پرش به محتوا

خطبه غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
در این حدیث، پیامبر(ص) بر اولویت خویش بر مؤمنین نسبت به خودشان تصریح می‌فرماید. این سخن، بر اساس [[آیه]] شریفه«النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم»<ref>سوره احزاب، آیه۶.</ref> است. اولویتی که در این آیه شریفه مطرح شده است، به معنای اولویت در سرپرستی امورِ مربوط به زندگی مؤمنان و همچنین اولویت در حکم‌کردن درباره آنان نسبت به خودشان است. زمانی که اولویت وجود داشته باشد، یعنی قبول و اطاعت از حکم شخصی که نسبت به ما اولویت دارد، برای ما نیز لازم است.<ref>طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۱۷.</ref> بر طبق نظر برخی مفسران، اولویت در این آیه، تمام امور مرتبط با [[دین]] و دنیای [[اسلام|مسلمانان]] را شامل می‌شود؛<ref>بیضاوی، ج۴، ص۲۲۵</ref><ref>زمخشری، ج۳، ص۵۲۳.</ref>چرا که پیامبر(ص) مؤمنان را تنها به چیزی وامی‌دارد که مصلحت دین و دنیای آنها را در پی داشته باشد.<ref>زمخشری، ج۳، ص۲۲۵.</ref>
در این حدیث، پیامبر(ص) بر اولویت خویش بر مؤمنین نسبت به خودشان تصریح می‌فرماید. این سخن، بر اساس [[آیه]] شریفه«النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم»<ref>سوره احزاب، آیه۶.</ref> است. اولویتی که در این آیه شریفه مطرح شده است، به معنای اولویت در سرپرستی امورِ مربوط به زندگی مؤمنان و همچنین اولویت در حکم‌کردن درباره آنان نسبت به خودشان است. زمانی که اولویت وجود داشته باشد، یعنی قبول و اطاعت از حکم شخصی که نسبت به ما اولویت دارد، برای ما نیز لازم است.<ref>طوسی، التبیان، ج۸، ص۳۱۷.</ref> بر طبق نظر برخی مفسران، اولویت در این آیه، تمام امور مرتبط با [[دین]] و دنیای [[اسلام|مسلمانان]] را شامل می‌شود؛<ref>بیضاوی، ج۴، ص۲۲۵</ref><ref>زمخشری، ج۳، ص۵۲۳.</ref>چرا که پیامبر(ص) مؤمنان را تنها به چیزی وامی‌دارد که مصلحت دین و دنیای آنها را در پی داشته باشد.<ref>زمخشری، ج۳، ص۲۲۵.</ref>


بنابراین، تقارن این جمله-که به معنای اولویت در تصرف است- با اعلام ولایت حضرت علی(ع) در جمله من کنت مولاه...، نشان می‌دهد که مراد از مولی در فراز دوم نیز بیان اولویت علی(ع) در تصرف است.<ref>فخر رازی، ''الاربعین فی اصول الدین''، ج۲، ص۲۸۳.</ref>در منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز از قول [[عمر بن خطاب]] نقل است که بلافاصله پس از این اقراری که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در [[غدیر خم]] از مردمان گرفت و [[امام علی علیه‌السلام|علی]] را به عنوان ولیّ معرفی کرد عمر به علی این گونه خطاب کرد: بخٍّ بخٍّ لك يا عليّ ابن أبي طالب أصبحتَ مولاي و مولى كلّ مؤمن «آفرين، آفرين به تو اى فرزند ابو طالب!  تو با این سخن پیامبر(ص) مولاى من و مولاى هر  مؤمنی شدى.»<ref>. ابن مغازلی، مناقب أمير المؤمنين علي بن أبي طالب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۹، امینی، الغدیر، ج۱، ص ۲۳۰-۲۳۳.</ref>  
بنابراین، تقارن این جمله-که به معنای اولویت در تصرف است- با اعلام ولایت حضرت علی(ع) در جمله من کنت مولاه...، نشان می‌دهد که مراد از مولی در فراز دوم نیز بیان اولویت علی(ع) در تصرف است.<ref>فخر رازی، ''الاربعین فی اصول الدین''، ج۲، ص۲۸۳.</ref>در منابع [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نیز از قول [[عمر بن خطاب]] نقل است که بلافاصله پس از این اقراری که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در [[غدیر خم]] از مردمان گرفت و [[امام علی علیه‌السلام|علی]] را به عنوان ولیّ معرفی کرد عمر به امام علی این گونه خطاب کرد و تبریک گفت: بخٍّ بخٍّ لك يا عليّ ابن أبي طالب أصبحتَ مولاي و مولى كلّ مؤمن «آفرين، آفرين به تو اى فرزند ابو طالب!  تو با این سخن پیامبر(ص) مولاى من و مولاى هر  مؤمنی شدى.»<ref>. ابن مغازلی، مناقب أمير المؤمنين علي بن أبي طالب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۹، امینی، الغدیر، ج۱، ص ۲۳۰-۲۳۳.</ref>  


*''' جملات ابتدایی خطبه'''
*''' جملات ابتدایی خطبه'''


پیامبر(ص) در آغاز خطابه خود، از وفات خویش خبر می‌دهد و آنگاه از [[توحید]] می‌پرسد و اینکه آیا به [[رسالت]] خویش عمل نموده است.<ref>ابن اثیر، ''اسد الغابه''، ج۱، ص۴۳۹؛ یعقوب، ج۲، ص۱۱۸؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج‌۷، ص۳۴۸۳۴۹؛ بلاذری، ''انساب الاشراف''، ج۲، ص۱۰۸.</ref> اینها همگی نشانه این هستند که حضرت به دنبال چاره‌جویی و ارائه راه حلی برای دوران پس از خویش هستند تا امت، بی‌سرپرست نماند و زحمات طاقت‌فرسایی که در این سالها کشیده بودند، به هدر نرود. گویی می‌خواهند [[خلافت|جانشینی]] تعیین کنند تا زمام امور را پس از رحلت ایشان به دست گیرد.<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۶۵۷.</ref> [[آیه تبلیغ]] نیز قرینه‌ای بر این مدعا است.
پیامبر(ص) در آغاز خطابه خود، از وفات خویش خبر می‌دهد و آنگاه از [[توحید]] می‌پرسد و اینکه آیا به [[رسالت]] خویش عمل نموده است.<ref>ابن اثیر، ''اسد الغابه''، ناشر انتشارات اسماعيليان، ج۱، ص۴۳۹؛ یعقوب، ج۲، ص۱۱۸؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''،دار إحياء التراث العربي - بيروت، ج‌۷، ص۳۴۸۳۴۹؛ بلاذری، ''انساب الاشراف''،۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۸.</ref> اینها همگی نشانه این هستند که حضرت به دنبال چاره‌جویی و ارائه راه حلی برای دوران پس از خویش هستند تا امت، بی‌سرپرست نماند و زحمات طاقت‌فرسایی که در این سالها کشیده بودند، به هدر نرود. گویی می‌خواهند [[خلافت|جانشینی]] تعیین کنند تا زمام امور را پس از رحلت ایشان به دست گیرد.<ref>امینی، ''الغدیر''، ج۱، ص۶۵۷.</ref> [[آیه تبلیغ]] نیز قرینه‌ای بر این مدعا است.


=====قرائن خارجی=====
=====قرائن خارجی=====
۱۵٬۵۱۳

ویرایش