۵٬۲۷۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
دجال، از قرن پنجم وارد شعر فارسی شدهاست اما بسامد کاربرد مضامین مربوط به دجال، در بین شاعران قرن ششم، بیش از دورههای دیگر است.<ref>نظری، «بررسی و تحلیل تطبیقی دجال در شعر فارسی و روایات اسلامی»، ص۳۵</ref> دجال، در شعر فارسی بیشتر در تقابل با [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|مهدی]] و [[عیسی]] قرار میگیرد. | دجال، از قرن پنجم وارد شعر فارسی شدهاست اما بسامد کاربرد مضامین مربوط به دجال، در بین شاعران قرن ششم، بیش از دورههای دیگر است.<ref>نظری، «بررسی و تحلیل تطبیقی دجال در شعر فارسی و روایات اسلامی»، ص۳۵</ref> دجال، در شعر فارسی بیشتر در تقابل با [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|مهدی]] و [[عیسی]] قرار میگیرد. | ||
[[عطار نیشابوری]] | {{شعر نستعلیق | ||
| شاعر = [[عطار نیشابوری]] | |||
|چه میخواهی ازین دجال با نان\\چه میجویی ازین مهدی نمایان | |||
بسی دجّالِ مهدی روی هستند\\که چون دجّال از پندار مستند | |||
پی دجّال جادو چندگیری\\نه وقت آمد که آخر پندگیری <ref>عطار، الهی نامه، ۱۳۷۶ش، بخش پنجم</ref> | |||
{{ | }} | ||
[[حافظ شیرازی]] | {{شعر نستعلیق | ||
| شاعر = [[حافظ شیرازی]] | |||
|کجاست صوفیِ دَجّالِ فِعلِ مُلِحدشکل\\بگو بسوز، که مهدیِّ دین پناه رسید <ref>حافظ شیرازی، دیوان اشعار، نشرلقمان، غزل ۲۴۲</ref>}} | |||
[[سنائی غزنوی|سنایی غزنوی]]، شاعر و عارف شیعه قرون پنجم و ششم، دجال و مرکبش را گاهی نماد جسم و مال و گاهی نماد نفس دانستهاست. | [[سنائی غزنوی|سنایی غزنوی]]، شاعر و عارف شیعه قرون پنجم و ششم، دجال و مرکبش را گاهی نماد جسم و مال و گاهی نماد نفس دانستهاست. | ||
{{شعر| | {{شعر نستعلیق | ||
| شاعر = [[سنائی غزنوی|سنایی غزنوی]] | |||
|مال را دجال دان و عشق را عیسی شمار\\چون شدی از خیل عیسی گردن دجال زن <ref>سنایی، دیوان اشعار، ۱۳۴۱ش، غزل۳۱۶</ref> | |||
چون خر دجال نفست شد اسیر حرص و آز\\بعد ازین بر مرکب تقویت زین باید نهاد <ref>سنایی،دیوان اشعار، ۱۳۴۱ش، قصیدهٔ ۳۱</ref>}} | |||
مفهوم دجال، در میان شاعران معاصر پارسی گوی نیز رایج بوده و در شعر خود به دجال اشاره دارند: | مفهوم دجال، در میان شاعران معاصر پارسی گوی نیز رایج بوده و در شعر خود به دجال اشاره دارند: | ||
{{شعر نستعلیق | |||
| شاعر = [[حمید سبزواری]] | |||
|آمد امام محتشم کز کفر بستاند علم\\وزجان ارباب ستم گیرد دمار دیگری}} | |||
آن مهدی دجال کش بنمود خوش رخسار خوش\\تا در دل دشمن زند اینک شرار دیگری <ref>سبزواری، دیوان اشعار، ۱۳۸۶ش، ص۱۷۲</ref>}} | |||
{{شعر نستعلیق | |||
| شاعر = [[احمد عزیزی]] | |||
|صوف زاده سفیان شکست از هیبت\\ز ضربتی که به دجال روسیاه رسید <ref>عزیزی، قوس غزل، ۱۳۶۸ش، ص۱۷۲</ref>}} | |||
[[شفیعی کدکنی]] در تعریضی اوضاع عصر پهلوی را طلوع صبحدمان خروج دجال میداند: | [[شفیعی کدکنی]] در تعریضی اوضاع عصر پهلوی را طلوع صبحدمان خروج دجال میداند: | ||
{{شعر| | {{شعر نستعلیق | ||
| شاعر = [[شفیعی کدکنی]] | |||
|طلوع صبحدمان خروج دجال است که آب را گل و لاله راه میبندد | |||
و روشنی را در جعبههای ماهوتی به روی شاخهٔ گردوی پیر شانه سری | |||
نماز میخواند، نماز خوف <ref>شفیعی کدکنی، از زبان برگ، ۱۳۸۶ش، ص۶۲</ref>}} | |||
== پانویس == | == پانویس == |