|
|
خط ۱۵۱: |
خط ۱۵۱: |
| از سوی دیگر، بهائی در کسوت فقر و درویشی بوده و علیرغم آمد و شد به دربار [[صفویان|صفوی]]، مشرب [[تصوف]] و عرفان داشته و به همین خاطر مورد توجه منابع صوفیه قرار گرفته و گاه یک صوفی تمام عیار معرفی شده است. [[معصوم علیشاه]]،<ref>ج ۱، ص۱۸۳ و ج۲، ص۳۲۲ و ج۳، ص۲۱۵.</ref> بهائی را همراه با بسیاری از بزرگان شیعه چون [[میرداماد]]، [[ابوالقاسم فندرسکی|میرفندرسکی]]، [[ملاصدرا|ملا صدرا]]، [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]] و [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، به سلسله [[سلسله نوربخشیه|نوربخشیه]] و [[سلسله نعمة اللهیه|نعمت اللهیه]] منتسب کرده است. آنچه بیش از هر چیز تصوف بهائی را قوت بخشیده، کلمات و اشعار خود اوست. او در آثار خود از [[محیی الدین ابن عربی]] با عباراتی مانند جمال العارفین، شیخ جلیل، کامل، عارف و واصل صمدانی تجلیل کرده است.<ref>کشکول، الشیخ البهایی، الناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ج۱، ص۴۷؛ ج۲، ۳۳۵، ۳۴۹؛ ج۳، ص۵۶، ۳۲۱؛ بهائی، الاربعون حدیثاً، ص۱۱۴، ۱۱۶، ۴۳۴.</ref> از این رو، بعضی علمای شیعه نیز بر او به دلیل تمایلش به تصوف و بعضی موارد دیگر ایراد گرفتهاند.<ref>تنکابنی، ص۲۴۰–۲۴۲.</ref> | | از سوی دیگر، بهائی در کسوت فقر و درویشی بوده و علیرغم آمد و شد به دربار [[صفویان|صفوی]]، مشرب [[تصوف]] و عرفان داشته و به همین خاطر مورد توجه منابع صوفیه قرار گرفته و گاه یک صوفی تمام عیار معرفی شده است. [[معصوم علیشاه]]،<ref>ج ۱، ص۱۸۳ و ج۲، ص۳۲۲ و ج۳، ص۲۱۵.</ref> بهائی را همراه با بسیاری از بزرگان شیعه چون [[میرداماد]]، [[ابوالقاسم فندرسکی|میرفندرسکی]]، [[ملاصدرا|ملا صدرا]]، [[محمدتقی مجلسی|مجلسی اول]] و [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]]، به سلسله [[سلسله نوربخشیه|نوربخشیه]] و [[سلسله نعمة اللهیه|نعمت اللهیه]] منتسب کرده است. آنچه بیش از هر چیز تصوف بهائی را قوت بخشیده، کلمات و اشعار خود اوست. او در آثار خود از [[محیی الدین ابن عربی]] با عباراتی مانند جمال العارفین، شیخ جلیل، کامل، عارف و واصل صمدانی تجلیل کرده است.<ref>کشکول، الشیخ البهایی، الناشر : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، ج۱، ص۴۷؛ ج۲، ۳۳۵، ۳۴۹؛ ج۳، ص۵۶، ۳۲۱؛ بهائی، الاربعون حدیثاً، ص۱۱۴، ۱۱۶، ۴۳۴.</ref> از این رو، بعضی علمای شیعه نیز بر او به دلیل تمایلش به تصوف و بعضی موارد دیگر ایراد گرفتهاند.<ref>تنکابنی، ص۲۴۰–۲۴۲.</ref> |
|
| |
|
| بهائی بیش از سایر علما و فقهای [[امامیه]] تمایل به عرفان داشته است. به گفته [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]، وی اهل [[چلهنشینی]] و [[ریاضت|ریاضات شرعی]] بوده و به شاگرد خود محمدتقی مجلسی تعلیم ذکر داده است.<ref>جعفریان، دین، ص۲۶۶؛ جعفریان، رویارویی، ص۱۲۵؛ معصوم علیشاه، ج۱، ص۲۸۴.</ref> با این همه، در بعضی منابع به بیزاری بهائی از صوفیان و دراویش زمان خود و آداب و عقاید ایشان اشاره شده است.<ref>کشمیری، ص۳۳؛ کرمانشاهی، ج۲، ص۳۹۷.</ref> خود بهائی نیز در داستانِ رمزیِ گربه و موش<ref>مینوی، موش، ص۴۹–۵۵؛ منزوی، ج۲، ص۱۷۲۶.</ref> و در اشعارش، از صوفیان [[ریا|ریاکار]] انتقاد شدیدی کرده است. از این رو از بعضی علمای شیعه در دفاع از بهائی و عدم انتساب او به تصوف اصطلاحی، شواهدی نقل شده است.<ref>حرّ عاملی، الاثناعشریة، ص۱۶، ۳۴، ۵۳؛ کشمیری، ص۳۲–۳۳؛ امین، ج۹، ص۲۴۲؛ قمی، سفینة البحار، نشر اسوه،ج۲، ص۵۸؛ بهاءالدین عاملی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۴۶–۴۷؛ امینی، الغدیر، ج۱۱، ص۲۸۳–۲۸۴.</ref>هم چنین از برخی سرودههای او نقد جدی به فیلسوفانی چون ارسطو و بوعلی و بسنده کردن به فقه و اصول خالی از عشق و معرفت مشهود است. در ابیاتی از نان وحلوایش میگوید: {{شعر}}{{ب|چند و چند از حکمت یونانیان؟| | | بهائی بیش از سایر علما و فقهای [[امامیه]] تمایل به عرفان داشته است. به گفته [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]، وی اهل [[چلهنشینی]] و [[ریاضت|ریاضات شرعی]] بوده و به شاگرد خود محمدتقی مجلسی تعلیم ذکر داده است.<ref>جعفریان، دین، ص۲۶۶؛ جعفریان، رویارویی، ص۱۲۵؛ معصوم علیشاه، ج۱، ص۲۸۴.</ref> با این همه، در بعضی منابع به بیزاری بهائی از صوفیان و دراویش زمان خود و آداب و عقاید ایشان اشاره شده است.<ref>کشمیری، ص۳۳؛ کرمانشاهی، ج۲، ص۳۹۷.</ref> خود بهائی نیز در داستانِ رمزیِ گربه و موش<ref>مینوی، موش، ص۴۹–۵۵؛ منزوی، ج۲، ص۱۷۲۶.</ref> و در اشعارش، از صوفیان [[ریا|ریاکار]] انتقاد شدیدی کرده است. از این رو از بعضی علمای شیعه در دفاع از بهائی و عدم انتساب او به تصوف اصطلاحی، شواهدی نقل شده است.<ref>حرّ عاملی، الاثناعشریة، ص۱۶، ۳۴، ۵۳؛ کشمیری، ص۳۲–۳۳؛ امین، ج۹، ص۲۴۲؛ قمی، سفینة البحار، نشر اسوه،ج۲، ص۵۸؛ بهاءالدین عاملی، کلیات، مقدمه نفیسی، ص۴۶–۴۷؛ امینی، الغدیر، ج۱۱، ص۲۸۳–۲۸۴.</ref>هم چنین از برخی سرودههای او نقد جدی به فیلسوفانی چون ارسطو و بوعلی و بسنده کردن به فقه و اصول خالی از عشق و معرفت مشهود است. در ابیاتی از نان وحلوایش میگوید: {{شعر جدید| جداکننده = \\| متن = |
| | | چند و چند از حکمت یونانیان؟\\حکمت ایمانیان را هم بدان |
| حکمت ایمانیان را هم بدان}} | | چند زین فقه و کلام بیاصول\\مغز را خالی کنی، ای بوالفضول |
| | | صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف\\از اصول عشق هم خوان یک دو حرف |
| {{ب|چند زین فقه و کلام بیاصول|
| | دل منوّر کن به انوار جَلیّْ\\چند باشی کاسه لیس بوعلی؟ |
| | | سروَر عالم، شه دنیا و دین\\سُؤْر مؤمن را شفا گفت ای حزین |
| مغز را خالی کنی، ای بوالفضول}} | | سؤر رسطالیس و سؤر بوعلی\\کی شفا گفته نبیِّ منجلی؟ |
| | | سینهٔ خود را برو صد چاک کن\\دل از این آلودگیها پاک کن}} <ref> https://rasekhoon.net/article/show/904506/عرفان-از-دیدگاه-شیخ-بهایی-با-تأکید-بر-مثنوی-نان-و-حلوا؛ شیخ بهایی، نان وحلوا، بخش ۴.</ref> |
| {{ب|صرف شد عمرت به بحث نحو و صرف|
| |
| | |
| از اصول عشق هم خوان یک دو حرف }}{{ب|دل منوّر کن به انوار جَلیّْ| | |
| | |
| چند باشی کاسه لیس بوعلی؟}} | |
| | |
| {{ب|سروَر عالم، شه دنیا و دین|
| |
| | |
| سُؤْر مؤمن را شفا گفت ای حزین}} | |
| | |
| {{ب|سؤر رسطالیس و سؤر بوعلی|
| |
| | |
| کی شفا گفته نبیِّ منجلی؟}} | |
| | |
| {{ب|سینهٔ خود را برو صد چاک کن|
| |
| | |
| دل از این آلودگیها پاک کن}}{{پایان شعر}} <ref> https://rasekhoon.net/article/show/904506/عرفان-از-دیدگاه-شیخ-بهایی-با-تأکید-بر-مثنوی-نان-و-حلوا؛ شیخ بهایی، نان وحلوا، بخش ۴.</ref> | |
|
| |
|
| ==مقام علمی== | | ==مقام علمی== |
خط ۲۱۴: |
خط ۱۹۷: |
|
| |
|
| اشعار عربی وی را نخستین بار شیخ محمدرضا فرزند [[شیخ حر عاملی]] جمعآوری کرده و بعدها به صورت کامل چاپ شده است. مشهورترین شعر عربی بهایی قصیدهای با عنوان «وسیلة الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان» در ۶۳ بیت است.<ref>امین، سید حسن، «شیخ بهایی عالم بزرگ ذوفنون»، ص۲۰.</ref> آغاز قصیده این است: | | اشعار عربی وی را نخستین بار شیخ محمدرضا فرزند [[شیخ حر عاملی]] جمعآوری کرده و بعدها به صورت کامل چاپ شده است. مشهورترین شعر عربی بهایی قصیدهای با عنوان «وسیلة الفوز و الامان فی مدح صاحب الزمان» در ۶۳ بیت است.<ref>امین، سید حسن، «شیخ بهایی عالم بزرگ ذوفنون»، ص۲۰.</ref> آغاز قصیده این است: |
| {{شعر}}{{ب|سَرَي البَرقُ مِن نَجدٍ فَجَدّدَ تَذکاري| | | {{شعر جدید |
| | | | جداکننده = \\ |
| عُهُودا بِحُزْوي وَالعُذَيبِ وَذي قارِ}} | | | متن = سَرَي البَرقُ مِن نَجدٍ فَجَدّدَ تَذکاري\\عُهُودا بِحُزْوي وَالعُذَيبِ وَذي قارِ |
| | | وَهَيَّجَ مِن اَشواقِنا کُلَّ کامِنٍ\\وَاَجَّجَ في اَحشائِنا لاعِجَ النّارِ |
| | | خليفةِ ربِّ العالَمينَ فَظِلُّهُ\\علي ساکِنِ الغَبراءِ مِن کُلِّ دَيّارِ |
| | | هُوَ العُروةُ الوُثقَي الَّذي مَن بِذَيلهِ\\تَمَسَّکَ لا يَخشي عَظائِمَ اَوزارِ}} |
| {{ب|وَهَيَّجَ مِن اَشواقِنا کُلَّ کامِنٍ|
| | شباهنگام، از کرانهی افقِ نَجْد، برقی درخشیدن گرفت و خاطرات دوستان (حُزوي) و (عُذيب) و (ذي قار) را به يادآورد. |
| | |
| وَاَجَّجَ في اَحشائِنا لاعِجَ النّارِ}} {{ب|خليفةِ ربِّ العالَمينَ فَظِلُّهُ| | |
| | |
| علي ساکِنِ الغَبراءِ مِن کُلِّ دَيّارِ}} | |
| | |
| | |
| | |
| {{ب|هُوَ العُروةُ الوُثقَي الَّذي مَن بِذَيلهِ|
| |
| | |
| تَمَسَّکَ لا يَخشي عَظائِمَ اَوزارِ}} | |
| {{پایان شعر}}شباهنگام، از کرانهی افقِ نَجْد، برقی درخشیدن گرفت و خاطرات دوستان (حُزوي) و (عُذيب) و (ذي قار) را به يادآورد.
| |
|
| |
|
| - درخشيد و شوقهای نهفتهی ما را برانگیخت و آتش بر افروختهی عشق را برافروختهتر ساخت. (مهدی)، خلیفهی پروردگار جهانیان است، که همواره سایهی او بر همهی ساکنان گیتی دامن گسترده است. | | - درخشيد و شوقهای نهفتهی ما را برانگیخت و آتش بر افروختهی عشق را برافروختهتر ساخت. (مهدی)، خلیفهی پروردگار جهانیان است، که همواره سایهی او بر همهی ساکنان گیتی دامن گسترده است. |