پرش به محتوا

خطبه غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۲: خط ۱۲:
==واقعه غدیر==
==واقعه غدیر==
{{اصلی|واقعه غدیر}}
{{اصلی|واقعه غدیر}}
در [[سال ۱۰ هجری قمری]]، [[پیامبر(ص)]] عازم [[حج]] شد. این حج که در آخرین سال عمر ایشان انجام شد، بعدها [[حجة الوداع]] نام گرفت.<ref> بخاری، ''تاریخ الکبیر''، ج۴، ص۱۵۹۹؛ طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، ج۳، ص۱۵۲؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۳۶۰.</ref> به [[اسلام|مسلمانان]] اطلاع دادند پیامبر(ص) چنین تصمیمی دارد<ref> طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، ج۳، ص۱۴۹.</ref> تا برای حج آن سال آماده شوند.<ref>ابن هشام، ''السیره النبویه''، ج۲، ص۶۰۱.</ref> مسلمانان زیادی برای همراهی با پیامبر(ص)، در [[مدینه]] جمع شدند.<ref>واقدی، ''المغازی''، ج۳ ص۱۰۸۹؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۵ ص۱۱۰.</ref> ایشان در [[۲۵ ذی‌القعده]] از مدینه خارج و راهی [[مکه]] شد.<ref> طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، ج۳، ص۱۴۹.</ref> امام علی (ع) نیز که از [[ماه رمضان|رمضان]] همان سال به جنگ با [[کفر|کفار]] منطقه [[مذحج]] در [[یمن]] رهسپار شده بود،<ref> طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، ج‌۳، ص۱۳۲؛ یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج۲ ص؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۲۸۹.</ref> پس از پیروزی و گردآوری [[غنیمت|غنائم]]، به دستور پیامبر(ص) برای انجام اعمال حج به مکه آمد.<ref> واقدی، ''المغازی''، ج۳، ص۱۰۷۹۱۰۸۰؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۲۸۹.</ref>
در [[سال ۱۰ هجری قمری]]، [[پیامبر(ص)]] عازم [[حج]] شد. این حج که در آخرین سال عمر ایشان انجام شد، بعدها [[حجة الوداع]] نام گرفت.<ref> بخاری، ''تاریخ الکبیر''، بیروت دارالکتب العلمیه، ج۴، ص۱۵۹۹؛ طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، الناشر : دار التراث،ج۳، ص۱۵۲؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۳۶۰.</ref> به [[اسلام|مسلمانان]] اطلاع دادند پیامبر(ص) چنین تصمیمی دارد<ref> طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، الناشر : دار الكتب العلمية، ج۳، ص۱۴۹.</ref> تا برای حج آن سال آماده شوند.<ref>ابن هشام، ''السیره النبویه''، ج۲، ص۶۰۱.</ref> مسلمانان زیادی برای همراهی با پیامبر(ص)، در [[مدینه]] جمع شدند.<ref>واقدی، ''المغازی''، ج۳ ص۱۰۸۹؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۵ ص۱۱۰.</ref> ایشان در [[۲۵ ذی‌القعده]] از مدینه خارج و راهی [[مکه]] شد.<ref> طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، ج۳، ص۱۴۹.</ref> امام علی (ع) نیز که از [[ماه رمضان|رمضان]] همان سال به جنگ با [[کفر|کفار]] منطقه [[مذحج]] در [[یمن]] رهسپار شده بود،<ref> طبری، ''تاریخ الامم و الملوک''، ج‌۳، ص۱۳۲؛ یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج۲ ص؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۲۸۹.</ref> پس از پیروزی و گردآوری [[غنیمت|غنائم]]، به دستور پیامبر(ص) برای انجام اعمال حج به مکه آمد.<ref> واقدی، ''المغازی''، ج۳، ص۱۰۷۹۱۰۸۰؛ حلبی، ''السیره الحلبیه''، ج۳، ص۲۸۹.</ref>


پس از اتمام حج، [[مسلمان|مسلمانان]] از [[مکه]] خارج شدند و در [[۱۸ ذی‌الحجه]] به منطقه [[غدیر خم|خمّ]] رسیدند.<ref> یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج۲، ص۱۱۸.</ref> [[غدیر خم]] مکانی میان مکه و مدینه و در فاصله دو میلی (۵ کیلومتر) [[جحفه|جُحفه]] بود و راه‌هایی از آن جدا می‌شد.<ref> یاقوت، ''معجم البلدان''، ج۲، ص۱۰۳.</ref> زمانی که کاروان حج پیامبر(ص) به این منطقه رسید، [[جبرئیل]] [[فرشته]] [[وحی]]، [[آیه تبلیغ]]:{{یاد|«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لایهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ:‌ای پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده‌ای. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه می‌دارد. آری، خدا گروه کافران را هدایت نمی‌کند»(سوره مائده، آیه۶۷).}} و آیۀ ۳ همین سوره:{{یاد|«الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کفَرُوا مِنْ دینِکمْ فَلاتَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً: امروز کسانی که کافر شده‌‌اند، از [کارشکنی در] دین شما نومید گردیده‌اند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان‌] آیینی برگزیدم».}} را بر حضرت نازل و ایشان را مأمور به ابلاغ [[ولایت علی بن ابی طالب(ع)]] کرد.<ref>مفید، ''تفسیر القرآن''، ج۱، ص۱۸۴؛ عیاشی، ''تفسیر عیاشی''، ج۱، ص۳۳۲.</ref> کاروانیان به دستور حضرت توقف کردند. دیگران نیز به آنان پیوستند. پس از [[نماز ظهر]]، منبری آماده کردند و حضرت [[خطبه|خطبه‌ای]] خواند و در آن به مردم گفت که خیلی زود از میان آنان خواهد رفت. ایشان همچنین درباره دو چیز گرانبهایی که در میان آنان به امانت نهاده است ([[ثقلین]]) و نیز درباره ولایت و اولویت خویش بر مؤمنان سخن گفت.<ref>یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج‌۲، ص۱ب۱۲.</ref> آنگاه دست [[علی(ع)]] را بالا برد و فرمود: «هر کس من مولای (سرپرست) اویم، علی (ع) مولای (سرپرست) اوست»..<ref>ابن اثیر، ''أُسدالغابة''،ج‌۵، ص۲۵۳؛ کلینی، ''الکافی''، ج۲، ص۲۷.</ref> سپس در حق دوستان علی(ع) [[دعا]] و در حق دشمنانش نفرین کرد.<ref> بلاذری،''انساب الاشراف''، ج۲، ص۱۱۱؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۷، ص۳۴۹؛ نسائی، ج۵، ص۴۵.</ref> در این هنگام، [[حسان بن ثابت]] از حضرت اجازه گرفت و شعری در وصف این واقعه سرود<ref>صدوق، ''الامالی''، ص۵۷۵؛ مفید، ''اقسام المولی''، ص۳۵؛ طوسی، ''الاقتصاد''، ص۳۵۱؛ طوسی، ''الرسائل''، ص۱۳۸.</ref> و بعد از آن [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] این مسئله را به امام علی(ع) تبریک گفت.<ref>ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۷، ص۳۴۹.</ref>
پس از اتمام حج، [[مسلمان|مسلمانان]] از [[مکه]] خارج شدند و در [[۱۸ ذی‌الحجه]] به منطقه [[غدیر خم|خمّ]] رسیدند.<ref> یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج۲، ص۱۱۸.</ref> [[غدیر خم]] مکانی میان مکه و مدینه و در فاصله دو میلی (۵ کیلومتر) [[جحفه|جُحفه]] بود و راه‌هایی از آن جدا می‌شد.<ref> یاقوت، ''معجم البلدان''، ج۲، ص۱۰۳.</ref> زمانی که کاروان حج پیامبر(ص) به این منطقه رسید، [[جبرئیل]] [[فرشته]] [[وحی]]، [[آیه تبلیغ]]:{{یاد|«یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیک مِنْ رَبِّک وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یعْصِمُک مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لایهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ:‌ای پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر نکنی پیامش را نرسانده‌ای. و خدا تو را از [گزندِ] مردم نگاه می‌دارد. آری، خدا گروه کافران را هدایت نمی‌کند»(سوره مائده، آیه۶۷).}} و آیۀ ۳ همین سوره:{{یاد|«الْیوْمَ یئِسَ الَّذینَ کفَرُوا مِنْ دینِکمْ فَلاتَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً: امروز کسانی که کافر شده‌‌اند، از [کارشکنی در] دین شما نومید گردیده‌اند. پس، از ایشان مترسید و از من بترسید. امروز دین شما را برایتان کامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم، و اسلام را برای شما [به عنوان‌] آیینی برگزیدم».}} را بر حضرت نازل و ایشان را مأمور به ابلاغ [[ولایت علی بن ابی طالب(ع)]] کرد.<ref>مفید، ''تفسیر القرآن''، ج۱، ص۱۸۴؛ عیاشی، ''تفسیر عیاشی''، ج۱، ص۳۳۲.</ref> کاروانیان به دستور حضرت توقف کردند. دیگران نیز به آنان پیوستند. پس از [[نماز ظهر]]، منبری آماده کردند و حضرت [[خطبه|خطبه‌ای]] خواند و در آن به مردم گفت که خیلی زود از میان آنان خواهد رفت. ایشان همچنین درباره دو چیز گرانبهایی که در میان آنان به امانت نهاده است ([[ثقلین]]) و نیز درباره ولایت و اولویت خویش بر مؤمنان سخن گفت.<ref>یعقوبی، ''تاریخ الیعقوبی''، ج‌۲، ص۱ب۱۲.</ref> آنگاه دست [[علی(ع)]] را بالا برد و فرمود: «هر کس من مولای (سرپرست) اویم، علی (ع) مولای (سرپرست) اوست»..<ref>ابن اثیر، ''أُسدالغابة''،ج‌۵، ص۲۵۳؛ کلینی، ''الکافی''، ج۲، ص۲۷.</ref> سپس در حق دوستان علی(ع) [[دعا]] و در حق دشمنانش نفرین کرد.<ref> بلاذری،''انساب الاشراف''، ج۲، ص۱۱۱؛ ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۷، ص۳۴۹؛ نسائی، ج۵، ص۴۵.</ref> در این هنگام، [[حسان بن ثابت]] از حضرت اجازه گرفت و شعری در وصف این واقعه سرود<ref>صدوق، ''الامالی''، ص۵۷۵؛ مفید، ''اقسام المولی''، ص۳۵؛ طوسی، ''الاقتصاد''، ص۳۵۱؛ طوسی، ''الرسائل''، ص۱۳۸.</ref> و بعد از آن [[عمر بن خطاب|خلیفه دوم]] این مسئله را به امام علی(ع) تبریک گفت.<ref>ابن کثیر، ''البدایة و النهایة''، ج۷، ص۳۴۹.</ref>
۱۵٬۵۱۳

ویرایش