشتن اوست.<ref>خضری و سیدی، «ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی»، ص۳۹.</ref> جز آن‌که تناقض‌هایی در گزارشهای حضور این دو از جهت منطقه حضور و نیز سرداران همراه ایشان وجود دارد که پذیرش آن‌ها را مشکل می‌کند.<ref>خضری و سیدی، «ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی»، ص۳۹.</ref> برخی محققان [[شیعه]] نیز معتقدند این گزارش‌ها قابل اعتماد نیستند چرا که از یک سو خلفا نسبت به حضور [[اهل بیت]] در فعالیت‌های نظامی حساسیت داشتند و از دیگر سو اهل بیت به خاطر مشروعیت ندادن به فتوحات از شرکت در امور نظامی خودداری می‌کردناد.<ref>منتظر القائم، تاریخ امامت، ص۱۰۹.</ref>{{یاد|جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می‌توانید به مجله «تاریخ در آیینه پژوهش، پیش شماره دوم، بهار ۱۳۸۲، مقاله: مواضع امام علی(ع) در برابر فتوحات خلفا»، مراجعه فرمایید. http://noo.rs/D4PuM}}
همچنین گفته شده که این گزارش‌ها قابل‌اعتماد نیستند؛ چرا که از یک سو خلفا نسبت به حضور [[اهل‌بیت]] در فعالیت‌های نظامی حساسیت داشته‌اند و از دیگر سو، اهل‌بیت به‌خاطر مشروعیت ندادن به فتوحات از شرکت در امور نظامی خودداری می‌کردند.<ref>منتظر القائم، تاریخ امامت، ص۱۰۹.</ref>{{یاد|جهت کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه ببینید: «مواضع امام علی(ع) در برابر فتوحات خلفا»، تاریخ در آیینه پژوهش، پیش‌شماره دوم، بهار ۱۳۸۲.}}


===حضور اصحاب و یاران علی(ع) در فتوحات===
===حضور اصحاب و یاران علی(ع) در فتوحات===
[[خالد بن سعید بن عاص]] یکی از شیعیان علی(ع)است که سه ماه از بیعت با ابوبکر خودداری کرد. ابوبکر برای فتح شام او را فرمانده سپاه کرده بود لیکن با توصیه عمر او را عزل نمود.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۵۸ق، ج۲، ص۱۱۱.</ref> خالد در [[جنگ اجنادین|جنگ اَجنادَین]]<ref>ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۲.</ref> و به قولی [[جنگ مرج الصفر|جنگ مَرْج الصُّفَّر]]<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۹۹ .</ref>به شهادت رسید.
[[خالد بن سعید بن عاص]] یکی از شیعیان علی بود که به‌مدت سه ماه از بیعت با ابوبکر خودداری کرد. ابوبکر برای فتح شام او را فرمانده سپاه کرده بود، اما با توصیه عمر او را عزل کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ۱۳۵۸ق، ج۲، ص۱۱۱.</ref> خالد در [[جنگ اجنادین|جنگ اَجنادَین]]<ref>ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۲.</ref> و بنابر قول دیگر در [[جنگ مرج الصفر|جنگ مَرْج الصُّفَّر]]<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۹۹.</ref> به شهادت رسید.


عمار یاسر جانشین سعد در کوفه گردید و در فتح شوشتر حضور داشت.<ref>ابن‌طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، ۱۴۱۸ق، ص۱۸۰ -۱۸۲.</ref> در فتح شام، [[هاشم بن عتبه بن ابی وقاص|هاشم بن عتبة بن ابی‌وقاص‌ مرقال‌]]،<ref>الدینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۲۰.</ref> [[فضل بن عباس‌]]<ref>ابن‌اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۶۶.</ref> و [[مالک اشتر نخعی|مالک اشتر]]<ref>ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۸۱.</ref> حضور داشتند.
عمار یاسر جانشین سعد در کوفه شد و در فتح شوشتر حضور داشت.<ref>ابن‌طقطقی، الفخری فی الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، ۱۴۱۸ق، ص۱۸۰ -۱۸۲.</ref> در فتح شام، [[هاشم بن عتبه بن ابی وقاص|هاشم بن عتبة بن ابی‌وقاص‌ مرقال‌]]،<ref>الدینوری، الأخبار الطوال، ۱۳۶۸ش، ص۱۲۰.</ref> [[فضل بن عباس‌]]<ref>ابن‌اثیر، اسد الغابه، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۶۶.</ref> و [[مالک اشتر نخعی|مالک اشتر]]<ref>ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۵۸۱.</ref> حضور داشتند.


===بهره‌وری ائمه از ثمرات فتوحات===
===بهره‌وری ائمه از ثمرات فتوحات===
خط ۱۱۳: خط ۸۶:


علامه طباطبایی نوشته است اشتغال مسلمانان به فتوحات باعث غفلت ایشان از علم و گسترش علم شد<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۲.</ref> و در ادامه نیز زمینه‌ساز تسلط روح برتری‌جویی بر اعراب شد<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۳.</ref>
علامه طباطبایی نوشته است اشتغال مسلمانان به فتوحات باعث غفلت ایشان از علم و گسترش علم شد<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۲.</ref> و در ادامه نیز زمینه‌ساز تسلط روح برتری‌جویی بر اعراب شد<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۳.</ref>
==آثار و پیامدهای فتوحات==
*به گفته مطهری در دوره خلفا و مخصوصاً در زمان عثمان بر اثر فتوحات پی درپی و غنائم بی‌حساب و نبودن برنامه خوب برای بهره برداری از آن ثروت‌های هنگفت و مخصوصاً برقراری اریستوکراسی و حکومت اشرافی و بلکه قبیله‌ای در زمان عثمان فساد اخلاق و دنیاپرستی و تنعم و تجمل در میان مسلمین راه یافت، عصبیت‌های قبیله‌ای از نو جان گرفت، تعصب عرب و عجم بر آن مزید گشت. در میان آن غوغای دنیاپرستی و غنیمت و آز و کامجویی و تعصب، تنها فریاد ملکوتی موعظه‌ای که بلند بود فریاد علی بود.<ref>مطهری، سیری در نهج‌البلاغه، ۱۳۸۹ش، ص۱۹۵.</ref>
*فتوحات بزرگی نصیب مسلمانان گشت. این فتوحات مال و ثروت فراوانی را به جهان اسلام سرازیر کرد، ثروتی که به جای اینکه به مصارف عموم برسد و عادلانه تقسیم شود غالباً در اختیار افراد و شخصیت‌ها قرار گرفت. مخصوصاً در زمان عثمان این جریان فوق‌العاده قوّت گرفت؛ افرادی که تا چند سال پیش فاقد هرگونه ثروت و سرمایه‌ای بودند دارای ثروت بی‌حساب شدند. اینجا بود که دنیا کار خود را کرد و اخلاق امت اسلام به انحطاط گرایید.<ref>مطهری، سیری در نهج‌البلاغه، ۱۳۸۹ش، ص۲۵۰.</ref>
*
*
*'''رشد علم [[کلام]] و اعتقادات:''' فتح سرزمین‌های تازه موجب اختلاط مسلمانان با غیر مسلمانان و صاحبان آئین‌ها و مذاهب دیگر گردید که در بین‌شان علما، احبار، اسقف‌ها و بِطْریق‌هایی(مجتهد و زاهد ترسایان) اهل بحث بودند که می‌خواستند درباره ادیان و مذاهب بحث کنند، در نتیجه بحث‌های کلامی اوج گرفت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۶.</ref>
*'''اوج گیری تبعیض نژادی''': با گسترش فتوحات و سرازیر شدن غنائم بی‌پایان به شبه جزیره غریزه‌های جاهلانه عرب بار دیگر سر به طغیان کشید.
آنان به تدریج روحیه امت‌های مستکبر و استعمارگر را به خود گرفتند. امت اسلام به عرب و غیر عرب تقسیم شد. معاویه، والی [[شام]] حکومت اسلامی را رنگ سلطنت داد و در بین مسلمانان چون قیصرهای روم رفتار کرد.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۲۷۳.</ref>[[خلیفه دوم]] اجازه نمی‌داد دختر عرب با مرد غیر عرب [[ازدواج]] نماید.وی معتقد بود فراگرفتن زبان فارسی موجب از بین رفتن مروت می‌شود.<ref>ابن‌شاذان، الإیضاح، ناشر مؤسسة انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج۱، ص۲۸۱.</ref>
علی(ع) معتقد بود در آستانه خلافت وی جامعه به [[جاهلیت]] خود بازگشته است.<ref>ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۱۷۹.</ref> دیوان عمر بن خطاب [[مهاجر]] را بر [[انصار]] برتری می‌داد<ref>ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۸، ص۱۱۱.</ref> و سیاست‌های [[عثمان]] اموی را بر دیگران.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۹۹۲م، ص۱۶۴.</ref>.این رویه چنان مستحکم شد که علی(ع) نیز نتوانست آن را برچیند. به او اعتراض می‌شد که چرا چونان عمر آنان را بر دیگران ترجیح نمی‌دهد.<ref>ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۷، ص۴۱ .</ref>
*'''برتری یافتن ثروت بر ایمان''': پر بودن خزانه [[بیت المال]] و وابستگی مردم به عطایا ایمان آنان را تحت الشعاع خود گرفت.
عمر می‌گفت: اگر بخواهم می‌توانم این مردم را [[کافر]] کنم. گفتند: چگونه؟ گفت: سهمیه آنها را قطع می‌کنم.<ref>اسکافی، المعیار و الموازنه،بی‌تا، ص۸۷ .</ref>ابو جعفر نقیب بر آن بود که اگر عمر [[قبله]] مردم را از کعبه به [[بیت المقدس]] تغییر داده و یا یکی از [[نماز]]های پنج‌گانه را حذف می‌کرد، کسی به او اعتراض نمی‌کرد، چرا که تمام تلاش مردم به دست آوردن مال بود، چون آن را به دست می‌آوردند ساکت می‌شدند.<ref>ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۹۰.</ref>
مال اندوزی چنان بود که حتی خود عثمان برای آن که [[آیه کنز]] شامل حال او نشود، می‌خواست «واو» اول آیه برداشته شود تا آیه فقط شامل اهل کتاب باشد.<ref>نک: سیوطی، الدر المنثور، الناشر: دار الفكر - بيروت، ج۴، ص۱۹۹.</ref> میراثی که [[زبیر بن عوام]] پس از مرگش وانهاد تا پنجاه و دو میلیون درهم گزارش شده است.<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳ ،ص ۸۱.</ref>
*'''گسترش سرزمینی بدون گسترش دین''': حضور مسلمانان و سکونت دائمی آنها در سرزمین‌های مفتوحه موجب گسترش اسلام ‌می‌شد.
چنان که [[اشعث بن قیس کندی|اشعث بن قیس]] در [[آذربایجان]] مشاهده کرد که بیشتر اهالی آن مسلمان شده و قرآن می‌خوانند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۲۰.</ref> با این حال سیاست کلی فتوحات بر آن نبوده است. [[عثمان بن عفان|عثمان]] معتقد بود از مهم‌ترین عواملی که باعث خرابی جامعه اسلامی می‌شود خواندن [[قرآن کریم|قرآن]] توسط عَجَمان(غیر اعراب) است.<ref>حسین، الفتنة الکبری، ص۷۲.</ref>
==انگیزه خلفا از فتوحات==
*برخی از پژوهشگران انگیزه اصلی خلفای نخستین را کشاندن مشکلات و اختلاف‌های داخلیِ ناشی از خلاء قدرت به خارج از مرزهای شبه‌جزیره عربستان دانسته‌اند که در کنار انگیزه‌های دینی و اقتصادی گوناگون باعث شد به فتوحات روی آورند.<ref>سعادت‌فر و دیگران، «عوامل موثر بر ناکامی فتوحات و گسترش اسلام»، ص۱۱۷.</ref>
*
*'''دور کردن و سرگرم ساختن مخالفان''': راهی کردن [[صحابه]] معترض یا مخالف به فتوحات همواره مورد توجه خلافت بود. [[معاویه]] به [[عثمان]] توصیه کرد مخالفانش را به جهاد بفرستد تا زخم‌های شترهاشان برایشان مهم‌تر از نماز باشد.<ref>ابن‌قتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۹ .</ref>ابن عامر نیز گفت: آنان را به جهاد مشغول کند تا علیه او شایعه سازی نکنند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۳۳۳.</ref>
*'''کسب مشروعیت''': بسیاری از اعراب پس از رحلت پیامبر با حکومت مرکزی سازگاری نداشتند چنان که مسئله [[جنگ‌های رده|جنگ با اهل رده(مرتدان)]] و مانعین زکات پیش آمد. اما این فتوحات بسیاری از آن‌ها را مجاب کرد. حضرت علی(ع) گوشزد کرده است که «پس از آن خداوند فتوحاتی نصیب مسلمانان کرد، سیری پس از گرسنگی و دارایی پس از ناداری سبب شد تا چیزهایی که از اسلام برایشان‌ خوشایند نبود، در دیدگانشان خوب جلوه کند و آن‌چه از دین نزدشان مضطرب و متزلزل بود در قلبشان جای گیرد و گفتند: اگر این آیین بر حق نبود، چنین و چنان نمی­ شد».<ref>ابن‌ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۷ .</ref> [[حذیفة بن یمان]]، با این که از یاران نزدیک [[امام علی(ع)|علی]] بود و در فتوحات نقش داشت، خلافت عمر را چنین توصیف می‌کند: «اسلام در زمان عمر مانند مردی رو به جلو بود که هیچ‌گاه به عقب باز نمی‌گشت، اما با قتل عمر همواره در عقب‌روی بود».<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳ ،ص ۲۸۵.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
۳۹۸

ویرایش