پرش به محتوا

عمرو بن قرظه انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۱: خط ۳۱:


==در کربلا==
==در کربلا==
{{نقل قول چهار طبقه|رجز عمرو بن قرظه هنگام جنگ:|{{شعر|ساده}}{{ب|قد علمت کتیبة الانصار|أنی سأحمی حوزة الذمار}}{{ب|ضرب غلام غیر نکس شاری|دون حسین مهجتی و داری}}{{پایان شعر}}|{{وسط چین}}جنگاوران انصار می‌دانند، که من از قلمرو پیمانم دفاع می‌کنم.{{سخ}}با ضربت جوانی که بدون سستی، جان و مالش{{یاد| شعرانی در دمع السجوم ترجمه نفس المهموم مصرع آخر را اینگونه ترجمه کرده است: جان  من وسرای من فدای حسین(ع). و در ادامه از قول مولف نفس المهموم( شیخ عباس قمی) نقل کرده که عمرو با این رجز خواسته تعریض و کنایه به عمربن‌سعد داشته باشد که وقتی حضرت  به او پیشنهاد صلح داد عمربن سعدگفت: خانه‌ام را ویران می‌کنند.}} را فدای حسین می‌کند.{{پایان}}|تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۴| عرض=۴۳|تراز=چپ|رنگ حاشیه=D6E0CC}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول =
{{شعر جدید
| شاعر = رجز عمرو بن قرظه هنگام جنگ{{سخ}}تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۴
|قد علمت کتیبة الانصار\\أنی سأحمی حوزة الذمار
ضرب غلام غیر نکس شاری\\دون حسین مهجتی و داری
| ترجمه = جنگاوران انصار می‌دانند، که من از قلمرو پیمانم دفاع می‌کنم. با ضربت جوانی که بدون سستی، جان و مالش{{یاد|شعرانی در دمع السجوم ترجمه نفس المهموم مصرع آخر را اینگونه ترجمه کرده است: جان  من وسرای من فدای حسین(ع). و در ادامه از قول مولف نفس المهموم( شیخ عباس قمی) نقل کرده که عمرو با این رجز خواسته تعریض و کنایه به عمربن‌سعد داشته باشد که وقتی حضرت  به او پیشنهاد صلح داد عمربن سعدگفت: خانه‌ام را ویران می‌کنند.}} را فدای حسین می‌کند.}}
|تاریخ بایگانی | | منبع =|تراز = چپ| عرض = 450px | اندازه خط = 15px|رنگ پس‌زمینه =#FFF7E6| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
 
چند روز قبل از [[عاشورا]]، [[امام حسین(ع)]] توسط عمرو بن قرظه به [[عمر سعد]] پیغام داد تا شبانه با یکدیگر دیدار کنند.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۳</ref>
چند روز قبل از [[عاشورا]]، [[امام حسین(ع)]] توسط عمرو بن قرظه به [[عمر سعد]] پیغام داد تا شبانه با یکدیگر دیدار کنند.<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۳</ref>
در کتاب [[لهوف]] آمده است که عمرو در [[روز عاشورا]] از امام حسین(ع) اجازه جنگ گرفت و به میدان رفت. نیز نقل شده است که هر تیری به سوی امام پرتاب می‌شد او خود را سپر قرار می‌داد تا به امام گزندی نرسد. او پیش از جان دادن، به امام گفت: آیا به عهد خود وفا کردم؟ امام فرمود: آری، تو در [[بهشت]] پیش روی من هستی. سلام مرا به [[رسول خدا]] برسان.<ref>لهوف، ص۱۰۷-۱۰۸</ref>{{یاد| تعبیر انت اَمامی فی الجنّة  را در واقعه کربلا  امام (ع) برای سعید بن عبدالله حنفی هم به کاربرده است ومترجمان مختلف معنی کرده‌اند مانند:۱-تو پیشاپیش من به بهشت خواهی رفت. ۲-تو قبل از من وارد بهشت می شوی.ترجمه لهوف، مهدی صباغی، نشر بوستان دانش ،ص ۸۵. ۳-تو دربهشت پیشاپیش من هستی. رسم وفا، رفیعه رضا داد، ص۱۴۶ -۴ تو زودتر از من به بهشت روی. شعرانی، دمع السجوم، ص۱۳۵. ۵- تو در بهشت پیش روی من هستی. دانشنامه امام حسین (ع) ص ۵۵۹. ۶- تو در بهشت پیش روی من هستی.}}
در کتاب [[لهوف]] آمده است که عمرو در [[روز عاشورا]] از امام حسین(ع) اجازه جنگ گرفت و به میدان رفت. نیز نقل شده است که هر تیری به سوی امام پرتاب می‌شد او خود را سپر قرار می‌داد تا به امام گزندی نرسد. او پیش از جان دادن، به امام گفت: آیا به عهد خود وفا کردم؟ امام فرمود: آری، تو در [[بهشت]] پیش روی من هستی. سلام مرا به [[رسول خدا]] برسان.<ref>لهوف، ص۱۰۷-۱۰۸</ref>{{یاد| تعبیر انت اَمامی فی الجنّة  را در واقعه کربلا  امام (ع) برای سعید بن عبدالله حنفی هم به کاربرده است ومترجمان مختلف معنی کرده‌اند مانند:۱-تو پیشاپیش من به بهشت خواهی رفت. ۲-تو قبل از من وارد بهشت می شوی.ترجمه لهوف، مهدی صباغی، نشر بوستان دانش ،ص ۸۵. ۳-تو دربهشت پیشاپیش من هستی. رسم وفا، رفیعه رضا داد، ص۱۴۶ -۴ تو زودتر از من به بهشت روی. شعرانی، دمع السجوم، ص۱۳۵. ۵- تو در بهشت پیش روی من هستی. دانشنامه امام حسین (ع) ص ۵۵۹. ۶- تو در بهشت پیش روی من هستی.}}