Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۴۵۲
ویرایش
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
===آیه لعان=== | ===آیه لعان=== | ||
{{اصلی|آیه لعان|لعان}} | {{اصلی|آیه لعان|لعان}} | ||
[[خداوند]] در آیه ۶ تا ۱۰ | [[خداوند]] در آیه ۶ تا ۱۰ سوره نور به بیان حکم [[لعان]] میپردازد.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۹۸؛ طوسی، التبیان، بیروت، ج۷، ص۴۱۰.</ref> اکثر مفسران [[شأن نزول]] آیه را مربوط به یکی از [[صحابه]] به نام هلال بن امیه دانستهاند که با حضور نزد [[پیامبر(ص)]] مدعی شد که همسر خود را در حال ارتکاب عمل [[زنا]] با شخص دیگر دیده است و برای ادعای خود شاهدی ندارد. پیامبر(ص) تصمیم گرفت که [[حد]] قذف را بر هلال جاری کند که آیات فوق نازل شد و طبق آن راهکاری عادلانه برای حل این مسئله بیان گردید.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۳۸۳.</ref> این موضوع با عنوان لعان یکی از ابواب [[فقه]] اسلامی است که با اجرای آن زوجین از هم جدا و بر یکدیگر حرام همیشگی میشوند.<ref>مغنیه، التفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ش، ج۵، ص۴۰۰.</ref> و حد قذف و حد زنا از آنها برداشته میشود.<ref>بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۴، ص۱۰۰.</ref> | ||
===آیات افک=== | ===آیات افک=== | ||
{{اصلی|آیات افک|ماجرای افک}} | {{اصلی|آیات افک|ماجرای افک}} | ||
آیه یازدهم سوره نور به ماجرای [[تهمت]] به یکی از مسلمانان اشاره میکند و آنان را به دلیل این عمل سرزنش میکند. از آیات قرآن بدون توجه به تفاسیر و شأن نزولی که برای آن ذکر کردهاند، میتوان دریافت فردی که به او تهمت زده شده فردی مشهور و از اعضای خانواده پیامبر(ص) بوده و تهمتزنندگان گروهی از مردم بودهاند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۲۷ـ۱۲۸.</ref> برای این آیات دو شأن نزول ذکر شده است: ۱. تهمتزدن برخی منافقان به [[عایشه دختر ابو بکر|عایشه]]، پس از بازگشت [[مسلمانان]] از [[غزوه بنی مصطلق|غزوه بنی مُصطَلِق]]<ref>تفصیل روایت را بنگرید به: ابن هشام، سیره النبویه، ج۲، ص۲۹۷-۳۰۲ واقدی، المغازی، ص۴۲۶-۴۳۵؛ بخاری، صحیح بخاری، ج ۵، ص۲۲۳-۲۲۷؛ </ref><ref>برای نقد این دیدگاه نگاه کنید به: عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۱۲، ص۷۷-۷۸، ۸۱، ۹۷؛ طباطبایی، المیزان، ج۱۵، ص۱۰۱-۱۳۰؛ مکارم شیرازی، الامثل، ج۱۱، ص۴۰و۴۱</ref> ۲. تهمتزدن [[عایشه]] به [[ماریه قبطیه]].<ref>قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۹۹؛ یوسفی غروی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۳، ص۳۵۰؛ عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، ج۱۲، ص۳۲۰ - ۳۲۶.</ref><ref>برای نقد این دیدگاه ر.ک به: سبحانی، فروغ ابدیت، ص۶۶۶؛ حسینیان مقدم، «بررسی تاریخی تفسیری حادثه افک»، ص۱۷۲؛ مکارم شیرازی، الامثل، ج۱۱، ص۴۱.</ref> در این آیات ضمن اینکه تهمتزنندگان به عذابی بزرگ تهدید شدهاند، مومنان نیز از اینکه شایعات را بدون دلیل و بررسی باور کنند نهی شدهاند.<ref>مکارم شیرازی، الامثل، ج۱۱، ص۴۶.</ref> | |||
===آیه حجاب=== | |||
{{اصلی|آیه حجاب}} | |||
آیه ۳۱ سوره نور آیه حجاب نامیده میشود.<ref>نگاه کنید به: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دایرةالمعارف قرآن کریم، ۱۳۸۲ش، ج۱، ص۳۸۱؛ جمعی از محققان، فرهنگنامه علوم قرآنی، ۱۳۹۴ش، ص۱۲۹.</ref> | |||
در کتابهای [[فقه|فقهی]]، برای بیان وجوب [[حجاب]] زنان و برخی [[احکام]] آن ازجمله حدود حجاب، به این [[آیه]] استناد شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۳۲، ص۳۶-۴۷؛ علامه حلی، تذکرةالفقها، مؤسسه آلالبیت، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.</ref> بهباور [[مجتهد|فقیهان]]، عبارت «لَايُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ؛ زیورهای خود را آشکار نگردانند»، دلالت بر [[وجوب]] حجاب برای زن میکند.<ref>خویی، موسوعةالامام خویی، ۱۴۱۸ق، ج۳۲، ص۳۶.</ref> همچنین بهگفته برخی از فقیهان [[شیعه]]، همچون [[ شیخ مرتضی انصاری |شیخ انصاری]]، [[شهید ثانی]] و [[علامه حلی]]، عبارت «اِلّا ما ظَهَر مِنها؛ مگر آنچه پیدا است» صورت و دستها (از مچ به پایین) را از وجوب پوشاندن استثنا میکند.<ref>شیخ انصاری، کتابالنکاح، ۱۴۱۵ق، ص۴۶-۴۷؛ شهید ثانی، مسالک، ۱۴۱۳ق، ج۷، ص۴۷؛ علامه حلی، تذکرةالفقها، مؤسسه آلالبیت، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۷.</ref> | |||
===آیه نور=== | ===آیه نور=== | ||
{{اصلی|آیه نور}} | {{اصلی|آیه نور}} | ||
[[پرونده:آیه نور به خط نیریزی.jpg|بندانگشتی|مُرَقّعی از [[آیه نور]] به خط [[احمد نیریزی|میرزا احمد نیریزی]]، موجود در [[کتابخانه آستان قدس رضوی|کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی]]]] | [[پرونده:آیه نور به خط نیریزی.jpg|بندانگشتی|مُرَقّعی از [[آیه نور]] به خط [[احمد نیریزی|میرزا احمد نیریزی]]، موجود در [[کتابخانه آستان قدس رضوی|کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی]]]] | ||
«اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ کأَنَّهَا کوْکبٌ دُرِّی یوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکةٍ زَیتُونَةٍ لَّا شَرْقِیةٍ وَلَا غَرْبِیةٍ یکادُ زَیتُهَا یضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُّورٌ عَلَیٰ نُورٍ ۗ یهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یشَاءُ ۚ وَیضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ؛ خدا نور آسمانها و زمین است. مَثَل نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی، و آن چراغ در شیشهای است. آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درختِ خجسته زیتونی که نه شرقی است و نه غربی، افروخته میشود. نزدیک است که روغنش -هرچند بدان آتشی نرسیده باشد- روشنی بخشد. روشنی بر روی روشنی است. خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت میکند و این مَثَلها را خدا برای مردم میزند و خدا به هر چیزی داناست.»(آیه ۳۵) | |||
در برخی از [[تفسیر|تفاسیر]] با توجه به روایات نقلشده، این [[آیه]] را بر [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر(ص)]] تطبیق دادهاند. در [[تفسیر شبر]] از [[امام رضا(ع)]] روایت شده که ما مشکاتی هستیم که چراغ محمد در آن قرار دارد و خداوند با ولایتِ ما هر که را بخواهد هدایت میکند.<ref>تفسیر شبر، ص۳۴۲</ref> در [[تفسیر المیزان]] نیز از [[امام صادق]] درباره آیه نور چنین آمده است: این مَثلی است که خدا برای ما اهل بیت زده که [[پیامبر(ص)]] و [[ائمه]] از نشانههای خدایند؛ نشانههایی که مردم به وسیله آنها به سوی [[توحید]] و مصالح دین و شرایع اسلام و [[مستحبات]] و [[واجبات]] هدایت میشوند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۹۵</ref> [[علامه طباطبائی]] این روایت را از قبیل اشاره به بعضی مصادیق میداند که با فضیلتترین و برترین مصادیق هستند و معتقد است [[آیه]] در ظاهر شامل غیر اهل بیت(ع) نیز میشود و [[انبیا]]، اوصیا و اولیا را هم شامل میگردد و قطعاً تمام مومنان را در برنمیگیرد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۹۵</ref> | در برخی از [[تفسیر|تفاسیر]] با توجه به روایات نقلشده، این [[آیه]] را بر [[اهل بیت|اهل بیت پیامبر(ص)]] تطبیق دادهاند. در [[تفسیر شبر]] از [[امام رضا(ع)]] روایت شده که ما مشکاتی هستیم که چراغ محمد در آن قرار دارد و خداوند با ولایتِ ما هر که را بخواهد هدایت میکند.<ref>شبر، تفسیر شبر، ص۳۴۲.</ref> در [[تفسیر المیزان]] نیز از [[امام صادق]] درباره آیه نور چنین آمده است: این مَثلی است که خدا برای ما اهل بیت زده که [[پیامبر(ص)]] و [[ائمه]] از نشانههای خدایند؛ نشانههایی که مردم به وسیله آنها به سوی [[توحید]] و مصالح دین و شرایع اسلام و [[مستحبات]] و [[واجبات]] هدایت میشوند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۹۵.</ref> [[علامه طباطبائی]] این روایت را از قبیل اشاره به بعضی مصادیق میداند که با فضیلتترین و برترین مصادیق هستند و معتقد است [[آیه]] در ظاهر شامل غیر اهل بیت(ع) نیز میشود و [[انبیا]]، اوصیا و اولیا را هم شامل میگردد و قطعاً تمام مومنان را در برنمیگیرد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۱۹۵.</ref> | ||
===آیه استیذان=== | ===آیه استیذان=== | ||
{{اصلی|آیه استیذان}} | {{اصلی|آیه استیذان}} | ||
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ ۚ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ۚ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ ۚ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ ۚ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الْآيَاتِ ۗ وَاللهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، قطعاً بايد غلام و كنيزهاى شما و كسانى از شما كه به [سنِ] بلوغ نرسيدهاند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند: پيش از نماز بامداد، و نيمروز كه جامههاى خود را بيرون مىآوريد، و پس از نماز شامگاهان. [اين،] سه هنگام برهنگى شماست، نه بر شما و نه بر آنان گناهى نيست كه غير از اين [سه هنگام] گرد يكديگر بچرخيد [و با هم معاشرت نماييد]. خداوند آيات [خود] را اين گونه براى شما بيان مىكند، و خدا داناى سنجيدهكار است.» | |||
ازآنجا که مهمترین مسألهای که در این سوره، تعقیب شده مسأله عفت عمومی است به یکی از اموری (آداب ورود به جایگاه خصوصی پدر و مادر )که با این مسأله ارتباط دارد پرداخته و خصوصیات آن را در این آیه تشریح میکند.بدیهی است این دستور متوجه اولیای اطفال است که آنها را وادار به انجام این برنامه کنند، چرا که آنها هنوز به حد [[بلوغ]] نرسیدهاند تا مشمول تکالیف الهی باشند.ضمنا اطلاق آیه، هم شامل کودکان پسر و هم کودکان دختر میشود. <ref>مكارم شيرازى، تفسير نمونه، ج۱۴، ص۵۷۴.</ref> | |||
ازآنجا که مهمترین مسألهای که در این سوره، تعقیب شده مسأله عفت عمومی است به یکی از اموری (آداب ورود به جایگاه خصوصی پدر و مادر )که با این مسأله ارتباط دارد پرداخته و خصوصیات آن را در این آیه تشریح میکند.بدیهی است این دستور متوجه اولیای اطفال است که آنها را وادار به انجام این برنامه کنند، چرا که آنها هنوز به حد [[بلوغ]] نرسیدهاند تا مشمول تکالیف الهی باشند.ضمنا اطلاق آیه، هم شامل کودکان پسر و هم کودکان دختر میشود. <ref>مكارم شيرازى، | |||
===آیه اجازه گرفتن از پیامبر در امور مهم=== | ===آیه اجازه گرفتن از پیامبر در امور مهم=== | ||
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِالله وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّىٰ يَسْتَأْذِنُوهُ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَرَسُولِهِ ۚ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوكَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللهَ ۚ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامی که در کار مهمّی با او باشند، بیاجازه او جایی نمیروند؛ کسانی که از تو اجازه میگیرند، براستی به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند! در این صورت، هر گاه برای بعضی کارهای مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که میخواهی (و صلاح میبینی) اجازه ده، و برایشان از خدا [[استغفار|آمرزش]] بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است!»(آیه ۶۲) | |||
[[علامه طباطبایی]] در تفسیر آیه گفته که منظور از مومنان کسانی هستند که از ایمان حقیقی بهرهمند هستند و به یگانگی خداوند یقین دارند و در پرتو این ایمان جانشان آرام است و دلهایشان در گرو پیامبر خداست؛ چنین مومنانی در امور مهم اجتماعی وعمومی مانند جنگ و تصمیمات مهم دیگر که نیازمند به تدبر و اندیشه و مشورت است هیچگاه بدون کسب اجازه از پیامبر هیچ اقدامی نمیکنند. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، | [[علامه طباطبایی]] در تفسیر آیه گفته که منظور از مومنان کسانی هستند که از ایمان حقیقی بهرهمند هستند و به یگانگی خداوند یقین دارند و در پرتو این ایمان جانشان آرام است و دلهایشان در گرو پیامبر خداست؛ چنین مومنانی در امور مهم اجتماعی وعمومی مانند جنگ و تصمیمات مهم دیگر که نیازمند به تدبر و اندیشه و مشورت است هیچگاه بدون کسب اجازه از پیامبر هیچ اقدامی نمیکنند. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۵، ص۱۶۶.</ref> | ||
</ref> | |||
برخی از مفسران نکاتی را از آیه استفاده کردهاند مانند: حضور در كنار رهبرى، براى حل مشكلات، نشانهى ايمان، و ترك آن نشانهى نفاق يا ضعف ايمان است. ممنوعیت خود محوری و خودمختاری در مسائل تشكيلاتى، كه بر اساس همفكرى و مشورت، تصميم گرفته مىشود، ضرورت وجود رهبر و پیروی از او در زندگى اجتماعى، ضرورت همراهی [[ایمان]] با تسلیم واطاعت از رهبری، ضرورتارج نهادن به نظام اجتماعی وکارهای گروهی. <ref>قرائتی، | برخی از مفسران نکاتی را از آیه استفاده کردهاند مانند: حضور در كنار رهبرى، براى حل مشكلات، نشانهى ايمان، و ترك آن نشانهى نفاق يا ضعف ايمان است. ممنوعیت خود محوری و خودمختاری در مسائل تشكيلاتى، كه بر اساس همفكرى و مشورت، تصميم گرفته مىشود، ضرورت وجود رهبر و پیروی از او در زندگى اجتماعى، ضرورت همراهی [[ایمان]] با تسلیم واطاعت از رهبری، ضرورتارج نهادن به نظام اجتماعی وکارهای گروهی. <ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۶، ص۲۱۹.</ref> | ||
</ref> | |||
==آیات الاحکام== | ==آیات الاحکام== |