پرش به محتوا

حدیث منزلت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
خط ۴۰: خط ۴۰:


== شرح ماجرای حدیث منزلت ==
== شرح ماجرای حدیث منزلت ==
حدیث منزلت  با تعابیر و الفاظی مختلف و در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون از [[پیامبر اکرم(ص)]] نقل شده است،<ref>شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۷۳.</ref> که مشهورترین آن در جریان [[غزوه تبوک]]<ref>فخلعی، ‏مجموعه گفتمانهای مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش‏، ص، ص۱۱۲.</ref> به این شرح است: وقتی پیامبر(ص) از احتمال هجوم سپاه روم به مدینه با خبر شد، دستور آماده‌باش صادر کرد. از سوی دیگر احتمال دسیسه و آشوب منافقان در مدینه بود؛ از این‌رو، تصمیم گرفت علی(ع) را در مدینه بگذارد و خود به سوی دشمن حرکت کرد. وقتی منافقان آگاه شدند، شایعه کردند که پیامبر به علی بی‌مهری کرده و او را با خود نبرده است. علی(ع) جهت تکذیب این شایعه خود را به پیامبر رساند و شرح ماجرا را گفت. پیامبر هم از مقام و منزلت او نزد خویش پرده برداشت و فرمود:  ای علی آیا خوشنود نیستی که تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی باشی، جز اینکه پیامبری پس از من نیست.<ref>رجوع کنید: شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق‏، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۲، ص۵۱۹-۵۲۰؛ ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳ و ۵۹۱؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸-۶۴۱؛ نسائی، تهذیب خصائص الامام علی، ۱۴۰۶ق، ص۵۱-۶۱؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ طبری، الریاض النضرة، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۷ـ۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۱۰؛ عینی، عمدة القاری، ۱۴۲۱ق، ج۱۶، ص۳۰۱؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۲۳۶ و ۲۹۱؛ متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۶۳ و ۱۷۱-۱۷۲؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۹-۵۹؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۰؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۸، ص۳۶۳-۴۱۱.</ref>
حدیث منزلت  با تعابیر و الفاظی مختلف و در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون از [[پیامبر اکرم(ص)]] نقل شده است؛<ref>شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۷۳.</ref> مشهورترین آنها در جریان [[غزوه تبوک]]،<ref>فخلعی، ‏مجموعه گفتمانهای مذاهب اسلامی، ۱۳۸۳ش‏، ص، ص۱۱۲.</ref> به این شرح است: وقتی پیامبر(ص) از احتمال هجوم سپاه روم به مدینه با خبر شد، دستور آماده‌باش صادر کرد. از سوی دیگر احتمال دسیسه و آشوب منافقان در مدینه بود؛ از این‌رو، تصمیم گرفت علی(ع) را در مدینه بگذارد و خود به سوی دشمن حرکت کرد. وقتی منافقان آگاه شدند، شایعه کردند که پیامبر به علی بی‌مهری کرده و او را با خود نبرده است. علی(ع) جهت تکذیب این شایعه خود را به پیامبر رساند و شرح ماجرا را گفت. پیامبر هم از مقام و منزلت او نزد خویش پرده برداشت و فرمود:  ای علی آیا خوشنود نیستی که تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی باشی، جز اینکه پیامبری پس از من نیست.<ref>رجوع کنید: شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق‏، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، دار المعرفة، ج۲، ص۵۱۹-۵۲۰؛ ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳ و ۵۹۱؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸-۶۴۱؛ نسائی، تهذیب خصائص الامام علی، ۱۴۰۶ق، ص۵۱-۶۱؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ طبری، الریاض النضرة، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۷ـ۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۱۰؛ عینی، عمدة القاری، ۱۴۲۱ق، ج۱۶، ص۳۰۱؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۲۳۶ و ۲۹۱؛ متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۶۳ و ۱۷۱-۱۷۲؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۹-۵۹؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۰؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۸، ص۳۶۳-۴۱۱.</ref>


این حدیث در وقایعی دیگر نیز نقل شده است؛ از جمله: در جریان دعوت پیامبر از عشیره اقربین و [[حدیث یوم الدار]] در [[سال سوم بعثت]]،<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۳۲۳.</ref> روز [[عقد اخوت|پیمان برادری]] دوم در [[سال ۱ هجری قمری|سال اول هجری]]،<ref>هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۱۱؛ ابن عساکر، هیثمی، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۵۳.</ref> در منزل [[ام سلمه|امّ سلمه]]،<ref>میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج‏۱۱، ص۹۳۰.</ref> هنگام تعیین سرپرست برای دختر [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]]<ref> شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۷۸.</ref> و در ماجرای [[سد ابواب]]<ref>ابن مغازلی، مناقب، ۱۴۲۴ق، ص۲۵۳.</ref>
این حدیث در وقایعی دیگر همچون؛ جریان دعوت پیامبر از عشیره اقربین و [[حدیث یوم الدار]] در [[سال سوم بعثت]]،<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۳۲۳.</ref> روز [[عقد اخوت|پیمان برادری]] دوم در [[سال ۱ هجری قمری|سال اول هجری]]،<ref>هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۱۱؛ ابن عساکر، هیثمی، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۵۳.</ref> در منزل [[ام سلمه|امّ سلمه]]،<ref>میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج‏۱۱، ص۹۳۰.</ref> هنگام تعیین سرپرست برای دختر [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]]<ref> شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۷۸.</ref> و در ماجرای [[سد ابواب]]<ref>ابن مغازلی، مناقب، ۱۴۲۴ق، ص۲۵۳.</ref> نقل شده است.


==منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت==
==منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت==
{{امام علی}}
{{امام علی}}
[[حدیث]] مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و [[علم کلام|کلامی]] گزارش شده است،<ref> ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، تمهید الاوائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ۱۳۴۱ش، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۹۶.</ref> حتی برخی دانشمندان [[شیعه]] کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله [[میر حامد حسین]] (متوفی [[سال ۱۳۰۶ هجری قمری|۱۳۰۶ ه‍.ق]]) یک جلد از مجموعهٔ [[عبقات الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است.<ref>رجوع کنید به میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج‏۱۱.</ref> حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است.<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۵.</ref> بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نموده‌اند.<ref>حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۲۳-۲۸.</ref> افرادی چون [[ابن تیمیه]]،<ref>ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۶.</ref> عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲.</ref> این حدیث در [[صحیح بخاری]]،<ref>«أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی»؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹</ref> [[صحیح مسلم]]<ref>مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰ و ۱۸۷۱.</ref> و کتاب‌هایی دیگر از [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]] نیز نقل شده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۷۸؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۱۱؛ عسقلانی، کتاب الاصابة، ۱۳۲۸ق، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲ و ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضرمی، اتمام الوفاء، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۹.</ref>
[[حدیث]] مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و [[علم کلام|کلامی]] گزارش شده است،<ref> ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، تمهید الاوائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ۱۳۴۱ش، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۹۶.</ref> حتی برخی دانشمندان [[شیعه]] کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند؛ از جمله [[میر حامد حسین]] (متوفی [[سال ۱۳۰۶ هجری قمری|۱۳۰۶ ه‍.ق]]) یک جلد از مجموعهٔ [[عبقات الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است.<ref>رجوع کنید به میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج‏۱۱.</ref> حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است.<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۵.</ref> بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نموده‌اند.<ref>حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۲۳-۲۸.</ref> افرادی چون [[ابن تیمیه]]،<ref>ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۶.</ref> عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲.</ref> این حدیث در [[صحیح بخاری]]،<ref>«أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی»؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹</ref> [[صحیح مسلم]]<ref>مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰ و ۱۸۷۱.</ref> و کتاب‌هایی دیگر از [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]] نیز نقل شده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۷۸؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۱۴ق، ج۹، ص۱۱۱؛ عسقلانی، کتاب الاصابة، ۱۳۲۸ق، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲ و ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضرمی، اتمام الوفاء، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۹.</ref>


===صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت===
===صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت===
اِبن عَبدالبرّ حدیث منزلت را از صحیحترین و استوارترین روایات دانسته است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷.</ref> در برخی منابع، طُرق نقل این حدیث به تفصیل ذکر شده است.<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷؛ ابن عساکر، ترجمةالامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۳۰۶-۳۹۱.</ref> [[حاکم نیشابوری]] و شمس الدین ذهبی [[طریق حدیث]] را صحیح شمرده‌اند. <ref> نگاه کنید به حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴.</ref> [[ابن ابی الحدید]]<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱.</ref> هم آن را مورد اتفاق جمیع فرَق اسلامی معرفی کرده است.
اِبن عَبدالبرّ حدیث منزلت را از صحیحترین و استوارترین روایات دانسته است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷.</ref> در برخی منابع، طُرق نقل این حدیث به تفصیل ذکر شده است.<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷؛ ابن عساکر، ترجمةالامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۳۰۶-۳۹۱.</ref> [[حاکم نیشابوری]] و شمس الدین ذهبی [[طریق حدیث]] را صحیح شمرده‌اند. <ref> نگاه کنید به حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴.</ref> [[ابن ابی الحدید]]<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱.</ref> هم آن را مورد اتفاق جمیع فرَق اسلامی معرفی کرده است.


مخالفان و معاندان [[امام علی(ع)]] نیز نتوانسته‌اند این حدیث را رد کنند و ناگزیر به پذیرش آن شده و گاه، ناخواسته، آن را نقل نموده‌اند. بنا به نقل [[خطیب بغدادی]]، [[ولید بن عبدالملک]] اُموی اصل این حدیث را پذیرفته و لفظ «[[حضرت هارون|هارون]]» را به «[[قارون]]» تبدیل کرده بوده است.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۲۶۲.</ref> [[مأمون عباسی]] نیز به هنگام احتجاج با [[فقها]]، به این حدیث استناد نموده است.<ref> ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸.</ref> به گفته خطیب بغدادی، [[عمر بن خطاب]] با استناد به حدیث منزلت، فردی را که به [[علی(ع)]] دشنام می‌داد [[منافق]] خواند.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۴۹۸.</ref>
مخالفان و معاندان [[امام علی(ع)]] نیز آن را نقل نموده‌اند؛ بنا به نقل [[خطیب بغدادی]]، [[ولید بن عبدالملک]] اُموی اصل این حدیث را پذیرفته و لفظ «[[حضرت هارون|هارون]]» را به «[[قارون]]» تبدیل کرد.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۲۶۲.</ref> [[مأمون عباسی]] هم به هنگام احتجاج با [[فقها]]، به این حدیث استناد نمود.<ref> ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸.</ref> به گفته خطیب بغدادی، [[عمر بن خطاب]] با استناد به حدیث منزلت، فردی را که به [[علی(ع)]] دشنام می‌داد [[منافق]] خواند.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۴۹۸.</ref>


[[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] هم حدیث منزلت را انکار نکرد و وقتی از [[سعد بن ابی وقاص]] (از مخالفین امام علی(ع)) پرسید: «چرا علی را دشنام نمی‌دهی؟» سعد پاسخ گفت: «به سبب سه فضیلتی که [[رسول خدا(ص)]] برای علی ذکر کرده است»، آنگاه سعد به نقل این سه فضیلت پرداخت که نخستین آن حدیث منزلت بود. معاویه هم از واداشتن سعد به دشنام‌گویی علی(ع) دست برداشت.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ۱۹۷۰م، ص۱۰۴-۱۰۵؛ قندوزی، ینابیع، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۶۱؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵.</ref>
[[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] نیز حدیث منزلت را انکار نکرد و وقتی از [[سعد بن ابی وقاص]] (از مخالفین امام علی(ع)) پرسید: «چرا علی را دشنام نمی‌دهی؟» سعد پاسخ گفت: «به سبب سه فضیلتی که [[رسول خدا(ص)]] برای علی ذکر کرده است»، آنگاه سعد به نقل این سه فضیلت پرداخت که نخستین آن حدیث منزلت بود. معاویه هم از واداشتن سعد به دشنام‌گویی علی(ع) دست برداشت.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ۱۹۷۰م، ص۱۰۴-۱۰۵؛ قندوزی، ینابیع، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۶۱؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵.</ref>


==دلالت حدیث بر جانشینی و فضیلت امام علی(ع)==
==دلالت حدیث بر جانشینی و فضیلت امام علی(ع)==
confirmed، protected، templateeditor
۴٬۰۷۱

ویرایش