پرش به محتوا

حدیث منزلت: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
اصلاح نویسه‌های عربی
جز (اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۱۹: خط ۱۹:
این حدیث در مناسبت‌های مختلف از پیامبر(ص) شنیده شده که مهم‌ترین آن‌ها در [[جنگ تبوک]] بود. مشهورترین نقل این حدیث آن است که رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من به‌منزله هارون نسبت به موسی هستی جُز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود.»
این حدیث در مناسبت‌های مختلف از پیامبر(ص) شنیده شده که مهم‌ترین آن‌ها در [[جنگ تبوک]] بود. مشهورترین نقل این حدیث آن است که رسول خدا(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من به‌منزله هارون نسبت به موسی هستی جُز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود.»


برخی این حدیث را تنها ناظر به ماجرای [[غزوه تبوک]] یا فقط مربوط به جانشینی علی در [[مدینه]] دانستند، که در پاسخ گفته‌ می‌شود: بسیاری از عالمان اهل سنت این حدیث را منحصر به ماجرای تبوک ندانسته و خود [[صحابه]] نیز از روایت، عمومیت مناصب را برداشت می‌کردند.
برخی این حدیث را تنها ناظر به ماجرای [[غزوه تبوک]] یا فقط مربوط به جانشینی علی در [[مدینه]] دانستند، که در پاسخ گفته می‌شود: بسیاری از عالمان اهل سنت این حدیث را منحصر به ماجرای تبوک ندانسته و خود [[صحابه]] نیز از روایت، عمومیت مناصب را برداشت می‌کردند.


همچنین برخی، با توجه به از دنیا رفتن هارون قبل از حضرت موسی(ع)، احتمال دادند، مناصب گفته شده برای علی(ع) مخصوص زمان حیات پیامبر(ص) باشد، که در مقابل گفته می‌شود: اولا، حدیث صراحت در عمومیت داشته و شامل قبل و بعد حیات رسول خدا می‌شود. ثانیا، طبق حدیث، حضرت علی مانند هارون، شأن خلافت را داشت و هر گاه او باشد و پیامبر(ص) نباشد، وی خلیفهٔ پیامبر(ص) خواهد بود.
همچنین برخی، با توجه به از دنیا رفتن هارون قبل از حضرت موسی(ع)، احتمال دادند، مناصب گفته شده برای علی(ع) مخصوص زمان حیات پیامبر(ص) باشد، که در مقابل گفته می‌شود: اولا، حدیث صراحت در عمومیت داشته و شامل قبل و بعد حیات رسول خدا می‌شود. ثانیا، طبق حدیث، حضرت علی مانند هارون، شأن خلافت را داشت و هر گاه او باشد و پیامبر(ص) نباشد، وی خلیفهٔ پیامبر(ص) خواهد بود.
خط ۴۱: خط ۴۱:
==منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت==
==منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت==
{{امام علی}}
{{امام علی}}
[[حدیث]] مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و [[علم کلام|کلامی]] گزارش شده است،<ref> ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، تمهید الاوائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ۱۳۴۱ش، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۹۶.</ref> حتی برخی دانشمندان [[شیعه]] کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله [[میر حامد حسین]] (متوفی [[سال ۱۳۰۶ هجری قمری|۱۳۰۶ ه‍.ق]]) یک جلد از مجموعهٔ [[عبقات الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است. حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است.<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۵.</ref> بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نموده‌اند.<ref>حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۲۳-۲۸.</ref> افرادی چون [[ابن تیمیه]]،<ref>ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۶.</ref> عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲.</ref> این حدیث در [[صحیح بخاری]]،<ref>«أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی»؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹</ref> [[صحیح مسلم]]<ref> ۶۳۷۰ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰ و ۱۸۷۱.</ref> و کتاب‌های دیگر [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]] نیز نقل شده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ مفید، الارشاد، مکتبة بصیرتی، ص۸۱-۸۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۷۸؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۰۱ق، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۱۱۱؛ عسقلانی، کتاب الاصابة، ۱۳۲۸ق، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲ و ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضری، اتمام الوفاء، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۹.</ref>
[[حدیث]] مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و [[علم کلام|کلامی]] گزارش شده است،<ref> ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، تمهید الاوائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ۱۳۴۱ش، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۹۶.</ref> حتی برخی دانشمندان [[شیعه]] کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله [[میر حامد حسین]] (متوفی [[سال ۱۳۰۶ هجری قمری|۱۳۰۶ ه‍.ق]]) یک جلد از مجموعهٔ [[عبقات الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است. حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است.<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۵.</ref> بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نموده‌اند.<ref>حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۲۳-۲۸.</ref> افرادی چون [[ابن تیمیه]]،<ref>ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۶.</ref> عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲.</ref> این حدیث در [[صحیح بخاری]]،<ref>«أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی»؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹</ref> [[صحیح مسلم]]<ref> ۶۳۷۰ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰ و ۱۸۷۱.</ref> و کتاب‌های دیگر [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]] نیز نقل شده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۷۸؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۰۱ق، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۱۱۱؛ عسقلانی، کتاب الاصابة، ۱۳۲۸ق، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲ و ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضری، اتمام الوفاء، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۹.</ref>


===صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت===
===صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت===
خط ۵۸: خط ۵۸:
بنا بر آیات [[قرآن]]، [[حضرت موسی]] از خدا خواست تا برادرش هارون را وزیر او سازد و در امر [[رسالت]] شریکش گرداند تا یاری‌اش دهد.<ref>طه: ۲۹-۳۲.</ref> [[خدا]] با درخواست او موافقت کرد<ref>طه: ۳۶.</ref> و هارون، در غیاب موسی، جانشین او شد؛<ref>اعراف: ۱۴۲.</ref> بنابراین، تمام مناصب حضرت موسی برای برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسی زنده می‌ماند، جانشین وی می‌شد.
بنا بر آیات [[قرآن]]، [[حضرت موسی]] از خدا خواست تا برادرش هارون را وزیر او سازد و در امر [[رسالت]] شریکش گرداند تا یاری‌اش دهد.<ref>طه: ۲۹-۳۲.</ref> [[خدا]] با درخواست او موافقت کرد<ref>طه: ۳۶.</ref> و هارون، در غیاب موسی، جانشین او شد؛<ref>اعراف: ۱۴۲.</ref> بنابراین، تمام مناصب حضرت موسی برای برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسی زنده می‌ماند، جانشین وی می‌شد.


برخی، با بررسی تشبیه موجود در این حدیث، نکات ظریفی بیان نموده‌اند، از جمله:<br>با تکیه بر ماجرای [[هارون]] و [[حضرت موسی]] در [[قرآن]]، هارون وزیر و شریک موسی در کارش بود، پس علی نیز در امر خلافت و [[ولایت امام علی(ع)|ولایت]]، جز نبوت، شریک پیامبر(ص) بود.<ref>رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۸۶-۸۸.</ref>  
برخی، با بررسی تشبیه موجود در این حدیث، نکات ظریفی بیان نموده‌اند، از جمله:<br>
هارون نزد موسی دارای مقام و جایگاه والایی بود و از اینجا می‌توان به عظمت مقام امام علی(ع) و سزاواری او بر [[خلافت]] بعد از رسول اکرم پی برد.
* با تکیه بر ماجرای [[هارون]] و [[حضرت موسی]] در [[قرآن]]، هارون وزیر و شریک موسی در کارش بود، پس علی نیز در امر خلافت و [[ولایت امام علی(ع)|ولایت]]، جز نبوت، شریک پیامبر(ص) بود.<ref>رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۸۶-۸۸.</ref>
* هارون برترین فرد قوم موسی نزد خدا و پیامبرش بود، علی نیز چنین بود.<ref>رجوع کنید به همان، ج۲، دفتر ۱، ص۱۰۴-۱۱۰.</ref>
* هارون برترین فرد قوم موسی نزد خدا و پیامبرش بود، علی نیز چنین بود.<ref>رجوع کنید به همان، ج۲، دفتر ۱، ص۱۰۴-۱۱۰.</ref>
* هارون برادر موسی بود<ref>طه:۳۰.</ref> و علی به دلیل [[عقد اخوت |حدیث مؤاخات]]، که به [[تواتر]] در کتب [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنّی]] نقل شده، برادر رسول خدا بود.
* هارون برادر موسی بود<ref>طه:۳۰.</ref> و علی به دلیل [[عقد اخوت |حدیث مؤاخات]]، که به [[تواتر]] در کتب [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنّی]] نقل شده، برادر رسول خدا بود.
خط ۶۴: خط ۶۶:
* هارون عالم‌ترین فرد قوم موسی بود، علی هم به تصریح پیامبر(ص) عالم‌ترین فرد بعد از پیامبر(ص) بود.<ref>رجوع کنید به متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۶۱۴؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۱۱۳-۱۲۹.</ref>
* هارون عالم‌ترین فرد قوم موسی بود، علی هم به تصریح پیامبر(ص) عالم‌ترین فرد بعد از پیامبر(ص) بود.<ref>رجوع کنید به متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۶۱۴؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۱۱۳-۱۲۹.</ref>
* اطاعت از هارون بر [[یوشع بن نون]] (وصی موسی) و امت موسی [[واجب]] بود، اطاعت از علی نیز با فرض وصایت [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] یا هر فرد دیگری، بر آنها واجب بود.<ref> رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۸۸-۹۳.</ref>
* اطاعت از هارون بر [[یوشع بن نون]] (وصی موسی) و امت موسی [[واجب]] بود، اطاعت از علی نیز با فرض وصایت [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] یا هر فرد دیگری، بر آنها واجب بود.<ref> رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۸۸-۹۳.</ref>
* هارون محبوب‌ترین فرد نزد خدا و موسی بود، علی نیز این‌گونه بود.
* هارون محبوب‌ترین فرد نزد خدا و موسی بود، علی نیز این‌گونه بود.<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق‏، ج۱، ص۱۵۷.</ref>
* خدا پشت موسی را با برادرش هارون، نیرومند و محکم ساخت و پشت پیامبر اکرم(ص) را با علی.<ref>میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج‏۱۱، ص۳۸۶.</ref>
* خدا پشت موسی را با برادرش هارون، نیرومند و محکم ساخت و پشت پیامبر اکرم(ص) را با علی.<ref>میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج‏۱۱، ص۳۸۶.</ref>
* هارون [[معصوم]] از خطا و نسیان بود، و علی نیز چنین بود.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۱۰۰-۱۰۴.</ref>
* هارون [[معصوم]] از خطا و نسیان بود، و علی نیز چنین بود.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۱۰۰-۱۰۴.</ref>
خط ۹۲: خط ۹۴:
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}


==منابع==
==منابع==
خط ۱۳۲: خط ۱۳۳:
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، تاریخ الخلفاء، قم، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، ، ۱۳۷۰ش.
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، تاریخ الخلفاء، قم، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، ، ۱۳۷۰ش.
* شرف الدین، سیدعبدالحسین، المراجعات، تحقیق حسین راضی، قم، المجمع العالمی لأهل البیت‏، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
* شرف الدین، سیدعبدالحسین، المراجعات، تحقیق حسین راضی، قم، المجمع العالمی لأهل البیت‏، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
* شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، قم،‏ کنگره شیخ مفید، چاپ اول‏، ۱۴۱۳ق‏.
* صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنَّف، بیروت، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، ۱۴۰۳ق.
* صنعانی، عبدالرزاق بن همام، المصنَّف، بیروت، چاپ حبیب الرحمان اعظمی، ۱۴۰۳ق.
* طبرسی، حسن بن علی، اسرار الامامة، مشهد، ۱۳۸۰ش.
* طبرسی، حسن بن علی، اسرار الامامة، مشهد، ۱۳۸۰ش.
خط ۱۴۶: خط ۱۴۸:
* مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
* مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، بی‌تا.
* مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، بی‌تا.
* مفید، محمدبن محمد، الارشاد، قم: مکتبة بصیرتی، بی‌تا.
* میرحامد حسین، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار علیهم السلام، مشهد، چاپ عبدالرحیم مبارک و دیگران، ۱۳۸۳ش.
* میرحامد حسین، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار علیهم السلام، مشهد، چاپ عبدالرحیم مبارک و دیگران، ۱۳۸۳ش.
* میرحامد حسین، عبقات الأنوار فی إثبات إمامة الأئمة الأطهار، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
* میرحامد حسین، عبقات الأنوار فی إثبات إمامة الأئمة الأطهار، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۶۱

ویرایش