پرش به محتوا

حدیث منزلت: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:


== موارد بیان حدیث منزلت==
== موارد بیان حدیث منزلت==
این [[حدیث]] با تعابیر و الفاظ مختلف و در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون از [[پیامبر اکرم(ص)]] نقل شده است. از جمله: در اولین [[عقد اخوت|پیمان برادری]] (قبل از [[هجرت به مدینه]])، روز پیمان برادری دوم (پنج ماه بعد از هجرت به مدینه)، در منزل [[ام سلمه|امّ سلمه]]، هنگام تعیین سرپرست برای دختر [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]]، در ماجرای [[سد ابواب]]<ref>ابن مغازلی، مناقب امام علی(ع)، ۲۵۵ـ۲۵۷ </ref> و از همه مشهورتر در [[غزوه تبوک]].<ref> ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳، ۵۹۱؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، داراحیاء‌التراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸، ۶۴۰-۶۴۱؛ نسائی، سنن نسائی، ص۵۰-۶۱؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ -طبری، الریاض النضرة، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۷ـ۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۱۰؛ عینی، عمدةالقاری: شرح صحیح البخاری، ۱۴۲۱ق، ج۱۶، ص۳۰۱؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۲۳۶، ۲۹۱؛ متقی، کنزالعمال، ج۱۳، ص۱۶۳، ۱۷۱-۱۷۲؛ نیز رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۹-۵۹؛ شرف الدین، ص۱۳۰؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۸، ص۳۶۳-۴۱۱.</ref>
این [[حدیث]] با تعابیر و الفاظ مختلف و در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون از [[پیامبر اکرم(ص)]] نقل شده است. از جمله: در اولین [[عقد اخوت|پیمان برادری]] (قبل از [[هجرت به مدینه]])، روز پیمان برادری دوم (پنج ماه بعد از هجرت به مدینه)، در منزل [[ام سلمه|امّ سلمه]]، هنگام تعیین سرپرست برای دختر [[حمزة بن عبدالمطلب|حمزه]]، در ماجرای [[سد ابواب]]<ref>ابن مغازلی، مناقب امام علی(ع)، ۲۵۵ـ۲۵۷.</ref> و از همه مشهورتر در [[غزوه تبوک]].<ref>ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷، ج۷، ص۵۱۳ و ۵۹۱؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء‌ التراث العربی، ج۲، ص۱۸۷۰-۱۸۷۱؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸، ۶۴۰-۶۴۱؛ نسائی، سنن نسائی، ص۵۰-۶۱؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ -طبری، الریاض النضرة، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۱۱۷-۱۱۹؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۷ـ۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۰؛ عینی، عمدة القاری، ۱۴۲۱ق، ج۱۶، ص۳۰۱؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۲۳۶ و ۲۹۱؛ متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۳، ص۱۶۳، ۱۷۱-۱۷۲؛ نیز رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۹-۵۹؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۰؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۸، ص۳۶۳-۴۱۱.</ref>


نقل‌های مختلف حدیث منزلت، همگی این مضمون مشترک را دارند که جایگاه و منزلت [[امام علی (ع)|امام علی(ع)]] نسبت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، همانند جایگاه [[حضرت هارون|هارون]] نسبت به [[حضرت موسی|موسی]] است. اختلافات اندکی هم که در تعابیر این حدیث وجود دارد، از تکرار آن در مناسبت‌های مختلف و نیز نقل به معنا در احادیث، نشأت گرفته است.
نقل‌های مختلف حدیث منزلت، همگی این مضمون مشترک را دارند که جایگاه و منزلت [[امام علی (ع)|امام علی(ع)]] نسبت به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]، همانند جایگاه [[حضرت هارون|هارون]] نسبت به [[حضرت موسی|موسی]] است. اختلافات اندکی هم که در تعابیر این حدیث وجود دارد، از تکرار آن در مناسبت‌های مختلف و نیز نقل به معنا در احادیث، نشأت گرفته است.
خط ۳۷: خط ۳۷:
==منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت==
==منابع حدیث در بین شیعه و اهل سنت==
{{امام علی}}
{{امام علی}}
[[حدیث]] مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و [[علم کلام|کلامی]] گزارش شده است،<ref> ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار بن احمد، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ۱۳۴۱‌ش، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۹۶.</ref> حتی برخی دانشمندان [[شیعه]] کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله [[میر حامد حسین]] (متوفی [[سال ۱۳۰۶ هجری قمری|۱۳۰۶ ه‍.ق]]) یک جلد از مجموعهٔ [[عبقات الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است. حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است.<ref> محدّث مشهور، متوفی قرن پنجم؛ ج۱، ص۱۹۵.</ref> بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نموده‌اند.<ref> حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۲۳-۲۸.</ref> افرادی چون [[ابن تیمیه]]،<ref> منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۶.</ref> عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲.</ref> این حدیث در [[صحیح بخاری]]،<ref>«‌أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی‌»؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹</ref> [[صحیح مسلم]]<ref> ۶۳۷۰ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء‌التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰و۱۸۷۱.</ref> و کتاب‌های دیگر [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]] نیز نقل شده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ مفید، الارشاد، مکتبة بصیرتی، ص۸۱-۸۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۷۸؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۰۱ق، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۱۱۱؛ عسقلانی، کتاب الاصابة، ۱۳۲۸ق، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲، ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضری، اتمام الوفاء، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۹.</ref>
[[حدیث]] مزبور در منابع متعدد تاریخی و روایی و [[علم کلام|کلامی]] گزارش شده است،<ref> ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۷۷، ج۳، ص۴۱۷؛ صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۵، ص۱۲۹؛ ترمذی، سنن ترمذی، چاپ ابراهیم عطوه، ج۵، ص۶۳۸؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۷؛ باقلانی، تمهید الاوائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ قاضی عبدالجبار، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۴۶۵؛ فخر رازی، البراهین در علم کلام، ۱۳۴۱‌ش، ج۲، ص۲۵۷؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۹۶.</ref> حتی برخی دانشمندان [[شیعه]] کتاب‌های مستقلی درباره آن نگاشته‌اند، از جمله [[میر حامد حسین]] (متوفی [[سال ۱۳۰۶ هجری قمری|۱۳۰۶ ه‍.ق]]) یک جلد از مجموعهٔ [[عبقات الانوار]] را به این حدیث اختصاص داده است. حاکم حسکانی از استادش، ابوحازم حافظ عبدوی، نقل نموده که وی حدیث منزلت را به پنج هزار سند روایت کرده است.<ref>محدّث مشهور، متوفی قرن پنجم؛ ج۱، ص۱۹۵.</ref> بنا به نقل دیگری، ۸۸ نفر از مشهورترین راویان، این حدیث را نقل نموده‌اند.<ref>حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۲۳-۲۸.</ref> افرادی چون [[ابن تیمیه]]،<ref> منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۶.</ref> عبدالحق دهلوی، گنجی شافعی، ابوالقاسم علی بن محسِّن تنوخی و [[جلال الدین سیوطی|سیوطی]] نیز به صحت و شهرت آن گواهی داده‌اند.<ref> میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر۱، ص۲۰۴ـ ۲۰۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار، ۱۴۲۲ق، ج۱۷، ص۱۵۱ـ۱۶۲.</ref> این حدیث در [[صحیح بخاری]]،<ref>«‌أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ، مِنْ مُوسَی‌»؛ بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۰۱ق، ج۴، ص۲۰۸، ج۵، ص۱۲۹</ref> [[صحیح مسلم]]<ref> ۶۳۷۰ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، دار احیاء‌التراث العربی، ج۴، ص۱۸۷۰ و ۱۸۷۱.</ref> و کتاب‌های دیگر [[اهل سنت و جماعت|اهل سنّت]] نیز نقل شده است.<ref> حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۳۳-۱۳۴؛ مفید، الارشاد، مکتبة بصیرتی، ص۸۱-۸۴؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۷-۱۰۹۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۲۷۸؛ ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۰۱ق، ص۲۷-۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۳۸۵ق، ج۱۳، ص۲۱۱؛ جوینی خراسانی، فرائد السمطین، ۱۳۹۸ق، ج۱، ص۱۲۲؛ هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ۱۴۰۲ق، ج۹، ص۱۱۱؛ عسقلانی، کتاب الاصابة، ۱۳۲۸ق، ج۲، ص۵۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۳۷۰ش، ص۱۶۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۸۷-۱۸۸؛ قندوزی، ینابیع المَودَّةِ، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۱۱۱-۱۱۲ و ۱۳۷؛ حسینی فیروزآبادی، فضائل الخمسة، ۱۴۰۲ق، ج۱، ص۳۴۷-۳۶۴؛ خضری، اتمام الوفاء، ۱۴۰۲ق، ص۱۶۹.</ref>


===صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت===
===صحیح بودن حدیث نزد اهل سنت===
خط ۵۹: خط ۵۹:
* هارون برترین فرد قوم موسی نزد خدا و پیامبرش بود، علی نیز چنین بود.<ref>رجوع کنید به همان، ج۲، دفتر ۱، ص۱۰۴-۱۱۰.</ref>
* هارون برترین فرد قوم موسی نزد خدا و پیامبرش بود، علی نیز چنین بود.<ref>رجوع کنید به همان، ج۲، دفتر ۱، ص۱۰۴-۱۱۰.</ref>
* هارون خلیفه موسی در غیبتش به طور مطلق بود، علی نیز چنین بود، به ویژه با تصریح پیامبر(ص) که فرمود: «<font color=green>'''‌لاینبغی أن أذهب اِلّا و أنت خَلیفَتی‌'''‌</font>» (شایسته نیست من به جنگ تبوک روَم، مگر اینکه تو جانشین من باشی).
* هارون خلیفه موسی در غیبتش به طور مطلق بود، علی نیز چنین بود، به ویژه با تصریح پیامبر(ص) که فرمود: «<font color=green>'''‌لاینبغی أن أذهب اِلّا و أنت خَلیفَتی‌'''‌</font>» (شایسته نیست من به جنگ تبوک روَم، مگر اینکه تو جانشین من باشی).
* هارون عالم‌ترین فرد قوم موسی بود، علی هم به تصریح پیامبر(ص) عالم‌ترین فرد بعد از پیامبر(ص) بود.<ref>رجوع کنید به متقی، کنز العمال، ج۱۱، ص۶۱۴؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۱۱۳-۱۲۹.</ref>
* هارون عالم‌ترین فرد قوم موسی بود، علی هم به تصریح پیامبر(ص) عالم‌ترین فرد بعد از پیامبر(ص) بود.<ref>رجوع کنید به متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۱، ص۶۱۴؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۱۱۳-۱۲۹.</ref>
* اطاعت از هارون بر [[یوشع بن نون]] (وصی موسی) و امت موسی [[واجب]] بود، اطاعت از علی نیز با فرض وصایت [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] یا هر فرد دیگری، بر آنها واجب بود.<ref> رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۸۸-۹۳.</ref>
* اطاعت از هارون بر [[یوشع بن نون]] (وصی موسی) و امت موسی [[واجب]] بود، اطاعت از علی نیز با فرض وصایت [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] یا هر فرد دیگری، بر آنها واجب بود.<ref> رجوع کنید به میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۸۸-۹۳.</ref>
* هارون محبوب‌ترین فرد نزد خدا و موسی بود، علی نیز این‌گونه بود.
* هارون محبوب‌ترین فرد نزد خدا و موسی بود، علی نیز این‌گونه بود.
خط ۷۳: خط ۷۳:


===ادعای انحصار جانشینی به ماجرای غزوه تبوک===
===ادعای انحصار جانشینی به ماجرای غزوه تبوک===
برخی علمای اهل سنت مانند [[ابن تیمیه]] این حدیث را تنها ناظر به ماجرای [[غزوه تبوک]] دانسته<ref> ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۲.</ref> و عده‌ای دایره را تنگ‌تر کرده و گفته‌اند پیامبر، علی را فقط جانشین خود در شهر [[مدینه]] یا در میان خاندانش قرار داد<ref> باقلانی، کتاب تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۷۴-۷۶.</ref> و گفته‌اند پذیرفتن صحت حدیث بدان معنا نیست که تمام مناصب و مقام‌های حضرت رسول، جز [[نبوت]]، برای علی ثابت شود، بلکه ظاهر حدیث دلالت می‌کند که علی فقط در مدت غیبت پیامبر(ص) و رفتنش به تبوک، آن هم در خصوص امور مربوط به خانواده پیامبر(ص)، خلیفه و جانشین آن حضرت بوده است، چنان که هارون در مدت غیبت موسی خلیفۀ او بود.
برخی علمای اهل سنت مانند [[ابن تیمیه]] این حدیث را تنها ناظر به ماجرای [[غزوه تبوک]] دانسته<ref> ابن تیمیه، منهاج السنة النبویة، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۲۲.</ref> و عده‌ای دایره را تنگ‌تر کرده و گفته‌اند پیامبر، علی را فقط جانشین خود در شهر [[مدینه]] یا در میان خاندانش قرار داد<ref> باقلانی، تمهید الاوائل، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۷؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۷۴-۷۶.</ref> و گفته‌اند پذیرفتن صحت حدیث بدان معنا نیست که تمام مناصب و مقام‌های حضرت رسول، جز [[نبوت]]، برای علی ثابت شود، بلکه ظاهر حدیث دلالت می‌کند که علی فقط در مدت غیبت پیامبر(ص) و رفتنش به تبوک، آن هم در خصوص امور مربوط به خانواده پیامبر(ص)، خلیفه و جانشین آن حضرت بوده است، چنان که هارون در مدت غیبت موسی خلیفۀ او بود.


در پاسخ این سوال دو نکته گفته شده است:
در پاسخ این سوال دو نکته گفته شده است:


نکته اول: بسیاری از عالمان اهل سنت این حدیث را منحصر به ماجرای تبوک ندانسته و معتقدند که پیامبر (ص) در مناسبت‌های دیگر نیز چنین فرموده است. [[ابن ابی الحدید]]<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۱ </ref> در تأیید وزارت حضرت علی، به [[قرآن]] و روایات استناد کرده و می‌گوید تمام مراتب هارون برای امام علی(ع) ثابت می‌شود و اگر پیامبر(ص)، خاتم الانبیا نبود، حتی حضرت علی، در امر رسالتش هم شریک می‌شد. پیامبر(ص) اسامی فرزندان علی(ع) را همچون اسامی فرزندان هارون قرار داد و آنان را [[امام حسن (ع)|حسن]] و [[امام حسین (ع)|حسین]] نامید و فرمود: من آنها را به اسامی فرزندان هارون، یعنی شُبَّر و شُبَیر، نامیدم.<ref> رجوع کنید به ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۵۸؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۶۸؛ متقی، کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۷-۱۱۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۱، ص۱۱۰-۱۱۲.</ref>
نکته اول: بسیاری از عالمان اهل سنت این حدیث را منحصر به ماجرای تبوک ندانسته و معتقدند که پیامبر (ص) در مناسبت‌های دیگر نیز چنین فرموده است. [[ابن ابی الحدید]]<ref>شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۱ </ref> در تأیید وزارت حضرت علی، به [[قرآن]] و روایات استناد کرده و می‌گوید تمام مراتب هارون برای امام علی(ع) ثابت می‌شود و اگر پیامبر(ص)، خاتم الانبیا نبود، حتی حضرت علی، در امر رسالتش هم شریک می‌شد. پیامبر(ص) اسامی فرزندان علی(ع) را همچون اسامی فرزندان هارون قرار داد و آنان را [[امام حسن (ع)|حسن]] و [[امام حسین (ع)|حسین]] نامید و فرمود: من آنها را به اسامی فرزندان هارون، یعنی شُبَّر و شُبَیر، نامیدم.<ref> رجوع کنید به ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۵۸؛ حاکم نیشابوری، مستدرک، دارالمعرفة، ج۳، ص۱۶۸؛ متقی، کنز العمال، ۱۴۰۹ق، ج۱۲، ص۱۱۷-۱۱۸؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۱، ص۱۱۰-۱۱۲.</ref>


نکته دوم: خود [[صحابه]] نیز از روایت، عمومیت مناصب را برداشت می‌کردند، مثلاً وقتی از [[جابر بن عبدالله انصاری]] درباره معنای حدیث منزلت پرسیدند، پاسخ داد [[پیامبر(ص)]] با این سخن علی را جانشین خویش در میان امتش، در زندگانی و پس از مرگ خود قرار داده و اطاعت از او را بر شما واجب گردانده است.<ref> رجوع کنید به ابن بابویه، معانی الأخبار، ۱۳۶۱ش، ص۷۴.</ref>
نکته دوم: خود [[صحابه]] نیز از روایت، عمومیت مناصب را برداشت می‌کردند، مثلاً وقتی از [[جابر بن عبدالله انصاری]] درباره معنای حدیث منزلت پرسیدند، پاسخ داد [[پیامبر(ص)]] با این سخن علی را جانشین خویش در میان امتش، در زندگانی و پس از مرگ خود قرار داده و اطاعت از او را بر شما واجب گردانده است.<ref> رجوع کنید به ابن بابویه، معانی الأخبار، ۱۳۶۱ش، ص۷۴.</ref>


=== ادعای اختصاص جانشینی به زمان حیات پیامبر(ص)===
=== ادعای اختصاص جانشینی به زمان حیات پیامبر(ص)===
[[هارون]] مرتبه خلافت و سایر مراتب را در زمان زندگی [[حضرت موسی]] داشته است؛ زیرا وی قبل از موسی درگذشت، پس ممکن است علی نیز منزلت‌های هارون را در زمان حیات [[رسول خدا]] داشته‌ است؛ بنابراین، حدیث منزلت را نمی‌توان نص بر [[خلافت]] بعد از وفات پیامبر(ص) دانست.<ref>رجوع کنید به قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۹-۱۶۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ص۸، ۳۶۳؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۸۶.</ref><br>
[[هارون]] مرتبه خلافت و سایر مراتب را در زمان زندگی [[حضرت موسی]] داشته است؛ زیرا وی قبل از موسی درگذشت، پس ممکن است علی نیز منزلت‌های هارون را در زمان حیات [[رسول خدا]] داشته‌ است؛ بنابراین، حدیث منزلت را نمی‌توان نص بر [[خلافت]] بعد از وفات پیامبر(ص) دانست.<ref>رجوع کنید به قاضی عبدالجبار، المغنی، چاپ محمد قاسم، ج۱۰، قسم ۱، ص۱۵۹-۱۶۰؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ص۸، ۳۶۳؛ میرحامد حسین، عبقات الانوار، ۱۳۸۳ش، ج۲، دفتر ۱، ص۸۶.</ref><br>
در مقابل، علمای شیعه به این شبهه، چنین پاسخ داده‌اند: اولا: عبارت استثنا (اِلّا أنـَّه لا نبیّ بَعدی) صراحت در عمومیت جمله قبل از آن را دارد؛ لذا این شئونات، در زمان حیات و بعد از وفات رسول خدا نیز برای علی ثابت است، وگرنه احتیاجی به استثنا نبود. به قول طبرسی، محدّثان [[اجماع]] دارند که پیامبر(ص) در ماجرای [[غزوه تبوک]]، علی را در [[مدینه]] جانشین خویش کرد و او را عزل نکرد و این مقام برای امام ادامه داشت.<ref>اسرار الامامة، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۲.</ref><br>
در مقابل، علمای شیعه به این شبهه، چنین پاسخ داده‌اند: اولا: عبارت استثنا (اِلّا أنـَّه لا نبیّ بَعدی) صراحت در عمومیت جمله قبل از آن را دارد؛ لذا این شئونات، در زمان حیات و بعد از وفات رسول خدا نیز برای علی ثابت است، وگرنه احتیاجی به استثنا نبود. به قول طبرسی، محدّثان [[اجماع]] دارند که پیامبر(ص) در ماجرای [[غزوه تبوک]]، علی را در [[مدینه]] جانشین خویش کرد و او را عزل نکرد و این مقام برای امام ادامه داشت.<ref>اسرار الامامة، ۱۳۸۰ش، ص۲۵۲.</ref><br>
ثانیا: هارون - بر فرض شبهه - پس از موسی نبود که بخواهد خلافت داشته باشد، ولی اگر می‌بود، قطعاً خلافت موسی را بر عهده می‌گرفت، چون‌ شأن خلافت در او محقق بود. حضرت علی نیز مطابق حدیث،‌ شأن خلافت پیامبر(ص) را داشت و مادامی که او باشد و پیامبر(ص) نباشد، وی خلیفۀ پیامبر(ص) خواهد بود.<br>
ثانیا: هارون - بر فرض شبهه - پس از موسی نبود که بخواهد خلافت داشته باشد، ولی اگر می‌بود، قطعاً خلافت موسی را بر عهده می‌گرفت، چون‌ شأن خلافت در او محقق بود. حضرت علی نیز مطابق حدیث،‌ شأن خلافت پیامبر(ص) را داشت و مادامی که او باشد و پیامبر(ص) نباشد، وی خلیفۀ پیامبر(ص) خواهد بود.<br>
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
* سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، ۱۴۰۱ق.
* سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، بیروت، ۱۴۰۱ق.
* سماوی، مهدی، الامامة فی ضوء الکتاب و السّنة، کویت، ۱۳۹۹ق.
* سماوی، مهدی، الامامة فی ضوء الکتاب و السّنة، کویت، ۱۳۹۹ق.
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، چاپ نجدت نجیب، ۱۴۲۱ق.
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت، چاپ نجدت نجیب، ۱۴۲۱ق.
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، تاریخ الخلفاء، قم، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، ، ۱۳۷۰ش.
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، تاریخ الخلفاء، قم، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، ، ۱۳۷۰ش.
* شرف الدین، سیدعبدالحسین، المراجعات، تحقیق حسین راضی، قم، المجمع العالمی لأهل البیت‏، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
* شرف الدین، سیدعبدالحسین، المراجعات، تحقیق حسین راضی، قم، المجمع العالمی لأهل البیت‏، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
* عینی، محمودبن احمد، عمدة القاری: شرح صحیح البخاری، بیروت، چاپ عبدالله محمود محمد عمر، ۱۴۲۱ق.
* عینی، محمودبن احمد، عمدة القاری: شرح صحیح البخاری، بیروت، چاپ عبدالله محمود محمد عمر، ۱۴۲۱ق.
* فخر رازی، محمدبن عمر، البراهین در علم کلام، تهران، چاپ محمدباقر سبزواری، ۱۳۴۱‌ش.
* فخر رازی، محمدبن عمر، البراهین در علم کلام، تهران، چاپ محمدباقر سبزواری، ۱۳۴۱‌ش.
* قاضی عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ محمود محمد قاسم، بی‌جا، بی‌تا.
* قاضی عبدالجبار، ابن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، چاپ محمود محمد قاسم، بی‌جا، بی‌تا.
* قزوینی، علاءالدین، مع الدکتور موسی الموسوی فی کتابه الشیعة و التصحیح، قم، ۱۴۱۴ق.
* قزوینی، علاءالدین، مع الدکتور موسی الموسوی فی کتابه الشیعة و التصحیح، قم، ۱۴۱۴ق.
* قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، قم، چاپ علی جمال اشرف حسینی، ۱۴۱۶ق.
* قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المَودَّةِ لِذَوی القُربی، قم، چاپ علی جمال اشرف حسینی، ۱۴۱۶ق.
* کلینی، محمدبن يعقوب، الكافى، تحقیق على‌اكبر غفارى و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* کلینی، محمدبن يعقوب، الكافى، تحقیق على‌اكبر غفارى و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* متقی، علی بن حسام الدین، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، ۱۴۰۹ق.
* متقی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، ۱۴۰۹ق.
* مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، ۱۴۰۳ق.
* مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، ۱۴۰۳ق.
* مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء‌التراث العربی، بی‌تا.
* مسلم نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء‌التراث العربی، بی‌تا.
confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۶۱

ویرایش