پرش به محتوا

حدیث منزلت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
اصلاح نویسه‌های عربی
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۱۸: خط ۱۸:
'''حدیث منزلت''' روایتی است که جایگاه [[امام علی(ع)]] را نسبت به [[پیامبر اکرم(ص)]]، همانند جایگاه [[هارون]] نسبت به [[حضرت موسی]] معرفی می‌کند. این [[حدیث]] از احادیث مشهور [[رسول الله|نبوی]] و مورد قبولِ عالمان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] است. عالمان شیعه به این [[حدیث]] برای اثبات جانشینی حضرت علی(ع) پس از پیامبر و نیز برتری موقعیت ایشان بر دیگر [[صحابی|اصحاب]] استدلال می‌کنند. از نظر عالمان شیعی این حدیث [[متواتر]] است.  
'''حدیث منزلت''' روایتی است که جایگاه [[امام علی(ع)]] را نسبت به [[پیامبر اکرم(ص)]]، همانند جایگاه [[هارون]] نسبت به [[حضرت موسی]] معرفی می‌کند. این [[حدیث]] از احادیث مشهور [[رسول الله|نبوی]] و مورد قبولِ عالمان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] است. عالمان شیعه به این [[حدیث]] برای اثبات جانشینی حضرت علی(ع) پس از پیامبر و نیز برتری موقعیت ایشان بر دیگر [[صحابی|اصحاب]] استدلال می‌کنند. از نظر عالمان شیعی این حدیث [[متواتر]] است.  


این حدیث در مناسبت‌های مختلف از پیامبر(ص) شنیده شده که مهم‌ترین آن‌ها در [[جنگ تبوک]] است. مشهورترین نقل‌ این حدیث آن است که پیامبر اکرم(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من به‌منزله هارون نسبت به موسى هستی جُز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود.»
این حدیث در مناسبت‌های مختلف از پیامبر(ص) شنیده شده که مهم‌ترین آن‌ها در [[جنگ تبوک]] است. مشهورترین نقل این حدیث آن است که پیامبر اکرم(ص) خطاب به علی(ع) فرمود: «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من به‌منزله هارون نسبت به موسی هستی جُز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود.»
== متن حدیث==
== متن حدیث==
{{گفت و گو
{{گفت و گو
خط ۲۸: خط ۲۸:
|تراز=وسط
|تراز=وسط
|عنوان={{عربی|اندازه=90%|أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی.}}
|عنوان={{عربی|اندازه=90%|أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی.}}
|تو نسبت به من به‌منزله هارون نسبت به موسى هستی جز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود}}{{پاک کن}}
|تو نسبت به من به‌منزله هارون نسبت به موسی هستی جز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود}}{{پاک کن}}


== موارد بیان حدیث منزلت==
== موارد بیان حدیث منزلت==
این [[حدیث]] با تعابیر و الفاظ مختلف و در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون از [[پیامبر اکرم(ص)]] نقل شده است. از جمله: در اولین [[عقد اخوت|پیمان برادری]] (قبل از [[هجرت به مدینه]])، روز پیمان برادری دوم (پنج ماه بعد از هجرت به مدینه)، در منزل [[ام سلمه|امّ سلمه]]، هنگام تعیین سرپرست برای دختر [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]]، در ماجرای [[سد ابواب]]<ref>ابن مغازلی، مناقب امام علی(ع)، ۲۵۵ـ۲۵۷.</ref> و از همه مشهورتر در [[غزوه تبوک]].<ref>ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳ و ۵۹۱؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء‌ التراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸-۶۴۱؛ نسائی، سنن نسائی، ص۵۰-۶۱؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ -طبری، الریاض النضرة، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۷ـ۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۰؛ عینی، عمدة القاری، ۱۴۲۱ق، ج۱۶، ص۳۰۱؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۲۳۶ و ۲۹۱؛ متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۶۳، ۱۷۱-۱۷۲؛ نیز رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۹-۵۹؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۰؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۸، ص۳۶۳-۴۱۱.</ref>
این [[حدیث]] با تعابیر و الفاظ مختلف و در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون از [[پیامبر اکرم(ص)]] نقل شده است. از جمله: در اولین [[عقد اخوت|پیمان برادری]] (قبل از [[هجرت به مدینه]])، روز پیمان برادری دوم (پنج ماه بعد از هجرت به مدینه)، در منزل [[ام سلمه|امّ سلمه]]، هنگام تعیین سرپرست برای دختر [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]]، در ماجرای [[سد ابواب]]<ref>ابن مغازلی، مناقب، ۱۴۲۴ق، ص۲۵۳.</ref> و از همه مشهورتر در [[غزوه تبوک]].<ref>ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳ و ۵۹۱؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء التراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸-۶۴۱؛ نسائی، تهذیب خصائص الامام علی، ۱۴۰۶ق، ص۵۱-۶۱؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ -طبری، الریاض النضرة، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۷ـ۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۰؛ عینی، عمدة القاری، ۱۴۲۱ق، ج۱۶، ص۳۰۱؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۲۳۶ و ۲۹۱؛ متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۶۳، ۱۷۱-۱۷۲؛ نیز رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۹-۵۹؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۰؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۸، ص۳۶۳-۴۱۱.</ref>


نقل‌های مختلف حدیث منزلت، همگی این مضمون مشترک را دارند که جایگاه و منزلت [[امام علی (ع)|امام علی(ع)]] نسبت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، همانند جایگاه [[حضرت هارون|هارون]] نسبت به [[حضرت موسی|موسی]] است. اختلافات اندکی هم که در تعابیر این حدیث وجود دارد، از تکرار آن در مناسبت‌های مختلف و نیز نقل به معنا در احادیث، نشأت گرفته است.
نقل‌های مختلف حدیث منزلت، همگی این مضمون مشترک را دارند که جایگاه و منزلت [[امام علی (ع)|امام علی(ع)]] نسبت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، همانند جایگاه [[حضرت هارون|هارون]] نسبت به [[حضرت موسی|موسی]] است. اختلافات اندکی هم که در تعابیر این حدیث وجود دارد، از تکرار آن در مناسبت‌های مختلف و نیز نقل به معنا در احادیث، نشأت گرفته است.
خط ۳۷: خط ۳۷:
==منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت==
==منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت==
{{امام علی}}
{{امام علی}}
[[حدیث]] مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و [[علم کلام|کلامی]] گزارش شده است،<ref> ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، تمهید الاوائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ۱۳۴۱‌ش، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۹۶.</ref> حتی برخی دانشمندان [[شیعه]] کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله [[میر حامد حسین]] (متوفی [[سال ۱۳۰۶ هجری قمری|۱۳۰۶ ه‍.ق]]) یک جلد از مجموعهٔ [[عبقات الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است. حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است.<ref>محدّث مشهور، متوفی قرن پنجم؛ ج۱، ص۱۹۵.</ref> بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نموده‌اند.<ref>حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۲۳-۲۸.</ref> افرادی چون [[ابن تیمیه]]،<ref>ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۶.</ref> عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲.</ref> این حدیث در [[صحیح بخاری]]،<ref>«‌أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی‌»؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹</ref> [[صحیح مسلم]]<ref> ۶۳۷۰ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء‌التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰ و ۱۸۷۱.</ref> و کتاب‌های دیگر [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]] نیز نقل شده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ مفید، الارشاد، مکتبة بصیرتی، ص۸۱-۸۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۷۸؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۰۱ق، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۱۱۱؛ عسقلانی، کتاب الاصابة، ۱۳۲۸ق، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲ و ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضری، اتمام الوفاء، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۹.</ref>
[[حدیث]] مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و [[علم کلام|کلامی]] گزارش شده است،<ref> ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، تمهید الاوائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ۱۳۴۱ش، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۹۶.</ref> حتی برخی دانشمندان [[شیعه]] کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله [[میر حامد حسین]] (متوفی [[سال ۱۳۰۶ هجری قمری|۱۳۰۶ ه‍.ق]]) یک جلد از مجموعهٔ [[عبقات الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است. حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است.<ref>محدّث مشهور، متوفی قرن پنجم؛ ج۱، ص۱۹۵.</ref> بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نموده‌اند.<ref>حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۲۳-۲۸.</ref> افرادی چون [[ابن تیمیه]]،<ref>ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۶.</ref> عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲.</ref> این حدیث در [[صحیح بخاری]]،<ref>«أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی»؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹</ref> [[صحیح مسلم]]<ref> ۶۳۷۰ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاءالتراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰ و ۱۸۷۱.</ref> و کتاب‌های دیگر [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]] نیز نقل شده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ مفید، الارشاد، مکتبة بصیرتی، ص۸۱-۸۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۷۸؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۰۱ق، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۱۱۱؛ عسقلانی، کتاب الاصابة، ۱۳۲۸ق، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲ و ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضری، اتمام الوفاء، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۹.</ref>


===صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت===
===صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت===
اِبن عَبدالبرّ این روایت را از درست‌ترین و استوارترین روایات دانسته است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷.</ref> در برخی منابع، راه‌های نقل این حدیث به تفصیل ذکر شده است.<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷؛ ابن عساکر، ترجمةالامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۳۰۶-۳۹۱.</ref> [[حاکم نیشابوری]]<ref> حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴.</ref> [[طریق حدیث]] را صحیح دانسته و شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک<ref> نگاه کنید به حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴.</ref> بر صحت آن تأکید کرده است. [[ابن ابی الحدید]]<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱.</ref> نیز آن را مورد اتفاق جمیع فرَق اسلامی معرفی کرده است.
اِبن عَبدالبرّ این روایت را از درست‌ترین و استوارترین روایات دانسته است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷.</ref> در برخی منابع، راه‌های نقل این حدیث به تفصیل ذکر شده است.<ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷؛ ابن عساکر، ترجمةالامام علی بن ابی طالب(ع)، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۳۰۶-۳۹۱.</ref> [[حاکم نیشابوری]]<ref> حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴.</ref> [[طریق حدیث]] را صحیح دانسته و شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک<ref> نگاه کنید به حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴.</ref> بر صحت آن تأکید کرده است. [[ابن ابی الحدید]]<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱.</ref> نیز آن را مورد اتفاق جمیع فرَق اسلامی معرفی کرده است.


مخالفان و معاندان [[امام علی(ع)]] هم نتوانسته‌اند این حدیث را رد کنند و ناگزیر به پذیرش آن شده و گاه، ناخواسته، آن را نقل نموده‌اند. بنا به نقل [[خطیب بغدادی]]، [[ولید بن عبدالملک]] اموی هم اصل این حدیث را پذیرفته و لفظ «‌[[حضرت هارون|هارون]]‌» را به «‌[[قارون]]‌» تبدیل کرده بوده است.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۲۶۲.</ref> [[مأمون عباسی]] نیز به هنگام احتجاج با [[فقها]]، به این حدیث استناد کرده است.<ref> ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸.</ref> بنابه نقل خطیب بغدادی، [[عمر بن خطاب]] با استناد به حدیث منزلت، فردی را که به [[علی(ع)]] دشنام می‌داد [[منافق]] خواند.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۴۹۸.</ref>
مخالفان و معاندان [[امام علی(ع)]] هم نتوانسته‌اند این حدیث را رد کنند و ناگزیر به پذیرش آن شده و گاه، ناخواسته، آن را نقل نموده‌اند. بنا به نقل [[خطیب بغدادی]]، [[ولید بن عبدالملک]] اموی هم اصل این حدیث را پذیرفته و لفظ «[[حضرت هارون|هارون]]» را به «[[قارون]]» تبدیل کرده بوده است.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۲۶۲.</ref> [[مأمون عباسی]] نیز به هنگام احتجاج با [[فقها]]، به این حدیث استناد کرده است.<ref> ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸.</ref> بنابه نقل خطیب بغدادی، [[عمر بن خطاب]] با استناد به حدیث منزلت، فردی را که به [[علی(ع)]] دشنام می‌داد [[منافق]] خواند.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۴۹۸.</ref>


[[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] هم حدیث منزلت را انکار نکرد و وقتی از [[سعد بن ابی وقاص]] (از مخالفین امام علی(ع)) پرسید: «‌چرا علی را دشنام نمی‌دهی؟‌» سعد پاسخ گفت: «‌به سبب سه فضیلتی که [[رسول خدا(ص)]] برای علی ذکر کرده است»، آنگاه سعد به نقل این سه فضیلت پرداخت که نخستین آن حدیث منزلت بود. معاویه هم از واداشتن سعد به دشنام‌گویی علی(ع) دست برداشت.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ۱۹۷۰م، ص۱۰۴-۱۰۵؛ قندوزی، ینابیع، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۶۱؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵.</ref>
[[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]] هم حدیث منزلت را انکار نکرد و وقتی از [[سعد بن ابی وقاص]] (از مخالفین امام علی(ع)) پرسید: «چرا علی را دشنام نمی‌دهی؟» سعد پاسخ گفت: «به سبب سه فضیلتی که [[رسول خدا(ص)]] برای علی ذکر کرده است»، آنگاه سعد به نقل این سه فضیلت پرداخت که نخستین آن حدیث منزلت بود. معاویه هم از واداشتن سعد به دشنام‌گویی علی(ع) دست برداشت.<ref> ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ۱۹۷۰م، ص۱۰۴-۱۰۵؛ قندوزی، ینابیع، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۶۱؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵.</ref>


[[زید بن ارقم]] از جمله [[صحابه|اصحابی]] است که این حدیث را نقل کرده و در گزارش خود این مطلب را نیز افزوده است که وقتی رسول خدا(ص)، علی(ع) را به جای خود در [[مدینه]] گماشت، گروهی تصور کردند که پیامبر(ص) از علی(ع) ناراحت است. وقتی این سخن به گوش علی(ع) رسید، آن را نزد پیامبر(ص) باز گفت و رسول خدا در پاسخ، حدیث منزلت را بیان فرمود.<ref>نگاه کنید به هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۱۱۱.</ref>
[[زید بن ارقم]] از جمله [[صحابه|اصحابی]] است که این حدیث را نقل کرده و در گزارش خود این مطلب را نیز افزوده است که وقتی رسول خدا(ص)، علی(ع) را به جای خود در [[مدینه]] گماشت، گروهی تصور کردند که پیامبر(ص) از علی(ع) ناراحت است. وقتی این سخن به گوش علی(ع) رسید، آن را نزد پیامبر(ص) باز گفت و رسول خدا در پاسخ، حدیث منزلت را بیان فرمود.<ref>نگاه کنید به هیثمی، مجمع الزوائد، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۱۱۱.</ref>


حاکم نیشابوری این حدیث را [[حدیث صحیح|صحیح]] دانسته و از [[عبدالله بن عباس]] نقل کرده که پیامبر(ص) در [[جنگ تبوک]] این حدیث را فرموده است. ابن عباس همچنین نقل کرده است که پیامبر(ص) در ادامه، به علی فرمود: «‌شایسته نیست من بروم، جُز آنکه تو جانشین من باشی‌» و نیز فرمود: «‌پس از من تو ولی هر زن و مرد [[مؤمن]] خواهی بود».<ref>نگاه کنید به: ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۴۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۱ق، ج۷، ص۳۵۱. برای نقل‌های دیگر قسمت دوم عبارت پیامبر(ص) نگاه کنید به: نسائی، سنن نسائی، ص۶۴؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۱۲۹؛ ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ۱۳۸۵ق، ص۱۲۴؛ قزوینی، مع الدکتور موسی الموسوی، ۱۴۱۴ق، ص۸۲-۸۷.</ref>
حاکم نیشابوری این حدیث را [[حدیث صحیح|صحیح]] دانسته و از [[عبدالله بن عباس]] نقل کرده که پیامبر(ص) در [[جنگ تبوک]] این حدیث را فرموده است. ابن عباس همچنین نقل کرده است که پیامبر(ص) در ادامه، به علی فرمود: «شایسته نیست من بروم، جُز آنکه تو جانشین من باشی» و نیز فرمود: «پس از من تو ولی هر زن و مرد [[مؤمن]] خواهی بود».<ref>نگاه کنید به: ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۵۴۵؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۱ق، ج۷، ص۳۵۱. برای نقل‌های دیگر قسمت دوم عبارت پیامبر(ص) نگاه کنید به: نسائی، تهذیب خصائص الامام علی، ۱۴۰۶ق، ص۶۴؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۲ق، ج۳، ص۱۲۹؛ ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ۱۳۸۵ق، ص۱۲۴؛ قزوینی، مع الدکتور موسی الموسوی، ۱۴۱۴ق، ص۸۲-۸۷.</ref>


==دلالت حدیث بر جانشینی و فضیلت امام علی(ع)==
==دلالت حدیث بر جانشینی و فضیلت امام علی(ع)==
خط ۶۸: خط ۶۸:
برخی عالمان سنّی در [[سند روایت|سند حدیث]] تشکیک کرده و برخی آن را از [[خبر واحد|آحاد]] شمرده‌اند.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: آمدی، الامامة من أبکار الأفکار فی اصول الدّین، ص۱۶۷.</ref>
برخی عالمان سنّی در [[سند روایت|سند حدیث]] تشکیک کرده و برخی آن را از [[خبر واحد|آحاد]] شمرده‌اند.<ref> برای نمونه نگاه کنید به: آمدی، الامامة من أبکار الأفکار فی اصول الدّین، ص۱۶۷.</ref>


علمای شیعه در پاسخ گفته‌اند: بی‌تردید این [[حدیث]]، [[خبر مستفیض|مستفیض]]،<ref>شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۴.</ref> بلکه [[خبر متواتر|متواتر]] است<ref>میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج‏۱۱، صص۶۲-۶۵.</ref> و به قول [[حدیث|محدّثان]]، این روایت از «‌أصَحّ السّنن و أثبت الآثار‌» است.<ref>شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۴.</ref> شمس الدین ذهبی، از عالمان برجسته اهل سنت، در تلخیص المستدرک به صحت آن گواهی داده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴.</ref> نقل حدیث منزلت در [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]]، نشان از صحت آن از دیدگاه اهل سنت است.<ref>شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵.</ref> افزون بر اینها، [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]]، دشمن سرسخت امام علی(ع) که دستور به سبّ و [[لعن]] و [[جعل حدیث]] بر ضد آن حضرت داده بود، نه تنها حدیث منزلت را انکار نکرد، بلکه خودش نیز آن را روایت کرد.<ref> ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۹.</ref>
علمای شیعه در پاسخ گفته‌اند: بی‌تردید این [[حدیث]]، [[خبر مستفیض|مستفیض]]،<ref>شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۴.</ref> بلکه [[خبر متواتر|متواتر]] است<ref>میرحامدحسین، عبقات الأنوار، ۱۳۶۶ش، ج‏۱۱، صص۶۲-۶۵.</ref> و به قول [[حدیث|محدّثان]]، این روایت از «أصَحّ السّنن و أثبت الآثار» است.<ref>شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۴.</ref> شمس الدین ذهبی، از عالمان برجسته اهل سنت، در تلخیص المستدرک به صحت آن گواهی داده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۴.</ref> نقل حدیث منزلت در [[صحیح بخاری]] و [[صحیح مسلم]]، نشان از صحت آن از دیدگاه اهل سنت است.<ref>شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵.</ref> افزون بر اینها، [[معاویة بن ابی سفیان|معاویه]]، دشمن سرسخت امام علی(ع) که دستور به سبّ و [[لعن]] و [[جعل حدیث]] بر ضد آن حضرت داده بود، نه تنها حدیث منزلت را انکار نکرد، بلکه خودش نیز آن را روایت کرد.<ref> ابن حجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ۱۳۸۵ش، ص۱۷۹.</ref>


[[علامه شرف الدین]] این حدیث را از احادیثی شمرده که به [[اجماع]] مسلمانان تردیدی در صحت آن نیست.<ref>شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۶.</ref>
[[علامه شرف الدین]] این حدیث را از احادیثی شمرده که به [[اجماع]] مسلمانان تردیدی در صحت آن نیست.<ref>شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۶.</ref>
خط ۸۲: خط ۸۲:


=== ادعای اختصاص جانشینی به زمان حیات پیامبر(ص)===
=== ادعای اختصاص جانشینی به زمان حیات پیامبر(ص)===
[[هارون]] مرتبه خلافت و سایر مراتب را در زمان زندگی [[حضرت موسی]] داشته است؛ زیرا وی قبل از موسی درگذشت، پس ممکن است علی نیز منزلت‌های هارون را در زمان حیات [[رسول خدا]] داشته‌ است؛ بنابراین، حدیث منزلت را نمی‌توان نص بر [[خلافت]] بعد از وفات پیامبر(ص) دانست.<ref>رجوع کنید به قاضی عبدالجبار، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۹-۱۶۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ص۸، ۳۶۳؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۸۶.</ref><br>
[[هارون]] مرتبه خلافت و سایر مراتب را در زمان زندگی [[حضرت موسی]] داشته است؛ زیرا وی قبل از موسی درگذشت، پس ممکن است علی نیز منزلت‌های هارون را در زمان حیات [[رسول خدا]] داشته است؛ بنابراین، حدیث منزلت را نمی‌توان نص بر [[خلافت]] بعد از وفات پیامبر(ص) دانست.<ref>رجوع کنید به قاضی عبدالجبار، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۹-۱۶۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ص۸، ۳۶۳؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۸۶.</ref><br>
در مقابل، علمای شیعه به این شبهه، چنین پاسخ داده‌اند: اولا: عبارت استثنا (اِلّا أنـَّه لا نبیّ بَعدی) صراحت در عمومیت جمله قبل از آن را دارد؛ لذا این شئونات، در زمان حیات و بعد از وفات رسول خدا نیز برای علی ثابت است، وگرنه احتیاجی به استثنا نبود. به قول طبرسی، محدّثان [[اجماع]] دارند که پیامبر(ص) در ماجرای [[غزوه تبوک]]، علی را در [[مدینه]] جانشین خویش کرد و او را عزل نکرد و این مقام برای امام ادامه داشت.<ref>اسرار الامامة، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۲.</ref><br>
در مقابل، علمای شیعه به این شبهه، چنین پاسخ داده‌اند: اولا: عبارت استثنا (اِلّا أنـَّه لا نبیّ بَعدی) صراحت در عمومیت جمله قبل از آن را دارد؛ لذا این شئونات، در زمان حیات و بعد از وفات رسول خدا نیز برای علی ثابت است، وگرنه احتیاجی به استثنا نبود. به قول طبرسی، محدّثان [[اجماع]] دارند که پیامبر(ص) در ماجرای [[غزوه تبوک]]، علی را در [[مدینه]] جانشین خویش کرد و او را عزل نکرد و این مقام برای امام ادامه داشت.<ref>اسرار الامامة، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۲.</ref><br>
ثانیا: هارون - بر فرض شبهه - پس از موسی نبود که بخواهد خلافت داشته باشد، ولی اگر می‌بود، قطعاً خلافت موسی را بر عهده می‌گرفت، چون‌ شأن خلافت در او محقق بود. حضرت علی نیز مطابق حدیث،‌ شأن خلافت پیامبر(ص) را داشت و مادامی که او باشد و پیامبر(ص) نباشد، وی خلیفۀ پیامبر(ص) خواهد بود.<br>
ثانیا: هارون - بر فرض شبهه - پس از موسی نبود که بخواهد خلافت داشته باشد، ولی اگر می‌بود، قطعاً خلافت موسی را بر عهده می‌گرفت، چون شأن خلافت در او محقق بود. حضرت علی نیز مطابق حدیث، شأن خلافت پیامبر(ص) را داشت و مادامی که او باشد و پیامبر(ص) نباشد، وی خلیفۀ پیامبر(ص) خواهد بود.<br>
ثالثا: جناب هارون در نبود حضرت موسی خلیفه شد و مردم فریب [[سامری]] را خورده و گوساله‌پرست شدند و کسی به یاری هارون آن‌گونه که باید نشتافت و هارون در میان قوم به ناچار مصلحت را در صبر کردن دید. حدیث منزلت همۀ این وقایع را برای [[امام علی(ع)]] بیان می‌کند. علی در نبود پیامبر(ص) خلیفه است و مشابهت امام با هارون معطوف به این امور است و اصلاً پس از وفات و قبل از وفات در آن مطرح نیست.
ثالثا: جناب هارون در نبود حضرت موسی خلیفه شد و مردم فریب [[سامری]] را خورده و گوساله‌پرست شدند و کسی به یاری هارون آن‌گونه که باید نشتافت و هارون در میان قوم به ناچار مصلحت را در صبر کردن دید. حدیث منزلت همۀ این وقایع را برای [[امام علی(ع)]] بیان می‌کند. علی در نبود پیامبر(ص) خلیفه است و مشابهت امام با هارون معطوف به این امور است و اصلاً پس از وفات و قبل از وفات در آن مطرح نیست.


خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
* ابن عساکر، ترجمةالامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام من تاریخ مدینة دمشق، بیروت، چاپ محمدباقر محمودی، ۱۳۹۸ق.
* ابن عساکر، ترجمةالامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام من تاریخ مدینة دمشق، بیروت، چاپ محمدباقر محمودی، ۱۳۹۸ق.
* ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ۱۴۱۱ق.
* ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ۱۴۱۱ق.
* ابن مغازلی شافعی، مناقب ابن المغازلی الشافعی‏، بیروت، دار الأضواء، چاپ سوم‏، ۱۴۲۴ق.
* ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت، ۱۴۰۷ق.
* ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، بیروت، ۱۴۰۷ق.
* احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت، ۱۴۲۴ق.
* احمدبن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت، ۱۴۲۴ق.
خط ۱۲۱: خط ۱۲۲:
* حسینی میلانی، علی، نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار، قم، ۱۳۸۴ش.
* حسینی میلانی، علی، نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار، قم، ۱۳۸۴ش.
* حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، بیروت، چاپ عبدالله محمد خلیلی، ۱۴۲۲ق.
* حلبی، علی بن ابراهیم، السیرة الحلبیة، بیروت، چاپ عبدالله محمد خلیلی، ۱۴۲۲ق.
* خطیب بغدادی، احمدبن على، تاريخ مدينة‌ السلام، بيروت، چاپ بشار عوّاد معروف، ۱۴۲۲ق.
* خطیب بغدادی، احمدبن علی، تاریخ مدینة السلام، بیروت، چاپ بشار عوّاد معروف، ۱۴۲۲ق.
* خضری، محمد، اتمام الوفاء فی سیرة الخلفاء، بیروت، ۱۴۰۲ق.
* خضری، محمد، اتمام الوفاء فی سیرة الخلفاء، بیروت، ۱۴۰۲ق.
* سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، ۱۴۰۱ق.
* سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، ۱۴۰۱ق.
خط ۱۳۱: خط ۱۳۲:
* طبرسی، حسن بن علی، اسرار الامامة، مشهد، ۱۳۸۰ش.
* طبرسی، حسن بن علی، اسرار الامامة، مشهد، ۱۳۸۰ش.
* طبری، احمدبن عبدالله، الریاض النضرة فی مناقب العَشرَة، بیروت، ۱۴۰۵ق.
* طبری، احمدبن عبدالله، الریاض النضرة فی مناقب العَشرَة، بیروت، ۱۴۰۵ق.
* طبری، محمدبن جرير، تاريخ‌ الطبرى: تاريخ‌ الامم و الملوک، بيروت، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، ۱۳۸۲ق.
* طبری، محمدبن جریر، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، بیروت، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ۱۳۸۲ق.
* علی بن ابی طالب(ع)، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران، ۱۳۷۱ش.
* علی بن ابی طالب(ع)، نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، تهران، ۱۳۷۱ش.
* عینی، محمودبن احمد، عمدة القاری: شرح صحیح البخاری، بیروت، چاپ عبدالله محمود محمد عمر، ۱۴۲۱ق.
* عینی، محمودبن احمد، عمدة القاری: شرح صحیح البخاری، بیروت، چاپ عبدالله محمود محمد عمر، ۱۴۲۱ق.
* فخر رازی، محمدبن عمر، البراهین در علم کلام، تهران، چاپ محمدباقر سبزواری، ۱۳۴۱‌ش.
* فخر رازی، محمدبن عمر، البراهین در علم کلام، تهران، چاپ محمدباقر سبزواری، ۱۳۴۱ش.
* قاضی عبدالجبار، ابن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ محمود محمد قاسم، بی‌جا، بی‌تا.
* قاضی عبدالجبار، ابن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ محمود محمد قاسم، بی‌جا، بی‌تا.
* قزوینی، علاءالدین، مع الدکتور موسی الموسوی فی کتابه الشیعة و التصحیح، قم، ۱۴۱۴ق.
* قزوینی، علاءالدین، مع الدکتور موسی الموسوی فی کتابه الشیعة و التصحیح، قم، ۱۴۱۴ق.
* قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، قم، چاپ علی جمال اشرف حسینی، ۱۴۱۶ق.
* قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، قم، چاپ علی جمال اشرف حسینی، ۱۴۱۶ق.
* کلینی، محمدبن يعقوب، الكافى، تحقیق على‌اكبر غفارى و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* متقی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، ۱۴۰۹ق.
* متقی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، ۱۴۰۹ق.
* مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
* مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء‌التراث العربی، بی‌تا.
* مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، بی‌تا.
* مفید، محمدبن محمد، الارشاد، قم: مکتبة بصیرتی، بی‌تا.
* مفید، محمدبن محمد، الارشاد، قم: مکتبة بصیرتی، بی‌تا.
* میرحامد حسین، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار علیهم السلام، مشهد، چاپ عبدالرحیم مبارک و دیگران، ۱۳۸۳ش.
* میرحامد حسین، عبقات الانوار فی امامة الائمة الاطهار علیهم السلام، مشهد، چاپ عبدالرحیم مبارک و دیگران، ۱۳۸۳ش.
* میرحامد حسین، عبقات الأنوار في إثبات إمامة الأئمة الأطهار، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
* میرحامد حسین، عبقات الأنوار فی إثبات إمامة الأئمة الأطهار، اصفهان، کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
* نسائی، احمد بن علی، تهذیب خصائص الامام علی،  بیروت، چاپ ابواسحاق حوینی اثری، ۱۴۰۶ق.
* نسائی، احمد بن علی، تهذیب خصائص الامام علی،  بیروت، چاپ ابواسحاق حوینی اثری، ۱۴۰۶ق.
* هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، ۱۴۰۲ق.
* هیثمی، علی بن ابوبکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت، ۱۴۰۲ق.
خط ۱۷۰: خط ۱۷۱:
* [http://rch.ac.ir/article/Details/9527 دانشنامه جهان اسلام]
* [http://rch.ac.ir/article/Details/9527 دانشنامه جهان اسلام]
* [http://www.al-milani.com/farsi/library/lib-mas.php?booid=15  حدیث منزلت]
* [http://www.al-milani.com/farsi/library/lib-mas.php?booid=15  حدیث منزلت]
* [http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=339 دلالت حديث «منزلت» بر خلافت امير مؤمنان (ع) ]
* [http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=339 دلالت حدیث «منزلت» بر خلافت امیر مؤمنان (ع) ]
* [http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=352 دلالت حديث منزلت بر جانشيني امير مؤمنان (ع)  ]
* [http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=352 دلالت حدیث منزلت بر جانشینی امیر مؤمنان (ع)  ]
{{پایان}}
{{پایان}}
{{امامت}}
{{امامت}}
confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۶۱

ویرایش