پرش به محتوا

خطبه امام حسین در منا: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح نویسه‌های عربی
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۲۶: خط ۲۶:
# روشن کردن این مطلب که قدرت‌داشتن به معنای حقانیت نیست،  
# روشن کردن این مطلب که قدرت‌داشتن به معنای حقانیت نیست،  
# افشاندن بذر انقلاب بر ضد ستمگران،  
# افشاندن بذر انقلاب بر ضد ستمگران،  
# جهاد فرهنگی و نشان دادن راه و رسم مبارزه با بنی‌امیه.<ref>مکارم، عاشورا ریشه‏ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۳۰۶.</ref>
# جهاد فرهنگی و نشان دادن راه و رسم مبارزه با بنی‌امیه.<ref>مکارم، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۳۰۶.</ref>


به گفته [[محمدصادق نجمی]]، پژوهشگر شیعه، یکی از نکات مهم در این خطبه، انتخاب زمان حساس و مکان مناسب و دعوت از شخصیت‌های اسلامی و شرکت دادن زنان و مردان نخبه [[بنی‌هاشم]] و صحابه مهاجر و [[انصار]] است که دویست نفر از حضار مجلس را کسانی تشکیل می‌دادند که افتخار [[صحابه|صحابگی]] را داشتند و بیش از هشتصد نفر دیگر نیز از فرزندان صحابه ([[تابعین]]) بودند.<ref>نجمی، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ۱۳۸۱ش، ص۳۶۸.</ref>  
به گفته [[محمدصادق نجمی]]، پژوهشگر شیعه، یکی از نکات مهم در این خطبه، انتخاب زمان حساس و مکان مناسب و دعوت از شخصیت‌های اسلامی و شرکت دادن زنان و مردان نخبه [[بنی‌هاشم]] و صحابه مهاجر و [[انصار]] است که دویست نفر از حضار مجلس را کسانی تشکیل می‌دادند که افتخار [[صحابه|صحابگی]] را داشتند و بیش از هشتصد نفر دیگر نیز از فرزندان صحابه ([[تابعین]]) بودند.<ref>نجمی، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ۱۳۸۱ش، ص۳۶۸.</ref>  


این خطبه افشاگری‌ای علیه حکومت معاویه و مقدمه‌ای برای [[واقعه کربلا]] بود.<ref>حسینی، [http://www.ensani.ir/fa/content/138524/default.aspx «افشای مفاسد معاویه و یزید در سخنان امام حسین(ع)»].</ref> امام حسین(ع) با این تدبیر و با توجه به امکانات آن روز، در میان حاضران موج و حرکتی ایجاد کرد تا حاضران پیام او را در بازگشت به سرزمین‌های‌شان به دیگران منتقل کنند و زمینه بیداری آنان را فراهم آورند.<ref>گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۳۹۴.</ref> وی همچنین فراز «ذلک بأن مجاری الامور والاحکام علی أیدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه»  در این خطبه را از ادله صریح برای [[ولایت فقیه]] دانسته است.<ref>حسینی طهرانی، ولایت فقیه در حکومت اسلام، نشر علامه طباطبايى‌، ج۲، ص۲۳.</ref>
این خطبه افشاگری‌ای علیه حکومت معاویه و مقدمه‌ای برای [[واقعه کربلا]] بود.<ref>حسینی، [http://www.ensani.ir/fa/content/138524/default.aspx «افشای مفاسد معاویه و یزید در سخنان امام حسین(ع)»].</ref> امام حسین(ع) با این تدبیر و با توجه به امکانات آن روز، در میان حاضران موج و حرکتی ایجاد کرد تا حاضران پیام او را در بازگشت به سرزمین‌های‌شان به دیگران منتقل کنند و زمینه بیداری آنان را فراهم آورند.<ref>گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۳۹۴.</ref> وی همچنین فراز «ذلک بأن مجاری الامور والاحکام علی أیدی العلماء بالله الامناء علی حلاله و حرامه»  در این خطبه را از ادله صریح برای [[ولایت فقیه]] دانسته است.<ref>حسینی طهرانی، ولایت فقیه در حکومت اسلام، نشر علامه طباطبایی، ج۲، ص۲۳.</ref>


==منابع خطبه==
==منابع خطبه==
خط ۴۷: خط ۴۷:
{{طومار|عنوان= بخش اول خطبه<ref>این بخش در کتاب سلیم بن قیس آمده است. سلیم بن قیس، ص۲۰۶.</ref>|ارتفاع=۱۵
{{طومار|عنوان= بخش اول خطبه<ref>این بخش در کتاب سلیم بن قیس آمده است. سلیم بن قیس، ص۲۰۶.</ref>|ارتفاع=۱۵
|شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}}
|شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}}
اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. می‌خواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب کنید.{{سخ}} شما را سوگند می‌دهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا(ص) و خویشاوندی من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان آنان را که به آنها اطمینان دارید دعوت کنید.{{سخ}} در رویات دیگری، آمده است: به شهرها و قبایل خود برگردید و هر کسی را که به او ایمان و اطمینان دارید، به آنچه درباره ما و حق ما می‌دانید، دعوت کنید؛ چون بیم آن دارم که این امر کهنه شود و حق از بین رفته، مغلوب گردد. «خداوند نور خود را به اتمام می‌رساند؛ اگرچه کافران را خوش نیاید».<ref>صف: ۸.</ref>{{سخ}} آنگاه حضرت(ع) ضمن این گفتار، هیچ آیه قرآنی را که خداوند در شأن آنان نازل کرده بود نگذاشت، مگر اینکه آن را خواند و تفسیر فرمود و نیز هر چه رسول خدا(ص) درباره پدر و برادر و مادر خود و خاندانش فرموده بود نقل کرد، و در همه آنها اصحاب پیامبر(ص) می‌گفتند: آری، به خدا این سخنان را شنیدیم و شهادت می‌دهیم و تابعین می‌گفتند: «به خدا سوگند این سخنان را کسانی از صحابه که آنان را به راستگویی و امانت می‌شناسیم برای ما نقل کردند». امام حسین(ع) فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم این سخنان را برای هر کس که به او و دینش اطمینان دارید، نقل کنید.{{سخ}} سلیم می‌گوید: از جمله سخنان امام حسین(ع) که درباره آن، آنان را سوگند داد و یادآور شد، این بود که فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) برادر رسول خدا(ص) بود، هنگامی که پیامبر(ص) بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا.{{سخ}} آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) محل مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عده‌ای به سخن آمدند و پیامبر(ص) فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علی(ع) را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی(ع) فرمان داد، بعد پیامبر(ص) همه مردم بجز علی(ع) را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا(ص) جنابت رخ می‌داد از این رو در همانجا برای پیامبر(ص) و علی(ع) فرزندانی متولد شدند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.{{سخ}} امام فرمود: آیا می‌دانید که عمربن‌خطاب علاقه داشت تا روزنه‌ای به‌اندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.
أما بعد، فإن هذا الطاغیة قد فعل بنا وبشیعتنا ما قد رأیتم وعلمتم وشهدتم، وإنی أرید أن أسألکم عن شئ، فإن صدقت فصدقونی وإن کذبت فکذبونی. أسألکم بحق الله علیکم وحق رسول الله وحق قرابتی من نبیکم، لما سیرتم مقامی هذا ووصفتم مقالتی ودعوتم أجمعین فی أنصارکم من قبائلکم من آمنتم من الناس ووثقتم به، فادعوهم إلی ما تعلمون من حقنا، فإنی أتخوف أن یدرس هذا الأمر ویذهب الحق ویغلب، والله متم نوره ولو کره الکافرون.
{{سخ}} فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) روز غدیر خم علی(ع) را به ولایت نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
{{سخ}}
اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. می‌خواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب کنید.{{سخ}} شما را سوگند می‌دهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا(ص) و خویشاوندی من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان آنان را که به آنها اطمینان دارید دعوت کنید.{{سخ}} در رویات دیگری، آمده است: به شهرها و قبایل خود برگردید و هر کسی را که به او ایمان و اطمینان دارید، به آنچه درباره ما و حق ما می‌دانید، دعوت کنید؛ چون بیم آن دارم که این امر کهنه شود و حق از بین رفته، مغلوب گردد. «خداوند نور خود را به اتمام می‌رساند؛ اگرچه کافران را خوش نیاید».<ref>صف: ۸.</ref>{{سخ}}  
 
مناقب أمیر المؤمنین علیه السلام علی لسان الأمام الحسین علیه السلام وما ترک شیئا مما أنزل الله فیهم من القرآن إلا تلاه وفسره، ولا شیئا مما قاله رسول الله صلی الله علیه وآله فی أبیه وأخیه وأمه وفی نفسه وأهل بیته إلا رواه، وکل ذلک یقول الصحابة: (اللهم نعم، قد سمعنا وشهدنا)، ویقول التابعی: (اللهم قد حدثنی به من أصدقه وأئتمنه من الصحابة). فقال: أنشدکم الله إلا حدثتم به من تثقون به وبدینه. قال سلیم: فکان فیما ناشدهم الحسین علیه السلام وذکرهم أن قال: أنشدکم الله أتعلمون أن علی بن أبی طالب کان أخا رسول الله صلی الله علیه وآله حین آخی بین أصحابه، فآخی بینه وبین نفسه وقال: (أنت أخی وأنا أخوک فی الدنیا والاخرة) ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أنشدکم الله، هل تعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله اشتری موضع مسجده ومنازله فابتناه، ثم ابتنی فیه عشرة منازل، تسعة له وجعل عاشرها فی وسطها لأبی. ثم سد کل باب شارع إلی المسجد غیر بابه، فتکلم فی ذلک من تکلم، فقال صلی الله علیه وآله: (ما أنا سددت أبوابکم وفتحت بابه، ولکن الله أمرنی بسد أبوابکم وفتح بابه). ثم نهی الناس أن یناموا فی المسجد غیره، وکان یجنب فی المسجد ومنزله فی منزل رسول الله صلی الله علیه وآله، فولد لرسول الله صلی الله علیه وآله وله فیه أولاد ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أفتعلمون أن عمر بن الخطاب حرص علی کوة قدر عینه یدعها من منزله إلی المسجد، فأبی علیه. ثم خطب صلی الله علیه وآله فقال: إن الله أمر موسی أن یبنی مسجدا طاهرا لا یسکنه غیره وغیر هارون وابنیه وإن الله أمرنی أن أبنی مسجدا طاهرا لا یسکنه غیری وغیر أخی وابنیه ؟ قالوا: اللهم نعم.
{{سخ}}
آنگاه حضرت(ع) ضمن این گفتار، هیچ آیه قرآنی را که خداوند در شأن آنان نازل کرده بود نگذاشت، مگر اینکه آن را خواند و تفسیر فرمود و نیز هر چه رسول خدا(ص) درباره پدر و برادر و مادر خود و خاندانش فرموده بود نقل کرد، و در همه آنها اصحاب پیامبر(ص) می‌گفتند: آری، به خدا این سخنان را شنیدیم و شهادت می‌دهیم و تابعین می‌گفتند: «به خدا سوگند این سخنان را کسانی از صحابه که آنان را به راستگویی و امانت می‌شناسیم برای ما نقل کردند». امام حسین(ع) فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم این سخنان را برای هر کس که به او و دینش اطمینان دارید، نقل کنید.{{سخ}} سلیم می‌گوید: از جمله سخنان امام حسین(ع) که درباره آن، آنان را سوگند داد و یادآور شد، این بود که فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) برادر رسول خدا(ص) بود، هنگامی که پیامبر(ص) بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا.{{سخ}}  
 
آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم، آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) محل مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عده‌ای به سخن آمدند و پیامبر(ص) فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علی(ع) را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی(ع) فرمان داد، بعد پیامبر(ص) همه مردم بجز علی(ع) را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا(ص) جنابت رخ می‌داد از این رو در همانجا برای پیامبر(ص) و علی(ع) فرزندانی متولد شدند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.{{سخ}} امام فرمود: آیا می‌دانید که عمر بن خطاب علاقه داشت تا روزنه‌ای به‌اندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.{{سخ}}
 
قال: أنشدکم الله، أتعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله نصبه یوم غدیر خم فنادی له بالولایة وقال: (لیبلغ الشاهد الغائب) ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أنشدکم الله، أتعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله قال له فی غزوة تبوک: (أنت منی بمنزلة هارون من موسی وأنت ولی کل مؤمن بعدی) ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أنشدکم الله، أتعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله حین دعا النصاری من أهل نجران إلی المباهلة لم یأت إلا به وبصاحبته وابنیه ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أنشدکم الله، أتعلمون أنه دفع إلیه اللواء یوم خیبر، ثم قال: (لأدفعه إلی رجل یحبه الله ورسوله ویحب الله ورسوله، کرار غیر فرار یفتحها الله علی یدیه) ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله بعثه ببراءة وقال: (لا یبلغ عنی إلا أنا أو رجل منی) ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله لم تنزل به شدة قط إلا قدمه لها ثقة به، وانه لم یدعه باسمه قط إلا أن یقول: (یا أخی) و (ادعوا لی أخی) ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله قضی بینه وبین جعفر وزید [1]، فقال له: (یا علی، أنت منی وأنا منک، وأنت ولی کل مؤمن ومؤمنة بعدی) ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أنه کانت له من رسول الله صلی الله علیه وآله کل یوم خلوة وکل لیلة دخلة، إذا سأله أعطاه وإذا سکت أبداه ؟ قالوا: اللهم نعم.
 
قال: أتعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله فضله علی جعفر وحمزة حین قال لفاطمة علیها السلام: (زوجتک خیر أهل بیتی، أقدمهم سلما وأعظمهم حلما وأکثرهم علما) ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله قال: (أنا سید ولد آدم وأخی علی سید العرب، وفاطمة سیدة نساء أهل الجنة، وابنای الحسن والحسین سیدا شباب أهل الجنة) ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله أمره بغسله وأخبره أن جبرئیل یعینه علیه ؟ قالوا: اللهم نعم. قال: أتعلمون أن رسول الله صلی الله علیه وآله قال فی آخر خطبة خطبها: (أیها الناس، إنی ترکت فیکم الثقلین کتاب الله وأهل بیتی، فتمسکوا بهما لن تضلوا) ؟ قالوا: اللهم نعم. فلم یدع شیئا أنزله الله فی علی بن أبی طالب علیه السلام خاصة وفی أهل بیته من القرآن ولا علی لسان نبیه صلی الله علیه وآله إلا ناشدهم فیه، فیقول الصحابة: (اللهم نعم، قد سمعنا)، ویقول التابعی: (اللهم قد حدثنیه من أثق به، فلان وفلان). ثم ناشدهم أنهم قد سمعوه صلی الله علیه وآله یقول: (من زعم أنه یحبنی ویبغض علیا فقد کذب، لیس یحبنی وهو یبغض علیا) فقال له قائل: یا رسول الله، وکیف ذلک ؟ قال: لأنه منی وأنا منه، من أحبه فقد أحبنی ومن أحبنی فقد أحب الله، ومن أبغضه فقد أبغضنی ومن أبغضنی فقد أبغض الله) ؟ فقالوا: (اللهم نعم، قد سمعنا).
{{سخ}}
فرمود: شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) روز غدیر خم علی(ع) را به ولایت نصب کرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید رسول خدا(ص) در جنگ تبوک به علی(ع) فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟ گفتند: آری به خدا. و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) هنگامی که نصارای [[نجران]] را برای مباهله فراخواند جز علی(ع) و همسرش فاطمه(س)و دو فرزند او حسن و حسین(ع) را نیاورد. گفتند: آری به خدا. فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، آیا می‌دانید پیامبر(ص) در روز خیبر پرچم را به دست علی(ع) داد و فرمود: پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پی‌درپی (بر دشمن) یورش می‌برد و فرار نمی‌کند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا سوگند می‌دهم آیا می‌دانید رسول خدا(ص) در جنگ تبوک به علی(ع) فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟ گفتند: آری به خدا. و فرمود: شما را به خدا سوگند، آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) هنگامی که نصارای [[نجران]] را برای مباهله فراخواند جز علی(ع) و همسرش فاطمه(س)و دو فرزند او حسن و حسین(ع) را نیاورد. گفتند: آری به خدا. فرمود: شما را به خدا قسم می‌دهم، آیا می‌دانید پیامبر(ص) در روز خیبر پرچم را به دست علی(ع) داد و فرمود: پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنکه پی‌درپی (بر دشمن) یورش می‌برد و فرار نمی‌کند و خداوند خیبر را به دست وی فتح کند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا می‌دانید که پیامبر(ص) او را برای [[ابلاغ آیات برائت]] فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمی‌رساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) بین او و جعفر و زید داوری کرده فرمود:ای علی، تو از منی و من از توام پس از من پیشوای هر مؤمنی. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که او هر روز با رسول خدا(ص) خلوتی داشت و هر شب بر منزل پیامبر(ص) داخل می‌شد هرگاه می‌پرسید، پیامبر پاسخش می‌گفت و هرگاه سکوت می‌کرد، پیامبر(ص) خود آغاز سخن می‌کرد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید رسول خدا(ص) او را بر جعفر و حمزه برتری داد، آن هنگام که به فاطمه(س) فرمود: تو را به بهترین خاندانم که اسلامش از همه پیش‌تر، و بردباریش از همه بزرگ‌تر و دانشش از همه بیشتر است تزویج کردم؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) فرمود: من سرور همة فرزندان آدمم، و برادرم(ع) سرور همه عرب، فاطمه(س) سرور همه زنان اهل بهشت و دو فرزندم حسن و حسین(ع) دو سروران جوانان بهشتند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) به علی(ع) دستور داد تا او را غسل دهد و خبر داد که جبرئیل در غسل به او کمک خواهد کرد. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) در آخرین لحظات خطبه‌ای که برای مردم خواند فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم، دامن آن دو را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید. گفتند: آری به خدا. امام حسین(ع) هیچ مطلبی را که خدا در قرآن در شأن علی‌بن‌ابی‌طالب و خاندانش نازل کرد یا بر زبان پیامبرش جاری ساخته بود نگذاشت مگر که آنان را پیرامون آن قسم داد و صحابه پیامبر(ص) می‌گفتند: آری به خدا شنیدیم و تابعین می‌گفتند: این سخنان را کسی که به او اطمینان داریم فلانی و فلانی برای ما نقل کرده است. سپس امام حسین(ع) آنان را قسم داد که آیا شنیده‌اند پیامبر(ص) فرموده: کسی که گمان دارد مرا دوست دارد و علی(ع) را دشمن، دروغ می‌گوید. مرا دوست ندارد کسی که علی را دشمن دارد. شخصی از پیامبر پرسید: چطور؟ فرمود: زیرا علی(ع) از من است و من از اویم، هر که او را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست دارد خدا را دوست داشته است. هر که علی(ع) را دشمن دارد مرا دشمن دارد و هر که مرا دشمن دارد خدا را دشمن داشته است؟ گفتند: آری به خدا، شنیدیم.{{پایان}}{{طومار|عنوان= بخش دوم و سوم خطبه<ref> این بخش در کتاب ''تحف العقول'' آمده است. رجوع کنید به: حرانی، تحف العقول، ۱۳۸۰ق، ص۱۶۸.</ref>|ارتفاع=۱۵
آیا می‌دانید که پیامبر(ص) او را برای [[ابلاغ آیات برائت]] فرستاد و فرمود: از سوی من کسی (پیام را) نمی‌رساند مگر خودم یا کسی که از من باشد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) بین او و جعفر و زید داوری کرده فرمود:ای علی، تو از منی و من از توام پس از من پیشوای هر مؤمنی. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که او هر روز با رسول خدا(ص) خلوتی داشت و هر شب بر منزل پیامبر(ص) داخل می‌شد هرگاه می‌پرسید، پیامبر پاسخش می‌گفت و هرگاه سکوت می‌کرد، پیامبر(ص) خود آغاز سخن می‌کرد؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید رسول خدا(ص) او را بر جعفر و حمزه برتری داد، آن هنگام که به فاطمه(س) فرمود: تو را به بهترین خاندانم که اسلامش از همه پیش‌تر، و بردباریش از همه بزرگ‌تر و دانشش از همه بیشتر است تزویج کردم؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) فرمود: من سرور همة فرزندان آدمم، و برادرم(ع) سرور همه عرب، فاطمه(س) سرور همه زنان اهل بهشت و دو فرزندم حسن و حسین(ع) دو سروران جوانان بهشتند؟ گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) به علی(ع) دستور داد تا او را غسل دهد و خبر داد که جبرئیل در غسل به او کمک خواهد کرد. گفتند: آری به خدا. فرمود: آیا می‌دانید که رسول خدا(ص) در آخرین لحظات خطبه‌ای که برای مردم خواند فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها می‌گذارم: کتاب خدا و عترتم، دامن آن دو را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید. گفتند: آری به خدا. امام حسین(ع) هیچ مطلبی را که خدا در قرآن در شأن علی‌بن‌ابی‌طالب و خاندانش نازل کرد یا بر زبان پیامبرش جاری ساخته بود نگذاشت مگر که آنان را پیرامون آن قسم داد و صحابه پیامبر(ص) می‌گفتند: آری به خدا شنیدیم و تابعین می‌گفتند: این سخنان را کسی که به او اطمینان داریم فلانی و فلانی برای ما نقل کرده است. سپس امام حسین(ع) آنان را قسم داد که آیا شنیده‌اند پیامبر(ص) فرموده: کسی که گمان دارد مرا دوست دارد و علی(ع) را دشمن، دروغ می‌گوید. مرا دوست ندارد کسی که علی را دشمن دارد. شخصی از پیامبر پرسید: چطور؟ فرمود: زیرا علی(ع) از من است و من از اویم، هر که او را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که مرا دوست دارد خدا را دوست داشته است. هر که علی(ع) را دشمن دارد مرا دشمن دارد و هر که مرا دشمن دارد خدا را دشمن داشته است؟ گفتند: آری به خدا، شنیدیم.{{پایان}}{{طومار|عنوان= بخش دوم و سوم خطبه<ref> این بخش در کتاب ''تحف العقول'' آمده است. رجوع کنید به: حرانی، تحف العقول، ۱۳۸۰ق، ص۱۶۸.</ref>|ارتفاع=۱۵
|شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}}
|شکل بندی عنوان=text-align:right; align: center !important;}}
خط ۸۱: خط ۹۵:
* حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۸۰ق.
* حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، انتشارات شریف رضی، ۱۳۸۰ق.
* حسینی، سید جواد، «افشای مفاسد معاویه و یزید در سخنان امام حسین(ع)»، در مجله پاسدار اسلام، ش۲۷۹-۲۸۰، ۱۳۸۴ش.
* حسینی، سید جواد، «افشای مفاسد معاویه و یزید در سخنان امام حسین(ع)»، در مجله پاسدار اسلام، ش۲۷۹-۲۸۰، ۱۳۸۴ش.
* حسینی طهرانی، سید محمدحسین، ولايت فقيه در حكومت اسلام‌، مشهد، نشر علامه طباطبايى‌، چاپ دوم، بی‌تا.
* حسینی طهرانی، سید محمدحسین، ولایت فقیه در حکومت اسلام، مشهد، نشر علامه طباطبایی، چاپ دوم، بی‌تا.
* حسینی طهرانی، سید محمدحسین،  لمعات الحسین، مؤسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام، مشهد، ۱۴۲۵ق.
* حسینی طهرانی، سید محمدحسین،  لمعات الحسین، مؤسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام، مشهد، ۱۴۲۵ق.
* سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم، بیروت، دارالفنون.
* سلیم بن قیس هلالی، کتاب سلیم، بیروت، دارالفنون.
خط ۸۷: خط ۱۰۱:
* گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء علیه‌السلام، زیر نظر مهدی پیشوایی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۹ش.
* گروهی از تاریخ‌پژوهان، تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهداء علیه‌السلام، زیر نظر مهدی پیشوایی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۹ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، تهران، مکتبة الاسلامیة، ۱۳۶۳ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، تهران، مکتبة الاسلامیة، ۱۳۶۳ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‏ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ناشر: مؤلف، چاپ اول، بی‌تا.
* مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها، قم، ناشر: مؤلف، چاپ اول، بی‌تا.
* نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ویرایش دوم، چ۹، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.
* نجمی، محمدصادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ویرایش دوم، چ۹، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ش.
*طبرسی، الاحتجاج.
*طبرسی، الاحتجاج.